تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش روشنى بخش انديشه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820063026




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اندیشکده استراتفور گزارش داد: اتحادیه اروپا، ملی‌گرایی و بحران اروپا


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: اندیشکده استراتفور گزارش داد:
اتحادیه اروپا، ملی‌گرایی و بحران اروپا
اندیشکده استراتفور در یادداشتی به بررسی مشکل ملی‌گرایی و ارتباط آن با شرایط و بقای اتحادیه اروپا پرداخته است.

خبرگزاری فارس: اتحادیه اروپا، ملی‌گرایی و بحران اروپا



به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، اندیشکده استراتفور در یادداشتی به قلم «جرج فریدمن»، رئیس و بنیان‌گذار این اندیشکده، ضمن پرداختن به موضوع بحران افراط‌گرایی و مشکلات ناسیونالیستی در اتحادیه اروپا و دیدگاه بانک مرکزی این اتحادیه نسبت به اعمال سیاست‌های تسهیل‌کننده کمی در این اتحادیه نوشت: رسانه‌های هفته گذشته اروپا با انتشار بی‌سابقه اسنادی پیرامون طرح‌های آینده بانک مرکزی قصد داشتند با اجرای سیاست‌های تسهیل‌کننده کمی، به کالبد نیمه‌جان اقتصاد این قاره جان تازه‌ای بدمند. ابتدا، اسناد مذکور که مورد تائید کلیه کارمندان و حتی مسئولین بلندپایه بانک مرکزی قرار گرفت، توسط سایت رسانه‌های آلمانی‌زبان اشپیگل و سپس از سوی سایر رسانه‌های اروپایی منتشر گردید. به همین خاطر، ما نیز می‌توانیم اسناد منتشره را قبل از اینکه از سوی مقامات بلندپایه اقتصادی و مالی تائید گردند، منتشر و به آن رسمیت دهیم. این مقاله ضمن برشمردن دلایل نام‌گذاری این طرح تحت عنوان سیاست‌های تسهیل‌کننده کمی، اظهار می‌دارد: بانک مرکزی اروپا با اعلام این طرح درصدد است تا با تزریق پول موجود، سبب فعالیت بیشتر بنگاه‌های اقتصادی در اروپا گردد. در این طرح از دولت‌های اروپایی خواسته‌شده است تا در جهت رشد اشتغال و کاهش بیکاری؛ ونیز اجرای پروژه‌های طرح‌ریزی‌شده، از بانک‌های خود وام گیرند. لازم به ذکر است، فروش اوراق قرضه خربازارهای آزاد که سبب افزایش نرخ بهره می‌گردد؛ و نیز فروش اوراق بهادار به بانک‌های مرکزی کشورهای عضو اتحادیه و منطقه یورو که توان چاپ اسکناس رادارند، از دیگر رویکردهای این طرح هست. درآمد حاصل از گردش بیشتر سیستم مالی مذکور باعث می‌شود تا رکود ناشی از کمبود سرمایه به‌طور قابل‌ملاحظه ای کاهش یابد. به همین دلیل است که این اقدام به سیاست‌های تسهیل‌کننده کمی نام‌گرفته است. ایالات‌متحده امریکا در سال 2008 با چنین اقدامی، دولت و خزانه‌داری این کشور را مقروض نمود. تورمی که بعضی‌ها تصور می‌کردند که با این اقدام به وجود خواهد آمد، محقق نشد، مضاف اینکه اقتصاد امریکا طی سال گذشته، 5 درصد از خود رشد نشان داد. واقعیت این است که اقتصاد اروپا ناخواسته مسیر رکود را طی می‌نماید. اتحادیه اروپا به‌تبع امریکا امیدوار است تا چرخه اقتصادش به گردش درآید. در ادامه این نوشتار آمده است: استراتژی اروپا اساسا از تفاوت‌های ماهوی برخورداراست. بانک مرکزی این اتحادیه به‌تبع از اقتصاد امریکا اسکناس چاپ کرد، با این تفاوت که بانک ملی کشورهای عضو منطقه یورو باید ضمن به جریان انداختن حجم پول انباشته‌شده، مسئولیت بدهی‌های هر یک از دولت‌های این منطقه را بپذیرد. ادامه چنین روندی به بحران اقتصادی اروپا منجر خواهد شد که نه‌تنها ازنظر اقتصادی توجیه‌پذیر نیست، بلکه خلاف اخلاق و فرهنگ اجتماعی و سیاسی مردمان این قاره است. انتشار اسناد اخیر روشن ساخت بانک مرکزی اروپا به خاطر اینکه بسیاری از دولت‌های کشورهای منطقه یورو قادر به پرداخت بدهی‌های حاکم بر کشورهای این اتحادیه نیستند، به دنبال اجرای سیاست‌های تسهیل کمی می‌باشند. کشورهای اروپایی تمایلی ندارند مسئولیت افت اقتصادی خود را بر دوش کشیده و یا موجب ضرر و زیان بانک‌های مرکزی خود شوند. در این میان، کشور آلمان نمی‌خواهد در موقعیتی قرار گیرد که با شکست‌های اقتصادی خود موجبات شکست اقتصادی سایر کشورهای اروپایی فراهم آورد. درست به همین دلیل است که کشورهای اروپایی در برابر این سیاست (سیاست تسهیل‌کننده کمی) و یا در برابر رکودهای اقتصادی در اروپای جنوبی؛ و نیز هر نوع قراردادی که احتمال به رکود کشاندن اقتصاد آلمان وجود دارد، مقاومت می‌کند. برلین ترجیح می‌دهد دیگر کشورها مسئول رکود و شکست‌های سیاست‌های اقتصادی باشند. نویسنده در ادامه می‌افزاید: گفتگوهای اصلی پیرامون این تغییر رویکرد میان رئیس بانک مرکزی اروپا «ماریو دراگی» و صدراعظم آلمان «انگلا مارکل» صورت گرفت. در این گفتگو، دراگی دریافت که چنانچه سیاست‌های تسهیل‌کننده کمی کارکرد نداشته باشد، آنگاه اقتصاد اروپا فرو خواهد پاشید. مادامی‌که انگلا مارکل مسئول سرنوشت آلمان است؛ و نه اروپا (به خاطر صدور صادرات بیش از 50 درصد تولیدات ناخالص داخلی خود)، این کشور به یک منطقه آزاد تجاری در منطقه یورو نیاز دارد. آلمان به خاطر کاهش شدید تقاضا نمی‌تواند شاهد کاهش دسترسی به بازارهای اروپا بوده و یا زیر بار تعهدات بدهی‌های اروپا قرار گیرد. در این گفتگو، طرفین با چاپ اسکناس و پیروی بانک‌های ملی کشورهای عضو منطقه یورو از یک فرمول و سازوکارمنطقی موافقت کردند. بانک مرکزی اروپا به دنبال تأمین مکانیزمی برای تحریک چرخه اقتصادی اروپاست؛ و این در حالی است که کشورهای عضو منطقه یورو بایستی مسئولیت پیامدهای احتمالی شکست‌های آن را بپذیرند. امریکا برخلاف اروپا شاهد چنین پیامدهایی نبود، مضاف اینکه شکست در طرح پیشنهادی بانک مرکزی را می‌تواند در عدم تجربه اروپائیان در این خصوص جستجو نمود. کالیفرنیا و نیویورک به‌عنوان دو ایالت امریکا باید در سرنوشت یکدیگر سهیم باشند. در اینجا این سؤال مطرح است: آلمان و یونان دو کشور عضو اتحادیه اروپا هستند و باید در سرنوشت یکدیگر سهیم باشند، پس چرا این‌گونه نیست؟ اساسا معنای واقعی اتحاد و یکپارچگی اروپا چیست؟ هدف از این اتحاد و همبستگی رسیدن به صلح و آرامش و کامیابی بود، وعده‌ای که می‌بایستی محقق می‌شد ولی نشد؛ بنابراین تفاوتی چشمگیر در این خصوص وجود دارد. سرود ملی اتحادیه اروپا برگرفته از سمفونی نهم بتهوون است که اشعار آن را شاعر معرف آلمان فردریک شیلر سروده است: شادی، تلالو درخشش زیبای الهی است دختر الیسیوم سرمست وارد می‌شویم به حرم آسمانی و بهشتی تو سحرو جادوی تو پیوند گر دیگری است چه سنت و عرفی است که جداشده است همه انسان‌ها متحد و برادرند جایی که مهربانی و محبتت نفس‌زنان پروبال می‌کشند من در کتابم به نکته‌ای تحت عنوان «بحران اروپا به نقطه انفجار رسیده است» اشاره کردم. مضمون عبارات درباره اروپا بدین شرح است:  «..... جدایی و انفکاک سنت‌ها جای خود را به شادی حاصل از اتحاد و همبستگی داده است. اتحادی که معنا بخش سرنوشتی فراگیر است. اگر این صلح و آرامش و کامیابی است که پیوند بخش برادری و همبستگی است، پس باید تا پای جان از آن حفاظت نمود. اگر کسی فقیر و دیگری غنی است، اگر کسی حاضر است درجان خود را فدا کند و سایرین حاضر نیستند، پس کجا است که سهیم شدن در سرنوشت مشترک معنا پیدا می‌کند؟» این اندیشکده به نقل از نویسنده و با اشاره به بحران اتحاد و همبستگی در اروپا ادامه می‌دهد: بحران اروپا درنهایت تنها یک بحران اقتصادی نیست. هرکسی؛ چه خانواده‌ها و چه ملت‌ها، از مشکلات اقتصادی رنج می‌برند. بحران اقتصادی جنگ نیست، هرچند به‌اندازه فقر مصیبت‌بار است. مشکل اروپا قرارگرفتن در موقعیتی است که فراتر از توان فرهنگی و سنت‌های خود به دنبال شادی و لذت حاصل از اتحاد و همبستگی است. وعده‌  و وعیدی که خارج از امید و آمال ملتی است که خواهان ماندگاری و جاودانی آن است. هیچ تضمینی برای کامیابی و صلح و آرامش پایدار وجود ندارد. پس شادمانی و لذتی که سنت‌ها و فرهنگ‌ها را درنوردیده تا اتحاد و همبستگی را به ارمغان آورد، همچون خانه‌ای است که بر روی شن بناشده باشد. در فرایند توافق بانک مرکزی اروپا با آلمان، نه‌تنها شاهد فروپاشی پایگاه‌های بنیان گذاشته‌شده، بلکه ازهم‌پاشیدگی همبستگی واخوت در میان اروپائیان هستیم. در دل این وعده‌ووعید آینده درخشان دیدگاهی وجود دارد که معتقد است آلمان نباید به سرنوشت یونان و یا فرانسه به سرنوشت ایتالیا دچار شود. درنهایت می‌توان گفت که این‌ رویکردها بیانگر تفاوت‌های موجود میان ملت‌هاست. خوشی و لذت حاصل از همبستگی و اخوت موجود در میان اروپائیان می‌تواند پاسخگوی بخشی از فقدان آداب و سنت‌های رایج میان مردم این قاره (که در زمان قبل از اتحاد وجود داشت) باشد. مضاف اینکه در نبود شادمانی، صلح و آرامش و کامیابی پیوندی میان مردم یک سرزمین محقق نخواهد شد. به نوشته فریدمن، ایده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه که خداوند تمام بشریت را با حقوق یکسان، لایتجزا و با خوی حیوانی در کنار یکدیگر آفریده است. قبل از انقلاب در ایالات‌متحده امریکا، این کشور از دو حاکمیت کاملاً مستقل و گسترده برخوردار بود، بطوریکه بسیاری از این کشورها امید استقلال و حاکمیت منفرد؛ و نه متحد بودند. آن‌ها بر این باور بودند که به‌دوراز برداشت‌های اخلاقی سایر کشورها از استقلال، بتوانند در فضایی عاری از وابستگی و تشکیل فدراسیون زندگی کنند؛ اما حاصل این باور چیزی نبود جز جنگی داخلی که ابراهام لینکلن در آن حضور داشت تا ملتی را در بوته آزمایش قرار دهد مبنی بر اینکه ملت می‌توان این‌چنین قانونمند به بقای خود ادامه دهد. این دقیقا همان موضوعی است که اتحادیه اروپا در این زمان دچار آن شده است. اینکه هستی و ماهیت وجودی در مردمان کاملاً متفاوت از سنت‌ها، آداب، انتظارات و اوضاع اقتصادی می‌تواند به بقای خود ادامه داده سرنوشت یکسانی را رقم زند. این همبستگی و اتحاد به وجود آمده با یکسری سیاست‌های تسهیل‌کننده کمی با محدودیت‌هایی روبرو است. یکی از این محدودیت‌ها کامیابی و خوشبختی است. هر ملتی نقشه راه سرنوشت خویش را خود تعیین می‌کند، اما سرنوشت اقتصادی و معیشتی مردمان این اتحادیه را بانک مرکزی اروپا که توجهی به قوانین ویژه هر کشور نداشته و مردم را به پذیرش پیامدهای ناگوار اقتصادی اتحادیه مجبور می‌کند، تعیین می‌کند. یورو ارز مشترکی است که تصویر روشنی درباره آینده آن وجود ندارد، چراکه تاریخ کشورهای حوزه منطقه یورو به‌قدری از هم فاصله دارد که در میان آن‌ها قهرمان مشترکی را نمی‌توان یافت. واشنگتن، لینکلن، همیلتن، جکسون، گرانت و فرانکلین همه میراث مشترک ایالات‌متحده امریکا هستند؛ اما در اروپا چنین وجه اشتراکی را نمی‌تواند یافت، بنابراین هیچ‌یک از کشورهای اتحادیه اروپا به لحاظ سنن، آداب و فرهنگ به یکدیگر برتری و رجحان ندارند. در ادامه آمده است: استراتژی پیشنهادی، توافق و سازش در برابر سیاست‌های تسهیل‌کننده کمی است و ممکن است مشکل اقتصادی موجود در این قاره را حل نماید. اروپا نیز؛ همچون امریکا در جنگ‌های داخلی‌اش،‌ در مسیر آزمایش و امتحان قرار دارد. این اتحاد و همبستگی است که فرهنگی مملو از شادی و نشاط را برای ملت به ارمغان می‌آورد. بعضی‌ها می‌گویند که ما سعی می‌کنیم تا یک نوع آشتی و مصالحه سیاسی مفید که موجب ابقاء نهادهای اساسی است، ایجاد کنیم؛ بنابراین، برای حل مشکل فوق یک‌راه حل مفید داریم. من فکر می‌کنم این توافق نکته مهم‌تری را نادیده گرفته است. اروپا هرگز انتظار نداشت به خاطر دستیابی به آرامش و کامیابی با بحران به وجود آمده روبرو گردد. سیاست تسهیل‌کننده کمی تنها یک میل و رغبت برای اجتناب از مسئولیت در برابر کامیابی‌ها نیست. در اروپا هیچ‌کس از رومانی، روسیه و یا اوکراین ترس و واهمه ندارد. مردم اروپا اساس مایل نیستند تا با تروریسم بانام اسلام روبرو گردند. در این راستا، چنانچه اروپا بتواند راه رسیدن به کامیابی را یافته و راه جدایی و انفصال را در پیش گیرد، آنگاه چه چیزی می‌تواند یونان و سپس نهادهای وابسته به کشورهای این اتحادیه را محفوظ نگه دارد؟ چنانچه بتوانید به اختیار و یا با اجبار از منطقه یورو خارج شوید و یا به‌نوعی بخواهید به خاطر پیدا کردن شغل در دانمارک، مرزهایتان را به اسلواکی ببندید، این احتمال وجود دارد که بخواهید مرزهایتان را به محصولات آلمان هم ببندید. چنانچه این موضوع محقق شود پس سرنوشت آلمان که تمام سرمایه‌اش را برای فروش کالاهایش در اروپا قرار داده است، چه خواهد شد؟ از این گذشته، تنها فقر و ضعف اقتصادی نیست که ممکن است سرنوشت اروپا را به خطر بی اندازد. درنهایت، هر کشوری در این اتحادیه بر اساس منافع خویش می‌تواند از حلقه آن خارج شود. هنگامی‌که جدایی‌طلبان جنوب امریکا در جنگ داخلی این کشور به موفقیتی رسیدند، این مردان شمالی بودند که حاضر بودند برای حفظ اتحاد و همبستگی شمال و جنوب امریکا کشته شوند. آیا در اروپا کسی هست که برای حفظ این اتحادیه جانش را فدا کرده و مانع از جدایی شود و در سرنوشت یکدیگر سهیم گردند؟  پیش‌بینی من این است که اروپا با سرعت حیرت‌آوری وارد یک فرایند تصمیم‌گیری سرنوشت سازی خواهد شد. تصور من این است که سازمان‌های اروپایی برای مدتی روی پای خود بایستند. علیرغم اهداف سیاسی و تکنیکی پشت تصمیمات اتخاذشده جهت اجرای سیاست‌های تسهیل‌کننده کمی که آن هم قابل دفاع است، اروپا یک قاره و نه یک ایده است. هفته گذشته، موضوع و مسئله‌ای مطرح بود مبنی بر اینکه چرا برای اروپا جذب مهاجرین این‌قدر مشکل شده و چرا اروپا به چند فرهنگی متوسل شده است. پاسخ این سؤال در سنن و آداب و فرهنگ نظام ملت-دولت نهفته است مبنی بر اینکه امکان ندارد کسی که در خارج از اتحادیه اروپا زندگی می‌کند، فرهنگ و سنت‌هایش در آن تحلیل رود. این هفته، سؤالی مطرح این است که چرا بانک مرکزی اروپا نمی‌تواند اسکناسی که چاپ کرده است منتشر نماید، اما برای به گردش درآوردن آن در اختیار بانک‌های ملی کشورها قرار می‌دهد؟ پاسخ این سؤال این است که هیچ کشوری خواهان آن نیست که مسئولیت بدهی‌های دیگر کشورهای عضو اتحادیه را بپذیرد. در اتحادیه اروپا کسی حاضر نیست دست از سنن و فرهنگ خود دست بردارد و این کاری عقلانی است.  در ادامه و در شاه‌بیت مطالب خود ادامه دادم: ما در اروپا در مرحله گذار هستیم. همه نهادها و سازمان‌های بشری نیز در همین مرحله گذار قرار دارند. در حال حاضر، اتحادیه اروپا در حال گذر از بحران مشکلات است که غالبا هم اقتصادی است. اتحادیه اروپا رها صلح و آرامش و کامیابی را در پیش‌گرفته است. «چنانچه این کامیابی و خوشی در تعدادی از کشورهای این اتحادیه رخت بربندد، آنگاه چه بر سرصلح وثبات در این قاره خواهد آمد؟ رهیافت این کتاب هم در همین راستا است. واقعیت امر این است که موقعیت اروپا تا حدودی استثنا است؛ به این معنا که علیرغم سایر کشورهای جهان، اروپا مشکل موجود را تا حدودی حل کرده است.» اما اگر اتحادیه اروپا هم موقعیت و وضعیتی مشابه سایر کشورهای جهان داشته باشد، آنگاه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پس تاریخ اروپا هم نمی‌تواند به ما آرامش، آسایش و رضایتمندی دهد. مترجم: بهزاد مجد پزشکی انتهای پیام/

93/11/11 - 11:43





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن