واضح آرشیو وب فارسی:مهر: استاد دانشگاه الهیات سوئیس:
گفتگوی بین ادیان از ایجاد اختلافات مذهبی جلوگیری می کند
شناسهٔ خبر: 2502218 شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۵
استانها > خراسان رضوی
مشهد- استاد الهیات سیستماتیک دانشگاه الهیات بازل کشور سوئیس گفت: به دلیل وجود تعداد زیادی مسلمان در سوئیس گفتگوی میان اسلام و مسیحیت به عنوان گفتگوی میان ادیان از اهمیت بسیاری برخوردار است. به گزارش خبرنگار مهر، راینهولد برنهارد روز شنبه در نشست علمی با موضوع آیا عیسی مسیح(ع) سدی برای گفتگوی بین ادیان است که در تالار اجتماعات دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی برگزار شد اظهار داشت: در دورانی هستیم که گفتگوی بین اسلام و مسیحیت به عنوان گفتگوی بین ادیان اهمیت بسیاری دارد.وی با اشاره به وجود انواع نسخ خطی قرآن کریم در موزه قرآن آستان قدس گفت: در بازدید از این موزه از دیدن نسخه های خوشنویسی قرآن کریم بسیار شگفت زده شدم و از این که اولین شکل چاپ قرآن کریم در پازل سوئیس بوده افتخار می کنم.برنهارد به ارائه آماری از گرایش های دینی مردم در سوئیس پرداخت و ادامه داد: بیش از ۲۹ درصد مردم سوئیس به پروتستان و ۳۸ درصد به کاتولیک و بیش از ۵ درصد مردم به سایر فرقه های مسیحیت گرایش دارند و حدود پنج تا ۶ درصد مردم سوئیس را مسلمانان تشکیل می دهندوی افزود: با این حال بیش از یک پنجم مردم سوئیس اعلام کرده اند که به هیچ دینی وابستگی ندارند و این تعداد بیشترین جمعیت این کشور را نشان می دهد.استاد الهیات سیستماتیک دانشگاه الهیات بازل سوئیس گفت: با وجود جامعه ای شدیدا سکولار در سوئیس چالش هایی در ارتباط مسیحیان با پیروان سایر ادیان در این کشور مشاهده می شود.وی برخی از چالش های میان مسیحیان و دیگر مردم را برشمرد و گفت: به عنوان مثال چالش ازدواج مسلمانان و مسیحیان و یا حضور دانش آموزان غیرمسیحی در مدارس سوئیس و نیاز این دانش آموزان به برگزاری رسوم مذهبی خود از چالش های پیش روی مردم در سوئیس است.برنهارد افزود: همچنین در روابط انجمن های مسلمانان با دولت می توان به موضوع پوشش معلمان در مدارس اشاره کرد که آیا معلمان اجازه دارند با پوشش اسلامی در کلاس های درس حاضر شوند یا نه.وی با بیان این که بیش از ۵۰ سال است که در الهیات مسیحی مسئله رودرویی و ارتباط با مسلمانان مطرح است گفت: در این زمینه پرسش اصلی و مرکزی این است که آیا مسیح(ع) چالش و مانعی در برابر مواجهه مسیحیت و اسلام است.برنهارد گفت: برای فهم دین و حقیقت ایمان نباید به وقایع تاریخی همچون شورای کالسدون که مسیح را انسانی با ماهیت الهی معرفی می کند مراجعه کنیم بلکه باید به متون مسیحی پیش از آن مانند کتب عهد جدید ارجاع دهیم.وی با اشاره به برخی بندهای انجیل، نمونه هایی برای انحصار حقیقت در مسیحیت بیان کرد و گفت: برای اظهار نظر و تفسیر این سخن های انحصاری در مورد عیسی (ع) از سه روش فهم زبان، تفسیر بافت تاریخی و استفاده از شیوه الهیات سیستماتیک استفاده می کنیم.برنهارد گفت: از منظر زبانی و با توجه به مباحث هرمنوتیک، می توانیم بگوییم که این سخنان یا سخنان عیسی(ع) نیست و سخنان پیروان او است و یا این سخنان، برداشت پیروان عیسی(ع) از آن حضرت است، مانند فرزندی که مادر خود را بهترین مادر دنیا معرفی می کند، این پیروان هم، مسیح را بهترین پیامبر معرفی می کنند.وی ادامه داد: از منظر تاریخی باید به جامعه ای که انجیل یوحنا در آن نوشته شده است، توجه کنیم و در نظر داشته باشیم که در آن زمان عداوت شدیدی میان مسیحیان و یهودیان وجود داشته و مسیحیان در شرایط سرکوب توسط یهودیان باید از خود دفاع می کردند.برنهارد افزود: به همین دلیل است که این یک حقیقت مطلق و عام جهانی نیست و می توان گفت مخاطب مسیحیان آن زمان، یهودیان همان عصر بوده اند.وی به تفسیر انحصار حقیقت در مسیحیت به شیوه الهیات سیستماتیک پرداخت و گفت: در بخش مکاشفات یوحنا در انجیل، نگاهی حاکی از تمرکز بر تجسد و این که مسیح از ازل نزد خداوند بود و این سنگ بنیان مسیح شناسی دروان بعد است.برنهارد ادامه داد: با این حال نظر یوحنا این است که مسیح چیزی فراتر از یک رسول است اما او را نیمه خدا یا شبه خدا معرفی نمی کند.وی با بیان این که یوحنا تمایزهایی بین خداوند و نشان خداوند و همچنین میان کلمه الوهی و تجسد قائل می شود، گفت: طبق این آموزه ها، خداوند چیزی فراتر از کلمه خداوند و است و این کلمه متفاوت از تجسد آن یعنی عیسی (ع) است.برنهارد افزود: با این نگاه متوجه گشایشی می شویم که خداوند را فراتر از مسیح معرفی می کند و همین می تواند دلیلی بر جامیعت و جهانی بودن خداوند و عدم انحصار حقیقت خداوند نزد مسیحیت باشد.وی برای عدم انحصار خداوند در مسیحیت دو پیشنهاد ارائه کرد و گفت: اولین پیشنهاد این است که رابطه میان مسیح(ع) و خداوند و کلمه خداوند را با بشیریت را به صورت رابطه ای و نه ماهیتی ادراک کنیم و فهم رابطه ای را جایگزین فهم وجودشناختی در ذات مسیح(ع) قرار دهیم.برنهارد دومین پیشنهاد خود را ایده بازنمایی عنوان کرد و گفت: باید شناخت مفهوم رابطه خداوند و بشریت به منزله مفهومی مرکزی در مسیح شناسی تلقی شود.وی افزود: منظور از بازنمایی این است که هرکس بخواهد اراده و ذات خداوند را ببیند، در مسیح بنگرد و مسیح به عنوان انسانی باشد که حضور خداوند در او مشاهده می شود.برنهارد ادامه داد: در نتیجه این طرز تفکر، خداوند در وجودهای دیگر مانند قرآن کریم هم خود را بازنمایی می کند و به این طریق خداوند خود را بدون هیچ شرطی در پیکرهای دینی دیگر به بشر نشان می دهد.وی افزود: با این اندیشه نه تنها علاوه بر تأکید بر شناخت خداوند از طریق مسیح(ع) می توان تفاوت میان آن ها را نمایان کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]