تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804564942




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-ذبح تولید ملی با 3 سلاح داخلی


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح یکشنبه ذبح تولید ملی با 3 سلاح داخلی روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور وجهان پرداخته‌اند از جمله «ذبح تولید ملی با 3 سلاح داخلی»،«عملیات پوششی در تنگنای توافق»،«زیر پوست تحریم‌ها»،«مفاسد اقتصادی و تخلفات ساختاری»،«ضمانت‌نامه فروشی کری»،«آب را با آب شستن»،«توافق علیه استقلال؟»،«جای خالی اقتصاد مقاومتی در بودجه94»،«اصلاح برنامه خصوصی ‏سازی»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

کیهان:عملیات پوششی در تنگنای توافق «عملیات پوششی در تنگنای توافق»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛یکی از دستاوردهای مذاکرات هسته ای این است که معلوم شد حتی از نگاه تجدیدنظرطلبان هم اسرائیل دشمن است. و الّا اگر به نرخ اتفاقات سال ۸۸ به عرصه سیاست خارجی بنگریم، اسرائیل در شمار دوستان جنبش سبزی ها جا دارد. ماجرا برای سبزها آن قدر مهم بود که ریسک هزینه دادن در کف خیابان و روبرو شدن با مردم روزه دار را در روز قدس (۲۷ شهریور ۱۳۸۸) به جان خریدند و در حمایت از اسرائیل، شعار القا شده «نه غزه نه لبنان» را در کف خیابان بازگو کردند. تا همین چند ماه پیش برخی از تئوریسین های اپوزیسیون سبز تا مرز اعلام رسمیت اسرائیل نیز پیش رفتند اما اکنون همان ها (نظیر صادق- ز) به نتانیاهو و اسرائیل بد می گویند تا بعداً بتوانند منتقدان حامی منافع و عزت ملی در مذاکرات هسته ای را همسو با نتانیاهو جا بزنند. در ادامه این شگرد آخرین بار آقای هاشمی رفسنجانی گفت دلواپس ها با نتانیاهو همزبان شده اند. اما اصل ماجرا چیست؟ و چرا در بحبوحه مذاکرات با آمریکا، حجم آتش تبلیغاتی سنگینی علیه منتقدان به راه افتاده است؟ دور تازه مذاکرات که از شهریور ۹۳ در نیویورک کلید خورد و قرار بود ۳ ماهه به سرانجام برسد، اکنون هجدهمین ماه را سپری می کند. طبق قرائن متعدد که در ادبیات اوباما نیز شنیده شد آمریکا مایل است تعلیق و توقف ابعاد مهم برنامه هسته ای را به مدت ۱۰ سال به طرف ایرانی تحمیل کند و به عبارت دیگر در مقابل دریافت امتیازهای نقد آنی، لغو تحریم ها را به حداقل یک دهه دیگر حواله دهد؛ نظیر کاری که ۱۰-۱۱ سال پیش در توافقات تهران و پاریس و بروکسل انجام شد و پس از دو سال و نیم «تعلیق موقت» گفتند بهترین تضمین عینی که ایران می تواند بدهد دایمی کردن تعلیق هاست. مفهوم دیگر این تحمیل ۱۰ ساله، اوراق کردن تدریجی برنامه هسته ای ایران بدون لغو تحریم هاست. رئیس دولت یازدهم در تبلیغات انتخاباتی با نشان دادن کلید و درگیر کردن چرخ صنعت با چرخ سانتریفیوژها (برنامه هسته ای) وعده لغو همین تحریم ها را داد. اما به مرور معلوم شد ظاهراً در نگاه برخی سیاسیون لازمه چرخیدن چرخ صنعت، نچرخیدن یا معکوس چرخیدن چرخ صنعت است. اکنون مفهوم توافق ۱۰ ساله ای که اوباما می گوید، این است که سانتریفیوژها از ۱۹ هزار به ۶ هزار برسد، سانتریفیوژهای پیشرفته نچرخند، آبشارهای ۱۶۴ تایی سانتریفیوژها گسیخته و نیمه آبشار! شوند و... در حالی که چرخش سانتریفیوژها از سرعت می افتد، چرخش چرخ صنعت به واسطه لغو تحریم ها نیز به ۱۰ سال بعد موکول شود! آیا افکار عمومی ایران که در تمام نظرسنجی ها بالای ۷۵ درصد پای فناوری هسته ای - حتی به قیمت تحریم ها- ایستاده و لغو فوری و حداقل همه جانبه تحریم را مطالبه می کند، چنین توافقی را می پذیرد؟ حالا ساده دل ترین و خوش گمان ترین افراد می پرسند حتی اگر ارزش فناوری هسته ای را کنار بگذاریم، آیا قرار است تحریم ها را برای حداقل ۱۰ سال تثبیت و عدم تصویب تحریم جدید را به عنوان تنها امتیاز برای ما فاکتور کنند؟! گزارش اخیر سایت حامی دولت (آریا) مبنی بر اینکه طبق نظرسنجی یک مؤسسه آمریکایی، محبوبیت روحانی در آبان ماه ۱۱ درصد کاهش یافته، بخشی از دلواپسی های جریان خوش بین به آمریکا را بازگو می کند. سران این جریان، اوباما را در ردیف «میانه روهای مؤدب» دسته بندی کرده و مذاکره با او را «تابوشکنی بزرگ» می دانستند. آنان و جریان رسانه ای که همین طیف سیاسیون را از پایین مدیریت می کند به مرور این تلقی را پیش کشیدند - یا القا کردند- که آمریکا، دوست و فقط اسرائیل، دشمن است! این طیف تا آنجا پیش رفتند که نسبت دروغ به امام خمینی(ره) دادند مبنی بر اینکه امام هم مخالف مرگ بر آمریکا بود حال آن که حضرت امام در سال آخر حیات مبارک خویش بیش از همیشه بر مرگ بر آمریکا و دشمن شماره یک معرفی کردن «شیطان بزرگ» تأکید می کرد. امام مدام درباره منسی (فراموش) شدن مرگ بر آمریکا با شعارهایی نظیر مرگ بر شوروی هشدار می داد هر چند که دشمن اول استکبار شوروی خود امام بود. اما تجدیدنظرطلبان در آشوب افکنی نیابتی سال ۱۳۸۸ مرگ بر آمریکا را خط زدند و مرگ بر روسیه نوشتند. آنها ۵ سال بعد، اسرائیل و نتانیاهو (شیطان کوچک) را برجسته می کنند تا دوستی و پسرخاله شدن با شیطان بزرگ را پنهان سازند؛ انگار سگ زنجیری شیطان بزرگ طرف بد ماجراست و شیطان بزرگ، طرف خوب و دلبر داستان می باشد که به خاطر او می توان همه نوع حریم شکنی کرد! و انگار نه انگار که همین نتانیاهو - که یکی دو سال است برای حضرات بده شده- همان نتانیاهوی سال ۸۸ نیست که با صراحت گفته بود «جنبش سبز سرمایه بزرگ اسرائیل است». پیش قاضی و معلق بازی؟! یعنی ملت ایران را که خود پیاده نظام اسرائیل را از کف خیابان جارو کرد، این قدر کم حافظه فرض کرده اند؟ هر خردمندی وقتی پای مذاکره و توافق می رود، به عنوان یک سؤال اصلی می پرسد قرار است چه چیزی بدهد و چه چیزی بستاند. اما طیفی که با بد عملی و رفتار نابجا همه حیثیت و موجودیت خود را به مذاکره با آمریکا گره زده اند، اینک در وضعیت فقدان دستاورد سعی می کنند طریقیت را از مذاکرات و توافق بردارند و به آن اصالت و موضوعیت بدهند. این جبهه که شامل دو طیف مأمور خائن و خودی غافل می شود می خواهد پس از فاکتور کردن مذاکره با آمریکا که دیگری خریداری در میان ناظران منصف ندارد، نفس توافق- به هر قیمت- را به افکار عمومی کادو کند. آنها دانسته و ندانسته محل بحث و اختلاف را بر سر توافق یا عدم توافق ترسیم می کنند. بی تردید هیچ کسی با توافق معقول که هم سلامت برنامه هسته ای ایران را نشان دهد، هم حقوق هسته ای ملت ایران را طبق NPT به رسمیت بشناسد و هم متعاقب این دو اصل، تحریم های بهانه جویانه را لغو کند مشکل ندارد. بحث اصلی بر سر این است که تعلیق هسته ای در کنار احاله لغو تحریم ها به یک دهه بعد و در کنار همه اینها متهم ماندن برای یک دهه بدون اینکه آمریکا و غرب هیچ سند و بهانه ای داشته باشند، چه ارزش و اعتباری دارد؟! طیف تردست مباحثه در این هنگام به جای پاسخگویی، به نتانیاهو دخیل می بندد که ۵ سال پیش از همین طیف حمایت علنی می کرده و اکنون نیز در جریان یک تقسیم کار بزرگ در غرب، با توافق ۱۰ ساله کذایی اظهار مخالفت می کند تا «سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران» بتوانند حرفی برای گفتن و فاکتور کردن نزد مردم داشته باشند. حقیقت ماجرا این است که آمریکا و اسرائیل در حرکت مخملین سال ۸۸ در یک صف کنار طیف سبز ایستادند. حقیقت دیگر این است که به تعبیر جو بایدن معاون اوباما «اگر اسرائیل هم نبود ما باید پول خرج می کردیم و آن را راه می انداختیم» یا به تعبیر شیمون پرز «در میان همه رؤسای جمهور آمریکا هیچ کس به اندازه باراک اوباما به اسرائیل خدمت نکرده است». حقیقت سوم آن است که امثال آقای هاشمی به هر ترتیب ماجرای سال ۸۸ را تقلیل دهند یا ترقیق و تحریف کنند، آن زمان فتنه گران در کف خیابان شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر دادند، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» گفتند، خط حذف روی شعار «جمهوری اسلامی» کشیدند، به ساحت حضرت امام(ره) اهانت کردند و بالاخره سراغ اصل ماجرا رفتند و عقده دیرین آمریکا و اسرائیل را بر سر امام حسین علیه السلام خالی کردند چرا که افرادی با مختصات دکتر مایکل برانت رئیس بخش شیعه شناسی سازمان «سیا» مقارن پیروزی انقلاب گفته بودند انقلاب ۱۹۷۹ ایران مرهون خون حسین[ع] نواده پیامبر اسلام[ص] و احترام مردم به این خاندان است. اما حقیقت چهارمی در این میان است که آن را باید از زبان رئیس سابق موساد روایت و سپس از زبان آقای «صادق-ز» تبیین کرد. به گزارش روزنامه هاآرتص مئیر داگان که در بحبوحه فتنه سبز رئیس سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی بود، اخیراً در پاسخ این سؤال که چه اقدامی باید در برابر برنامه هسته ای ایران انجام می گرفت، از پرورش اپوزیسیون ایرانی توسط غرب سخن می گوید و می افزاید «کاری که می توانستیم انجام دهیم این بود که توسط عملیات سری یا تقویت نیروهای اپوزیسیون و اقلیت ها در ایران زمان بخریم». سناریویی که مثلث آمریکا، انگلیس و اسرائیل به بهانه تقلب در انتخابات ۸۸ ایران ترتیب دادند، اقتدار و اتحاد ملی را هدف گرفته بود و همان کار ضمن تشجیع دشمن موجب شد غرب توافق برای پذیرش برنامه هسته ای ایران و معامله بر سر سوخت ۲۰ درصد را بی آن که حتی تحریم هایی وضع شده باشد به هم بزند و تشدید تحریم ها (تحت عنوان فلج کننده) را برای تقویت اپوزیسیون ناکام آشوب ۸۸ در دستور کار قرار دهد. گرای تحریم ها را اتفاقاً طیفی از سبزها دادند که بعدها به نگرانی از تأثیرات تحریم ها تظاهر کردند حال آن که کاسب حقیقی تحریم ها آنان بودند. مئیر داگان مشابه سخنان اخیر را ۱۹ اسفند ۱۳۹۰ در مصاحبه با شبکه CBS عنوان کرد آنجا که گفت «به جای اندیشه حمله به تأسیسات هسته ای ایران باید به هر عاملی که بتواند مخالفت و ممانعتی در برابر حرکت جمهوری اسلامی به وجود آورد یاری رساند. غرب باید در فکر تقویت اپوزیسیون در برابر حاکمیت باشد و به عنوان راهکار جایگزین حمله، تغییر حکومت را تشویق کند». نکته ظریفی در این میان وجود دارد. آقای «صادق-ز» که از حامیان رسانه ای آقای هاشمی محسوب می شود، ۱۲ خرداد ۱۳۹۲ در مصاحبه با روزنامه زنجیره ای بهار تصریح کرد «حاکمیت اپوزیسیون نمی خواهد اما ما نمی توانیم اپوزیسیون را از دید حاکمیت تعریف کنیم. همان گونه که ما می بینیم هاشمی به اپوزیسیون تبدیل می شود، حاکمیت هم این را می بیند و به هاشمی می گوید آشیخ اکبر باید تکلیفت را معلوم کنی؛ از شما بهره برداری می کنند و هل می دهند تا چهره ای بسازند که در مقابل نظام قرار بگیری. ضرورت دموکراسی خواهی، اینها (نهضت آزادی، سازمان مجاهدین انقلاب، دفتر تحکیم) را پشت سر کسی سوق خواهد داد که شنل اپوزیسیون را به تن کند. هاشمی که عمر نوح ندارد. ۵ یا ۱۰ سال دیگر با ما نخواهد بود اما جنبش ادامه پیدا می کند. اگر هاشمی، خاتمی و هر کسی نتواند حداقل خواسته های این جنبش را لبیک بگوید، جنبش آنها را پس می زند. نگران نباشید که آقای رفسنجانی می تواند پا به پای ما بدود یا نه، اگر نتواند همپا با جبهه اپوزیسیون بدود، حذف می شود... مهم نیست هاشمی چه می کند. او یا می تواند پا به پای این قطار باشد یا نه. اگر حذف شد هیچ اتفاقی نمی افتد، اپوزیسیون یک شخصیت دیگر را درون نظام پیدا می کند». همین شخص که در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته بود ایده آل ما روحانی و حتی عارف و خاتمی هم نیست بلکه واسلاو هاول و آنگ سان سوچی و بازرگان است، بعدها گفت اسرائیل را به رسمیت می شناسد. او در مصاحبه ۲۰ مرداد ۹۲ با سایت ضد انقلابی کلمه تصریح می کند «اپوزیسیون به کمتر از شتر رضایت نداده. دوران انقلاب کنار دانشگاه تهران چادر زده بودند و برای کومله و حزب دموکرات کردستان لباس و پتو جمع آوری می کردند در حالی که این احزاب در حال جنگ با سپاه و ارتش بودند. بعد از دوم خرداد ما چه گفتیم؟ گفتیم درباره ولایت فقیه بحث کنیم، جنگ بعد از فتح خرمشهر درست نبود، قصاص این گونه است، نعوذبالله خدا و پیغمبر آن گونه است. اگر این دفعه هم دچار همین خطا بشویم و بگوییم شتر، نه روحانی و نه پدرجد روحانی کاری نمی توانند بکنند. باید یاد بگیریم میلی متری به جلو برویم». جبهه نفاق قدیم مدت هاست طبق دستورالعمل خارجی به فرمول استفاده از «سپر انسانی» و کاربست فنون جوجیتسو (استفاده از نیروی طرف مقابل) رسیده است. گروگان گیری از میان برخی یاران سابق انقلاب و تبدیل آنها به سپر انسانی یا مسئله برای حاکمیت مورد تأکید دشمن است. به موازات همین امر، تبدیل سیمای شیطان بزرگ به شریک طرف معامله و قطب بندی جعلی در درون حاکمیت در دستور کار است تا اقتدار فزاینده جمهوری اسلامی در منطقه را از درون به چالش بکشد. برجسته کردن شامورتی بازی امثال نتانیاهو در حقیقت ایجاد آتش تهیه و انفجار نارنجک های دودزای صوتی برای انحراف افکار عمومی از جبهه دیپلماسی در مصاف با شیطان بزرگ است. در بحبوحه همین مصاف بزرگ است که می توان صلاحیت، بصیرت و استقامت رجال سیاسی را به محک کشید یا خدای نکرده با تأسف و تحسر، سواری گرفتن دشمن از برخی رجال را به نظاره نشست. سیاستمداران ما مجبور نیستند خود را با جریان نفاق هم سرنوشت کنند اگر که حریت پذیرش اشتباه فهم و محاسبه را داشته باشند. قرار نیست ناکامی آمریکا در مذاکرات، شکست برخی رجال سیاسی ما هم باشد؛ اگر که مراقب گروگان گیرها باشند و نگذارند منافقین پل های پشت سر آنان را خراب کنند. خراسان:ذبح تولید ملی با 3 سلاح داخلی «ذبح تولید ملی با 3 سلاح داخلی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم حبیب نیکجو است که در آن می خوانید؛صحبت از تولید ملی و ضرورت حمایت از آن زیاد شده است. همه می دانیم اگر تولید ملی در کشور اتفاق بیفتد، به موازات آن اشتغال برای جوانان ایجاد می شود و معضلات اجتماعی نظیر فقر، اعتیاد و طلاق کاهش پیدا می کند. با این حال در کشور ما با وجود شعارهای زیادی که در این زمینه سرداده می شود، اقداماتی علیه آن اتفاق می افتد. قبل از هر چیز باید بگوییم که تولید ملی زمانی اتفاق می افتد که صاحبان مشاغل و تولیدی ها (که در ایران اکثرا صاحبان سرمایه هستند) تصمیم به تولید بگیرند و با استفاده از سرمایه خود و نیروی کار دیگران، فرآیند تولید را رقم بزنند. یعنی تا زمانی که صاحبان سرمایه تصمیم به تولید نگیرند، هیچ اتفاقی در زمینه تولید نمی افتد. عوامل زیادی هستند که بر تصمیم صاحبان سرمایه برای انجام تولید اثر می گذارند که از جمله می توان به شرایط کلی اقتصاد، میزان بازدهی سرمایه و روان بودن قوانین اشاره کرد. در چند سال گذشته و امروز که اقتصاد در وضعیت رکود به سر می برده است ما همواره با هزینه تراشی برای تولید، به تولید ملی ضربه های سهمگینی وارد کرده ایم و به عبارتی تولید ملی را با سه سلاح داخلی ذبح نموده ایم. این سه سلاح عبارتند از: سلاح اول- نرخ سود بانکی: شاید شدیدترین ضربه ای که به اقتصاد ایران در زمینه تولید وارد شده است، سود بالای سپرده های بانکی است. در سال های نه چندان دور نرخ سود سپرده پایین تر از تورم بود و به زبان اقتصاددانان با «نرخ سود سپرده واقعی» منفی روبه رو بودیم. در تمامی این سال ها برای تولیدکننده به صرفه بود که از بانک وام بگیرد و کار خود را سر و سامان بدهد. اما در سال گذشته کاهش نرخ تورم به زیر 16 درصد و افزایش نرخ سود سپرده سالانه به 22 درصد، سبب شد که نرخ سود سپرده واقعی به مثبت 6 درصد برسد. به این نرخ مثبت، شرایط رکودی بازار را هم اضافه کنید و خود را جای تولیدکننده قرار دهید. آیا به صرفه نیست که پول های خود را در بانک قرار دهید و بدون زحمت سودهای قابل توجهی به دست آورید؟ لازم به ذکر نیست که بگوییم کشورهای دیگر در مواجهه با شرایط رکودی نرخ های سود سپرده خود را کاهش می دهند. برای مثال در ایالات متحده پس از بحران مالی نرخ های سرمایه گذاری دولت فدرال به زیر 1 درصد کاهش پیدا کرد. با این وجود اولین ابزار ذبح تولید ملی، نرخ های بالای سود بانکی است. سلاح دوم- دستمزد کارگران: در کشور ما مرسوم است که به اسفند ماه که می رسیم زمزمه افزایش دستمزد کارگران یا همان حداقل دستمزد قانون کار به گوش می رسد. اصلا هم مهم نیست که اقتصاد در وضعیت رکود قرار دارد یا رونق. قبول داریم که دستمزد واقعی کارگران به میزان تورم سالانه محصولات خریداری شده آن ها کاهش پیدا می کند، اما در شرایطی که رکود بر اقتصاد حکمفرماست، کارفرما نمی تواند و قادر نیست که این افزایش دستمزد را بدون در نظر گرفتن شرایط رکودی تحمل کند. در این شرایط کارفرما در مقابله با این افزایش دستمزد اقدام به اخراج کارگران و پایین آوردن سطح تولید می کند که باعث می شود ضربه دوم به تولید ملی وارد شود. این ضربه به قیمت اخراج و کاهش اشتغال در کشور اتفاق می افتد. پذیرش این سخن دشوار است اما باید بپذیریم که کارگران نیز باید در مواجهه با رکود و رونق، شرایط متفاوتی را تجربه کنند. این گونه نباشد که کارگران بی توجه به میزان فروش کارفرما، خواستار افزایش دستمزد باشند. به عبارت دیگر کارگران باید در بازی برد- برد با کارفرما شرکت کنند. لذا افزایش دستمزد کارگران بی توجه به وضعیت کلی اقتصاد، سلاح دومی است که با آن به ذبح تولید ملی پرداخته ایم. سلاح سوم- تعرفه های تجاری: امضای موافقتنامه ترجیحی میان ایران و ترکیه در ماه های گذشته سبب گردیده است، این مساله راحت تر درک شود. در شرایطی که اقتصاد در وضعیت رکودی به سر می برد و سطح تولید در پایین ترین حد خود قرار گرفته است، کاهش هزینه واردات به بهانه بهبود کیفیت کالای داخلی و افزایش رقابت پذیری حرفی بی پایه است. معمولا کشورها حمایت های خود از تولیدات داخلی را به صورت مشروط و مرحله ای و به گونه ای از پیش عنوان شده کاهش می دهند. مثلا می گویند تا ده سال آینده قرار است تعرفه واردات خودرو صفر شود. لذا در این مسیر هر سال مقدار مشخصی از تعرفه کاهش پیدا می کند تا در نهایت به پایان برسد. این زمان، به تولید کننده این فرصت را می دهد که بتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد و موجب افزایش کیفیت کالای داخلی می شود. با این حال تصمیم های خلق الساعه نه تنها کیفیت کالای داخلی را افزایش نمی دهد بلکه باعث اشباع کشور به وسیله کالاهای خارجی می شود. علاوه براین سیاست های کاهش تعرفه های تجاری در شرایط رکودی کشور کمی عجیب به نظر می رسد. در پایان باید گفت که این همه ماجرا نیست و تولیدکننده داخلی خود دارای معایب زیادی است که به کمک این سلاح ها می آید. برای مثال تولیدکننده ای که نتواند از افزایش 3 برابری نرخ ارز در سال های گذشته برای افزایش قدرت رقابت پذیری خود استفاده کند، قطعا دارای مشکلات عدیده ای است. با این حال موارد فوق به تضعیف و از بین رفتن هرچه بیشتر تولید ملی دامن می زند که باید جلوی آن ها گرفته شود. جمهوری اسلامی:مفاسد اقتصادی و تخلفات ساختاری «مفاسد اقتصادی و تخلفات ساختاری»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛«حداقل این صفرها را حذف کنید» این جمله طنزی است که طی ماه های اخیر و در واکنش به افشای تخلفات و مفاسد اقتصادی رقم های درشت، میان کاربران شبکه های اجتماعی رد و بدل می شود. از جنبه طنز این جمله و شوخی های عامیانه مشابه که بگذریم، چهره تلخ و نگران کننده مفاسد بزرگ اقتصادی سال های اخیر خصوصاً سال های واپسین دولت دهم از پس مطایبه های صریح و در لفافه مردم آشکار می شود.
کافی است تنها به اعداد و صفرهایی که جلوی آنان قرار گرفته اند نگاهی بیندازیم تا ابعاد فسادی که اقتصاد کشور را به آلودگی کشانده است، بیشتر نمایان شود؛ اختلاس 000/000/000/000/3 (سه هزار میلیارد) تومانی، تخلف 000/000/000/22 (22 میلیارد) دلاری و زمین خواری 000/000/000/000/94 (94 هزار میلیارد) تومانی یا اختلاس 000/000/000/000/12 (12 هزار میلیارد) تومانی و... تنها بخشی از تخلفات و مفاسدی است که بزرگی آن ها، افکار عمومی مردم ایران را متعجب و متاثر کرده است. تخلف و فساد آن هم در حوزه فعالیت های اقتصادی جزو اتفاقات نامحتمل و ناممکن نیست؛ تقریباً تمامی کشورهای دنیا و دولت ها و نظام های اقتصادی حاکم بر آنها، تجربه وقوع تخلفات اقتصادی و مالی را داشته و دارند و از همین لحاظ نیز می توان گفت تخلفات اقتصادی در ایران مقوله ای استثنایی و نامتجانس با فضای کلی حاکم بر اقتصاد دنیا نیست، اما آنچه درباره تخلفات اقتصادی سال های اخیر موجبات نگرانی و تاسف بیش از حد را فراهم آورده تکرار، فراوانی و ابعاد این تخلفات است. مفاسدی در حد و اندازه چندین هزار میلیارد تومانی که بررسی ها نشان می دهد در دوره زمانی طولانی رخ داده است، مسئله ای به حساب نمی آیند که بتوان به راحتی و سادگی از کنار آنها گذشت. در چنین شرایطی طبیعی و منطقی است اگر برای ریشه یابی تواتر و تعدد تخلفات صورت گرفته، دست بکار بررسی های عمیق تر همه جانبه شویم چرا که وقوع چنین مفاسدی آنها را از زمره تخلف فردی و با انگیزه ثروت اندوزی صرف فراتر می برد و باید به ریشه های سیاسی اقتصادی و ارتباطات ناسالم متخلفات به برخی اجزای ناسالم در ساختار حاکم توجه کرد. در تحلیل تخلفات رخ داده در سال های واپسین دولت دهم می توان به سه عامل مهم توجه کرد تا با تفکیک آنها از یکدیگر تصویری روشن تر و شفاف تر از آنچه در ساختار اقتصادی – سیاسی رخ داده به دست آید. الف – یکی از عواملی که زمینه ساز بروز تخلف و ایجاد روابط ناسالم اقتصادی می شود، اتخاذ تصمیمات نادرست و سیاستگذاری های غیرمنطقی توسط نهادهای مسئول است. به عنوان مثال اتخاذ رویکردهای دستوری و سرکوب قیمتی در حوزه بانکی که عملاً به ایجاد صف و رانت برای دسترسی به منابع ارزان شده بانکی انجامید، یکی از این نمونه تصمیمات نادرستی بود که در سال های فعالیت دولت های نهم و دهم، زمینه ایجاد رانت و تخلفات بانکی را فراهم آورد. طبیعی است که عرضه هر کالا و خدمتی ارزان تر از قیمت واقعی و با بهای تصنعی، تقاضا برای آن کالا یا خدمت را افزایش می دهد. چنین اتفاقی برای تسهیلات بانکی رخ داد آن هم پس از اینکه دولت به صورت دستوری و غیرطبیعی نرخ سود تسهیلات بانکی را کاهش داد. بدیهی است صف های طولانی برای دریافت این تسهیلات شکل بگیرد و عده ای نیز برای جلو زدن از این صف به برقراری روابط اقتصادی ناسالم و فاسد کردن عوامل اجرایی دست بزنند. مرور روند برخی از تخلفات سال های اخیر به روشنی نشان می دهد که این مفاسد تا حدود زیادی معلول همین رویه نادرست بوده است. ب – حذف و تضعیف نظارت و متولیان آن همواره یکی از علل بروز فساد و تخلف است. این اتفاق نیز متاسفانه در سال های گذشته توسط خود دولت رخ داد. شخص رئیس دولت نهم سازمان مدیریت و برنامه ریزی را منحل کرد و به این ترتیب یکی از اصلی ترین نهادهای برنامه ریزی و نظارت بر عملکرد مالی دستگاه های دولتی و به تبع آن فعالان اقتصادی مرتبط با آنها را عملاً از بین برد. بدیهی است در این وضعیت احتمال ایجاد رانت و تخلف افزایش می یابد. ج – اگر دو عامل مورد اشاره در فوق، عواملی سیستماتیک به حساب می آیند، تخلفات عجیب و گسترده ای که با تشدید تحریم ها و به بهانه دور زدن محدودیت ها رخ داد، از مصادیق تخلفات فردی است. بابک زنجانی، نمونه بارز چنین نوعی از تخلف است که با سوءاستفاده از شرایط تحریم و با حمایت برخی مسئولان توانست آزادی عملی فراوانی برای انجام تخلفات بزرگ به دست بیاورد. همان گونه که گفته شد، تخلف و فساد اقتصادی مقوله ای نیست که کشور ما تنها قربانی آن باشد و نمونه های فراوانی در سایر کشورها دارد ولی نکته ای که کشورها و نظام های سیاسی و حاکمیت را در کشورهای مختلف در مقوله تخلف و فساد اقتصادی از یکدیگر متمایز می کند، نوع برخوردی است که حاکمیت و به صورت خاص دستگاه قضایی هر کشور با متخلفان اقتصادی انجام می دهد. به این دلیل است که دلسوزان و علاقمندان نظام اسلامی همواره خواستار برخورد جدی، قاطع، هوشمندانه و سریع دستگاه قضایی جمهوری اسلامی با تخلفات اقتصادی بوده و هستند چرا که تحقق و اعتلای شعار نظام اسلامی در پیاده سازی عدالت، در گروی برخورد جدی، سریع و شفاف دستگاه قضایی این نظام با متخلفان است. خوشبختانه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی طی سال های اخیر و در جریان تخلفات اقتصادی کشف شده، تمام توان و تلاش خود را برای اجرای دقیق عدالت بکار گرفته است اما واقعیت این است که ابعاد و تعداد تخلفات آنچنان است که برای ایجاد آرامش افکار عمومی جریحه دار شده از این تخلفات باید سرعت، دقت و توان بیشتری به خرج داد چرا که انتظار مردم، تناسب برخوردها با اندازه تخلفات است. امید می رود دستگاه قضایی بتواند این انتظار کاملاً منطقی افکار عمومی را برآورده نماید. رسالت:زیر پوست تحریم ها «زیر پوست تحریم ها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛چرا آمریکایی ها روی حفظ ساختار تحریم ها اصرار دارند؟ نماینده رسمی خزانه داری کل آمریکا در گفتگوها جزء اصلی ترین اعضای هیئت آمریکایی است. خزانه داری کل آمریکا در قصه تحریم ها هم وزن «وزارت خارجه آمریکا» و «پنتاگون» و «سیا» نسبت به مناسبات ایران و 1 + 5 در تقابل با ملت ایران نقش آفرینی می کند. او به همراه مثلث پنتاگون ، سیا و وزارت خارجه یک جنگ تمام عیار اقتصادی علیه ملت ایران را نمایندگی و مدیریت می کند. در هر نقطه جهان شرکتی و بانکی خلاف تحریم ها عمل می کند، دست آن زیر تیغ برخورد وزارت خزانه داری کل آمریکا می رود. زیر پوست تحریم ها یک جنگ تمام عیار اقتصادی برای آسیب زدن به تولید ملی، روابط پولی ومالی ما با دنیا و نیز آسیب زدن به صنعت ملی ما در نفت اعم از صادرات، فروش فرآورده و پتروشیمی ها در جریان است. اعلام سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی در سال گذشته یک گام برای به صف کردن کارآفرینان و همه کسانی که در خط مقدم این نبرد نابرابر حضور دارند، بود. رفتار اقتصادی دولت در داخل و نیز در مناسبات خود با خارج نشان نمی دهد که ابعاد این نبرد اقتصادی را درک کرده است. در آن سوی مرزهای ما و در کانون های توطئه و دسیسه علیه حیات انقلاب ما در لندن ، پاریس و واشنگتن، «اتاق جنگ» اقتصادی غرب علیه ملت ایران فعال و دست به ماشه است.اما در داخل ما چنین آمادگی و صف و ستادی را نمی بینیم. یک خوش باوری در بدنه کارشناسی دولت در حوزه سیاست خارجی و سیاست های اقتصادی دیده می شود و آن، اینکه غرب با دیدن نشانه هایی از صداقت ما در عدم تولید بمب هسته ای حتما دست از شرارت بر می دارد و تحریم ها را لغو می کند. این یک خوش خیالی و خوش باوری و ناشی از عدم درک سیاست های تجاوزکارانه آمریکا و غرب نسبت به موجودیت انقلاب اسلامی است. آنها در خوش بینانه ترین تحلیل فقط بخشی از تحریم ها را تعلیق- نه لغو- می کنند، اما ساختار تحریم را حفظ می کنند. غرب به هیچ وجه یک حکومت مستقل و آزاد و بویژه اسلامی را در ایران تحمل نمی کند. آنها به چیزی کمتر از برپایی یک حکومت صد در صد وابسته و فرمانبر از واشنگتن رضایت نمی دهند. لذا « فعل»، « قول» و « تقریر» خود را روی براندازی نظام اسلامی تنظیم کرده و هر حرکتی که انجام می دهند تابعی از متغیر اهداف تجاوزکارانه خود است. غرب روی تغییر «رفتار» ما حساب باز کرده است و این رویکرد را با تست تغییر «گفتار» ما می خواهد طی کند. صداهایی که از ایران با غرب، همنوایی نشان می دهد نقطه امیدواری آنهاست. غرب این صدارا در فتنه 88 شنید و طمع کرد که کاربراندازی را جلو ببرد. آنها در سال 88 که بالاترین رکورد مشارکت سیاسی مردم را دیدند وحشت کردند و داشتند در سرعت برخورد با ملت ایران تجدیدنظر می کردند، اما صداهایی در ایران شنیدند و فکر کردند در ایران خبرهایی است. آنها در روز قدس سال 88 و روز 13 آبان 88 و روز 16 آذر 88 و نهایتا روز عاشورا نیاز به این صداهای متفاوت داشتند تا روحیه بگیرند و متاسفانه سران فتنه این روحیه را به آنها دادند و قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت و تحریم های یکجانبه اروپا و آمریکا محصول تعامل سران فتنه با دشمنان قسم خورده نظام بود. اینکه گفته می شود سران فتنه مرتکب « بغی» و «محاربه» با نظام شده اند، صرفا یک ادعای حقوقی نیست بلکه یک حقیقت تاریخی است و مبتنی بر اسناد و مدارک متقن است که تنها بخشی از آن در زمان ما رونمایی شده است و بخشهای دیگری از آنها به مرور زمان افشاء می شود و از چشم تیزبین تاریخ نویسان پنهان نمی ماند. حال چه باید کرد؟ راه روشن است؛ بیش از 36 سال است ملت ما دارد مستقل از غرب و بویژه آمریکا زندگی می کند و طعم شیرین استقلال و آزادی را چشیده است. ملت ایران به جهان اثبات کرده بدون آمریکا می شود خوب زندگی کرد. آمریکاییها ذلیل تر از آن هستند که با تحریم های ظالمانه پروژه براندازی نرم و سخت خود را عملیاتی کنند. زیر ساخت های اقتصادی کشور دارای چنان استحکامی هستند که به راحتی می توانند یک زندگی عزت مندانه در داخل را تضمین کنند به شرطی که این همت در دولت دیده شود. به شرطی که دولت نشان دهد که ؛ « ما می توانیم» فقط یک ادعا نیست. دولت باید به عهد خود وفا کند یعنی هم چرخ سانتریفیوژها را بچرخاند و هم چرخ زندگی مردم را ! منابع انسانی زمینی و زیرزمینی ما می تواند 500 میلیون نفر را غذا دهد و یک زندگی شرافتمندانه را برای ایرانیان تضمین کند. یک منطق دیگر را هم باید دولت ما بپذیرد و آن اینکه به غرب تفهیم کند ادامه خصومت آنها با ایران تنها به واکنش صبورانه و راه های مذاکرات هسته ای برای برون رفت از موانع محدود نمی شود. ما یک نسل شجاع، خشمگین از تجاوزات دشمن و با مهارتهای نظامی داریم که گهگاهی قدرت خود را در مانورهای نظامی بویژه همین مانور پیامبر اعظم (ص) که یک هفته پیش برگزار شد، نشان می دهد. ما اعلام جنگ اقتصادی آمریکا را محدود به پاسخ اقتصادی نمی دانیم. آمریکا باید تاوان اعلام جنگ در حوزه های گوناگون را بپردازد. کلید قفل تحریم ها را در گفتگوهای ملال آور پیچ در پیچ و تو در توی مذاکرات هسته ای نباید جست، چرا که امیدی به صدق رفتار غرب نداریم . تنها دستاوردی که از مذاکرات داریم «بی اعتمادی» است. کلید قفل تحریم ها درضخامت بازوی رزمندگان جان برکف و نبوغ و مهارت دولت و ملت در اجرایی کردن سیاست های اقتصاد مقاومتی است. آن را باید آنجا جستجو کنیم. قدس:بازگشت دوباره راهبرد نظامی به خلیج فارس «بازگشت دوباره راهبرد نظامی به خلیج فارس» عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر زهره حیدری است که در آن می خوانید؛کاهش نیروهای نظامی آمریکا در عراق و افغانستان از یک سو و احساس ناامنی مقر فرماندهی این کشور در خاورمیانه از سوی دیگر، مدتهاست که مسأله جابه جایی ناوگان آمریکا در خلیج فارس را در محافل اطلاعاتی و نظامی این کشور مورد بحث قرار داده است. از سوی دیگر، انگلیسی ها وانمود می کنند که به دنبال گسترش حضور نظامی خود در منطقه هستند، اما شکی نیست که توان و ظرفیت کافی حضور گسترده و طولانی مدت نظامی در منطقه را ندارند. به نظر می رسد آن چه در قرارداد بین وزیر خارجه انگلیس و وزیر خارجه بحرین در زمینه تأسیس پایگاه مطرح شده است، ماهیت نظامی نداشته، بلکه ماهیتی سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی داشته است. مسلم است آمریکا و انگلیس به دنبال تسخیر منابع انرژی در منطقه هستند و دولتهای خلیج نشین نیز تحت فشار هستند تا خط لوله نفت و گاز عربها به اروپا برسد و روسیه را از دور خارج کنند. از طرفی، آمریکا و انگلیس به دلیل اینکه نمی خواهند مناسبات قوی اقتصادی و دیپلماتیک خود را با دولتهای خلیج نشین تضعیف کنند، به این پروژه رنگ اقتصادی می دهند . در همین حال دولتهای عرب هم می دانند قطع شدن دست روسیه از اروپا، تأمین کننده منافع آنهاست. اما اشتباه محاسباتی این است که روسیه به صادرات انرژی به اروپا نیاز ندارد و این کشور می تواند برای حفظ ثبات اقتصادی خود با ایران و چین قرارداد ببندد. در این میان، اقتصاد کشورهای اروپایی که تاکنون با انرژی ارزان روسیه تأمین می شده است، متضرر می شود، بنابراین در پشت صحنه، این آمریکا و انگلیس هستند که با مهره ها بازی می کنند. از طرفی دیگر، انگلیس خود را رقیبی برای آمریکا در منافع خلیج فارس می داند، اما دیدگاه ها نسبت به این کشور همواره بر مبنای تئوری توطئه است و واقعیت بازگشت را خود انگلیس و کشوری که با او قرارداد می بندد، می دانند زیرا بازگشت انگلیس به مسایل امنیتی مربوط می شود و شرایط خاورمیانه متغیر و متأثر از خلأ پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد است. همچنین اتفاقاتی که پس از جنگ افغانستان و عراق به وجود آمده و برخی گروه ها از جمله داعش و طالبان از آن سوءاستفاده کردند. با این همه دیدگاه و برخورد انگلیس با سیاست بین الملل عمیق تر و پر تجربه تر از آمریکا است، بنابراین به نظر نمی رسد انگلیس کاری کند که شرایط خود، منطقه و خلیج فارس بحرانی تر شود. سیاست روز:ضمانت نامه فروشی کری «ضمانت نامه فروشی کری» عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید؛جان کری وزیر امور خارجه آمریکا پس از مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ در مونترو سوئیس، پنجشنبه به عربستان سفر نمود. وی در این سفر در کنار ملاقات با سران عربستان با اعضای شورای همکاری خلیج فارس نیز دیدار نمود. آنچه در باب اهداف این سفر عنوان گردید ضمانت دادن کری در باب مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ به کشورهای مذکور عنوان گردیده به گونه ای که وی ادعا نموده در روند مذاکرات ملاحظات و دغدغه های کشورهای عربی را نیز در نظر خواهد داشت. این اقدام در حالی صورت می گیرد که نشست امنیتی مونیخ در حالی نیمه دوم بهمن ماه برگزار گردید که منابع خبری از دیدار جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با مقامات شورای همکاری خلیج فارس (عمان، عربستان، کویت، قطر، امارات و بحرین) خبر دادند. آنچه در این مذاکرات مطرح گردیده ضمانت های کری به کشورهای عربی در باب رفتارهای منطقه ای و فعالیت های هسته ای ایران بوده است. حال این سوال مطرح می شود که ریشه تضمین های آمریکا به کشورهای عربی چه بوده است و چه عواملی زمینه ساز آن شده تا آمریکا در باب عملکردهای منطقه ای و عدم دخالت ایران در امور کشورهای منطقه ونیز فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران به کشورهای عربی اطمینان دهد؟ آنچه محافل رسانه ای و سیاسی غربی سعی در القای آن دارند، آن است که آمریکا در روند مذاکرات هسته ای توانسته، ضمن متوقف سازی حرکت ایران در مسیر دست یابی به بمب هسته ای، مدیریت فعالیت های منطقه ای ایران را نیز اجرایی سازد و بر همین اساس آمریکا از عدم تهدید بودن ایران برای کشورهای منطقه اطمینان دارد. آمریکایی ها با چنین ادعایی از یک سو به دنبال امتیاز گیری از کشورهای عربی می باشند و از سوی دیگر با ادعای آرام سازی کشورهای مذکور در قبال ایران، خواستار امتیازات از جمهوری اسلامی ایران می گردند. این بازی دو جانبه آمریکا در قبال ایران در حالی صورت می گیرد که چند نکته اساسی باید در نظر گرفته شود. در باب فعالیت های هسته ای ایران، جهانیان از آژانس بین المللی انرژی اتمی گرفته تا دستگاه اطلاعاتی آمریکا و اروپا، و تمام ساختارهای بین المللی از جمله جنبش عدم تعهد با ۱۳۰ عضو به صلح آمیز بودن ماهیت فعالیت های هسته ای ایران اذعان دارند. جهانیان اذعان دارند که فتوای رهبر معظم انقلاب مبنی بر حرام بودن تسلیحات هسته ای بالاترین ضمانت در باب صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران می باشد. با توجه به این شرایط به صراحت می توان گفت که غرب نیز بر عدم انحراف هسته ای ایران یقین دارد و تحرکات و خصومت ورزی های آنان صرفا برگرفته از زیاده خواهی سیاسی است. در باب رفتارهای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران نیز کارنامه نظام اسلامی از ابتدای انقلاب تاکنون نشان می دهد که ایران هرگز دخالتی در امور همسایگان نداشته و حتی ۸ سال اجماع منطقه علیه خود (جنگ تحمیلی) را نیز در روابط خود ملاک قرار نداده و بر همگرایی دوستانه با تمام همسایگان تاکید کرده است. در باب نگاه ایران به چالش های منطقه نیز جمهوری اسلامی همواره نگاه منطقه ای و فراملی داشته است. به عنوان مثال جمهوری اسلامی ایران به حمایت از مقاومت منطقه (شیعه و سنی) در برابر رژیم صهیونیستی به عنوان تهدید بزرگ امنیت منطقه پرداخته که دستاوردهای بسیاری برای کل منطقه به همراه داشته است. در تحولات سال های اخیر منطقه با محوریت تروریسم نیز دو دیدگاه مطرح است؛ یکی ائتلاف آمریکایی ضد داعش است که نتیجه آن گسترش تروریسم در منطقه بوده و دیگر جمهوری اسلامی ایران و مقاومت منطقه که به اذعان جهانیان پیشگام مبارزه با تروریسم است. حمایت های گسترده مستشاری ایران از عراق و سوریه و یکپارچه سازی جبهه مقاومت علیه تروریسم امنیت را به منطقه هدیه کرده است. با توجه به این شرایط می توان گفت که آمریکا به خوبی از نقش مثبت ایران در منطقه آگاه است لذا ضمانت آن به کشورهای عربی در باب نقش ایران، امری بدیهی است چرا که ایران همواره محور ثبات منطقه بوده و هست و این حقیقتی است که آمریکا سعی دارد آن را به عنوان یک امتیاز به کشورهای عربی بفروشد و چنان وانمود می سازد که سیاست هایش زمینه ساز مهار ایران و اقدامات مثبت آن در حوزه هسته ای و امنیت منطقه بوده است. نکته قابل توجه آنکه آمریکا با برجسته سازی رسانه ای اختلافات ریاض با تهران و تاکید بر همسو بودن نگاه عربستان به رژیم صهیونیستی تلاش دارد تا از یک سو چهره ای بزک کرده از خود به نمایش گذارد و چنان وانمود سازد که ایرانیان برای مقابله با صهیونیست ها و عربستان باید به سمت آمریکا حرکت کنند. از سوی دیگر با ادعای نزدیکی عربستان به رژیم صهیونیستی که نمادی از تفکر کشورهای عربی محسوب می شود بر آن است تا چنان القا سازد که منطقه نگاه منفی به ایران دارد تا با این ادعا عدم لغو تحریم ها و تشدید فشارها بر ایران را محقق سازد. وطن امروز:توافق علیه استقلال؟ «توافق علیه استقلال؟»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم سیدعلی هدایتی نسب است که در آن می خوانید؛ بنیامین نتانیاهو سه شنبه هفته گذشته در کنگره آمریکا بخشی از مفاد توافق احتمالی تیم هسته ای حسن روحانی و آمریکایی ها را فاش کرد اما در این میان به مسائلی هم اشاره کرد که به نظر می رسد باید آن را در امتداد یک سلسله تصمیم گیری های واحد در هیات حاکمه آمریکا ارزیابی کرد. نتانیاهو در کنگره گفت: هدف از تعیین تعلیق 10 ساله فعالیت های هسته ای ایران، امید به تغییرات سیاسی در داخل ایران است. او افزود: «من باور ندارم رژیم تندرو ایران بعد از این توافق، بهتر شود... چرا باید رژیم تندرو ایران وقتی می تواند با تجاوز در بیرون و رفاه در داخل دنیای بهتری داشته باشد، تغییر کند و بهتر شود؟...این توافق نه فقط ایران را تغییر و بهبود نمی دهد بلکه باعث تغییر خاورمیانه و وخامت اوضاع آن می شود... آقایان و خانم ها، من امروز اینجا آمده ام که بگویم ما نمی توانیم روی امنیت جهان به این امید قمار کنیم که ایران تغییر کند و بهتر شود. نمی توانیم روی آینده خود و کودکانمان قمار کنیم». نتانیاهو با این اظهارات در واقع هدف پنهان تعلیق 10 ساله فعالیت های هسته ای ایران را علنا بیان کرد. او صراحتا گفت هدف اصلی دولت اوباما از این بازه زمانی تعلیق، ایجاد سازوکاری است که براساس آن یکسری تغییرات اساسی سیاسی در ایران روی دهد. در واقع معنای صریح اظهارات نتانیاهو این است که می گوید اوباما می خواهد از طریق توافق جامع هسته ای، جمهوری اسلامی را تغییر دهد! یک روز پس از این اظهارات نتانیاهو در کنگره، توماس فریدمن، نویسنده معروف نیویورک تایمز در ارزیابی سخنان نتانیاهو گفت: «به نظر من تنها روش تامین امنیت درازمدت برای اسرائیل و همسایگانش و حتی برای بسیاری از مردم ایران، تغییر رژیم ایران است که باید از داخل اتفاق بیفتد. با توافقی که اوباما با ایران، بر سر مساله هسته ای انجام می دهد امکان این تغییر در داخل ایران فراهم می شود. البته من نمی خواهم در این باره پیشگویی انجام دهم اما دست کم این امکان وجود دارد که با این توافق مشارکت ایران در مسائل جهانی بیشتر شود و در نتیجه آن تغییراتی در داخل ایران رخ دهد». البته پیش از این نیز مواردی دیده شد که رسانه های غربی و صهیونیستی درباره برنامه اوباما برای استفاده از توافق هسته ای در جهت اعمال دخالت های سیاسی در ایران مطالبی منتشر کردند. چندی پیش، یووال اشتاینیتز، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی در گفت وگو با دیوید ایگناتیوس، یکی از نویسندگان واشنگتن پست، گفت: «از همان ابتدای ماجرای گفت وگوهای پنهان ایران و آمریکا در عمان، اوباما بسیاری از مسائل را درباره اهداف خود از این نشست ها و گفت وگوها بیان کرده بود. درک می کنم هدف اصلی اوباما از این گفت وگوها چه بوده است. او بارها به این مساله اشاره کرد که هدف اصلی اش این است که دست های ایران را به مدت یک دهه به گونه ای ببندد که بعد از آن آمریکا بتواند با نسل جدیدی از دولتمردان ایرانی که قدرت را در دست می گیرند، روبه رو شده و با آنها همکاری داشته باشد. آمریکا اعتقاد دارد نسل بعدی سیاستمدارانی که طی این چند سال روی کار می آیند از سیاستمدارانی هستند که از آیت الله خامنه ای کمتر برای آمریکا خطرناک هستند». مانند اینها، موارد دیگری هم وجود دارد که نشان می دهد باراک اوباما در تلاش است از طریق توافق هسته ای، دست به یکسری تغییرات سیاسی در ایران بزند. او تلاش می کند از طریق توافق هسته ای، یک جریان سیاسی را در ایران تقویت کند. به عبارتی، دولت آمریکا سازوکار برکشیده شدن یک جریان سیاسی نزدیک به خود در ایران را در دل توافق ژنو گنجانده و قاعدتا مکانیسم لازم برای ضمانت اجرایی آن را نیز اندیشیده است! اما چه جریانی؟ اوباما از طریق توافق هسته ای به دنبال برکشیدن کدام جریان سیاسی است؟ پاسخ این سوال را همه می دانند! موضوع گره خوردن توافق هسته ای با مسائل باندی و حزبی پیش از این در رسانه های ایران مطرح شده بود. چند ماه قبل، وقتی محمدجواد ظریف در حاشیه سفر به نیویورک، به شورای روابط خارجی آمریکا رفت؛ به هاله اسفندیاری گفت در صورت شکست مذاکرات هسته ای جریان سیاسی متبوع او قدرت را به رقیب خواهد باخت. هاله اسفندیاری از او پرسید که شکست مذاکرات هسته ای چه تبعاتی در داخل ایران خواهد داشت. سوالی که کاملا هدفمند بود و همکار جورج سوروس، خوب می دانست چه بپرسد. ظریف هم در پاسخ حرف دل خود را زد. او گفت: «البته که تاثیر دارد. ما فرآیندی را با هدف تغییر سیاست خارجی دولت آغاز کردیم. اکنون اگر با وجود تلاش های ما برای تعامل، شکست بخوریم، مردم ایران این شانس را دارند که در انتخابات مجلس آینده که حدود 16 ماه دیگر برگزار می شود، پاسخ این شکست ما را بدهند». ظریف بلافاصله به موضوع انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 هم اشاره کرد و گفت دلیل شکست آنها در انتخابات 1384، شکست شان در مذاکرات هسته ای بوده است! آقای ظریف بعدها مدعی شد اظهارات او درست ترجمه نشده است اما انتشار فایل تصویری اظهارات او در شورای روابط خارجی آمریکا ثابت کرد او این اظهارات را بر زبان آورده است! معنی صریح این اظهارات ظریف این بود که توافق هسته ای منجر به بقای جریان سیاسی آنها در قدرت خواهد شد و شکست مذاکرات نیز به معنای اتمام دوره حضور آنها در قدرت است. جریان سیاسی آقای ظریف نیز کاملا مشخص است. کما اینکه همفکران او نیز طی روزهای اخیر صراحتا اعلام کرده اند سرنوشت مذاکرات هسته ای به آینده سیاسی آنها گره خورده است. تازه ترین نمونه آنها نیز صحبت های حمیدرضا جلایی پور است. او اخیرا در گفت وگویی با یک روزنامه اصلاح طلب تصریح کرد: «اگر هسته ای به نتیجه نرسد، بدون شک، شکست آن به ضرر جریان های دموکراسی خواه و جامعه مدنی خواهد بود». موضوع کاملا مشخص است. اینکه جامعه هدف اوباما در ایران ذیل کدام جریان سیاسی قرار می گیرد چیز پنهانی نیست. کما اینکه فتنه 88 بسیاری از پرده ها را انداخت. واقعیت این است که در توافق هسته ای مطلوب آمریکا، تقویت جریان فتنه در ایران گنجانده شده است و ریشه حمایت های داخلی از «هر توافقی» نیز همین است. هر آنچه تا اینجا به آن اشاره شد؛ تقریبا در شماره های گذشته «وطن امروز» در قالب یادداشت ها و گزارش هایی منتشر شد. به عبارتی این مسائل قبل از این رصد و منتشر شد اما یک نگرانی در این باره وجود دارد که در واقع اصل کلام این نوشته است و آن اینکه نحوه مدیریت آقای ظریف در پرونده هسته ای، در مقیاس گسترده ای می تواند استقلال کشور ر�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن