واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: قتل پسر 18 ساله در ميهماني شبانه
جشن شبانه پسران جوان در ساختمان مسكوني باعث درگيري با صاحبخانه و مرگ يكي از پسران شد.
ساعت يك و 30 دقيقه بامداد جمعه 14 فروردين ماه حادثه قتل پسر 18 سالهاي به نام ستار از سوي مأموران كلانتري فرجام به قاضي حسينپور بازپرس ويژه قتل گزارش شد. وقتي بازپرس در محل حادثه كه طبقه دوم آپارتمان سه طبقهاي در حوالي شميران بود، حاضر شد با جسد ستار كه غرق در خون بود، روبهرو شد.نخستين بررسيها نشان داد وي بر اثر اصابت جسم نوك تيزي به قلبش از پاي درآمده است. تحقيقات بيشتر نشان داد اين ساختمان سه طبقه متعلق به مردي است كه طبقه اول را خودش ساكن است و طبقه دوم را به پدر ابوالفضل اجاره داده و طبقه سوم هم پسرش كه متأهل است، زندگي ميكند.همچنين در تحقيقات بعدي هم مشخص شد مقتول به همراه دو نفر ديگر از دوستانش شب حادثه در خانه دوست مشتركشان به نام ابوالفضل مهمان بودهاند كه با اعتراض پسر صاحبخانه كه در طبقه سوم ساختمان زندگي ميكند اين درگيري رخ داده است و در جريان آن علاوه بر فوت ستار، ابوالفضل هم زخمي و به بيمارستان الغدير منتقل شده است.يكي از دوستان ستار گفت: شب حادثه ابوالفضل با ما تماس گرفت و گفت پدر و مادرم مسافرت هستند و ما را به خانهشان براي برپايي جشني دعوت كرد. ما سه نفري به خانه ابوالفضل رفتيم و مشغول جشن و پايكوبي بوديم كه صداي زنگ خانه به صدا در آمد. پس از اين ابوالفضل از ما خواست تا ساكت شويم و گفت كه دختر صاحبخانه پشت در است و احتمالاً براي اعتراض آمده است. ما ساكت شديم و ابوالفضل در را باز كرد و با دختر صاحبخانه شروع به حرف زدن كرد. دختر صاحبخانه به سر و صداي ما اعتراض كرد و خواست تا سكوت را رعايت كنيم.وي ادامه داد: هنوز لحظاتي نگذشته بود و اين دو نفر در حال حرف زدن بودند كه مرد 30 سالهاي كه گفته ميشود پسر صاحبخانه است از طبقه بالا به طبقه دوم آمد و با ابوالفضل درگير شد. وقتي ما به طرف در رفتيم مشاهده كرديم او چاقويي در دست دارد و ضربهاي به سينه ابوالفضل زد و او را زخمي كرد. سپس ستار جلو رفت كه او ضربه ديگري با چاقو به قلب ستار زد و در را بست. پس از اين به او گفتيم در را باز كند تا ابوالفضل و ستار را به بيمارستان ببريم اما او گفت تا مأموران پليس نيايند در را باز نميكنم. وقتي مأموران پليس رسيدند ستار به خاطر خونريزي شديد جان باخته بود و ابوالفضل را هم به بيمارستان منتقل كرديم.پسر صاحبخانه هم در ادعايي گفت: در خانه نشسته بودم كه متوجه سر و صداي زيادي از طبقه دوم شدم. بنابراين تصميم گرفتم تا به طبقه دوم بروم و از آنها بخواهم تا سكوت را رعايت كنند كه مشاهده كردم خواهرم جلوي در خانه آنها است. وقتي در را باز كردند ديدم لباس ابوالفضل خوني است. پس از اين در را بستم و مانع خارج شدن آنها شدم و به پليس زنگ زدم.وي در پايان گفت: من احتمال ميدهم آنها با هم درگير شدهاند و قصد دارند اين قتل را به گردن من بيندازند. ابوالفضل نيز بعد از بهبودي نسبي در بازجوييها حرفهاي دوستش را تأييد كرد.وي گفت: خانوادهام در مسافرت بودند كه دوستانم را به خانهمان دعوت كردم. مشغول شادي بوديم كه دختر صاحبخانه براي اعتراض به در خانه ما آمد. ما با هم در حال حرف زدن بوديم كه ناگهان پسر صاحبخانه با چاقويي از طبقه بالا به در خانه ما آمد و به من حمله كرد و ضربهاي به من زد و بعد هم ضربهاي به قلب دوستم زد و در را بست. ما تلاش كرديم در را بازكنيم و دوستمان را به بيمارستان برسانيم اما در باز نشد و وقتي مأموران پليس رسيدند، او فوت شد. پس از اين سه پسر جوان و مرد متهم به قتل بازداشت شدند. تحقيقات درباره اين حادثه به دستور قاضي حسينپور ادامه دارد.
جوان
سه شنبه 18 فروردین 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]