محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832288016
روایت تلخ و دلخراش دختر 24 ساله ایرانی از زندانهای مالزی پس از آزادی
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
روایت تلخ و دلخراش دختر 24 ساله ایرانی از زندانهای مالزی پس از آزادی "ما اینجا چیزی را زندگی کردیم که زندگی ما نبود. سه سال و سه ماه فقط گاهی درب ها باز می شد و بیرون می رفتیم. فقط چند بار! یادمان نمی رود؛ وقت هایی که ناخودآگاه استخوان های غذا را کنار می گذاشتم که یواشکی از گرسنگی به دندان بکشیم.
"ما اینجا چیزی را زندگی کردیم که زندگی ما نبود. سه سال و سه ماه فقط گاهی درب ها باز می شد و بیرون می رفتیم. فقط چند بار! یادمان نمی رود؛ وقت هایی که ناخودآگاه استخوان های غذا را کنار می گذاشتم که یواشکی از گرسنگی به دندان بکشیم. این همه مدت است که قاشق ندیدیم.! اینجا کسی با قاشق غذا نمی خورد. باید با دست غذا می خوردیم. با دست های زخمی و عفونت کرده". "کجنگ. آخر دنیا بود. زندان نیست. ته دنیاست! زندان بی مرام است. ولی اینجا ته دنیا بی وفاتر است؛ ما مجرم نبودیم. قطعیت حکم نداشتیم ولی زخم های تنمان این را نمی گوید که ما بی گناه بودیم". این درددل های زندانی های ایرانی تبرئه شده از زندان مالزی است. مریم دختری است 24 ساله. آرزو داشت در ایران معمار خوبی شود. برای تفریح اومده بود. مریم از شرایط سخت زندان در مالزی اینگونه می گوید: در سلول نمی توانستیم تکان بخوریم، بدنمان زخم شد، خودشان اسم این زخم های عفونی را "گورابه" گذاشته بودند. زخم های کشنده. من از صورت به پایین دچار این زخم شدم. هیچ دکتری نیست. هیچ دارویی نیست. دوست دارند با این زخم ها بمیری. می گویند یک زندانی کمتر، بهتر. **چگونه دستگیر شدی؟ اکتبر سال 2011 به جرم حمل موادمخدر خطرناک در فرودگاه مالزی دستگیر شدیم. از وجود موادمخدر شیشه در چمدانمان بی خبر بودیم. اما چون اسم من روی چمدان های همسفران بود، با خواهر و مادرم دستگیر شدیم. "دی.ان.ای" روی چمدان ها با ما همخوانی نداشت و بالاخره توانستیم در دادگاه ثابت کنیم بی تقصیریم و بعد از سه سال و سه ماه آزاد شدیم. **سگ های وحشتناک مریم خاطرات تلخش را به سختی مرور می کند، در حرف زدنش بغض دارد. می گوید: کابوس من شب های زندان است و سگ هایی که هفته ای یکبار به اتاق می آوردند! ساعت سه عصر شام را می دادند و خاموشی می زدند و ما تا صبح نباید یک کلام حرف می زدیم. حالا مگه شب به صبح می رسید؟ سخت نبود، وحشتناک بود. هفته ای یکبار از اتاق به سالن می رفتیم برای سرشماری. موقع خروج سگ هایی را برای جستجو به اتاق می آوردند که تمام اتاق را لیس می زد! این صحنه خوف آورترین صحنه زندگی ام بود. **در زندان به چه فکر می کردی؟ چرا اومدم؟! مگه وطن خودم و شهرهای دیگه اش چه بود که برای تفریح نرفتم و مالزی را انتخاب کردم. در زندان حتی خارجی هایی که اعتقاد به جهنم ندارند می گفتند اینجا جهنم است و خدا در اینجا خشمگین است. **آدامس و مداد برای ایرانی ها در زندان آرزوست ما زیاد دادگاه می رفتیم، چون جرممان قطعی نشده بود و هیچ مدرکی بر علیه ما وجود نداشت. در این دادگاه ها، سفارت ایران در مالزی خیلی به ما دلگرمی می داد. به دادگاه که می رفتیم برایمان ادامس می آوردند، ما آدامس را می جویدیم و بعد آدامس جویده شده را قایم می کردیم و می بردیم برای بچه های اعدامی. هر کسی نیم ساعت می جوید می داد نفر بعدی! داشتن مداد جرم بود. نمی توانستیم مداد داشته باشیم . نوک مداد را قایم می کردیم و نگه می داشتیم. باورتون میشه در جایی از دنیا ادامس و مداد آرزو باشه؟ **انتظار در زندان برای کباب هر سال منتظر شب عید بودیم. چون تنها روزی بود که از طرف ایرانی ها برایمان غذا و کباب از بیرون می آوردند. همه 365 روز برای این زمان روزشماری می کردیم. کباب هم آرزوی ما شده بود، حتی برای اعدامی ها و حبس ابدی ها. **قاضی در دادگاه مالزی هیچ کاره است ما حدود 50 دادگاه را پشت سر گذاشتیم، در دادگاه های مالزی قاضی هیچ کاره است. حرف قاضی خریدار ندارد. دادستان تاثیرگذار است و رای نهایی را صادر می کند. ما در این سه سال و سه ماه، یکبار دیگر هم تبریه شدیم با رای قاضی، اما دادستان بعد از یک هفته این رای را ملغی اعلام کرد و ما دوباره