تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804102865




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چیستى و جایگاه سبک زندگى در فرایند تکاملى انقلاب اسلامى از دیدگاه مقام معظم رهبرى


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
چیستى و جایگاه سبک زندگى در فرایند تکاملى انقلاب اسلامى از دیدگاه مقام معظم رهبرى
فقدان سبک زندگى اسلامى در مقیاس ملى و بین المللى، اضمحلال تمدن و سبک زندگى غربى، پیشرفت ایرانى ـ اسلامى، وصول به معنویت حقیقى و ایجاد تمدن اسلامى از جمله ضرورت هاى پرداختن به این موضوع در وضعیت ملى مى باشد.

خبرگزاری فارس: چیستى و جایگاه سبک زندگى در فرایند تکاملى انقلاب اسلامى از دیدگاه مقام معظم رهبرى



بخش اول چکیده سبک زندگى مجموعه اى به هم پیوسته از الگوهاى رفتارى در حوزه هاى مختلف حیات بشرى است. انقلاب اسلامى در ادامه فرایند تکاملى خویش، در مرحله ایجاد کشور اسلامى و سپس تمدن اسلامى، نیازمند تولید و ارائه سبک زندگى اسلامى است. بر این اساس، ضرورى است که به بررسى و تبیین مبانى و مبادى سبک زندگى مطلوب خویش همت گمارد. این مقاله با روش تحلیلى ـ توصیفى، پاسخگوى چیستى و ضرورت سبک زندگى و نیز نقش آن در فرایند تکاملى انقلاب اسلامى است. سپس تبیین مبانى روشى و معرفت شناختى تولید سبک زندگى اسلامى، با محوریت دیدگاه هاى مقام معظم رهبرى را فراهمت خویش قرار داده است.  کلیدواژه ها: سبک زندگى، انقلاب اسلامى، فرایند تکاملى انقلاب اسلامى، کشور اسلامى، تمدن اسلامى، فقه حکومتى، دیدگاه هاى مقام معظم رهبرى. مقدّمه مقام معظم رهبرى (دام ظله العالى) در سیر تکاملى انقلاب اسلامى، پس از طرح موضوعاتى کلان، همچون «انقلاب فرهنگى»، «مهندسى فرهنگى»، «مهندسى تمدن اسلامى» و «جنبش نرم افزارى»، که همگى از ضرورت تدوین ایدئولوژى انقلاب اسلامى حکایت دارند، اخیرا موضوع «سبک زندگى» را مطرح و آن را از مهم ترین نیازهاى جامعه و نظام اسلامى قلمداد فرموده اند. «سبک زندگى» گرچه پس از موضوعات کلان پیش گفته مطرح شد، اما با این حال، مطرح نمودن آن به صورت شفاف و صریح نشان از خلأى است که انقلاب اسلامى در این مرحله از مراحل تکاملى خود با آن مواجه است و گویاى این نکته مهم است که مهم ترین آسیب جدى انقلاب و جامعه اسلامى در این مرحله از انقلاب اسلامى «فقدان شیوه مطلوب زندگى اسلامى و الگوهاى رفتارى متناسب با جامعه، نظام و خانواده اسلامى» است و بر همین اساس، مهم ترین و جدى ترین نیاز نیز «استنباط و ارائه سبک زندگى اسلامى و الگوهاى رفتارى متناسب با جامعه، نظام و خانواده اسلامى» است. بر این اساس، اگر انقلاب اسلامى پس از ایجاد نظام و دولت اسلامى، نتواند ساختار و سبک زندگى اسلامى را مبتنى بر اصول و اهداف خود ارائه دهد، ایجاد کشور اسلامى آرزویى بیش نخواهد بود و فرایند تکاملى انقلاب اسلامى در مرحله ایجاد کشور متوقف خواهد شد. از سوى دیگر، مى توان موفقیت و مانایى چند سده اى تمدن غرب را مدیون ارائه سبک زندگى غربى براى جوامع تحت سیطره خود دانست. انقلاب اسلامى نیز براى وصول به تمدن اسلامى، در مرحله فعلى از مراحل تکاملى خود باید بتواند سبک زندگى دینى و اسلامى را تولید کند تا از حالت انفعالى در برابر سبک زندگى و  الگوهاى رفتارى غربى بیرون آید. از همین رو، استنباط و ارائه سبک زندگى اسلامى را باید جزو مسائل راهبردى انقلاب اسلامى در این مرحله از مراحل تکاملى آن به شمار آورد که هرگونه برخورد نامناسب یا سهل انگارى در خصوص آن، فرایند تکاملى انقلاب اسلامى را با چالش هایى جدى و اساسى روبه رو خواهد کرد. بر اساس همین اهمیت، مقام معظم رهبرى علاوه بر مطالبه جدى این مهم از نهادهاى متولى، خود رأسا ابعاد و زوایاى این موضوع را به بوته کاوش و بررسى نهاده اند. مقاله حاضر عهده دار تبیین مبانى و مبادى سبک زندگى از دیدگاه معظمٌ له است. بر این اساس، در ادامه پس از تبیین و تعریف کلیات، نقش و جایگاه سبک زندگى در فرایند تکاملى انقلاب اسلامى روشن خواهد شد و پس از آن، مبانى و مبادى سبک زندگى از دیدگاه مقام معظم رهبرى منقّح مى گردد. در مقاله حاضر تعریفى جدید و کاملاً نظام مند از سبک زندگى و نسبت آن به مقوله تمدن ارائه شده است. همچنین تحلیل فرایند تکاملى انقلاب اسلامى و جایگاه و نقش سبک زندگى در آن از دیگر مباحث بدیع مقاله حاضر است. سؤال هاى اصلى نوشتار حاضر عبارت است از: سبک زندگى چیست؟ جایگاه آن در فرایند تکاملى انقلاب اسلامى کدام است؟ سؤال هاى فرعى نیز عبارتند از: نسبت سبک زندگى و تمدن چیست؟ دلایل پرداختن به موضوع سبک زندگى در شرایط فعلى انقلاب اسلامى چیست؟ مبانى دین شناختى و معرفت شناختى سبک زندگى کدام است؟ نقش فقه حکومتى در ارائه سبک زندگى چیست؟ وظیفه حوزه و دانشگاه در رابطه با ارائه سبک زندگى کدام است؟ 1. کلیات
1ـ1. مفهوم سبک زندگى «سبک زندگى» از جمله واژگانى است که دیدگاه ها و تعاریف مختلف و گاه متضادى پیرامون آن وجود دارد. در زبان هاى گوناگون از ترکیب سبک زندگى در شکل هاى مختلفى یاد شده است. در زبان انگلیسى به دو شکل «Style of Life» و نیز «Lifestyle» استفاده شده است (شکارى، 1389، ص 538). معناى لغوى واژه «زندگى» روشن است، اما در لغت نامه ها معانى گوناگونى براى واژه «سبک» درج شده است: نوع، روش، طرز و شیوه (معین، 1385، ج 2، ص 1818)، سبک اثاثیه، شکل دادن یا طراحى چیزى تطابق با معیار شناخته شده، شیوه اى که برازنده و متناسب پنداشته مى شود، بخصوص در رفتار اجتماعى، نحوه عرضه، بخصوص در موسیقى یا یکى از هنرهاى زیبا، و شیوه مشخص تعبیر در نوشتار یا گفتار (آریان پور، 1389، ص 1437؛ دهخدا، 1377، ج 9، ص 13412). معانى دیگرى نیز براى واژه «سبک» آمده است؛ از جمله: شیوه اى که در آن چیزى گفته یا انجام مى شود، شیوه و روش انجام چیزى، بخصوص شیوه اى که براى فرد، گروهى از مردم، مکان یا دوره اى نوعى باشد، نوع تصور و فردیتى که در افعال و سلیقه هاى شخص ارائه مى شود، طرز نگرش خاص فردى و سلیقه که بیانگر و ممیز راه زندگى است، و شیوه یا عادت متمایز رفتارى یا حرکت فرد (مهدوى کنى، 1386). در تعریف «سبک زندگى» نیز با تعاریف متعددى روبه رو هستیم. در یک تعریف مى خوانیم: «روشِ نوعى زندگى فرد، گروه یا فرهنگ و نیز روش خاصى از زندگى یک شخص و یا گروه.» همچنین، «شیوه زندگى یا سبک زیستن که منعکس کننده گرایش ها و ارزش هاى یک فرد یا گروه» و نیز «عادات، نگرش ها، سلیقه ها، معیارهاى اخلاقى، سطح اقتصادى و غیره که با هم طرز زندگى کردن فرد یا گروهى را مى سازد» به عنوان تعریف «سبک زندگى» آمده است (به نقل از: مهدوى کنى، 1386). تعریف اول، بیشتر توضیح واژه به واژه از ترکیب سبک زندگى است و معناى دوم، بیان معناى اصطلاحى است که امروزه در ادبیات علوم انسانى و اجتماع رواج یافته است. مقصود نگارنده از سبک زندگى، «روش سلوک در حیات فردى و اجتماعى» است و به بیان دیگر، «مجموعه اى منظم و به هم مرتبط از رفتارهاى افراد در زندگى فردى و اجتماعى شان که مبتنى بر یک سرى بینش ها و ارزش هاى برآمده از آنهاست.» با این، بیان سبک زندگى شامل امورى مى شود که به زندگى انسان، اعم از بعد فردى و اجتماعى، مادى و معنوى مربوط مى شود؛ امورى نظیر بینش ها (ادراک ها و معتقدات و به بیان دیگر، نظام اعتقادات) و گرایش ها (ارزش ها، تمایلات و ترجیحات و به بیان دیگر، نظام اخلاقى). در حوزه کنش ها و رفتارها نیز شامل حوزه هاى مختلف سیاسى (نظام سیاسى)، اقتصادى (نظام اقتصادى)، فرهنگى (نظام فرهنگى)، حقوقى (نظام حقوقى)، عبادى (نظام عبادى) و تربیتى (نظام تربیتى) است. بنابراین، سبک زندگى به رفتارهاى برآمده از بینش ها و گرایش ها به نحو مجموعى و نه تک تک آنها، دلالت مى کند. خلاصه اینکه، به نظر نگارنده، به الگوهاى رفتارى آحاد جامعه در حوزه هاى مختلف زندگى اعم از سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و... که برآمده از بینش و گرایشى خاص است، «سبک زندگى» اطلاق مى شود. با این حساب، مقصود از «سبک زندگى دینى و اسلامى»، الگوهاى رفتارى متدینان و مسلمانان در حوزه هاى مختلف زندگى مى باشد که برآمده از بینش و جهان بینى دینى اسلامى و نیز مبتنى بر گرایش ها و ارزش هاى اسلامى مى باشد. از دیدگاه مقام معظم رهبرى نیز «سبک زندگى عبارت است شیوه زیستن و رفتار اجتماعى» (مقام معظم رهبرى، 23/7/1391)؛ مانند شیوه زیستن در «خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزى، تفریحات، مسئله خط، مسئله زبان، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه اى که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه» (همان) و مانند آن. 2ـ1. فرایند تکاملى انقلاب اسلامى فرایند انقلاب اسلامى و مراحل تحقق آرمان هاى آن، تا دستیابى به الگوى جامع انقلاب و در نهایت، تشکیل تمدن اسلامى، از سوى مقام معظم رهبرى تبیین شده است. ایشان روند تکاملى انقلاب اسلامى را به پنج مرحله تقسیم فرمودند. «فرایند تحقق انقلاب اسلامى همین طور، قدم به قدم به نتایج نهایى خود نزدیک مى شود... این فرایند یک فرایند طولانى و البته دشوار است که انسان به طور نسبى به آن اهداف نزدیک مى شود. اما تحقق آنها خیلى طولانى است» (مقام معظم رهبرى، 12/9/1380). بر این اساس، مرحله اول از این فرایند، پیروزى شکوهمند ملت ایران در مقابل رژیم پهلوى و «ایجاد انقلاب اسلامى» بوده است که هرچند کار بسیار مهم و پرهزینه اى بود، اما در مجموع نسبت به مراحل بعد جزو آسان ترین مراحل به شمار مى رود: «قدم اول که پرهیجان ترین و پرسروصداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامى است؛ کار آسانى بود، لیکن این آسان ترین است. این انقلاب اولین سخنش این بود که دوران حاکمیت ارزش هاى معنوى آغاز شده است؛ یک تحول بنیادین بر اساس یک سلسله ارزش ها» (مقام معظم رهبرى، 23/2/1379). «انقلاب بزرگ ما خصوصیاتى مخصوص به خود داشت. این خصوصیات که بارها هم در تحلیل هاى ملت ما و آشنایان با انقلاب تکرار شده، اولین بار در یک انقلاب مشاهده مى شد. تکیه به اسلام، هدف گیرى ایجاد حکومت اسلامى، تجدیدنظر در مفاهیم سیاسى عالم مثل آزادى و استقلال و عدالت اجتماعى و چیزهاى دیگر و حرکت به سمت دنیا و جامعه اى که بر پایه ارزش هاى اسلامى بنا شده باشد» (مقام معظم رهبرى، 14/3/1386). مرحله دوم از فرایند تحقق آرمان هاى اسلامى در بستر انقلاب، تأسیس نظام اسلامى مى باشد. مقام معظم رهبرى تحقق این مرحله را به معناى اسلامى شدن هندسه عمومى جامعه دانسته اند (12/9/1380). در حقیقت، با تدوین قانون اساسى انقلاب اسلامى که منشور اصلى و محورى جمهورى اسلامى است، ارکان جامعه اسلامى مهندسى شد، این قانون که تبلور ارزش هاى اسلامى است و منطبق با احکام اسلامى تدوین شده، به مثابه ستون فقرات نظام اسلامى است و مرکز اصلى سلسله اعصاب نظام اسلامى تلقّى مى شود. اما مرحله سوم که مرحله اى حساس به شمار مى رود و از دو قدم پیشین دشوارتر است، «ایجاد دولت اسلامى» است. «تشکیل دولت اسلامى به معناى حقیقى، تشکیل منش و روش دولت مردان به گونه اسلامى است» (21/9/1379). البته منظور از «دولت» در اینجا تنها به معناى هیأت دولت و وزیران نیست، بلکه مجموعه کارگزاران حکومت را دربر مى گیرد. پس از شکل گیرى دولت اسلامى، ثمره این دولت، تلألؤ و تشعشع نظام اسلامى خواهد بود؛ بدین معنا که کارویژه اصلى دولت اسلامى، «ایجاد کشور اسلامى» مى باشد که خود مرحله چهارم فرایند تحقق انقلاب اسلامى به شمار مى رود: «اگر دولت به معناى واقعى کلمه اسلامى شد، آن وقت کشور به معناى واقعى کلمه اسلامى خواهد شد، عدالت مستقر خواهد شد، تبعیض از بین خواهد رفت، فقر به تدریج ریشه کن مى شود، عزت حقیقى براى آن مردم به وجود مى آید، جایگاهش در روابط بین المللى ارتقا پیدا مى کند؛ این مى شود کشور اسلامى. اگر این مرحله به وجود آمد، آن گاه براى مسلمانان عالم، الگو و اسوه مى شویم، «لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ.» اگر توانستیم این مرحله را به سلامت طى کنیم، آن گاه مرحله بعدى ایجاد دنیاى اسلام است» (همان). به این ترتیب، مرحله نهایى انقلاب و در حقیقت، تحقق آرمانى ترین شعار انقلاب، «ایجاد دنیاى اسلام» و دستیابى به تمدن عظیم اسلامى خواهد بود: «از این مرحله [کشور اسلامى ]که عبور کنیم، بعدش دنیاى اسلام است. از کشور اسلامى مى شود دنیاى اسلام درست کرد، الگو که درست شد، نظایرش در دنیا به وجود مى آید» (19/9/1375). 2. مقام معظم رهبرى و سبک زندگى مسئله سبک زندگى یکى از دغدغه هاى دیرینه مقام معظم رهبرى بوده است، به گونه اى که ایشان از همان آغاز تصدىِ مقامِ رهبرى نظام اسلامى و حتى پیش تر از آن، در مواقع و مواضع مختلفى، به این مهم پرداخته اند. 1ـ2. زمینه سازى و بنیان نگرى یکى از مهم ترین و نمایان ترین نمودهاى سبک زندگى، طرز پوشش مردمان است. این قضیه آن گاه اهمیت مى یابد که بدانیم طرز پوشش یکى از نمودهاى بیرونى فرهنگ غالب و رایج در یک مملکت است. کسانى که قایل به این هستند که باید سبک زندگى را از لایه هاى بیرونى آن بیاغازیم یا اینکه قایلند براى نهادینه شدن سبک زندگى باید تمامى لایه هاى آن را هماهنگ و همسو جهت دهیم، نوع پوشش را مورد توجه و مداقه قرار مى دهند. آیت اللّه العظمى خامنه اى نیز به این مهم توجه داشته اند: «بنده زمان ریاست جمهورى در شوراى عالى انقلاب فرهنگى قضیه طرح لباس ملى را مطرح کردم و گفتم بیایید یک لباس ملى درست کنیم... عرب ها لباس ملى خودشان را دارند، هندى ها لباس ملى خودشان را دارند، اندونزى یایى ها لباس ملى خودشان را دارند... من و شما که ایرانى هستیم، لباسمان چیست؟» (مقام معظم رهبرى، 17/4/1383). از نمودهاى دیگر ترویج و گسترش سبک زندگى در لایه هاى عمیق تر آن مى توان به شعارهایى اشاره کرد که درصدد ایجاد موج اجتماعى هستند. نام گذارى سال فرارو یکى از بهترین الگوهاى ایجاد موج اجتماعى در قالب شعار سال است. این رویکرد موجب انگیزش اجتماعى توده ها، نیز انگیزش علمى نخبگان و انگیزش سیاسى سیاست مداران مى شود. همسویى و هماهنگى نسبى این هر سه لازمه نهادینه شدن شعار مطرح شده است. شعارها و نام هایى که ایشان براى سال هاى شمسى برگزیده اند ناظر به باورها و ارزش ها جهت نهادینه سازى سبک زندگى ملى و شیعى است. انتخاب نام هایى همچون سال امام خمینى، امیرالمؤمنین علیه السلام، و پیامبر اعظم، مربوط به باورهاى ایجادکننده سبک زندگى است. نام هایى همچون رفتار علوى اقتدار ملى، و عزت و افتخار حسینى ارزش هاى ایجاد سبک زندگى را نشانه رفته اند. اما نام هایى همچون خدمت گزارى، پاسخ گویى مسئولان نظام به مردم، همبستگى ملى و مشارکت عمومى، اتحاد ملى و انسجام اسلامى، همت مظاعف کار مضاعف، نوآورى و شکوفایى، و جهاد اقتصادى و حمایت از تولید داخلى و کار و سرمایه ایرانى، لایه هاى بیرونى را، که همان لایه فرهنگى و اجتماعى ایجاد و گسترش سبک زندگى است، نشان مى دهند. نام گذارى سنخ سوم در واقع، در پى آسیب هایى که سبک زندگى غیردینى براى جامعه اسلامى ایجاد مى کرد مورد برنامه ریزى و توجه قرار گرفته است. انتخاب نام سال، تنها زمینه طرح این بحث از سوى ایشان نبود، بلکه در سخنرانى هاى مختلفى در این سال ها به مسائلى مثل آپارتمان نشینى، معمارى، اصلاح موى سر، شیوه راه رفتن، کتاب خوانى، الگوى مصرف وسایل زندگى، مد و... نیز پرداخته اند. 2ـ2. مبدأ و هدف سبک زندگى از مباحث علمى و کلانى که در تولید علم و یا نظریه اى باید بدان توجه نمود، مبدأ و هدف از نظریه پردازى و یا ایجاد پدیده اى است. مقام معظم رهبرى سبک زندگى را تابعى از تفسیر زندگى از نگاه آدمى دانسته و هدفى را که انسان در زندگى دنبال مى کند، مولد سبک زندگى متناسب با آن هدف مى دانند: «سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است. هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد مى شود» (مقام معظم رهبرى، 23/7/1391). ایشان همچنین ایمان به هدف زندگى را نقطه اصلى دانسته و انتخاب سبک زندگى را منوط به ایمان به آن هدف مى دانند: «یک نقطه اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفى را باید ترسیم کنیم ـ هدف زندگى را ـ به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخش ها امکان پذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمى گیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمان داریم، مى تواند لیبرالیسم باشد، مى تواند کاپیتالیسم باشد، مى تواند کمونیسم باشد، مى تواند فاشیسم باشد، مى تواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزى باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد» (همان). با این رویکرد اصولى و مبنایى است که نظریه بسیارى از کسانى که معتقدند سبک زندگى غیربومى و غیردینى چون از مبادى عقلایى برخاسته اند مى توانند ما را به اهداف دینى برسانند، مورد نقد جدى و چالش قرار مى گیرند. 3ـ2. ضرورت سبک زندگى دینى مقام معظم رهبرى پس از زمینه سازى هاى فرهنگى و اجتماعى و توجه به مبادى سبک زندگى، به صورت واضح و روشن بحث سبک و رویکرد زندگى اسلامى را مطرح نمودند. 1ـ3ـ2. پیشرفت ایرانى اسلامى: به مقتضاى مباحث کارشناسى شده، ضرورت و غایت طرح بحث از سوى ایشان روشن و به صورت بارزى به گام نهادن در راه پیشرفت ایرانى و ایجاد تمدن دینى و اسلامى پیوند خورد: «یکى از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامى عبارت است از سبک زندگى کردن، رفتار اجتماعى، شیوه زیستن ـ اینها عباره اخراى یکدیگر است ـ این یک بُعد مهم است؛ این موضوع را مى خواهیم امروز یک قدرى بحث کنیم» (همان). 2ـ3ـ2. رسیدن به معنویت حقیقى: براى بهتر روشن شدن اهمیت سبک زندگى، ایشان به هدف غایى و نهایى انسان در زندگى دنیوى نیز توجه دارند. توجه به این نکته، بسیارى را به این جهت رهنمون مى شود که حتى براى رستگارى نیز باید سبک زندگى اجتماعى و فردى متدینان بسامان شود: «ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم ـ که هدف انسان، رستگارى و فلاح و نجاح است ـ باید به سبک زندگى اهمیت دهیم» (همان). 3ـ3ـ2. آسودگى و آسایش در زندگى: جهت دیگرى نیز که در اهمیت و ضرورت ایجاد سبک زندگى ملى مورد توجه است و جامع هدف آن کسانى است که به تعالى اخروى و نیز پیشرفت ایرانى اسلامى باور کمترى دارند، بحث آسودگى و آسایش زندگى این جهانى است: «اگر به معنویت و رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشیم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنیت روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبک زندگى مهم است. بنابراین، مسئله، مسئله اساسى و مهمى است» (همان). 4ـ3ـ2. فقدان سبک زندگى اسلامى در سطح ملى: گرچه واقعه انقلاب اسلامى، حیات دوباره اسلام را به دنبال داشت، اما در گام هاى پسین خود و با تمام تلاش هایى که صورت پذیرفته، هنوز نتوانسته است الگویى تام و تمام از زندگى اسلامى را ارائه دهد. این نقصان، علاوه بر لطمه بر فرایند تکاملى انقلاب، آن را متهم به ناکارآمدى در حوزه اندیشه و عمل خواهد کرد. به بیان دیگر، از جمله امورى که ضرورت پرداختن به موضوع سبک زندگى را دوچندان مى کند، برائت جستن از اتهام ناکارآمدى است. مهم ترین شبهه اى که در این زمان نه تنها نسبت به نظام اسلامى، که در خصوص اصل اسلام از سوى دشمنان مطرح مى شود، شبهه «اسلام در عمل» است. نظام اسلامى با شعار حاکمیت دین در عمل به صحنه جهانى پاى گذارده و باید بتواند با ارائه الگوهاى رفتارى دینى در تمامى حوزه هاى زندگى بشرى و سبک زندگى تمام عیار اسلامى، به این شعار خود جامه عمل بپوشاند: «یکى از مهم ترین مسائلى که امروز بیشترین تلاش خصمانه مصروف آن مى شود، این است که نظام اسلامى در اندیشه و عمل، متهم به ناکارآمدى شود. پیکارى وسیع در زمینه هاى اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اندیشه از سوى مراکز استکبارى در جریان است تا نظام اسلامى در افکار کشورهاى مسلمان به ناتوانى متهم شود و درخشش و جذابیت خود را از دست بدهد» (مقام معظم رهبرى، 19/6/1380). در پى این مهم، مقام معظم رهبرى انقلاب را امرى تدریجى دانسته و تحقق کامل آن را منوط به گذر زمان و نیز تحول و پیشرفت در همه مناطق مربوط به زندگى و جامعه معرفى کرده است: «عزیزان من! انقلاب یک امر دفعى نیست، یک امر تدریجى است. یک مرحله از انقلاب که تغییر نظام سیاسى است، دفعى است؛ اما در طول زمان انقلاب باید تحقق پیدا کند. این تحقق چگونه است؟ این تحقق به آن است که بخش هایى که عقب مانده و تحول پیدا نکرده است تحول پیدا کند و روز به روز راه هاى جدید، کارهاى جدید، فکر جدید، روش هاى جدید، در چارچوب و بر پایه آن ارزش ها در جامعه به وجود بیاید و پیش برود... حالا این پیشرفت در کجاست؟ این تحولى که مى گوییم باید به وجود بیاید، این حرکت رو به جلو کجاست؟ در همه مناطق مربوط به زندگى و جامعه، قوانین تحول پیدا مى کند و باید روز به روز بهتر و کامل تر شود. در فرهنگ و در اخلاق عمومى مردم، روز به روز باید تحول بشود و پیشرفت حاصل گردد. در نظام علمى و آموزشى کشور، در فعالیت هاى اقتصادى، در هنر، در امور حکومت و اداره کشور، حتى در حوزه هاى علمیه بایستى انسان هاى با فکر و شجاع و روشن بین روز به روز روش هاى جدید، کارهاى جدید، فکر راهى جدید و آرمان هاى جدید را دنبال کنند» (مقام معظم رهبرى، 23/2/1379). 5ـ3ـ2. زوال تدریجى سبک زندگى غربى: یکى از عوامل مهمى که پرداختن به سبک زندگى اسلامى را ضرورت مى بخشد، ظهور ناکارآمدى تمدن مادى و یأس بشر از این تمدن و سبک زندگى برآمده از آن و گرایش به معنویت است. پس از شکست و متلاشى شدن قطب شرق تمدن مادى، تمدن غرب با یکه تازى خود و مبتنى بر مبانى و اهداف خود و در قالب الگوهاى رفتارى و سبک مدیریتى و معیشتى لیبرالیستى، اومانیستى و سکولاریستى، مدعى سعادت، رفاه و خوشبختى براى بشریت در همه شئون حیات شد، ولى دیرى نپایید که این تمدن ظاهرفریب، نه تنها نتوانست سعادت، رفاه و کرامت را براى بشریت به ارمغان آورد، که منشأ مشکلات و نابسامانى هاى زیادى در ابعاد مختلف روحى، ذهنى و رفتارى در جوامع غربى و شرقى شده، رو به زوال گذاشته است (مقام معظم رهبرى، 19/10/1368). سبک زندگى برآمده از تمدن غربى، بر پایه ستیز با معنویت بنا نهاده شده و ازاین رو، تمامى ابعاد آن همگى قربانى حذف معنویت و بى اعتنایى به ارزش هاى دینى شده است: «تمدن غربى بر پایه ستیز با معنویت و طرد معنویت بنا شده است... این تمدن مادى و دور از معنویت، هرچه پیشرفت کند، انحرافش بیشتر مى شود؛ هم خود آنها و هم همه بشریت را با میوه هاى زهرآگین خود تلخ کام مى کند... پدیده استعمار... یکى از چیزهایى است که در نتیجه تفکیک علم از معنویت، سیاست از معنویت و دولت از اخلاق در اروپا اتفاق افتاد... ویران شدن خانواده، سراب فساد جنسى و طغیان سرمایه دارى افراطى، همه نتایج همان تفکیک است. قدرت هاى ستمگر عالم، بخصوص در صد سال اخیر بر حذف معنویت و ارزش هاى والاى انسانى در زندگى جوامع بشرى پاى فشرده اند و نتیجه آن، گسترش فسادهاى اخلاقى و اعتیاد و بى بندوبارى و ویرانى بنیان خانواده و نیز رشد استثمار و افزایش فاصله میان ملت هاى فقیر و غنى و دورى روزافزون از عدالت اجتماعى و بى اعتنایى به کرامت انسانى... گردیده است» (7/10/1370). به بیان دیگر، باطن فرهنگ غربى، سبک زندگى مادى شهوت آلودِ هویت زدا و ضد معنویت است: «یکى از خصوصیات فرهنگ غربى، عادى سازى گناه است؛ گناه هاى جنسى را عادى مى کنند. امروز این وضعیت در خود غرب به فضاحت کشیده شده؛ اول در انگلیس، بعد هم در بعضى از کشورهاى دیگر و آمریکا. این گناه بزرگِ همجنس بازى شده یک ارزش! به فلان سیاستمدار اعتراض مى کنند که چرا او با همجنس بازى مخالف است، یا با همجنس بازها مخالف است! ببینید انحطاط اخلاقى به کجا مى رسد! این، فرهنگ غربى است. همچنین فروپاشى خانواده، گسترش مشروبات الکلى، گسترش مواد مخدر... باطن فرهنگ غربى عبارت است از همان سبک زندگى مادىِ شهوت آلودِ گناه آلودِ هویت زدا و ضد معنویت و دشمن معنویت» (23/7/1391). به هر صورت، شرایط در سطح منطقه اى و جهانى در این مقطع از تاریخ به گونه اى است که از طرفى، بشریت از تمدن و سبک زندگى موجود مأیوس شده و از طرف دیگر، به همین دلیل، رویکردى دوباره به معنویت شروع شده است. حال در این شرایط، اگر نظام اسلامى بتواند الگوى جدید و سبکى نویت از حیات، مبتنى بر معنویت و هدایت الهى به بشریت تشنه امروز ارائه دهد، زمینه گرایش عملى مردمان سرخورده از غرب و تشنه معنویت را به دین اسلام فراهم آورده است: «امروز... برترین متفکران غربى به تدریج کسل کننده بودن نظام غربى را ابراز مى کنند و آن را بر زبان مى آورند و بر همین اساس، تمدنى که با رنسانس آغاز شده، امروز به نقطه پایانى خود نزدیک مى شود. بشر امروز در پى یافتن یک جایگزین براى نظام غربى است و گرایش به سوى اسلام در ایالات متحده آمریکا، اروپا و آفریقا از همین امر ناشى مى شود» (3/5/1374). 6ـ3ـ2. ایجاد تمدن اسلامى: بدیهى است که موضوع سبک زندگى در ذیل موضوع کلانى همچون مهندسى فرهنگى که به دنبال اسلامى سازى کشور است، قرار مى گیرد. در واقع، سبک زندگى اسلامى یکى از ارکان و اجزاى مهم و ضرورى مرحله چهارم از فرایند تکاملى انقلاب اسلامى، یعنى «کشور اسلامى» مى باشد. از سوى دیگر، نهادینه شدن سبک زندگى و گسترش و اشاعه آن به جوامع اسلامى دیگر در کنار الگوهاى اداره جوامع و نظام سازى هاى دینى، ارکان اساسى براى ایجاد «دنیاى اسلام» و «تمدن اسلامى» خواهد بود. باید تلاش نمود تا سبک زندگى غربى که بى محابا تمامى دنیاى اسلام را کم وبیش درنوردیده، کنار نهاد و با یکپارچه سازى سبک زندگى دینى درصدد ایجاد تمدن اسلامى برآمد. از سوى دیگر، نهایى ترین و اساسى ترین هدف سبک زندگى اسلامى، ساخت تمدن اسلامى است که ایشان به عنوان یک نظریه پرداز دینى بدان مى پردازند: «سرنوشت حتمى عبارت از این است که تمدن اسلامى یک بار دیگر بر مجموعه عظیمى از دنیا پرتو خود را بگستراند و خطى که نظام اسلامى ترسیم مى کند، خط رسیدن به تمدن اسلامى است» (3/5/1374). همان گونه که در مراحل انقلاب ذکر شد، هدف نهایى و کامل ترین مرحله انقلاب اسلامى، ایجاد تمدن نوین اسلامى است: «ما اگر پیشرفت همه جانبه را به معناى تمدن سازى نوین اسلامى بگیریم ـ بالاخره یک مصداق عینى و خارجى براى پیشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد ـ اینجور بگوییم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامى، ایجاد یک تمدن نوین اسلامى است؛ این محاسبه درستى است (23/7/1391). این واقعیت امروز کاملاً ملموس است که انقلاب اسلامى، نظام موازنه قدرت را در جهان امروز بر هم زده است؛ بدین معنا که بعد از پیروزى، تأثیر بسزایى در حذف یک قطب جهانى داشته و در ادامه، مانعى جدى بر سر راه شکل گیرى جهان تک قطبى ایجاد کرده است. حال اگر انقلاب اسلامى بخواهد جایگاه خود را در صحنه جهانى حفظ کند و حتى بالاتر از این، زمینه حذف تمدن مادى را فراهم آورد، لازم است بر اساس اصول و اهداف و شعارهاى خود، تمدن جدید به جهان امروز ارائه دهد: «این کشور باید ساخته بشود، این کشور باید پیش برود... بایستى در دنیا بدرخشد و بالاخره آن تمدن عظیم اسلامى را در مقابل چشم جهانیان بگذارد و نشان بدهد» (27/1/1377). بنابراین، مهم ترین مسئله و محورى ترین هدف حرکت نظام اسلامى، ایجاد حرکتى عظیم در مقیاس جهانى است تا در سایه آن، بشریت خسته از تمدن مادى را امیدوار به زندگى و حیات دوباره کند: «قضیه بناى یک نظام اسلامى و یک تمدن اسلامى و یک تاریخ جدید، قضیه جدى براى این ملت است. آن را جدى بگیرید... مسئله ما، مسئله حرکت عظیم در مقیاس جهانى است» (12/8/1372). ایشان با توجه به برنامه ریزى هاى کلانى که در جهت ایجاد تمدن اسلامى دارند مى فرمایند: «اکنون مى توان گفت که دوران عمل به نسخه هاى غربى و اروپایى در کشورهاى اسلامى سپرى شده است... امروز در سرتاسر دنیا میلیاردها انسان زیر فشار سنگین ظلم و بى عدالتى دست و پا مى زنند. آنها یک نمونه احتیاج دارند و یک الگو مى خواهند و شما مى خواهید آن الگو را نشان بدهید» (2/5/1376). ایشان سبک زندگى را یکى از دو رکن اساسى تمدن اسلامى، یعنى جنبه نرم تمدن اسلامى، مى داند و پس از تبیین تمدن اسلامى و ضرورت آن، پیوند بین تمدن سازى و سبک زندگى را نشان داده اند: «این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزارى است؛ یک بخش دیگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش باید رسید... بخش حقیقى، آن چیزهایى است که متن زندگى ما را تشکیل مى دهد؛ که همان سبک زندگى است... این، بخش حقیقى و اصلى تمدن است» (23/7/1391). منابع آریان پور، منوچهر (1389)، فرهنگ پیشرو آریان پور، تهران، جهان رایانه امین. آشورى، داریوش (1381)، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، تهران، آگه. پارسانیا، حمید (1389)، روش شناسى انتقادى حکمت صدرایى، قم، کتاب فردا. خامنه اى، سیدعلى (مقام معظم رهبرى) (1390)، طرح کلى اندیشه اسلامى در قرآن، تهران، دفتر فرهنگ اسلامى. دهخدا، على اکبر (1377)، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران. سبحانى، جعفر، «تطور فقه نزد شیعه» (محرم 1406ق)، تراثنا، ش 2، ص 14ـ37. سروش، عبدالکریم (1378)، مدارا و مدیریت، تهران، مؤسسه فرهنگى صراط. شکارى، رقیه (1389)، فرهنگ علوم اجتماعى، تهران، جامعه شناسان. فراستخواه، مقصود (1373)، سرآغاز نواندیشى معاصر (دینى و غیردینى)، تهران، شرکت سهامى انتشار. قنبرى، آیت، «نظریه وحدت سیاست و معنویت در مکتب سیاسى امام خمینى قدس سره» (بهار 1384)، حصون، ش 3، ص 18ـ53. مجتهدشبسترى، محمد (1376)، ایمان و آزادى، تهران، طرح نو. مشکانى سبزوارى، عباسعلى، «درآمدى بر ظرفیت هاى تمدن سازى فقه» (تابستان 1390الف)، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامى، ش 3، ص 145ـ148. مشکانى سبزوارى، عباسعلى، «درآمدى بر فقه حکومتى» (بهار 1390ب)، حکومت اسلامى، ش 60، ص 155ـ184. معین، محمد (1385)، فرهنگ فارسى، تهران، امیرکبیر. مقام معظم رهبرى، نرم افزار حدیث ولایت. مهدوى کنى، محمدسعید، «دین و سبک زندگى» (بهار 1386)، پژوهشنامه جامعه، ش 1، ص 12ـ35. میرمعزى، سیدحسین، «روش کشف نظام اقتصادى» (پاییز و زمستان 1379)، فصلنامه پژوهشى دانشگاه امام صادق علیه السلام، ش 11و12، ص 87ـ112. منبع: فصلنامه معرفت– شماره 185 ادامه دارد ...

93/11/08 - 06:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن