واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پليس فداكار با دست هاي خالي دزدان مسلح را دستگير كرد
كارمند اخراجي كه با پوشش زنانه دست به اسلحه برد و دو نفر را براي سرقت از محل كارش اجير كرد نميدانست هنگام فرار در دام يكي از مأموران پليس گرفتار خواهد شد.
به گزارش خبرنگار ما، صبح روز شنبه 23 اسفندماه گروهبانيكم سيدمحمد حسيني مأمور كلانتري 104 عباسآباد كه با لباس شخصي در حال عبور از خياباني در حوالي عباسآباد بود متوجه فريادهاي كمكخواهي پسر جواني شد كه سه مرد را دنبال ميكرد. پليس جوان وقتي به كمك پسر جوان شتافت، متوجه شد يكي از سه مرد اسلحه كلاشنيكف به دست دارد، بنابراين وي را به سرعت خلع سلاح و گرفتار كرد. اما دو همدست مرد مسلح با پاي پياده از محل گريختند. ثانيههايي بعد بود كه پليس فداكار همزمان با تماس با همكارانش متهم را تحويل مردم داد و به تعقيب دو متهم ديگر پرداخت و كمي جلوتر يكي ديگر از آنها را بازداشت كرد.
بعد از آن تيمي از مأموران گشت كلانتري 104 عباسآباد خود را به محل رساندند و دو متهم را به كلانتري منتقل كردند. همزمان با تشكيل پرونده، نخستين بررسيها نشان داد سه مرد مسلح، با كرايه كردن تاكسي تلفني به شركت بزرگ خصوصي به نام «آزادراه كنار گذر» دستبرد زدهاند كه هنگام فرار با خودروي مديرعامل از سوي پليس جوان دستگير ميشوند.
در بررسيهاي بيشتر مشخص شد يكي از سارقان بازداشت شده فريبرز نام دارد كه كارمند اخراجي شركت است كه با پوشيدن لباس زنانه قصد داشت از سوي مديرعامل شناسايي نشود.
مديرعامل شركت كه مردي 69 ساله است، گفت: ساعت 7 و 30 دقيقه صبح با خودروام به شركت آمدم. ميخواستم با ريموت در پاركينگ را باز كنم اما در باز نشد، به خاطر همين خودروام را جلوي در پارك كردم و با كليدي كه داشتم وارد ساختمان شدم كه احساس كردم هيچكس در شركت نيست. هر چه كارمندان را صدا زدم جوابي نشنيدم تا اينكه وارد آشپزخانه شدم و با صحنه عجيبي روبهرو شدم. دو مرد و يك زن مسلح به سلاح كلاشنيكف داخل آشپزخانه بودند و سه نفر از كارمندانم نيز با دست و پاي بسته روي زمين دراز كشيده بودند. آنها مرا به اتاق صندوقدار بردند كه ديدم صندوقدارم كه زن جواني است دست و پا و دهانش را بستهاند. سه سارق دست و پا و دهانم را هم بستند و بعد از من خواستند چكي در وجه آنها صادر كنم و هرچه پول در حسابم دارم به آنها بدهم. آنها از من خواستند تلفني از بانك موجودي حسابم را بگيرم و من هم گرفتم كه مشخص شد موجودي حسابم 10 ميليون تومان است. همين مبلغ را چك كشيدم و به آنها دادم كه همان لحظه زن مسلح دست به ماشه برد و گلولهاي هم شليك كرد. وي ادامه داد: سه سارق مسلح در حالي كه دست و پاي همه ما را بسته بودند، سوئيچ خودروي مرا گرفتند تا فرار كنند كه هنگام فرار پليس فداكار دو نفر از آنها را بازداشت ميكند.
درباره كارمند اخراجي
وي ادامه داد: فريبرز كه اسلحه كلاشنيكف داشت 11 سال كارمند همين شركت بود كه سال 91 به خاطر سرقت 24 ميليون تومان از شركت اخراجش كردم اما هنگام سرقت چون لباس زنانه پوشيده بود نشناختمش.
آبدارچي شركت گفت: وقتي وارد شركت شدم، زنگ در به صدا درآمد كه ديدم يك زن و دو مرد پشت در هستند. آنها خودشان را از دوستان مديرعامل معرفي كردند و من در را باز كردم و آنها وارد شدند. ناگهان زن همراه دو مرد اسلحه را از زير لباسش بيرون آورد و خواست حرفي نزنم. آنها دست و پاي مرا بستند و منتظر ماندند تا ديگر كارمندان برسند و وقتي كارمندان رسيدند يكي يكي دست و پاي آنها را بستند و ما را در آشپزخانه روي زمين دراز كشيده نگه داشتند.
صندوقدار شركت هم گفت: وقتي وارد شركت شدم ناگهان زني اسلحه كلاشينكف را به طرف من گرفت و مرا به اتاقم برد. او به همراه دو مرد غريبه ديگر به زور كليد گاوصندوق را از من گرفتند و 3 ميليون و 500 هزار توماني كه داخل گاوصندوق بود برداشتند و بعد هم دست و پاي مرا بستند و منتظر مديرعامل ماندند. يكي ديگر از كارمندان گفت: وقتي وارد شركت شدم اين سه نفر دست و پاي مرا بستند و مبلغ 400 هزار تومان پول نقد و ساعت مچي و انگشترم را گرفتند. يكي ديگر از كارمندان گفت: اين سه سارق مبلغ يك ميليون تومان از من گرفتند.
پرونده مقابل بازپرس نصرتي
دو متهم پس از تشكيل پرونده صبح ديروز مقابل قاضي نصرتي بازپرس شعبه اول دادسراي ناحيه 34 مورد بازجويي قرار گرفتند. فريبرز گفت: من از سال 81 تا اواخر سال 91 به مدت 11 سال در اين شركت به عنوان تحصيلدار و مدتي هم به عنوان راننده مديرعامل مشغول به كار بودم تا اينكه سال 91 خانهاي خريدم و مبلغ 24 ميليون تومان پول كم آوردم. از آنجايي كه شركت به من اعتماد داشت پول زيادي به عنوان تحصيلدار دست من بود با سندسازي مبلغ 24ميليون تومان سرقت كردم تا اينكه مديرعامل متوجه سندسازي من شد. وقتي متوجه شدم قصد دارد از من شكايت كند 24 ميليون تومان را به شركت برگرداندم اما او مرا از كار اخراج كرد و من از او كينه به دل گرفتم
و تصميم گرفتم تا روزي جبران كنم.
نقشه سرقت
مدتي قبل نقشه سرقت از شركت را طراحي كردم تا اينكه برادرم يكي از دوستانش را به نام بهرام كه اسلحه كلاش داشت به من معرفي كرد و قرار شد سه نفري با اسلحه كلاش به شركت دستبرد بزنيم. روز حادثه من لباس زنانه پوشيدم و اسلحه كلاش را زير پيراهنم پنهان كردم و به همراه بهرام و برادرم از تاكسي تلفني خودرو كرايه كرديم و به جلوي شركت رفتيم. اولين كسي كه وارد شركت شد آبدارچي بود و بعد از اين ما سه نفري به عنوان ارباب رجوع وارد شركت شديم. در اولين اقدام دست و پاي آبدارچي را با طناب و چسبي كه با خود برده بوديم بستيم و منتظر ديگر كارمندان شديم. هر كارمندي كه وارد شركت ميشد دست و پايش را با طناب ميبستيم تا اينكه مديرعامل وارد شركت و با اين صحنه روبهرو شد. ما دست و پاي او را هم بستيم و پولهاي گاوصندوقش را خالي كرديم و بعد هم او چك 10 ميليون توماني در وجه ما صادر كرد كه هنگام خارج شدن از شركت از سوي پليس جوان دستگير شديم. برادر فريبرز نيز در تحقيقات حرفهاي برادرش را تأييد كرد. دو متهم بعد از ختم جلسه بازپرسي به دستور قاضي نصرتي در اختيار مأموران پليس آگاهي قرار گرفتند. تلاش براي بازداشت همدست متهمان ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]