واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: 3 سطح مقاومسازي در اقتصاد
نویسنده : دكتر اللهداد سيف *
پايداري، تابآوري و مقاوم بودن اقتصاد يا هر اصطلاح ديگر از نظر من در سه سطح قابل تعريف است؛ يك سطح عمومي است كه براي همه كشورها و از جمله ما هم مطرح است. ما به عنوان كشوري كه در تعامل زندگي ميكنيم و تغييرات و رويدادها و مخاطرات محيطي و بحرانهايي كه در اقتصادهاي ديگر وجود دارد بر ما اثر ميگذارد، بايد همچون ساير كشورها قابليتهاي تابآوري در برابر اين تغييرات و اين امواج را داشته باشيم.
در اين جهت و در اين سطح ما فرقي با ساير كشورها نداريم. در اين رابطه مجمع جهاني اقتصاد هم شاخصهايي را تعيين كرده است كه بر اساس آن مقاومپذيري كشورها تعيين ميشود. اين شاخصها، شاخصهايي است كه به كارايي خردهسيستمها و نظامهاي اقتصادي برميگردد و مواردي از قبيل كارآمدي بازارها و خاصيت شوكپذيري و ترميمپذيري آنها در مقابل تكانهها و شوكهاي محيطي را شامل ميشود. دومين سطح از مقاوم بودن اقتصادي كه به طور خاصتر به ما مربوط ميشود اين است كه ما در زمره كشورهاي نفتي تعريف ميشويم و صاحب ذخاير نفت هستيم. خصوصيت ويژهاي كه اين كشورها دارند اين است كه بخش عمدهاي از درآمد اين كشورها از محل فروش منابع نفتي تأمين ميشود.
ما براي رسيدن به هدف خروج از وابستگي به اين درآمد نياز به زمان داريم، اما آنچه در حال حاضر از اين جهت در اولويت قرار دارد اين است كه مكانيسمي داشته باشيم كه اقتصاد ما را در مقابل تغييرات و تكانههايي كه در بازار جهاني نفت اتفاق ميافتد و قيمت آن را تحت تأثير قرار ميدهد، مقاوم كند. در اينجا قوانين ما صندوق توسعه ملي را در نظر گرفتهاند كه به عنوان يك سرمايه ملي قرار است در اقتصاد، تحرك ايجاد كند و در عين حال موجگير باشد و در شرايطي كه ما درآمد ارزي بيشتري داريم، اضافه اين درآمد به آن صندوق واريز و براي شرايطي كه اين درآمد با كسري مواجه است، ذخيره ميشود. با اين صندوق ما ميتوانيم تأثير تكانههاي نفتي را كه تحقيقات نشان داده منجر به تضعيف رشد در اقتصادهاي نفتي ميشود، كاهش دهيم. اما مقاومسازي اقتصاد يك سطح ديگر هم دارد كه به طور ويژه براي ما تعريف ميشود. آنچه اين سطح سوم را ضروري ميسازد اين است كه ما به عنوان كشوري برخوردار از آرمانهايي در تعارض با خواست نظام سلطه در جهان، از ابتداي پيروزي انقلاب تاكنون و تا جايي كه پيشبيني ميكنيم در آينده در معرض مخاطرات و تهديدات قدرتهاي سلطهگر جهاني هستيم.
اين ويژگي خاص موجب ميشود كه غير از تكانههاي عمومي كه متوجه درآمد اصلي ما يعني نفت ميشود، تكانههايي براي اقتصاد ما ايجاد شود كه ناشي از تهديدات و مخاطرات قدرتهاي سلطهگر است. نمونههاي بارز و روشن اين مورد تحريمهاي فراگيري است كه براي ما اتفاق افتاده است.
تفاوت اساسياي كه اين سطح سوم براي ما تعريف ميكند اين است كه ما نياز داريم به سطحي از خوداتكايي استراتژيك برسيم. ساير كشورها ممكن است هيچگاه نياز نداشته باشند كه مثلاً در كالاهاي اساسي خوداتكايي استراتژيك را تعريف كنند چراكه ممكن است با تكانههايي در قيمت كالاهاي اساسي خود دچار مشكل شوند، اما اين كالاي اساسي به هر ترتيب به راحتي از بازار جهاني براي آنها قابل تأمين است و فقط ميتواند منجر به افزايش هزينه براي آنها باشد. اين مسئله اما براي ما كاملاً متفاوت است. نظام سلطه به راحتي ميتواند امنيت كالاهاي اساسي ما را در معرض خطر قرار دهد. اين مشكلي است كه ما بسيار با آن مواجه هستيم، براي مثال اگر ما در صنايع دارويي برخي كالاها را كه به طور خاص به آنها نياز داريم، دريافت نكنيم، ممكن است كل صنعت دارويي ما مختل شود و شهروندان با مخاطرات جاني مواجه شوند، بنابراين در اين بعد با خطراتي جدي مواجهيم كه ما را به سوي خوداتكايي استراتژيك در كالاهاي اساسي سوق ميدهد.
*دبير علمي كنگره ملي اقتصاد مقاومتي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]