واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دزدان سياهكار گرفتار شدند
چهار پسر جوان كه متهم هستند هفتهاي سه روز براي سرقت و كيفقاپي از شهرستان راهي تهران ميشدند، سرانجام گرفتار پليس شدند.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 21 شامگاه شنبه، 18 بهمن ماه مأموران گشت پليس در حوالي ميدان سعادتآباد به يك خودرو پرايد مشكوك شدند. مأموران خودرو را زير نظر گرفتند و متوجه شدند سرنشينان پرايد، مردي را از داخل خودرو به بيرون پرتاب كردند و با سرعت گريختند. لحظاتي بعد مأموران پليس خودروي پرايد را دنبال كردند و به راننده فرمان ايست دادند. سرنشينان پرايد كه متوجه حضور گشت پليس شده بودند تلاش كردند از دست مأموران فرار كنند اما با شليك گلوله پليس متوقف شدند.
مأموران چهار سرنشين خودرو را بازداشت و از داخل خودرو، 3 ميليون تومان پول نقد به همراه تعدادي مدارك و وسايل ديگر كشف كردند. بعد از انتقال چهار پسر جوان به اداره پليس، مردي كه از خودروي پرايد به بيرون پرتاب شده بود، شناسايي شد.
طرح شكايت
مرد ميانسال گفت: لحظاتي قبل در خيابان منتظر تاكسي بودم تا به خانه بروم. پرايدي با چهارسرنشين جلوي پايم توقف كرد. وقتي سوار شدم يكي از سرنشينان عقب به بهانهاي پياده شد و من در وسط نشستم. هنوز مسير كوتاهي را طي نكرده بوديم كه متوجه شدم يكي از سرنشينان قصد دارد پولهاي داخل كيفم را سرقت كند. وقتي اعتراض كردم، كيفم را كه 3 ميليون تومان پول داخلش بود به زور از من گرفتند و مرا به بيرون پرتاب كردند و گريختند. همان لحظه هم مأموران گشت متوجه شدند و آنها را دنبال كردند. پس از طرح شكايت، چهار متهم به دستور قاضي هاشميان بازپرس شعبه سوم دادسراي ناحيه 34 در اختيار كارآگاهان پايگاه دوم پليس آگاهي قرار گرفتند. نخستين تحقيقات نشان داد چهار متهم اهل شهري در غرب كشور هستند كه براي سرقت به تهران ميآيند. در حالي كه بررسيها ادامه داشت، مأموران با شكايتهايي مشابه روبهرو شدند كه نشان ميداد متهمان همان روز به همين شيوه از مرد سالخوردهاي سرقت كردهاند.
براي درمان همسرم وام گرفته بودم
شاكي وقتي مقابل بازپرس هاشميان نشست، گفت: من بازنشسته يك اداره دولتي هستم. مدتي است همسرم بيمار است و به علت هزينههاي بالاي بيمارستان، توان معالجه او را ندارم تا اينكه از طريق صندوق بازنشستگي مبلغ 3 ميليون و 850 هزار تومان وام گرفتم. ظهر روز شنبه، بعد از گرفتن وام از بانكي در شهران به داخل خيابان آمدم. همان لحظه پرايدي با چهار سرنشين مقابلم توقف كرد اما من سوار نشدم. لحظاتي بعد پسر جواني از پرايد پياده شد و با من روبوسي كرد. ادعا كرد كه مرا ميشناسد و از دوستان پدرش هستم. پسر جوان با چرب زباني مرا سوار خودرو كرد. من در صندلي عقب بين او و پسر جوان ديگري نشستم. او به بهانه اينكه دستش درد ميكند دستش را دور گردن من انداخت و در همين لحظه كيفم از من جدا شد. من به آنها مشكوك شدم و خواستم مرا پياده كنند. كمي جلوتر پياده شدم. وقتي كيفم را باز كردم ديدم تمام پولهايم سرقت شده است.
گفتوگو با سردسته باند
خودت را معرفي كن؟
بهمن هستم 22 ساله.
چه مدت است كه اين باند را تشكيل دادي؟
دو ماه است كه با دوستانم در شهرستان كرمانشاه اين باند را تشكيل داديم و براي سرقت به تهران آمديم.
چه شد كه به فكر تشكيل باند افتادي؟
مدتي قبل پدرم به خاطر ارتكاب جرمي به زندان افتاد و من هم بيكار بودم كه اين فكر به ذهنم رسيد.
در بازجوييها گفته بوديد كه در هفته سه روز از شهرستان براي سرقت به تهران ميآمديد؟
بله به خاطر اينكه شناسايي نشويم معمولاً هفتهاي سه روز از شهرستان به تهران ميآمديم و هر روز بين 8 تا 10 فقره سرقت ميكرديم.
در اين دو ماه چند فقره سرقت داشتيد؟
300 فقره كيفقاپي داشتيم.
درباره شيوه سرقت توضيح بده؟
ما معمولاً طعمههاي خود را از افراد سالمند انتخاب ميكرديم. يكي از ما چهار نفر هميشه به عنوان زاغزن به داخل بانكها يا مراكز خريد ميرفتيم و طعمه را زير نظر ميگرفتيم. چنانچه متوجه ميشديم با خودش پول دارد، او را به بهانه مسافر سوار ميكرديم و يكي از اعضاي باند كه در جيب و كيفزني حرفهاي است بدون اينكه متوجه شود كيف و جيب او را ميزد و بعد هم در ميانه راه به بهانه اينكه مسيرمان عوض شده مسافر را پياده ميكرديم.
شيوه ديگري هم داشتيد؟
بله، بعضي از افراد سوار نميشدند به همين خاطر يكي ديگر از اعضا كه در حرف زدن مهارت دارد خودش را به طرف مورد نظر نزديك ميكرد و بعد از روبوسي ادعا ميكرد كه پدرش با او دوست بوده و قصد دارد به او كمك كند به اين بهانه طعمه را سوار خودرو ميكرديم و بعد هم در مسير جيبش را ميزديم.
چرا طعمههاي خود را از افراد سالمند انتخاب ميكرديد؟
چون سرقت از آنها راحتتر بود و معمولاً افراد سالخورده زودتر به ما اعتماد ميكردند تا افراد جوان.
گفته بوديد از پلاكهاي سرقتي استفاده ميكرديد؟
بله، ما تعداد زيادي پلاك سرقتي داشتيم كه هر روز پلاك خودرو را تعويض ميكرديم تا شناسايي نشويم اما بار آخر هنگام سرقت پليس به ما مشكوك شد و دستگير شديم. بعد از اقرار اعضاي باند به سرقت و زورگيري، متهمان به دستور بازپرس هاشميان در اختيار كارآگاهان پايگاه دوم پليس آگاهي قرار گرفتند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]