واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
طنز؛ دستورالعمل های قضاقورتکی!
شرمنده ام که برای خشکاندن منابع آبی دستورالعمل می نویسم. فقط برای ثبت در تاریخ است که بدانند «ما می توانیم» خیلی هم می تواینم.
هفته نامه چلچراغ - محمدعلی مومنی: شرمنده ام که برای خشکاندن منابع آبی دستورالعمل می نویسم. فقط برای ثبت در تاریخ است که بدانند «ما می توانیم» خیلی هم می تواینم. وگرنه دستورالعمل نمی خواهد. همین که اراده کنیم، تالاب که عددی نیست، دریای خزر را هم خشک می کنیم. حتی پیشنهاد می کنم خلیج فارس را هم خشک کنیم که بعضی ها این قدر چشم طمع به آن نداشته باشند و بزینم در پوزشان. بعد هی بگویند «خلیج عربی».
1- جذب گردشگرانِ خشکان
گردشگر برای محیط زیست، حکم آموکسی سیلین را دارد برای عفونت در بدن! به هرکجا برود، آن جا را به خاک سیا، زباله سیاه و چیزهای سیاه و قهوه ای دیگر بنشاند و بی خیال هم نشود. جهان برای گردشگر خط طولی است که او فقط یک بار از آن جا رد می شود. پس مقبره نیاکان دیگران! گردشگر برود کنار تالاب، خودش کارش را بلد است. سفارش خشکاندن دریاچه، دریا، دریای آزاد و خلیج هم می پذیرد.
2- کشف دو قطره نفت زیر تالاب
کافی است به اندازه دو پیت، یا دو گالن نفت زیر تالاب باشد. مشتاقان نفت خیلی دوست دارند نفت را از حلقوم تالاب بیرون بکشند و ببرند سر سفره های مردم. حتی اگر دو قطره هم باشد، از میل آنها به خدمت کردن کم نمی شود که!
3- احداث راه آسفالت از میان تالاب
بعضی ها علاقه عجیبی به آسفالت کردن همه چیز دارند. آسفالت کردن کوه دماوند، آسفالت کردن برج آزادی، آسفالت کردن کهکشان راه شیری و دهان آدم باز می ماند از این همه اشتیاق آسفالتی.
وسط تالاب را آسفالت کنند که مردم بتوانند به راحتی بروند آن وسط و همان جا خدمات زباله پراکنی را ارائه کنند. در این پروژه 95 درصد تالاب زیر کشت آسفالت می رود که گردشگران از آن پنج درصد زیبایی باقی مانده لذت ببرند.
4- بردن آب تالاب به آفتابه مردم
اگر زیر تالاب نفتی نبود که برود به سفره مردم، آب تالاب که می تواند برود به زندگی مردم. یکی از وسایل کاربردی و چندمنظوره که آب گیر هم باشد، همانا آفتابه است. اگر آب به آفتابه مردم برود، با همان آفتابه هم نیازهای مستقیم برطرف می شود، هم نیازهای غیرمستقیم مثل شستن ماشین، آب بازی و...
5- توجه به صادرات غیرنفتی
هی گفتیم صادرات غیرنفتی. کو؟ نیست! بالاخره باد چرخ صادرات غیرنفتی را راه انداخت یا نه؟ وقتی قرار است تالاب خشک بشود، پس چرا صادر نکنیم؟ وقتی قدر تالاب دانسته نمی شود، صادر کنیم لااقل پولش را بگیریم. اتفاقا با صادر کردن آب تالاب خیالمان راحت است که کسی نمی تواند آن را بخشکاند. چون تالابی در کار نیست که بخواهد بخشکاند.
6- فیلم در بیاوریم
مجوز ساخت فیلم با موضوع فاجعه خشکاندن تالاب داده شود. بعضی از فیلم سازها برای سیمرغ و اسکار هرکاری که لازم باشد، انجام می دهند. چنان تالاب را خشک می کنند که 10 تا سیمرغ و اسکار هم به او بدهند، کم است.
7- چالش سطل آب تالاب راه بیندازیم
مردم چالش خیلی دوست دارند. اصلا ما مردم چالش پروری هستیم. یک نفر برود کنار یکی از تالاب ها یا دریا و خلیج، یک سطل ناقابل آب بریزد روی سروکله اش. چند دقیقه بعد مشتاقان و علاقه مندان تا قطره آخر آب را کشیده، به خود پاشیده، با وجدان آسوده به خانه بازگشته، و فیلمش را در این ور و آن ور آپلود نموده و لایک ها را پس انداز می کنند.
8- مجواز احداث تعویض روغنی، صافکاری و بقالی در کنار تالاب صادر شود
صنایع مزاحم را بفرستند بروند کنار تالاب. اتفاقا ضایعاتشان هم می رود توی تالاب، دیگر محیط زیست هم آلوده نمی شود.
چهار تا هتل هم آن جا احداث بشود. پای منافع اقتصادی که وسط باشد، کوه دماوند، باتلاق گاوخونی و راه دریاچه گهر هم آسفالت می شود.
9- خواندن عناوین برخی از روزنامه ها در کنار تالاب
بعضی از روزنامه های مطالبی چاپ می کنند که آدمیزاد هم درجا خشک می شود، تالاب که سهل است.
بعضی از اظهارنظرها و خبرها هم برای خشکاندن آدمیزاد، تالاب، دریا، دریاچه و خلیج بسیار مفید و کاربردی است.
10- حفاظت از تالاب را بدهند دست چهار تا بچه
این دستورالعمل سال های گذشته اجرایی شده و در پروژه های مختلف نتایج خوبی داشته، مثلا یک شرکت خودرویی به یک بچه سپرده شد. مناطق آزاد را به دست بچه دیگری دادند. چنان جواب می دهد!
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]