واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: طنز/ مصاحبه اختصاصی با یکی از خودسرها
هماهنگی این مصاحبه بسیار سخت بود ولی به مدد متخصصان توانمند داخلی در روزنامه «بیقانون» محقق شد. توجه شما را به این گفتوگوی اختصاصی (خب بابا کشتی ما رو با این اختصاصی اختصاصیت. انگار با ابوبکر البغدادی مصاحبه کرده) اعصاب نداریدها!
آفتاب : آفتاب: پدرام ابراهیمی در قانون نوشت: وی افزود: «آقا من که هنوز شروع نکردم! چیچی رو افزودم؟!» این بخشی از مصاحبه اختصاصی ما با «خ. سین» یکی از اعضای گروه خودسر شیراز است.
هماهنگی این مصاحبه بسیار سخت بود ولی به مدد متخصصان توانمند داخلی در روزنامه «بیقانون» محقق شد. توجه شما را به این گفتوگوی اختصاصی (خب بابا کشتی ما رو با این اختصاصی اختصاصیت. انگار با ابوبکر البغدادی مصاحبه کرده) اعصاب نداریدها! این شما و این هم گفتوگوی ما:
سؤال: شما اقدامات اخیر گروههایی نظیر گروه خودتان را چطور میبینید؟
خ. سین: اگر کاسک گذاشته باشیم، بالا و پایین تصویر سیاه است اما اگر کاسک سرمان نباشد، معمولی میبینیم.
سؤال:نه منظورم این است که این اقدامات را چطور ارزیابی میکنید؟
خ. سین:ارزیابی چیه دیگه؟ به دلار مربوط میشه؟
سؤال:یعنی تحلیل شما از این اتفاقات چیست؟
خ. سین:تحلیل کیه دیگه؟
سؤال:هیچی قربان. کلاً بگذریم. چرا جواب سخنرانی و مقاله را با سخنرانی و مقاله نمیدهید؟
خ. سین:ببین میخوام بهت جواب منطقی بدم. شما چرا در جواب سرماخوردگی، سرما نمیخورید؟ ما مرد حرف و نطق نیستیم. ما مرد عملیم.
سؤال: خب یکبار امتحان کنید. مثلاً بعضی از دوستان شما فیلمساز شدند و موفق شدند جوایزی ببرند. جسارتاً میتونم تحصیلاتتونرو بپرسم؟
خ. سین: بنده فعال دانشجویی هستم و ضمناً موفق به اخذ مدرک بورسیه از دانشگاه تهران شدهام.
سؤال: آفرین بر این تحصیلات. حالا برویم سراغ حادثه شیراز. میشود ماجرا را برای ما شرح دهید؟
خ. سین:با سی، چهل تا از بچه ها داشتیم از نزدیکیای فرودگاه شیراز رد میشدیم که وسطای راه خوردیم به پست یه دست انداز خیلی بدی. اونقدر بدجور بود که هنوز –گلاب به وجودتون- نشيمنگاهم درد میکنه. بعداً دیدیم رسانههای بیگانه و امال داخلیشون سر و صدا راه انداختن که آی فلانی رو زدن و فلانی مجروح شده و اینها.
سؤال: نزدیک 50 موتور بودید و طرف هنوز زنده است؟
خ. سین:ببین باید منطقی باشید. ما به قصد کشت که از اون طرفا رد نمیشدیم. فقط به قصد تنبيه و تذکر بود. اگه ما بخوایم کسی رو بکشیم یه لگد میزنیم تو ساق پاش یا فوقش یه کف گرگی میزنیم. اما برای تذکر و توجه به طور مثال تیر میزنیم تو چونه طرف.
سؤال: بله! برنامتون برای آینده چیه؟
خ. سین:هوم؟!
سؤال:برای آینده چه برنامهها و کارهایی قرار است انجام دهید؟
خ. سین: آینده چیه؟
سؤال:ببینید، آینده متضاد گذشته است.
خ.سین: متضاد؟
سؤال:گفتید از کجا بورسیه شدید؟! برادر جان! آینده، مخالف گذشتهاست.
خ. سین:آی قربون دهنت. ما هم همینو میگیم.
سؤال:بگذریم آقا. در پایان، چند اسم و کلمه میگوییم شما لطف کنید و بدون فکر کردن اولین چیزی که به ذهنتون میاد دربارش بگید.
خ. سین:ایول. خوراکه. شروع كنيد
فیسبوک = وی.پی.ان داریم. سریع و ارزون
چراغی که به خونه رواست = مال ماست
حافظ = گارد آهنی
سعدی = بعدی
تخت جمشید = وصله ناجور
آیت ا... هاشمی رفسنجانی = حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی
دکتر [...] = رئیس جمهور بعد از سلجوقیان و قبل از روحانی
محمود احمدی نژاد = چقدر آشناس؟!
دوران کودکی = زارررپ... زورپ... دیــش... دوووش! (صدای ضرب و جرح مصاحبه کننده توسط مصاحبه شونده!)
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]