واضح آرشیو وب فارسی:الف: واقعه پاریس، ما و غرب
بخش تعاملی الف - علیرضا امیری
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۲۵
یادش به خیر، در اولین سال هایی که در غرب زندگی میکردم، برایم خیلی مهم بود که به آنها توضیح بدم، ایران چگونه کشوری است و ما چه اندازه بیشتر از آن چیزی که آنها از خاورمیانه فکر میکنند یعنی صحرا، شتر و ...هستیم.... ولی بعد از مدتی دیدم که اصلا مانند آب در هاون کوبیدن است و به این نتیجه رسیدام، که اصلا من چرا باید انرژی خود را برای متوجه کردن آنها صرف کنم، مگر آنها چه اندازه مهم هستند که باید برای من مهم باشد که آنها در باره کشورم چه فکر می کنند؟!با این مقدّمه خدمت همه دوستان که همیشه می گویند، چرا در اروپا نسبت به دین اسلام این جوری فکر می کنند و... باید عرض کنم، چیزی که آنها فکر می کنند یا در مجلات خود می زارند، اصلا چرا باید حساسیت ما را در کشور خود بٔر انگیزد، هر جور دوست دارند فکر کنند و هر جور دوست دارند قضاوت کنند، ما هیچ نگرانی از این بابت نباید داشته باشیم... یعنی همین صرف اهمیتی که به آنها می دهیم که چه جور در مورد ما و دین ما قضاوت می کنند، خود به خود این پیام را می رساند که آنها را ارجح به خود میدانیم و آنها مهم هستند و مهمتر از خود ماولی نه! چیزی که در کشور و خانه آنها میگذرد، هیچ اثری بٔر ما ندارد و ما هیچ حساسیتی به مجله آن ها که حتی نمی توانیم زبان آن را بخوانیم، نداریم. تمام حساسیتی که ما باید داشته باشیم این است که ببینیم تصمیمات و برنامههایی که برای خود و وطن خود داریم، آیا ما را در رقابت جهانی جلو می برد و به درد کشور و بهروزی و سعادت مردمان خود میخورد و یا نه؟! مانند تجربه چین که فارغ از اینکه قوانین و راه ها از شرق آمد یا از غرب، خوب های آن ها را انتخاب کرد و مطابق نیاز ملت خود بومی کرد، حالا چه نظام سرمایه داری غرب را، چه سیستم مردم گرا شرق را و از همه مهمتر مطابق زمان، اندیشمندان خود چین نیز به آن اضافه و یا تکمیل کردند.از همین منظر خدمت به سیاستمداران و دوستانی که در کشور همش، هموطنان خود را که نظری به غیر از آنها دارند، پشت سر هم به غرب و اسرائیل و... ارتباط می دهند، و اگر انتقادی دیدند که نزدیک به مواضع مثلأ فلان کشور غربی است فوری انگ خیانت و وابستگی به آن هموطنان می زنند عرض میکنم، که این خود یعنی تبلیغ آن ها... مگر ما در کشور خود توان این را نداریم که در مورد راه بهتر زندگی نقد و نظر داشته باشیم؟! مگر همه چیز در دنیا، خوب و بد، باید با شاقول غرب و نویسندگان غرب تراز شود؟! این چه دیدی است که اگر آن ها از ما تعریف کردند،در بوق و کرنا می کنیم و اگر از ما انتقاد کردند، نشان حمله آنها میدانیم؟!!مگر ما از خود فکر و شعور و قدرت قضاوت نداریم که باید آن ها را ملاک قرار دهیم؟! مگر اصل آزادی بیان و اندیشه که آنها سنگ آن را به سینه می زنند، تو گویی که آن را آختراع کردهاند،۱۰۰ها سال قبل از آن در دین ما مانند لا اکراه فی الدین نیامده؟! اصل از این مترقی تر؟! مگر دموکراسی که آن ها به عنوان سیستم غربی به دنیا ارائه می دهند، صدها سال پیش در کتاب مقدس ما به عنوان اصل شورا نیامده... مگر تشویق به ازدواج و لزوم داشتن روابط زناشویی و ازدواج موقت در دین ما، صدها سال قبل از تشویق نوع غربی به داشتن چنین روابطی برای سلامت جامعه نیامده؟! مگر...به هر حال به پذیریم، که ما در کشور خود فارغ از چه چیزی آنها نظر دارند یا ندارند، باید به آسیب شناسی و خود باوری برسیم، و حتی اگر مواضعای که برای پیشرفت وطن تشخیص می دهیم و می گیریم کاملا با آن ها منطبق باشد، باز نباید آن باعث بشود که از انجام آن خودداری کنیم و تنها شاقول و ملاک ما برای تصمیم گیری و اقدام، باید منافع ملی میهن و ملت خود باشد نه مشابهت یا تنافر آن تصمیم و مواضع با غرب یا شرق.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]