تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803933621




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای عید دیدنی مرگبار پدر و پسر


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
ماجرای عید دیدنی مرگبار پدر و پسر




راز گم شدن نگهبان کارخانه را تنها پسرکوچک او که برای عید دیدنی به محل کار پدر رفته بود می‌دانست.





همشهری آنلاین: راز گم شدن نگهبان کارخانه را تنها پسرکوچک او که برای عید دیدنی به محل کار پدر رفته بود می‌دانست.

هرچند او سعي داشت با دروغ پردازي خود را بي‌گناه نشان دهد اما شهادت يك آشنا و آثار درگيري روي دستان وي، معماي جنايت خاموش را فاش كرد.10فروردين‌ماه سال‌جاري پسرجواني به اداره پليس پاكدشت رفت و از ناپديد شدن پدرش خبر داد. وي به مأموران گفت: پدرم نگهبان كارخانه‌اي در شهرك صنعتي عباس‌آباد است.

او تعطيلات نوروز در شيفت كاري‌اش بود. براي همين مادر و خواهرانم به سفر نوروزي رفتند. وي ادامه داد: روز اول عيد با پدرم تماس گرفتم و سال نو را به او تبريك گفتم اما پس از آن ديگر خبري از او نداشتم تا اينكه خواهرم با من تماس گرفت و درحالي‌كه نگران پدرم بود عنوان كرد كه از او خبري ندارد و هرچه با موبايلش تماس مي‌گيرد كسي پاسخگو نيست.

من سفر بودم و قرار شد بعد از بازگشت به كارخانه سري بزنم. اين درحالي بود كه مادرم به رئيس كارخانه هم پيامك داده بود اما او هم مسافرت بود و خبري از پدرم نداشت. من احتمال مي‌دادم كه پدرم دركارخانه با دوستانش باشد و باز هم مثل هميشه موبايلش را در خانه و جاي ديگر جا گذاشته باشد اما وقتي از سفر برگشتم و به كارخانه رفتم پدرم آنجا نبود و هيچ‌كس خبري از او نداشت. آنجا بود كه نگران شدم و تصميم گرفتم ماجراي گم شدن او را به پليس اطلاع بدهم.

حل معما

با اعلام گزارش گم شدن مرد 56ساله، تيمي از مأموران پليس با دستور سرهنگ سلمان آدينه وند، فرمانده انتظامي پاكدشت جست‌وجوي خود را براي پيدا كردن اين مرد شروع كردند. در ابتدا فرضيه آدم ربايي مطرح شد اما بعد از انجام تحقيقات اين فرضيه رد شد. كارآگاهان در مرحله بعد احتمال دادند كه مرد ناپديد شده به قتل رسيده باشد اما هيچ‌كس نمي‌دانست راز جنايت در سينه پسر قرباني است كه گزارش گم شدن پدرش را به پليس اعلام كرده، بود، تا اينكه يك آشنا به‌عنوان شاهد پيش روي پليس حاضر شد و عنوان كرد كه روز اول عيد محمد، پسر مرد ناپديد شده را ديده و او گفته براي عيد ديدني به محل كار پدرش مي‌رود.

همين شك مأموران را برانگيخت براي همين پسر جوان به‌عنوان مظنون پرونده دستگير شد. او خود را بي‌گناه مي‌خواند تا اينكه مأموران متوجه آثار خراش روي دستان وي شدند، ‌همين‌ها باعث شد كه وي سرانجام راز جنايت را پيش روي تيم تحقيق قرار دهد. «پدرم از بچگي مرا تحقير مي‌كرد، روز اول عيد وقتي براي عيد ديدني به كارخانه رفتم با او درگير شدم و دست به جنايت زدم».

اين اعترافات را پسر جوان پيش روي افسر بازجو مطرح كرد. وي گفت: من پسركوچك خانواده هستم براي همين هميشه پدرم مرا تحقير مي‌كرد و بين من و فرزندان ديگر تبعيض قائل بود. هميشه اين موضوع مرا آزار مي‌داد و مدتي بود كه من و پدرم بر سر اين موضوع با هم درگيري داشتيم. وي افزود: روز حادثه براي عيد ديدني به محل كار پدرم رفتم در آنجا با هم صحبت كرديم اما بحثمان شد و درگيري بين ما بالا گرفت.

در آنجا ياد تحقيرهاي او افتادم و اينكه در بچگي مرتب كتكم مي‌زد براي همين يك چاقوي ميوه خوري برداشتم و چند ضربه به او زدم اما چاقو شكست و مجبور شدم چاقوي ديگري بردارم. پس از آنكه مطمئن شدم او به قتل رسيده، جسدش را لاي پتو پيچيدم و روي گاري گذاشتم و به سمت يكي از سوله‌هاي كارخانه رفتم. در آنجا جسد پدرم را در سوله پنهان كردم و سعي كردم با دروغ پردازي نقش پسري نگران را بازي كنم.بعد از اعترافات اين پسر جنايتكار راز ناپديد شدن مرد نگهبان فاش شد و مأموران راهي سوله مورد نظر شدند و جسد وي را در آنجا پيدا كردند. به گزارش همشهري، متهم پرونده با صدور قرار قانوني روانه زندان شد.







تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن