واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: زنان مسافر در دام شکارهای سیاه 2 تبهکار
کد خبر: ۴۷۸۲۷۲
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۹ - 24 February 2015
دو شکارچی محلههای خلوت ورامین با سوار کردن زنان مسافر آنها را هدف سرقتهای شوم خود قرار میدادند.
به گزارش ایران، این دو زورگیر حتی در حضور همسران طعمههایشان به آنان حمله کرده و با تهدید دار و ندارشان را میگرفتند.
27 مهرماه سال جاری دو مسافر زن در پاکدشت ورامین منتظر تاکسی بودند که ناگهان دو جوان سوار بر خودرو سفید رنگی در برابر آنها توقف کردند.
دو زن 50 و 32 ساله که تصور میکردند راننده جوان مسافرکش است سوار خودرو شدند و در صندلی عقب نشستند.
دقایقی نگذشته بود که ناگهان مسافر جوان که در صندلی جلو بود با تهدید چاقو خواست تا دو مسافر زن ساکت باشند و راننده جوان بسرعت مسیر خود را تغییر داد و در محلهای آرام و خلوت پایش را روی ترمز گذاشت. در این لحظات دلهرهآور دو مسافر زن شوکه شده بودند و از ترس گریه میکردند. مردان تبهکار با تهدید به قتل دو زن وحشتزده طلاها، گوشی موبایل و پولهای آنان را گرفتند سپس هر دو را در مسیر بیابانی رها کردند.
دو زن وقتی دیدند اثری از دزدان نیست با شرایط سختی خود را به نخستین مقر پلیس رساندند و از ماجرای گرفتار شدن در دام دو زورگیر مسافرکش پرده برداشتند.
مأموران در تحقیق از این دو زن پی بردند یکی از زورگیران «حسین» 22 ساله است که از چندی پیش در ماجرای زورگیری از زوج جوانی تحت تعقیب بوده است.
در این مرحله تیم مبارزه با سرقت پلیس آگاهی شرق تهران با دستور بازپرس «مسعودی» از شعبه اول دادسرای ورامین برای ردیابی دو زورگیر مسافرنما وارد عمل شدند. کارآگاهان در گام نخست به دنبال مخفیگاههایی که احتمال میدادند حسین در آنجا پنهان میشود رفتند اما هیچ سرنخی از وی به دست نیاوردند.
تجسسها ادامه داشت تا اینکه روز 16 آبانماه مأموران پلیس پاکدشت موفق شدند «احمد» را که در جریان زورگیری از دو زن حضور داشت دستگیر کنند.
احمد ابتدا هرگونه سرقت و زورگیری را نپذیرفت اما وقتی پیش روی دو زن جوان ایستاد به ناچار لب به اعتراف گشود.
احمد به مأموران گفت: روز حادثه با حسین بودم که در پاکدشت دو مسافر زن را سوار کرده و با تهدید چاقو طلاهایشان را سرقت کردیم اما در حال حاضر از مخفیگاهش بیاطلاع هستم.
ردیابیهای پلیسی برای دستگیری حسین ادامه داشت تا اینکه مأموران در پرونده دیگری متوجه شدند این تبهکار حرفهای و همدست جدیدش اقدام به ربودن دختر جوانی کرده و با گذشت چند ساعت دختر جوان را در یک دامداری رها کردهاند. اقدامات تبهکارانه حسین ادامه داشت و جالب اینکه حسین در مناطق خلوت به سراغ زوجهای جوان رفته و با تهدید چاقو طلاهای زنان را جلوی چشم شوهرانشان به سرقت میبرد تا اینکه کارآگاهان با کاوشهای فنی و پلیسی موفق شدند پاتوق حسین و همدست جدیدش به نام «محمد» را ردزنی کنند.
18 بهمن ماه بود که کارآگاهان پی بردند محمد در ترمینال اتوبوسها مشغول به کار است و همین کافی بود تا در عملیاتی غافلگیرانه این دزد تازهکار در محل کارش دستگیر شود. محمد که راهی جز اعتراف نداشت در همان بازجوییهای ابتدایی مخفیگاه حسین را لو داد و مأموران پیش از اینکه زورگیر جوان از دستگیری همدستش باخبر شود مخفیگاهش در کاظمآباد ورامین را تحت محاصره قرار دادند و در عملیاتی غافلگیرانه وی را زمینگیر کردند.
حسین در همان بازجوییهای ابتدایی به زورگیری، کیفقاپی و اقدامات سیاهی در شکار زنان مسافر اعتراف کرد.
گفتوگو با تبهکار حرفهای:
حسین که 21 سال دارد سرقت را برای تفریح انجام داده است و ادعا میکند در زندان خودش را از بین میبرد.
تحصیلات؟
تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم.
سابقهداری؟
نه، نخستینبار است که دستگیر شدهام.
اعتیاد داری؟
قبلاً تریاک میکشیدم اما چند وقتی است که شیشهای شدم.
نخستینبار کی دزدی کردی؟
سال گذشته با دوستم محمد در منطقه پلنگدره بودیم که زوج جوانی را در آنجا دیدیم که محمد از موتور پیاده شد و با تهدید چاقو طلاهای زن جوان را گرفت و با هم پا به فرار گذاشتیم.
یعنی بیگناهی؟
بیگناه که نه ولی احمد پس از دستگیریاش همه اتهامات را به گردن من انداخت.
احمد یک سال پیش دستگیر شد؟
بله، از آن زمان فراری بودم و هربار به صورت تفریحی دست به سرقت میزدم.
از اقدامات سیاهت بگو؟
سکوت، سکوت و سکوت.
بیکاری؟
نه، دامداری و زمین کشاورزی داریم و با سرکشی به آنها پول خوبی بهدست میآورم.
دختر جوان را هم به دامداری خودت بردی؟
من هیچ کاری با دختر جوان نداشتم.
یعنی خودش آمده بود؟
نه، میخواستم به دوستیمان پایان دهم اما او دستبردار نبود به همین خاطر او را به دامداریام بردم و در آنجا کتکش زدم، سپس برای کاری از دامداری خارج شدم و محمد و دختر جوان را تنها گذاشتم و نمیدانم چه اتفاقی بعد از رفتن من افتاده است.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه، چون سابقهدار نبودم و فکر نمیکردم شناسایی شوم.
پشیمانی؟
بله، خودم را بدبخت کردم و دیگر نمیتوانم به چهره پدر و مادرم نگاه کنم.
انگار از افغانها هم دزدی کردی؟
بله، گوشی موبایلهایشان را میدزدیدم.
خانوادهات میدانند دستگیر شدی؟
بله و پیگیر کارهایمان هستند.
ماجرای خالکوبی طناب دار روی پاهای تو و همدست ات چیست؟
ماجرایی ندارد فقط هر کاری من میکردم او نیز انجام میداد و وقتی دید روی پاهایم خالکوبی کردم خواست او نیز روی پایش خالکوبی کند.
حرف آخر؟
همه اتهامات را همدستانم به گردن من انداختند. سرقتها را برای تفریح انجام دادم نه برای به دست آوردن پول و امیدوارم بخشیده شوم.
بنابر این گزارش، بازپرس مسعودی با تقاضای چاپ عکس این دو تبهکار جوان خواست کسانی که در دام آنها گرفتار شدهاند به شعبه اول بازپرسی دادسرای ورامین یا اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی شرق تهران در ورامین مراجعه کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]