یک سال در زندان بسر بردیم. - زهره دیگر زندانی تبرئه شده از زندان مالزی است که اکنون در ایران بسر می برد. دست هایش آثاری عمیق دارد و رگش خط خودکشی. موهایش را پسرانه کوتاه کرده و در برابر هر جمله از طرف مادر و خواهرش به راحتی می شکند و اشکش سرازیر می شود. او فقط 23 سال دارد. آخرین نفری است که اعلام آمادگی می کند برایمان حرف بزند. زهره در بیمارستان در تهران کار می کرده و از زندگی اش اینگونه می گوید: اسمم زهره است 23 سالمه، سه سال پیش اومدم مثلا سفر خارج که روحیه ام بعد از فوت برادرم عوض شود. از 15 سالگی کار می کردم، چون پدری نداشتیم بخواهد هزینه زندگی ما را بدهد. سفری آمدیم که سر یک اعتماد بی خود و بیجا زمین گیر شدیم. من همیشه تو فکرم این بود که خارج کجاست؟ آدم های خارج چه شکلی هستند؟ این سه سال و خرده ای هیچ جور جبران نمی شود. هیچ جور. الان حاضرم همه زندگی ام را بدهم و برگردم ایران. هنوز هم نمی دونم می تونم تو ایران زندگی عادی داشته باشم یا نه! من در زندان های مالزی لحظه به لحظه آرزوی مرگ می کردم، جلو چشمم زنی بود که پوست بدنشو می کند و می تراشید چون دارویی نبود که زخم هایش را خوب کند. بدترین زندانیان نیز آفریقایی ها بودند چون در کنار آنها امنیت جانی نداشتیم، سر دعوا با یکی از این آفریقایی ها من را فرستادن انفرادی، آنجا برای نخستین بار خودزنی کردم. تمام دست هامو بردیم، سرم را می کوبیدم به دیوار و آرزوی مرگ می کردم. زهره سعی می کند بغض فروخورده این سال هایش را قورت دهد، می گوید: هر روز به خدا می گفتم چرا منو نمی بری، چرا من تو این همه سختی نمی میرم! بار دوم هم خودکشی کردم. گفتم شاید بمیرم و بذارن مادر و خواهرم بروند. اما دریغ! من در ایران مریض بودم الان مریض تر شدم. بیماری روحی. وی با مرور خاطرات زندان می گوید دو تا قرص سر درد در جیبم نگه داشته بودم. به همین دلیل اینقدر به وسیله کماندوهای زندان کتک خوردم که کاملا بیهوش شدم و پس از اون من را به یک زندان دیگه منتقل کردند. روزی که داشتند من را می برند مادرم سه بار مرد و زنده شد. چون بی هیچ خبری یک نفر را جدا می کنند اصلا نمی دونی می برن اعدام یا جای دیگه! روزهای سختیه خیلی سخت. من رو منتقل کردند یک زندان دیگه، دو ماه در آن زندان نمی گذاشتند از اتاق بیرون بیام. آفتاب ندیده بودم، وقتی از زندان آمدم بیرون نور چشم هایم را می زد. امان از اتاق های زندان، هرچه نگویم بهتر است، جایی که هم دستشویی می کنی و هم حمام و هم عذا می خوری با هفت نفر آدم دیگه. زهره حرف هایش را در نیمه راه رها کرد و عذرخواهی کرد و گفت نمی تونم ادامه بدم. از او می پرسم آرزوت چیه؟ میگه یکبار دیگه فقط بشنوم فرودگاه امام خمینی. زهره و پنج زندانی دیگر ایرانی پس از تبرئه در مالزی به ایران بازگشتند و وی در فرودگاه امام خمینی (ره) به آرزویش رسید. این شش تبعه ایران (پنج زن و یک مرد) اکتبر سال 2011 به اتهام حمل مواد مخدر شیشه در فرودگاه بین المللی کوالالامپور بازداشت شده بودند. این شش نفر با پیشنهاد سفر رایگان به سوریه و مالزی و حمل وسایل تجاری، فریب باندهای قاچاق مواد مخدر را خورده و در 11 چمدان به نام آنها، پنج کیلو و 700 گرم ماده مخدر شیشه از دمشق به کوالالامپور قاچاق شده بود. هم اکنون دستکم 200 ایرانی به اتهام های مختلف که اکثرا مواد مخدر است در 12 زندان مالزی بسر می برند. بیشتر این افراد به دلیل عدم توجه به هشدارهای پلیس برای انتقال بسته های مشکوک گرفتار باندهای قاچاق مواد مخدر شده اند. متوسط سن ایرانیان زندانی در مالزی حدود 35 سال است و بیشتر آنان در دام باندهای قاچاق مواد مخدر گرفتار شده اند که به دلیل مهارتهای زیاد، ردی از خود برجای نمی گذارند.ایرنا
یکشنبه 5 بهمن 1393 |
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]
صفحات پیشنهادی
روایت تلخ دختر ایرانی از زندانهای مالزی
تراز ما اینجا چیزی را زندگی کردیم که زندگی ما نبود سه سال و سه ماه فقط گاهی درب ها باز می شد و بیرون می رفتیم فقط چند بار یادمان نمی رود وقت هایی که ناخودآگاه استخوان های غذا را کنار می گذاشتم که یواشکی از گرسنگی به دندان بکشیم این همه مدت است که قاشق ندیدیم اینجا کسی بادختر سه ساله ایرانی عضو انجمن بین المللی تیزهوشان جهان شد!!
دختر سه ساله ایرانی عضو انجمن بین المللی تیزهوشان جهان شد دختر سه ساله ایرانی با ضریب هوشی 155 به عضویت انجمن بینالمللی تیزهوشان Mensa درآمد منسا انجمن بینالمللی تیزهوشان با گروههای متعدد ملی و منطقهای در سراسر جهان است که اقدام به گردآوری افراد دارای بهروضعیت زندان های مالزی/روایتی تکان دهنده از یک ایرانی
وضعیت زندان های مالزی روایتی تکان دهنده از یک ایرانیمن در زندان های مالزی لحظه به لحظه آرزوی مرگ می کردم ما اینجا چیزی را زندگی کردیم که زندگی ما نبود سه سال و سه ماه فقط گاهی درب ها باز می شد و بیرون می رفتیم فقط چند بار یادمان نمی رود وقت هایی که ناخودآگاه استخوان های غذااعتراف قاتل ایرانی دختر 16 ساله گرجستانی
اعتراف قاتل ایرانی دختر 16 ساله گرجستانی در گرجستان شکست عشقی خوردم و بعد از آن مرتب حالت جنون به من دست میداد برای همین دست به ۲جنایت زدم اين بخشي از اعترافات پسر 29سالهاي است كه به اتهام قتل دختر 16ساله گرجستاني تحت تعقيب پليس بينالملل بود همشهری آنلاین در گرجستان شکسروایت تکان دهنده یک ایرانی از زندانهای مالزی
روایت تکان دهنده یک ایرانی از زندانهای مالزی ما اینجا چیزی را زندگی کردیم که زندگی ما نبود سه سال و سه ماه فقط گاهی درب ها باز می شد و بیرون می رفتیم فقط چند بار یادمان نمی رود وقت هایی که ناخودآگاه استخوان های غذا را کنار می گذاشتم که یواشکی از گرسنگی به دندان بکشیم این همدختر سه ساله ایرانی در جمع کوچکترین اعضای انجمن جهانی تیزهوشان
سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۳ - ۰۹ ۰۱ دختر سه ساله ایرانی با ضریب هوشی 155 به عضویت انجمن بینالمللی تیزهوشان Mensa درآمد به گزارش خبرنگار علمی ایسنا منسا انجمن بینالمللی تیزهوشان با گروههای متعدد ملی و منطقهای در سراسر جهان است که اقدام به گردآوری افراد دارای بهره هوشی بالا کرده وروایت تکان دهنده یک ایرانی از زندانهای مالزی |اخبار ایران و جهان
روایت تکان دهنده یک ایرانی از زندانهای مالزی ما اینجا چیزی را زندگی کردیم که زندگی ما نبود سه سال و سه ماه فقط گاهی درب ها باز می شد و بیرون می رفتیم فقط چند بار یادمان نمی رود وقت هایی که ناخودآگاه استخوان های غذا را کنار می گذاشتم که یواشکی از گرسنگی به دندان بکشیم این همدختر3 ساله ایرانی جزو کوچکترینهای انجمن جهانی تیزهوشان/عکس
دختر3 ساله ایرانی جزو کوچکترینهای انجمن جهانی تیزهوشان عکس رها دائمی مادر این دختربچه در این ارتباط گفت حدود دو درصد از مردم کل جهان که ضریب هوشی بالای 135 دارند می توانند عضو منسا شوند و نفس اولین کودک ساکن ایران است که در نوامبر 2014 به عضویت این سازمان درآمده است کمتر اتبرئه ۶ ایرانی قربانی باندهای قاچاق در مالزی/هشدار کنسول ایران به مسافران
تبرئه ۶ ایرانی قربانی باندهای قاچاق در مالزی هشدار کنسول ایران به مسافران کنسول جمهوری اسلامی ایران در مالزی روز جمعه از تبرئه و آزادی پنج زن و یک مرد ایرانی که در دام باندهای قاچاق مواد مخدر گرفتار شده بودند خبر داد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر «مرتضی جاودان&raqشعر جدید «عبدالمجید فرایی» بهمناسبت سالروز طرح استعماری حذف حجاب قصه تلخی است، آزادی شده بازیچهای/
شعر جدید عبدالمجید فرایی بهمناسبت سالروز طرح استعماری حذف حجابقصه تلخی است آزادی شده بازیچهای نیست خالی از خودآرایی در اینجا کوچهایعبدالمجید فرایی شاعر معاصر کشورمان که در موضوعات گوناگون اشعار ارزشمندی را سروده به مناسبت 17 دی سالروز طرح استعماری حذف حجاب قطعه شعری 14 بیتیتصاویر: حقوقدان دانمارکی برای ازدواج با دختر ایرانی مسلمان شد
تصاویر حقوقدان دانمارکی برای ازدواج با دختر ایرانی مسلمان شد مراسم جشن میلاد پیامبر اعظم ص در رایزنی فرهنگی ایران در سنگال امسال با تشرف یک دانمارکی به دین مبین اسلام و ازدواج او با دختر ایرانی همراه بود ترکل بورخ حقوقدان دانمارکی که در یک سازمان بینالمللی فعالیت میکندتبلیغ ازدواج دختران 12 تا 17 ساله در واتسآپ!
تبلیغ ازدواج دختران 12 تا 17 ساله در واتسآپ شماری از سودجویان زنان و دختران آوارۀ سوری را از طریق تبلیغ در واتس آپ به عقد مردان ثروتمند کشورهای عرب حاشیه خلیج فارسبه ویژه عربستان در می آورند گفتنی است که مرغوب ترین گروه سنی از دخترانِ سوری دخترانِ 12 تا 17 ساله هستند زیرا اسبک زندگی به روایت نخبه ایرانی طراح گوگل در «کوی محبت»
سبک زندگی به روایت نخبه ایرانی طراح گوگل در کوی محبتبرنامه کوی محبت با تهیه کنندگی و اجرای سید مصطفی موسوی امشب ۱۹دی با دعوت از روح الله رحمانی دارای مدرک دکترای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین از دانشگاه واشنگتن به بررسی سبک زندگی اسلامی می پردازد سیدمصطفی موسوی در گفت و گو با خبرنگبازار فروش زنان داعش به روایت دختری که فرار کرد!
بازار فروش زنان داعش به روایت دختری که فرار کرد سرنوشت صدها زن و دختر ایزدی عراق همچنان نامعلوم است و گزارش های مستند حاکی است که داعش بازاری را برای فروش زنان و دختران ایزدی به راه انداخته است به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از العالم دختر ایزدی 18 ساله ای که یک م2 دختر ۱۸ ساله در آتش هیوندا سوختند/نجات ۳ پسر سرنشین+عکس
2 دختر ۱۸ ساله در آتش هیوندا سوختند نجات ۳ پسر سرنشین عکس ساعت 11 و 36 دقیقه امروز یک دستگاه خودرو هیوندا در اتوبان بابایی با گاردریل برخورد کرده و آتش گرفت که باعث کشته شدن 2 دختر جوان شد حسن عباسی از وقوع یک فقره آتشسوزی خودرو هیوندا در بزرگراه بابایی و کشته شدن 2 دختر جوان بفیلم: اقتدار دیدنی دختر 4 ساله!
فیلم اقتدار دیدنی دختر 4 ساله دختر ۴ ساله ای که ۶ سگ خانگی به حرفش گوش می کنند برای مشاهده ویدئو در گجت های اندرویدی و دانلود ویدئو بر روی PC بر روی دکمه زیر کلیک کنید در صورت بروز مشکل در دانلود ویدئو بر روی دکمه کلیک راست کرده و گزینه Save Link as و یا Save target as راچگونه تصادف یک موتورسوار جان دختر ۱۹ ساله تهرانی را نجات داد؟
چگونه تصادف یک موتورسوار جان دختر ۱۹ ساله تهرانی را نجات داد تصادف یک موتورسوار و مصدومیت وی موجب نجات دختر ۱۹ سالهای شد که از پل شهید کاظمی سقوط و با یک دستگاه خودروی سواری برخورد کرده بود فارس نوشت حسن عباسی مدیر روابط عمومی اورژانس تهران از نجات یک دختر 19 ساله توسط تکنسین-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها