واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: نگاهي به تعامل مجلسيان و دولتيان در بحث سياست خارجي
سياست - گروه سياسي:
با افزايش انتقادات از عملكرد دولت نهم در حوزههاي مختلف اقتصادي، سياسي واجتماعي نگاه برخي تحليلگران وديده بانان سياستهاي دولت بيش از هر چيز به سمت عملكرد دولت در حوزه سياست خارجي ميرود.
قبل از بازخواني فراز و فرود عملكرد دولت در حوزه سياست خارجي، نگاهي اجمالي به جغرافياي سياست خارجي وآنگاه جايگاه دو نهاد مهم كشور يعني دولت و مجلس داشته و با ورق زدن بخشي از ناگفتههاي تعامل دو نهاد مهم اجرايي وتقنيني كشور به بررسي آن ميپردازيم.
انقلاب اسلامي ايران در ذات خود ضمن رد نظم كنوني جهاني برقراري عدالت در روابط بينالمللي را بهعنوان يكي از مهمترين اصول خود براي تنظيم سياست خارجي در نظر دارد. بنابراين اصل ؛ جمهوري اسلامي تا پيش از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي وپايان جنگ سرد با شعار نه شرقي ونه غربي نوعي موازنه منفي را در دستور خود قرار داد. با حمله يازده سپتامبر به برجهاي دوقلو در واشنگتن و لشكر كشي آمريكا وبريتاينا به منطق خاورميانه بهخصوص دو كشور همسايه ايران يعني افغانستان وعراق ونيز پر رنگ شدن چالش هستهاي جمهوري اسلامي ايران سياست عدمتسليم در برابر گروه 1+5 بهمنظور تعليق غنيسازيدر پيش گرفته شد كههمين امر شكاف بين ايران وكشورهاي قدرتمند جهان رابيش از پيش كرد.
دولت نهم كه آرمان گرايي را در عرصه سياست خارجي در دستور كار قرار داد با وجود پيشتيباني مقامات ارشد نظام وحاشيه امنيتي فراوان در برابر تعليق نكردن غنيسازي اورانيوم، سه قطعنامه شوراي امنيت وتيرگي روابط ايران با ديگر كشورها ي غربي وحتي عربي را به ارمغان آورد.
پيش از سر كار آمدن دولت نهم رابطه ايران با كشورهاي منطقه در عاليترين سطح آن قرار داشت.تنها مشكل لاينحل باز گشايي سفارت تهران- قاهره بود كه با وجود آمادگي ايران واعلام صريح رئيسجمهور براي بازگشايي دفتر سفارت در قاره هنوز به قوت خود باقي است.
گسترش روابط با كشورهاي آمريكاي لاتين بهخصوص ونزوئلا به رهبري هوگو چاوز.نيكاراگوئه و كوبا بعد ديگري از سياست خارجي ايران در دولت نهم بود.
تداوم حمايت از حزبالله در لبنان وحماس در فلسطين گوشهاي ديگر ازفعاليتهاي سياست خارجي دولت نهم را تشكيل ميداد كه با قدرت بيشتري نسبت به گذشته دنبال ميشد.
اما در اين ميان مجلس بهعنوان نهاد قانونگذار وناظر بر عملكرد دولت در همه شئون چه جايگاهي داشت و چه نقشي را در اين ميان ايفا كرد؟آيا بنا بر آنچه در قانون اساسي براي تبيين نقش مجلس آمده است، در اين حوزه هم عمل شد ؟ به عبارتي آيا نمايندگان فرصت و مجال آن را يافتند تا به اظهار نظر در همه مسائل كشور (كه در اختيار نمايندگان قرار داده شده است ) بپردازند ؟
نيك ميدانيم كه سياستها و راهبردهاي مسائل كلان سياست خارجي در حوزه انرژي هستهاي ورابطه با آمريكا در سطوح عالي نظام طراحي وتدوين ميشود.بنابراين در اين حوزه از مجلس نبايد انتظار داشت نقشي نقادانه داشته باشد. همانطور كه در چهار سال گذشته ديده ايم-به استثناي سال آخر دولت هشتم-مجلس در بحث انرژي هستهاي بهعنوان يك پشتيبان تمام عيار براي دولت ظاهر شده است. هر كاري دولت كرده يا از طريق نطق پيش از دستور يا با تصويب طرحي دوفوريتي يا از طريق موضع گيري سران مجلس وديگر نمايندگان همواره با پشتيباني نمايندگان روبهرو بوده است.
حتي اين پشتيباني با بروز وظهور اختلاف در سطح عالي دولت كه منجر به كناره گيري علي لاريجاني از سمت مذاكرهكننده ارشد هستهاي ودبيري شورايعالي امنيت بود كمتر نشد كه بنا به شرايط خاص دولت وكشور فزوني هم گرفت.بعد ديگر اين پشتيباني كمك به وزير امور خارجه بود. نگاهي به آمار پرسشهاي نمايندگان از وزراي دولت نهم نشان ميدهد كه كمترين پرسش از وزير امور خارجه صورت گرفته است.
بنابراين در حوزه مهم وبسيار حساس انرژي هستهاي مجلس در مقام يار تمام عيار دولت ظاهر وحاضر شد وتا پايان راه اين ياوروي ومدد رساني را تمام وكمال دامه داد.
اما اين نوع نقش افريني مجلس بهصورت خودكار به ساير حوزهها هم تسري پيدا كرد. كسي در اين باره ترديد ندارد كه سياست نگاه به شرق دولت براي جبران كمبود تعامل با غرب هيچ سودي نداشت كه مايه ضرر ايران هم شد.
مثلا برجسته كردن نقش كشوري مانند هند چه دستاوردي براي ايران داشت كه به خاطر آن هزينه هم پرداختيم.
يا در بخش ديگر نمايندگان هيچ گاه حاضر نشدند از مسئولان سياست خارجي كنكاش كنند كه چرا دولت ما به جاي نزديك شدن به كشورهاي منطقه كه منافع مشترك فراواني داريم به گسترش روابط با كشورهاي آمريكاي لاتين روي آورده است؟
بخش ديگري كه متاثر از پشتيباني دولت در مسئله انرژي هستهاي كاملا منفعل شد استفادنكردن مجلس از ظرفيت گروههاي دوستي پارلماني است. در شرايطي كه روابط ايران با ديگر كشورها به خاطر فشار آمريكا يا اصول حاكم بر سياست خارجي ما دچار سوءتفاهم ميشد گروهاي دوستي پارلماني بهعنوان نماينده ملتها ميتوانستند نقشي فعالانه بازي كنند.
در مجموع روابط مجلس ودولت در سپهر سياست خارجي را ميتوان به يك پل يك طرفه بين اين دو توصيف كرد كه اراده حمايت هميشگي از سوي مجلس بود بيآنكه دولت قدر اين حمايتها را به روشني بداند و از آن بهره كافي را برده و يا حتي قدر بداند.واقعيت اين است كه مجلس هفتم هيچ دست اندازي را در مسير سياست خارجي دولت ايجاد نكرد و در ادامه اين تعامل جاده را بيش از هميشه براي دولت هموار كرد.
تاريخ درج: 28 ارديبهشت 1387 ساعت 12:07 تاريخ تاييد: 28 ارديبهشت 1387 ساعت 13:52 تاريخ به روز رساني: 28 ارديبهشت 1387 ساعت 13:49
شنبه 28 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]