تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826479295




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطره بازی در روزهای بی خاطرگی


واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:



خاطره بازی,بی خاطرگی,خاطرات زیاد
روزهای جوانی هر چند هنوز خاطرات زیادی در زندگی انباشته نشده اما به نوعی روزهای خاطره بازی است اما خاطره بازی هم حدی دارد...

من آدم خاطره‌بازی هستم، بدجور. اگر کسی به هر دلیلی- خوب یا بد- حضور تاثیرگذاری در زندگی‌ام داشته‌باشد، نقش حضورش مثل تابلوی مونالیزا داوینچی که هیچ‌گاه کهنه و تکراری نمی‌شود، پررنگ در ذهنم خواهد ماند. پررنگ را بدون هیچ اغراقی می‌گویم. با گذشت زمان، تک تک لحظاتی که با آن شخص داشته‌ام در یادم می‌ماند، حتی دیالوگ‌ها با‌‌ همان لحنی که‌‌ همان لحظه ادا ‌شده‌اند در خاطرم زنده می‌ماند. وقتی با بعضی‌ها از گذشته صحبت می‌کنم و می‌گویم تو در فلان روز چنین حرفی زدی، او با دهان باز نگاهم می‌کند و می‌گوید تو یادت هست؟!
خاطره‌باز‌ها خاطراتی را به یاد می‌آورند که حتی خاطره‌ساز‌ها هم فراموشش کرده‌اند. برای خاطره‌باز‌ها خاطرات هیچ‌گاه رنگ فراموشی نمی‌گیرد، نمی‌میرد و فقط در گوشه‌ای از ذهنشان لانه می‌کند تا هر زمان که نیاز بود در اولین فرصت خودی نشان دهد. من هنوز بسیاری از اتفاقات کلاس اول دبستانم را به یاد دارم. انگار همین دیروز بود که پیک‌های نوروزی بچه‌های کلاس اول الف دبستان گم شد و تقصیر‌ها گردن من و دوستم افتاد و خانم معلم کلاس می‌خواست با انبردست زبانمان را بکشد بیرون! انگار همین دیروز بود که خانم معلم‌مان گاهی دلش از روزگارش می‌گرفت و با چهل دانش‌آموز کلاس اولی درد و دل می‌کرد، گاهی هم بغض می‌کرد و اشک می‌ریخت. تمام این تصاویر مثل صحنه دکوپاژ شده یک فیلم سینمایی مهمان ذهنم شده و قصد رفتن ندارد.
این‌ها را گفتم تا بگویم خاطره‌بازی اصلا چیز خوبی نیست. اینکه همه چیز آنقدر ماندگار در ذهن بماند چیز خوبی نیست. گاهی به آدم‌های کم حافظه که به زور چیزی در ذهنشان می‌ماند حسودی می‌کنم. آنان فارغ از گذشته، غرق در حال و آینده می‌شوند. غصه آدم‌هایی که روزی در زندگی‌شان بوده‌اند، غصه اتفاقات خوب و بدی که افتاده و خلاصه غصه هیچ چیزی را که آنان را به گذشته وصل می‌کند، نمی‌خورند. آنا‌‌ن، همان لحظه از زمان حال عبور می‌کنند و دیگر چیزی با خود به آینده نمی‌برند. گویی ذهنشان برف‌پاکنی دارد که هرچه را که‌‌ همان لحظه روی سلول‌های مغزی می‌نشیند، پاک می‌کند.
شاید آدم‌های کم حافظه نسبت به حکاکی این همه تصویر در ذهن خاطره‌باز‌ها حسادت کنند و بگویند کاش ذهن ما هم قابلیت مرور خاطرات مختلف را داشت. این مورد هم از جنس‌‌ همان حسادت‌هایی است که دو نفر آرزوی بودن در جای یکدیگر را می‌کنند درحالی‌که از مصائب همدیگر بی‌خبرند. در جریان نیستند دریای طرف مقابل چقدر طوفانی است و آرامش را در ساحل دریای هم جست‌وجو می‌کنند.
چندی پیش یکی از دوستان و بچه محل‌های قدیم را در اتوبوس دیدم.‌‌ همان لحظه هر اتفاق مهمی که با او داشتم از برابر دیدگانم گذشت ولی وقتی با او سلام و علیک کردم، او با چشمانی متعجب به دنبال این بود که کجا مرا دیده است و چه خاطره مشترکی مرا به او رسانده است. در آخر هم تنها‌‌ همان بچه محل بودن یادش آمد و رفت. من هم رفتم فقط با این تفاوت که یک خاطره دیگر به خاطراتم از آن دوست قدیمی اضافه شد.

خاطره‌باز‌ها هیچ‌گاه از بند این همه تصویر و حرف و حادثه‌‌ رها نمی‌شوند. در تنهایی، سکوت و هر زمان دیگری به آدم‌های زندگی‌شان و حضورشان فکر می‌کنند. گاهی شاد می‌شوند، گاهی غصه‌دار. قسمت تلخ ماجرا زمانی است که به نبود رفتگان و مسافران فکر می‌کنند. لحظه‌ای با خود می‌گویند کاش آن لحظه چنین حرفی را نمی‌زدم! کاش به فلانی آن جمله را گفته بودم و ... تمام این حسرت‌ها، می‌شود سریالی هزار قسمتی بدون یک پایان‌بندی مشخص. خاطره‌باز‌ها از هجوم انبوه خاطرات‌‌ رها نمی‌شوند و از هر فریمی که ثبت می‌کنند عذاب می‌کشند؛ عذاب می‌کشند و مدام در گذشته و حال در رفت‌ و آمدند. آنان هیچ وقت فراموش نمی‌کنند و شاید هم روزی «آلزایمر» معنای آزادی به‌ آنان دهد.
منبع: ایران جوان  






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بیتوته]
[مشاهده در: www.beytoote.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سبک زندگی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن