تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798944780




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حبس كردن 3روزه كودك خردسال در چاله‌آسانسور


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: حبس كردن 3روزه كودك خردسال در چاله‌آسانسور
تعميركار آسانسور كه متهم است دو سال قبل كودكي خردسال را براي اخاذي 50 ميليون‌توماني از خانواده‌اش 3 روز در چاله آسانسور حبس كرده بود، دو ماه قبل بازداشت و لب به اعتراف گشود.


به گزارش خبر‌نگار ما، روز 11 اسفندماه سال 91 مرد ميانسالي به اداره پليس رفت و از ناپديد شدن ناگهاني دختر 10 ساله‌اش خبر داد. شاكي در توضيح ماجرا گفت: دخترم آناهيتا دانش‌آموز است و مدرسه‌اش در نزديكي خانه‌مان، حوالي خيابان آذر‌بايجان است. او هر روز بعد از تعطيلي مدرسه به خانه مي‌آيد اما امروز دير كرد. نگرانش شدم و به مدرسه‌اش رفتم. مدير مدرسه گفت آناهيتا مثل هر روز به مدرسه آمد و بعد از تعطيلي از مدرسه خارج شد.

    راز يك دستنوشته
با طرح شكايت، پرونده دختر گمشده به دستور قاضي سپيدنامه، بازپرس شعبه دهم دادسراي امور جنايي در اختيار تيمي از كارآگاهان مبارزه با آدم‌ربايي قرار گرفت.
در حالي كه تحقيقات درباره اين حادثه ادامه داشت، كارآگاهان دريافتند پدر دختر گمشده دستنوشته‌اي را در حياط آپارتمانش پيدا كرده كه نشان مي‌دهد دخترش از سوي فردي ربوده شده و آدم‌ربا براي آزادي‌اش درخواست 50 ميليون تومان پول كرده است. روي كاغذ نوشته شده بود: من دختر كوچك شما را ربوده‌ام و براي آزادي او 50 ميليون بايد به من بدهيد وگرنه او را مي‌كشم.

    درخواست پول
بعد از پيدا شدن اين دستخط، شاكي دوباره به اداره پليس رفت و گفت مرد آدم‌ربا تلفني او را تهديد كرده و در قبال آزادي آناهيتا درخواست 50 ميليون تومان پول كرده است.

   ناله‌هاي آناهيتا
پس از اين مأموران آموزش‌هاي لازم را به پدر آناهيتا دادند تا مرد آدم‌ربا را به دام بيندازند اما تماس‌هاي مرد آدم‌ربا به طور‌ مرموزي قطع شد تا اينكه سه روز بعد از حادثه، ساكنان مجتمع مسكوني كه محل زندگي دختر گمشده است، متوجه صداي ناله‌هاي ضعيفي از داخل چاله آسانسور شدند. همسايه‌ها وقتي خوب دقت كردند از چاله آسانسور خانه‌شان صداي دختري را شنيدند كه درخواست كمك داشت.  همسايه‌ها خيلي زود موضوع را به پليس و آتش‌نشاني اطلاع دادند و لحظاتي بعد آتش‌نشانان دختر‌بچه‌اي را در حالي كه دست و پايش با طناب بسته شده بود از داخل چاله آسانسور به بيرون منتقل كردند. نخستين بررسي‌هاي پليسي نشان داد دختر‌بچه، همان آناهيتاي 10‌ساله است كه سه روز پيش   خانواده‌اش اعلام كرده بودند كه مفقود شده است. سپس مأموران پليس از دختر‌بچه كه سه روز در چاله آسانسور خانه‌شان به اسارت گرفته شده بود تحقيق كردند تا راز اين حادثه بر‌ملا شود.
 
  راز ماجرا
آناهيتا گفت: روز حادثه از مدرسه به خانه برگشتم و طبقه اول منتظر آسانسور بودم كه مرد ناشناسي به من نزديك شد و ناگهان با دستش دهانم را گرفت و با دست ديگرش در آسانسور را با كليدي باز كرد و مرا به داخل چاله آسانسور كشاند. او داخل چاله آسانسور دهان و دست‌هايم را با طناب بست تا نتوانم حركتي داشته باشم. آن روز چند ساعاتي داخل چاله آسانسور پيش من ماند و بعد رفت. خيلي ترسيدم بودم و گريه مي‌كردم. آسانسور بالا و پايين مي‌رفت و بعد هم در نزديكي من متوقف مي‌شد تا اينكه خوابم گرفت. وقتي از خواب بيدار شدم آن مرد را دوباره داخل چاله آسانسور ديدم. او مقداري كيك و بيسكويت به من داد و بعد دوباره دهانم را بست. مدتي او پيشم بود تا اينكه دوباره ناپديد شد. در حالي كه از شدت وحشت خوابم نمي‌برد تلاش كردم تا چسب دهانم را باز كنم و از همسايه‌ها كمك بخواهم. آنقدر دهانم را به ديوار چاله كشيدم تا چسب دهانم باز شد. پس از اين با داد‌وفرياد كمك خواستم و ساعتي بعد ديدم در آسانسور باز شد. وقتي مادرم را كنار آسانسور ديدم، انگار دنيا را به من داده بودند.

    سرنخ
پس از آزادي دختر‌بچه مأموران پليس تحقيقات خود را براي مرد آدم‌ربا ادامه دادند تا اينكه مأموران در تحقيقات تخصصي خود به رد‌پاي مردي به نام فريد رسيدند. در حالي كه تحقيقات نشان مي‌داد فريد در كار سرويس آسانسور است و مدتي هم سرويس آسانسور ساختمان محل سكونت شاكي را به عهده داشته است، مأموران پليس او را بازداشت و مورد بازجويي قرار دادند. فريد در بازجويي‌ها منكر آدم‌ربايي شد و آناهيتا هم بعد از ديدن فريد اعلام كرد كه او مرد آدم‌ربا نيست. بنابراين مأموران پليس تحقيقات خود را در شاخه ديگري ادامه دادند تا اينكه متوجه شدند مرد جواني به نام شهروز چندبار به عنوان كمك به فريد، آسانسور اين ساختمان را تعمير كرده است. از سوي ديگر معلوم شد شهروز از بستگان نزديك فريد است، بنابراين كارآگاهان دو ماه قبل شهروز را به عنوان مظنون اصلي اين حادثه بازداشت كردند.
 
 بازداشت
متهم در بازجويي‌ها منكر آدم‌ربايي شد آناهيتا وقتي با او روبه‌رو شد وي را شناسايي كرد و گفت روز حادثه اين مرد او را ربوده و به داخل چاله آسانسور برده است. سرانجام شهروز صبح ديروز كه متوجه شد چاره‌اي جز اقرار ندارد به آدم‌ربايي اعتراف كرد و گفت: تازه ازدواج كرده بودم كه با مشكل مالي روبه‌رو شدم. در حالي كه همسرم باردار بود زندگي‌ام هر روز سخت‌تر مي‌شد، به طوري كه همسرم درخواست طلاق داده بود. همسرم گفت كه بهتر است با اين مشكلات بچه را سقط كنيم و شرط گذاشت در صورتي با من زندگي مي‌كند كه سقط كند و من هم قبول كردم اما بعد از سقط زير قولش زد و از من جدا شد. وي ادامه داد: مدتي كارت سرويس آسانسور چاپ كردم و در ساختمان‌هايي كه آسانسور داشتند، پخش كردم تا درآمدي كسب كنم تا اينكه چند باري به عنوان كمكي فريد براي سرويس آسانسور به اين ساختمان رفتم و احتمال دادم كه پدر آناهيتا پولدار است، به همين خاطر نقشه آدم‌ربايي آناهيتا را طراحي كردم تا يك شبه پولدار شوم. روز حادثه با توجه به شناختي كه از ساختمان داشتم وارد ساختمان شدم.
 آناهيتا در يك دستش كيف مدرسه و در دست ديگرش نايلوني بود كه به او نزديك شدم و ناگهان دهانش را گرفتم و با دست ديگرم با آچار مخصوصي كه داشتم در آسانسور را باز كردم و آناهيتا را به داخل چاله بردم و دهان و دست و پايش را با طناب و چسب بستم. ساعتي پيش او بودم تا اينكه از چاله بيرون آمدم و نامه‌اي را خطاب به پدر دختر خردسال نوشتم و براي آزادي‌اش درخواست 50 ميليون تومان پول كردم. دوباره به چاله برگشتم و روز بعد دوباره از بيرون با پدر آناهيتا تماس گرفتم و تهديد كردم تا پول را به من بدهد. سه روز از حادثه گذشته بود اما موفق نشدم پولي به دست بياورم و فهميدم مأموران پليس در جست‌وجوي من هستند به همين خاطر از ترس دختر كوچك را داخل چاله آسانسور رها كردم و به خانه‌ام رفتم. وي در پايان گفت: فكر نمي‌كردم بعد از دو سال مأموران پليس مرا شناسايي و دستگير كنند. تحقيقات از متهم به دستور قاضي احمد بيگي بازپرس ويژه قتل دادسراي جنايي پايتخت ادامه دارد.


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن