واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: قاتل: خمار بودم
کد خبر: ۴۶۹۹۹۹
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۸ - 26 January 2015
پسر جواني كه از يك سال قبل به اتهام قتل مردي سالخورده در حبس به سر ميبرد، صبح امروز محاكمه شد.
به گزارش جوان، نماينده دادستان تهران در شرح كيفرخواست به هيئت قضايي شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران گفت: دوم مرداد ماه سال گذشته مأموران پليس تهران جسد مردي سالخورده را در خانهاش پيدا كردند.
دختر مقتول گفت: پدرم از مدتها قبل به تنهايي زندگي ميكرد. ساعتي قبل بود كه مرد جواني با من تماس گرفت و گفت براي پدرم اتفاق بدي افتاده و خواست خودم را به خانهاش برسانم. وقتي وارد شدم جسدش را در اتاق خواب پيدا كردم. زن جوان گفت: آن مرد با شماره پدرم تماس گرفته بود و مقداري از وسايل داخل خانه هم سرقت شده است.
نماينده دادستان ادامه داد: كارآگاهان شماره تماس مقتول را بررسي و از چند پسر جوان كه به خانه او رفتوآمد داشتند تحقيق كردند اما از آنجا كه مدركي عليه آنها موجود نبود آزاد شدند. مأموران سرانجام با رديابي گوشي سرقت شده مقتول، فريد را بازداشت كردند. او در تحقيقات به جرم خود اقرار كرده، بنابراين برايش درخواست صدور مجازات قانوني دارم.
قاضي عبداللهي به دادگاه گفت: دختر مقتول به عنوان وليدم با ارائه لايحهاي براي متهم درخواست قصاص كرده است. سپس فريد در جايگاه قرار گرفت و اتهام قتل و سرقت را پذيرفت. او گفت: روز حادثه بعد از خريد گوشي تلفن همراه از ساختمان علاءالدين، سوار يك خودروي عبوري شدم تا به ايستگاه متروي بهارستان بروم. راننده مردي سالخورده بود. خيلي زود متوجه خماري من شد و دعوت كرد به خانهاش بروم و مواد بكشم. در همان حالت خماري، دعوتش را پذيرفتم. وقتي وارد خانه شديم گفت كه همسرش را طلاق داده و به تنهايي زندگي ميكند. بساط مواد را فراهم كرد و من مواد مصرف كردم. وقتي حالم بهتر شد، گفت حاضر است هزينه درمان من را بدهد تا در كمپ بستري شوم و مواد را ترك كنم. وقتي براي دومين بار به خانهاش رفتم، گفت حاضر است 40 هزار تومان به من بدهد، به شرط اينكه با هم رابطه برقرار كنيم. من قبول نكردم. اصرار كرد. گفتم پول را بده خودم به كمپ ميروم و ترك ميكنم. قبول نكرد. درگير شديم كه هلش دادم و روي تخت افتاد. دستم را روي گلويش فشار دادم. فكر كردم بيهوش ميشود و ميتوانم مقداري وسايل را سرقت كنم. وقتي از حال رفت، دست وپايش را بستم. اتاقها را گشتم و مقداري وسايل را سرقت كردم. قبل از ترك خانه از گوشي او با شماره دخترش تماس گرفتم و او را از حال پدرش با خبر كردم. بعد هم وسايل سرقتي را فروختم و مواد خريدم.
متهم گفت: من نميخواستم او را بكشم وگرنه با دخترش تماس نميگرفتم. خمار بودم. قرار بود به من كمك كند، وقتي آن پيشنهاد را داد عصباني شدم و حادثه اتفاق افتاد. پسر جوان در آخرين دفاع گفت: من فرزند خوبي براي خانوادهام نبودم. مواد كشيدم و برايشان دردسر درست كردم. حالا در زندان فهميدم كه چقدر مرد بدي بودم. از من گذشت كنيد تا به خانوادهام خدمت كنم.
هيئت قضايي بعد از ختم جلسه وارد شور شدند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]