تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804533706




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-جنگ جهانی سوم آغاز شده است


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح پنجشنبه جنگ جهانی سوم آغاز شده است روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند زا جمله «چرا تداوم 9 دی؟»،«چه کسانی مقصرند؟»،«هوای آلوده و پرندگان در قفس»،«ائتلاف آمریکایی تنهاتر می‌شود»،«جنگ جهانی سوم آغاز شده است»،«زمانی برای گذر از 88 »،«سانسور روحانی در 9 دی»،«سرمشق های آمریکایی»،«تغییر مسیر مسکو در پرونده هسته‌ای ایران»،«نقش کنگره آمریکا در قیمت نفت»،«قدرت اعطایی یا اکتسابی»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

کیهان:چرا تداوم 9 دی؟ «چرا تداوم 9 دی؟»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که ر آن می خوانید؛«9 دی» با عاشورا پیوند خورده و با آن هم معنا و همسو گردیده است و از این رو موافقان و مخالفان 9 دی در فرهنگ و سرگذشت عاشورا قابل «جانمایی» هستند. 9 دی در واکنش به اهانتی پدید آمد که دو روز پیش از آن به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین- علیه السلام- روا داشته شده بود و پدیدآورندگان این اهانت هم از نظر نسبت تاریخی در واقع همان کسانی بودند که اگرچه ادعای مسلمانی داشتند ولی به تعبیر صریحی که حضرت سیدالشهدا درباره آنان به کار برد، نه دین داشتند و نه آزادگی. همان ها که اگر ریشه دوانیده و سلطه خود را بر صفحات تاریخ پهن می کردند، اسلام رخت بر می بست و جای آن را شرک جدید فرا می گرفت. بر این اساس کسانی که در روز نهم دی ماه بخصوص در تهران که آن اهانت در آن واقع شد، به میدان آمدند مصداق همان کسانی هستند که در همراهی با حضرت اباعبدالله جان خود را آماده اهدا کردن بودند. دقیقا به همین دلیل فتنه 88 در آینه عاشورا قابل بحث است از این منظر اهمال کاران و سکوت کنندگان در فتنه 88 در ردیف و عداد کسانی می نشینند که مستوجب لعن مؤمنین هستند و از اینکه خود نقش مستقیمی در فتنه نداشته اند. فتنه 88 یک فتنه تمام عیار بود که اصل و اساس دین را نشانه رفته بود و یک امر سیاسی معمولی نبود و لذا در قاب حوادث معمولی نمی گنجد و با عبارت های مناسب حوادث معنا و مفهوم پیدا نمی کند. مگر نه این است که فتنه 88 اساس و اصلی ترین سیاست ها، نهادها و اصول نظام جمهوری اسلامی را نشانه رفته بود شعار علیه اصل ولایت فقیه و تلاش برای غیرمؤثرکردن ولی فقیه در هدایت جامعه نه تنها در شعارهای خیابانی به وفور ملاحظه می شد در بیانیه های رسمی آقایان خاتمی، موسوی، کروبی و... و سازمان ها و تشکل های متبوع آنان نیز می آمد و مطالبه گری لجام گسیخته علیه نظام اسلامی در همه این ها به چشم می خورد. بنابراین فتنه 88 اصل نظام اسلامی را هدف قرار داده بود و هزینه های فراوان آن متوجه اصل نظام اسلامی در حوزه های کلان امنیتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... بود. در مرحله دوم مگر غیر از این است که حکومت صالح مهم ترین رکن «ولایت» به عنوان یک اصل از اصول دین است و بدون حکومت ولایت معنا و مفهوم عینی و واقعی پیدا نمی کند یا حداقل کمیت آن دو اصلی ترین موضوع که هدایت و اداره امور جامعه است، لنگ می زند. بنابراین نباید تردید کرد که اقدام فتنه گران اصل ولایت را نشانه رفته بود و از آنجا که ولایت مهم ترین رکن اسلام است و امام باقر علیه السلام با صراحت فرموده اند «مانودی بشیئ کما نودی بالولایه» می توانیم بگوئیم فتنه 88 در واقع یک فتنه بزرگ علیه اصل اسلام بود کما اینکه ورود مردم به صحنه در 9 دی هم ورودی برای دفاع از اصل اسلام بود. در واقع اگر نظام در برابر ادعای باطل خاتمی، کروبی، موسوی و... ضعف نشان می داد، این اساس اسلام بود که تهدید و تضعیف می شد. قرآن کریم ایستادگی مؤمنین و جریان حق در برابر زیاده خواهی ها را استقامت در راه حفظ دین و دنیای مؤمنین و بطور کلی موجودیت آنان می داند. در آیه 71 سوره مبارکه مؤمنون می فرماید: «ولو اتبع الحق اهواءهم لفسدت السموات والارض و من فیهن بل اتینهم بذکرهم فهم عن ذکرهم معرضون» فساد آسمان در واقع به معنای آن است که سکوت در برابر زیاده خواهی فتنه گران اساس دین را هم به خطر می اندازد و این برهم زننده هر خیری می باشد. در فتنه 88 بحث اساسی این بود که سازوکارهای حکومت دینی و داوری ولی امر کنار گذاشته شود و عده ای بر مبنای هوی و هوس هر آنچه می خواهند بر جامعه اسلامی مسلط گردانند و این سیاه ترین نوع دیکتاتوری است و عجیب این است که همه این زیاده خواهی ها زیرعنوان مبارزه با دیکتاتوری صورت می گرفت. در فتنه 88 همه کسانی که اسلام را نمی خواستند و طی دهها سال پیش از وقوع فتنه 88 این را با صراحت ابراز کرده بودند به تشجیع فتنه گران و پشتیبانی همه جانبه از آنان روی آوردند و تا امروز هم بر این حمایت خود تأکید می ورزند. این ها یک نکته کلیدی را به ما یادآوری می کنند آن نکته این است که کسانی که در سال 88 عنوان فتنه گر پیدا کردند از اول هم درباره پذیرش روش ها و اصول اسلامی مشکل داشته و دشمن این را به خوبی واقف بوده است به عبارت دیگر روزی که آمریکا و رژیم صهیونیستی با صراحت از سران داخلی فتنه حمایت می کردند و امکانات فراوان خود را بی دریغ در اختیار آنان قرار می دادند، تردیدی نداشتند که فتنه گران این حمایت ها را با آغوش باز می پذیرند. در واقع دشمن خارجی در فتنه 88 به روان شناسی کروبی، خاتمی و موسوی و... تسلط داشتند و شاکله فکری آنان را غیردینی می دانستند و در واقع هم اگر پرونده فکری سران داخلی فتنه را مرور کنیم می بینیم که در حوزه رفتاری آنان هیچ نسبتی با دین ندارند. اینکه افرادی راضی به ریخته شدن خون عده ای مسلمان بشوند نشان می دهد که ترسی از این موضوع در وجود خود نداشته اند و این موضوعی حل شده برای آنان بوده است و این را دشمن به درستی دریافته بوده است. اما درباره فتنه 88 به گونه های مختلفی می توان نظر داد و به گونه های مختلفی هم از آن یاد می شود از جمله اینکه بعضی فتنه 88 را امری پایان یافته و تاریخی ارزیابی می نمایند ولی نشانه ها و واقعیت هایی وجود دارند که این گزاره را رد می کنند. مهم ترین نشانه ها این است که امروز هم بعضی از مطالبات دین ستیزانه فتنه گران دنبال و تعقیب می شود و از این رو درست تر این است که بگوئیم فتنه 88 شکست خورد و فتنه گران هم اگر چه نتوانستند به اهداف خود در کف خیابان دست پیدا کنند اما مدیریت بیرونی فتنه از تعقیب آن اهداف در شکل و روش های دیگر مأیوس نشده و هنوز آن را دنبال می نماید. به چند مورد زیرتوجه کنید: 1- آن روز در فتنه 88 میرحسین موسوی فلسطین را یک مقوله ای صرفا فلسطینی معرفی می کرد و انعکاس آن در خیابان به صورت «نه غزه، نه لبنان» مشاهده می شد. اینکه در کف خیابان چنین شعاری از سوی گروهی اوباش سرداده شود، به پایان رسیده است ولی همین شعار در لایه هایی از مراکز تصمیم گیری رسمی و در بخش وسیعی از حوزه های نخبگان و بخصوص در عرصه رسانه دنبال می شود و به شکل ارائه مقالات، اظهارنظر رسمی خود را نشان می دهد. امروز در بعضی از دستگاه ها نه تنها شعار نه غزه نه لبنان بلکه شعار نه غزه نه لبنان، نه عراق، نه سوریه، نه یمن و نه هرکجای دیگری که بویی از مقاومت در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی به مشام می رسد، اجرایی می گردد. امروزه در بعضی از دستگاه های کشور برقراری ارتباط با عربستان سعودی به هر قیمت ولو با واگذاری بخشی از اقتدار منطقه ای ایران دنبال می شود و این یعنی آن جریان پشت صحنه ای که یک روز عده ای را به خیابان فرستاد تا آن شعار را بدهند. همان جریان در بخش هایی از مراکز رسمی کشور درصدد حبس ایران در جغرافیای خود و وانهادن قدرت منطقه ای ایران است. 2- تضعیف نهادهای حساس کشور که در روز مبادا باید مردم و کشور را از گردنه های سخت عبور دهند کماکان در دستور کار قرار دارد. اگر در ایام فتنه در خیابان ها شعار داده می شد «توپ، تانک، بسیجی دیگر اثر ندارد» و هدف از آن هم بی دفاع کردن نظام و آسیب پذیرکردن آن بود امروز همین موضوع در شکل دیگری دنبال می شود. امروز دیگر نمی توان این شعار را به کف خیابان آورد اما امروز همان دست های پشت صحنه این شعار را از درون سیستم رسمی کشور منعکس می نماید. همان فتنه گران و رسانه ها و عوامل آنان همین امروز در یک قالب رسمی و با استفاده از موقعیت های رسمی- که امانت مسلمین و در حکم بیت المال است- عنوان می کنند که «قدرت نظامی مصونیت نمی آورد» همان ها امروز سپاه و بسیج را به شکل رسمی نشانه رفته اند. پس فتنه زنده است اگرچه شکست خورده است. 3- آن کسانی که در فتنه تلاش می کردند تا جامعه و نظام را دوقطبی نمایند و از این طریق از یک سو از ابهت و اقتدار نظام بکاهند و از سوی دیگر آن را با برجسته سازی قدرت خارجی به ضعف بکشانند امروز هم در صحنه حضور دارند و به دوقطبی سازی کشور در هر مسئله ریز و درشت مشغولند. آنان همین امروز ستادها و جلسات رنگارنگی را راه انداخته و از طریق تشدید آرایه های مخالف سعی می کنند بخشی از مردم را در مقابل بخشی دیگر و بخشی از نظام را در مقابل بخشی دیگر قرار دهند. تولید ادبیات خشن و مورد خطاب قراردادن بخش هایی و سرزنش بخش های دیگر که هر روزه از سوی فتنه گران و عوامل آنان دنبال می شود، در این راستا صورت می گیرد. دشمن و فتنه گران وابسته به آن می دانند که ضرر دوقطبی سازی یک جامعه بسیار بیشتر از ضرر کوتاه آمدن در برابر یک دستاورد ارزشمند است و از این رو بر دوقطبی سازی تاکید می کنند در حالیکه نتیجه دوقطبی سازی کشاندن کشور به مرحله ای است که حاضر به دادن هر امتیازی به دشمن بشود. این دوقطبی سازی اساس نظام را نشانه رفته است کما اینکه فتنه اساس نظام را نشانه رفته بود. 4- ایجاد شبهه پیرامون سلامت نظام و بخصوص سلامت آن دسته از نهادهایی که مهم ترین عامل بقاء نظام اسلامی بوده اند خط مشترک دوران فتنه و امروز است. در آن صلاحیت نهادهای نظارتی و اجرایی در امر انتخابات زیرسؤال قرار می گرفت و هدف این بود که اساس شکل گیری نظام که رأی مستقیم مردم است را مخدوش کنند و علاقه مردم به ادامه حیات نظام را از بین ببرند. امروز نمی توانند این را در خیابان ها فریاد بزنند از این رو در شکل های رسمی و رسانه ای درصدد هستند تا حسن نیت آنان در بررسی صلاحیت ها را مخدوش معرفی کنند و از این رو هر روز یک حرف و حدیثی در این رابطه ساز می کنند. کما اینکه در مواجهه با نهادهایی مثل سپاه هم با انگشت گذاشتن روی سلامت آنان و متهم کردنشان سعی می کنند روند را ناسالم و در نقطه مقابل منافع مردم معرفی نمایند. پس فتنه شکست خورده ولی توطئه در اشکال دیگری می تواند ادامه داشته باشد و از همین روست که حماسه «9 دی» باید برای همیشه به عنوان یک حماسه ماندگار و عبرت انگیز و درس آموز مطرح باشد. خراسان:چه کسانی مقصرند؟ «چه کسانی مقصرند؟»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم محمد سعید احدیان است که در آن می خوانید؛پنج سال پیش در 9 دی ماه مردم بعد از چندماه که نظاره گر رفتارهای صورت گرفته بعد از انتخابات 88 بودند، تردیدها را کنار گذاشتند و به این یقین رسیدند که باید در جهت دفاع از دین، انقلاب و کشورشان وارد میدان شوند و در حضوری که تداعی کننده راهپیمایی های قبل از انقلاب بود(و ازجهتی مهمتر از آن ها) بر فرآیند «واگرایی ملی» حکم پایان زدند و فرآیند «بازتثبیت» نظام جمهوری اسلامی را با تجربه ای تلخ اما گرانبها آغاز کردند. در این پنج سال با گذشت زمان، بسیاری از ابهامات پیرامون این تجربه تلخ تاریخی برطرف شده است اما به نظر می رسد پاسخ دادن به برخی سوالات و ابهامات ضرورت دارد لذا تلاش می کنیم در چند یادداشت به برخی از مهمترین سوالاتی که کم و بیش وجود دارد از دیدگاه خود پاسخ دهیم. اولین موضوع را به سوالاتی اختصاص می دهیم که به نحوی به چرایی و چگونگی وقایع صورت گرفته مربوط است از جمله: ریشه اصلی ماجرا چه بود؟ آیا آن مناظره معروف باعث و بانی همه این مسائل نشد؟ آیا فقط آقایان موسوی و کروبی مقصر بودند و رفتارهای آقای احمدی نژاد و برخی مسئولین در این موضوع اهمیت نداشت؟ آیا نباید با هردو طرف مقصر ماجرا برخورد کرد؟ برای پاسخ به این قبیل سوالات باید کمی درباره مفهوم «فتنه» توضیح دهیم و آنگاه حوادث صورت گرفته را مورد بازبینی قرار دهیم تا ببینیم آیا می توان شرایط بعد ازانتخابات 88 را فتنه دانست یا خیر و اگر جواب مثبت است پاسخ سوالات مطرح شده چیست. در یک تعریف فتنه به زمانی گفته می شود که حق و باطل به گونه ای ممزوج می شوند که به راحتی نمی توان حق را از باطل تشخیص داد اما در یک تعریف دقیق تر باید فتنه را به شرایطی نسبت داد که این فضای غبارآلود در نتیجه استفاده از برخی حرف های حق برای رسیدن به هدفی باطل است (کلمه الحق یراد بها الباطل) بعبارت دیگر دلیل اینکه حق از باطل تشخیص داده نمی شود استفاده از برخی حرف های حق برای هدف باطل است در این شرایط است که چون حرف باطل با برخی حرف های حق «تزیین» شده است ، تشخیص حق از باطل بسیار دشوار می شود و مردم فکر می کنند دنبال حق حرکت می کنند درحالیکه ناخواسته در پی باطل هستند. ما براین باوریم که اتفاقات سال 88 مفهومی کامل از فتنه بود. بر این مبنا دو نکته قابل استنتاج است: اول اینکه با الهام از برخی فرمایشات رهبرانقلاب، خلاف قرائت رایجی که اکنون از فتنه ارائه می شود همه حرف مخالفان باطل نیست و آن ها حرف های حق بعضا قابل توجهی دارند مهمترین این حرف های حق را می توان رفتار خلاف قانون و اخلاق آقای احمدی نژاد در مناظره، شرکت عضو حقوقدان شورای نگهبان در برنامه انتخاباتی یک کاندیدا، اتفاقات کوی دانشگاه و مجتمع سبحان، برخی تحریک کردن های پیروز انتخابات و حامیانش و برخی کم تجربگی های روزهای اول مامورین نیروی انتظامی در برخورد با معترضان نام برد. دومین نکته ای که می توان برمبنای مفهوم فتنه مورد توجه قرار داد این است که با برجسته سازی این حرف های حق، دروغ بزرگ تقلب به گونه ای تزیین داده شد که حامیان آقای مهندس موسوی که خود را از پیش برنده می دانستند، خود را درگیر یک «صحنه آرایی خطرناک» تصور کردند البته نباید فراموش کرد بالاتر بودن رای آقای موسوی در پایتخت هم تقویت کننده این توهم بودبه عبارت دیگر توهم برنده بودن در انتخابات به دلیل اینکه با لباس برخی «حرف های حق بزرگنمایی شده» تزیین شد، تفکیک درست از نادرست و تشخیص هدف باطل را بسیار سخت کرد و در نتیجه با فراخواندن آقایان موسوی و کروبی به خیابان کشی، بخش قابل توجهی از مردم پایتخت برای رأیی که فکر می کردند از آن ها دزدیده شده به کف خیابان ها آمدند و زمینه ناآرامی و اغتشاش و مقابله مستقیم با نظام ایجاد شد. با این توصیف که بسیار اجمالی ارائه شد، در پاسخ به سوالات مطرح شده در آغاز مطلب، روشن می شود که قصورها و تقصیرهای بعضا مهمی توسط آقای احمدی نژاد و برخی مسئولین و مجریان صورت گرفت و به همین دلیل هم همیشه براین باور بودم که باید این تقصیرها با جدیت و شجاعت بازخوانی و پیگیری شود تا علاوه بر داشتن نگاهی منصفانه در تحلیل ماجرا، از تکرار این اشتباهاتی که توسط برخی مسئولین نظام صورت گرفت ، جلوگیری شود اما نمی توان به خود تردید راه داد ریشه اصلی فتنه نه این اشتباهات بلکه سوءاستفاده از این اشتباهات بوده است واقعیت این است که آن چیزی که روزهای اول چندصدهزار نفر و تا چندهفته بعد از آن چند ده هزار نفر را به خیابان های پایتخت کشور کشاند، نه این اشتباهات بلکه «رای من کو؟» بود. همه این اشتباهات که پیش از این هم وجود داشت و ممکن است بعد از این هم صورت بگیرد، در صورتی که برای باورپذیری دروغ تقلب مورد سوء استفاده قرار نمی گرفت به تنهایی نمی توانست باعث آمدن هزاران نفر در خیابان ها و اغتشاش و آشوب خیابانی شود و لذا ادعای کسانی که ماهها و بعضا چند سال بعد از تمام شدن بحران تازه می گویند ما از اول هم معتقد به تقلب نبودیم ولی تدلیس انتخاباتی صورت گرفته است حرفی بسیار مغالطه آمیز است چون اگر آن ها از اول بر طبل تقلب نمی کوبیدند و فقط از تدلیس انتخاباتی سخن می گفتند نمی توانستند مردم را به خیابان ها بکشند. اتفاقا انتقاد مهم امثال ما در همان ایام به آقای موسوی این بود که شیوه قشون کشی خیابانی که خواسته یا ناخواسته نتیجه ای جز اغتشاش و در نتیجه امنیتی شدن فضا ندارد، مانع نقد صریح و موثر منتقدینی دلسوز می شود و اگر ایشان پا در این مسیر نمی گذاشت همه دلسوزان نظام در پیگیری حرف های حق با ایشان همراهی می کردند. آیا اگر به جای به میدان آوردن مردم به کف خیابان ها که زمینه ساز براندازی نظام شد، نقدهای صریح از درون ساختار نظام صورت می گرفت، برخورد با افراد مقصرو جلوگیری از تکرار اشتباهات بهتر صورت نمی گرفت؟ از لطمه ای که فتنه 88 به منافع مردم در حوزه های سیاسی و اقتصادی مانند بسته شدن فضای سیاسی و زمینه سازی برای اجماع برای تحریم های شدید بگذریم اما آیا اگر فضا غبارآلود نمی شد آیا امکان نقد بیشتر مسئولین و مجریان مقصر و در نتیجه احتمال اصلاح اشتباهات بیشتر نبود؟ به عنوان مثال به نظر شما تاثیرگذاری تنها یک نماینده مجلس که این روزها آزادانه به صورتی صریح نظرات درست و نادرست خود را در نامه های سرگشاده و سخنرانی مطرح می کند در پیگیری مطالبات اصلاح طلبان بیشتر بوده است یا نحوه عمل آقایان موسوی و کروبی؟ اگر آقایان رفتارمنتقدانه خود را در چارچوب نظام تعریف می کردند، با اعلام حمایتی که رهبری داشتند و ظرفیت اجتماعی بزرگی که از انتخابات پیدا کرده بودند و با همراهی دیگر منتقدین آقای احمدی نژاد از جریان های اصلاح طلب، اصول گراو مستقل می توانستند چه تاثیرگذاری موثری در اصلاح امور بگذارند؟ خلاصه آنکه بی تردید با اینکه نظام به تصریح رهبرانقلاب اشتباهاتی داشته است اما بی تردید ریشه اصلی حوادث 88 با تعریفی که از فتنه کردیم، «فتنه انگیزی» عده ای بود که محوریت آن را آقایان موسوی و کروبی به عهده گرفتند ( فارغ از بررسی به نیت آنان) به همین دلیل مقایسه تقصیرهای صورت گرفته، قیاس رودخانه با دریا است. برای مهار طغیان رودخانه می توان با سیل و سیل بند از خسارت مجدد آن جلوگیری کرد اما جلوگیری از خسارت های سونامی ناممکن است و جبران آن سال های سال طول می کشد. مقصران اصلی فتنه 88 نه تنها نگذاشتند فضا برای پیگیری مهار طغیان دوباره «رودخانه اشتباهات» شفاف باقی بماند بلکه کشور را با چنان سونامی روبه رو کردند که خسارت های سیاسی و اقتصادی آن همچنان گریبان مردم را گرفته است. رسالت:هوای آلوده و پرندگان در قفس «هوای آلوده و پرندگان در قفس»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سیدباقر پیشنمازی است که در آن می خوانید؛حفاظت از "محیط زیست انسانی" پیشکش، "محیط زیست حیوانی" را دریابید! حیوانات هم نیازمند هوای پاک هستند و از این جهت فرقی بین انسان و حیوان نیست(1). پرندگانی که بال و پری داشتند و با مشکلی مثل اداره و مدرسه و ترافیک و مرخصی و تعطیل رسمی و غیررسمی مواجه نبودند تهران را ترک کردند در روزهای گذشته صدای پرنده ای شنیده نمی شد. حتی پرندگان در قفس هم خاموش شده بودند! پرندگانی که در قفس مانده اند و راه گریزی ندارند چگونه باید پیام شان به سازمان حفاظت محیط زیست برسد؟ که یا "هوا"یمان را داشته باش یا از قفس آزاد کن! برابر گزارش سازمان بهداشت جهانی از هر 8 مورد مرگ انسان ها، یک مورد به دلیل آلودگی هواست و لذا در سال 2012، 7 میلیون نفر در جهان به همین دلیل جان خود را از دست دادند.براساس گزارش دیگری 5 شهر ایران نیز جزء آلوده ترین شهرهای دنیا قرار گرفته اند! در سال جاری خصوصا درروزهای اخیر شاهد افزایش دفعات قرار گرفتن در شرایط هشدار و حتی ناسالم، نسبت به سال های قبل بودیم اما با اطلاع رسانی وهشدارهای کمتر! در سال های گذشته ابراز نگرانی رسانه ها و پیگیری موضوع به هر دلیل بیشتر و جدی تر بود. اما اکنون به برکت همسویی بسیاری از رسانه های نوشتاری و مجازی و یا "مسمومیت حزبی"! یا ضعف ناشی از هوای آلوده! سکوت و آرامش برقرار است، گویی اتفاقی نیفتاده است! سازمان های مسئول و عضو کمیته اضطراری هوای آلوده با خاطری آسوده پیام دادند که: مدارس تعطیل نیست، زنگ ورزش موقتا تعطیل شود! گویا بچه ها فقط در ساعت ورزش جست وخیز دارند! و در دیگر فرصت ها مثل سالمندان راه می روند و فعالیت دارند! و تنفس هوای آلوده به صورت آرام وکم حرکت هم بلامانع است! معلوم نیست چرا از تردد صدها کامیون، کامیونت، اتوبوس، مینی بوس، سواری و موتورسیکلت تاریخ مصرف گذشته و دودزا و فاقد معاینه فنی که در طول نیمه شب و روز بدون هیچ مانعی مشغول آلوده سازی محسوس و مضاعف محیط زیست هستند جلوگیری نمی شود؟ برای چاره اندیشی ترافیکی انبوه خودروهای شخصی، صرفا اقدام به توسعه راه ها، پل ها و معابر می شود اما اقدام بازدارنده از طریق ارتقای آگاهی های عمومی وتوسعه تسهیلات لازم برای کاهش تقاضای ترددخودروهای شخصی صورت نمی گیرد؟! و یا اینکه نسبت به سایرعوامل آلوده کننده محیط، مثل بعضی از موسسات صنعتی و اقتصادی وانتقال آنها به بیرون شهر، اقدام جدی صورت نمی گیرد؟ چرا از ظرفیت های خوبی که قانون گذار در اختیار نهادهای مسئول قرار داده است مثل اصل 50 قانون اساسی و مواد 9 و 11 و 12 قانون حفاظت محیط زیست در جهت متوقف ساختن عوامل مخرب و آلوده سازمحیط، استفاده به عمل نمی آید. در برخی چالش های مدیریتی، با فرافکنی فقد قانون بهانه می شود اما در مواردی که ظرفیت قانونی وجود دارد، چه عذری جز توان مدیریت باقی می ماند؟ حداقل رئیس محترم سازمان حفاظت محیط زیست ازچندصدنفری که درروزهای گذشته به دلیل تشدیدآلودگی هوا راهی بیمارستانها شدند عیادت بعمل می آوردندتاکاری صورت گرفته باشد. پی نوشت :
1- اما محیط زیست انسانی وجوه متمایزی با محیط زیست حیوانی دارد که آن نیز باید مراقبت شود تا روان، اخلاق وفرهنگ انسانها از آلودگی و آسیب، ایمن بماند. اما این مهم در تعریف وظایف سازمان حفاظت محیط زیست مغفول مانده است! سیاست روز:ائتلاف آمریکایی تنهاتر می شود «ائتلاف آمریکایی تنهاتر می شود»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم علی تتماج است که در آن می خوانید؛گروه های تروریستی از جمله داعش در حالی با سرازیر شدن از سوریه به عراق و پیوند با بعثی ها، عراق را در آستانه فروپاشی قرار دادند که آمریکا با ژست بشردوستانه، ائتلاف به اصطلاح مبارزه با داعش را به راه انداخت. ائتلافی که البته در کارنامه حاضران در آن دو طیف کشور بیشتر نمود پیدا می کند. نخست کشورهای غربی با محور آمریکا و انگلیس می باشند که خود را سردمدار مبارزه با تروریسم معرفی می کنند در حالی که به اذعان خود مقامات این کشورها، آنان خود ایجاد کننده گروه هایی مانند داعش و القاعده بوده اند. سخنان هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا در این عرصه قابل توجه است. دوم کشورهای عربی به ویژه کشورهای جنوبی حوزه خلیج فارس هستند که همواره وابسته به آمریکا بوده و هیچ استقلالی در سیاست های آنها وجود ندارد در حالی که گزارش ها از نقش آنها در تسلیح و اعزام تروریست ها به سوریه حکایت دارد. به عبارتی می توان گفت که این ائتلاف از بنیان نامشروع و محکوم به نابودی است. باراک اوباما در مصاحبه اخیر خود با رادیو ملی آمریکا ادعا می کند که ائتلاف آمریکایی هر روز اعضای جدیدتری می یابد و آمریکا رهبری امنیت جهانی را بر عهده دارد. اوباما در حالی تلاش کرده تا آمریکا را محور تحولات منطقه معرفی نماید که بررسی کارنامه تحولات منطقه حقایقی دیگر را آشکار می سازد. کویت که ازمتحدان آمریکا در منطقه است دوشنبه پس از سه سال سفارت سوریه را بازگشایی نمود تا اولین عضو شورای همکاری خلیج فارس باشد که رفتار نادرست خود را اصلاح و به سمت مبارز واقعی با تروریسم یعنی سوریه روی می آورد. اردن دومین کشور عربی (متحد اصلی) آمریکا در منطقه بود که پس از سرنگونی هواپیمای جنگی این کشور و اسارت خلبان آن به دست داعش، خروج خود از ائتلاف آمریکایی را اعلام داشت. برخی منابع خبری از تغییر مواضع اردن در قبال منطقه و احتمال رویکرد این کشور به مبارزان واقعی با تروریسم خبر داده اند. مصر سومین کشوری است که نگاه جدید به سوریه دارد. گزارش ها نشان می دهد که قاهره در حال میزبانی نشست های متعدد با گروه های مختلف معارض داخلی و خارجی سوریه است تا در برگزاری نشست مسکو درباره سوریه ایفای نقش کرده باشد، بررسی کارنامه اردن، مصر و کویت نشان می دهد که این کشورها دارای یک وجه تشابه هستند و آن حضورشان در ائتلاف و اتحاد با آمریکا است. جدایی آنها از آمریکا نشانگر گسست بشر در ائتلاف آمریکایی است که نتیجه آگاهی جهان از واهی بودن ادعاهای این کشور در مبارزه با تروریسم است. جهانیان دریافته اند که آمریکا صرفا به دنبال منافع خود است چنانکه برای حفظ داعش بارها تسلیحات نظامی برای آنها ارسال کرده است. بی اعتمادی جهانی به آمریکا زمانی آشکارتر می شود که مقامات عراقی ضمن اعلام ناامیدی از مقابله آمریکا با داعش، بر رویکرد به دوستان منطقه ای از جمله جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه با تروریسم خبر داده و تاکید دارند که منطقه در وعده های آمریکا نمی مانند آمریکایی که سال هاست وعده فروش سلاح برای عراق را داده اما تاکنون اقدامی در این عرصه صورت نداده است. وطن امروز:جنگ جهانی سوم آغاز شده است «جنگ جهانی سوم آغاز شده است»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم شروین طاهری است که در ان می خوانید؛ سال 2014 که دیشب به آخر رسید، تنها 100ساله شدن نخستین جنگ جهانسوز را به یاد ما نمی آورد بلکه رخدادهای مهم آن به ما درباره آغاز آشوبی به مراتب بزرگ تر بر کره خاکی نهیب می زند؛ جنگ سوم جهانی! همان برخورد مهیبی که بشریت از فردای پایان جنگ جهانی دوم در دوم سپتامبر 1945 در وحشت آن به سر می برد اما امروز دیگر دلیلی برای وحشت وجود ندارد چون سومین جنگ مدتی است آغاز شده است، حتی پیش از 100سالگی جنگ اول و پیش از آنکه کودتای یخبندان سال گذشته کی یف، جنگ سردی دیگر میان دشمنان سنتی شرق و غرب؛ روسیه و آمریکا را باعث شود و قطعا پیش از آنکه وحوش داعش وحشتی دروغین و گذرا را در جنگی نیابتی از سوی کمپانی های صهیونیستی به جان مسلمانان- چه شیعه و چه سنی- و غیرمسلمانان عراق و شام بیندازند و صدالبته پیش از جنگ نفتی ای که آمریکا و نوکران سعودی اش با کاهش شدید بهای نفت به راه انداخته اند. جنگی که دیروز با اجازه صادرات نفت و میعانات گازی ایالات متحده وارد مرحله ای خطرناک تر شد. این در حقیقت حمله ای است از جانب غول نفتی آمریکا، شورون و غول نفتی سعودی ها یعنی آرامکو که آن را زیر چتر سهام خود دارد، بر پایه توافقی پنهان در ماه های اخیر برای مستاصل کردن رقبای هژمونیک نفتی آمریکا از یکسو و ایجاد رشد موقت در بازار مصرف ینگه دنیا از سوی دیگر. همه این اقدامات به مثابه اقدام جنگی علیه دشمنان غرب است نه صرفا مقدماتی برای جنگ. اما چگونه و کجا وارد خود جنگ جهانی سوم شدیم؟ یادآوری این نکته ضروری است که اگرچه جنگ اول جهانی با ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراتوری پروس(اتریش و مجارستان) در 1914 آغاز شد و جنگ دوم جهانی با عملیات پرچم دروغین و ورود ارتش نازی به خاک لهستان در 1939 اما در آن سال ها و در لحظه وقوع این رخدادها و حتی تا چند ماه بعد، هنوز کسی باور نداشت آتش نزاع میان متفقین و متحدین به تمام دنیا سرایت کند. جنگ سوم جهانی نیز در میان ناباوری ما آغاز شده است. البته احتمال برخورد پس از انقلاب اسلامی 1979 هرگز غیرقابل پیش بینی نبوده و بزرگان دو طرف نیز بارها درباره آن پیش آگاهی داده بودند. آتش جنگ سوم از زمانی برافروخته شده که آمریکا و متحدانش از حدود 4سال پیش در تقاطع زمانی بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا و بحران اقتصادی غرب، علاوه بر بن بست زمانی، به یک بن بست تمدنی برخورد کردند. آن هم در کانون انرژی جهان، خاورمیانه. مختصات بن بست مزبور سرزمین شام (سوریه) بود، جایی که یک اتحاد راهبردی سیاسی _ جغرافیایی میان محور مقاومت (ایران، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین) و رقبای جهانی آمریکا یعنی روسیه و چین به وجود آمده بود. بیداری اسلامی از سوی حاکمیت سایه صهیونیستی آمریکا و اروپا به منزله حمله ای خودجوش اما خطرناک به مبانی فکری نظام سلطه سرمایه داری تلقی شد چنانکه امواج آن تا پایتخت های اروپایی و وال استریت نیویورک هم سرایت کرد. آنها به درستی محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی را منشأ اصلی تهدید مزبور می دانستند. طبق تعریف روس ها و چینی ها که می خواستند هژمونی خاص خود را در این تقابل تعریف کنند، صرفا معادلات نفتی و گازی بود که جنگ در سوریه را به عنوان مسیر اصلی خطوط نفت و گاز خاورمیانه به اروپا توجیه می کرد. اما اگر این جنگ صرفا ملاحظات فسیلی داشت می توانست با حمله احتمالی تابستان 2013 آمریکا و ناتو به سوریه به بهانه حمله شیمیایی جبهه النصره به مردم قوطه، شکل آشکارتری به خود گیرد در حالی که دیدیم ضرورت های قرن بیست و یکمی همراه با وحشت غرب از مواجهه مستقیم با جبهه مقاومت اسلامی ایجاب کرد غرب به جای حمله مستقیم نسل دوم به نسل سوم جنگ ها متوسل شود. با توجه به تفاوت های آشکار عصر حاضر با نیمه اول قرن بیستم، جنگ جهانی سوم مقتضیات خاص خود را دارد که از مزیت های طرفین این برخورد تمدنی نشأت می گیرد. به خاطر مجهز بودن هر دو طرف متفقین و متحدین به سلاح های بازدارنده هسته ای، بیولوژیک (به جز ایران) و موشکی در کنار امکانات وسیع هوایی، دریایی، مغناطیسی و شبکه ای (مجازی) در کنار ابزارهای جنگ رسانه ای و تقابل اقتصادی مثل تحریم های یکجانبه یا بازی با نرخ های جهانی، جنگ سوم جهانی در فازهای نخست تا مدت ها به شکل محتاطانه جنگ نیابتی در زمین سوم صورت می گیرد. اگرچه طبق چشم انداز 2030 سازمان سیا که 2 سال پیش منتشر شد، حمله های مستقیم تروریستی و زیرساختی (مجازی، بیولوژیک و مغناطیسی) به طرف مقابل و دیگر انواع حمله های با منشأ مبهم نیز در نسل سوم جنگ ها به کار می رود. آغاز جنگ سوم جهانی با حمله تروریست های دست پرورده غرب به شام و سپس عراق و لبنان بوده اما در عین حال می تواند فلسطین، صحرای سینا، اردن، اوکراین، مولداوی، حوزه دریای بالتیک، قفقاز، لیبی، شمال آفریقا، عربستان، یمن، سودان، خلیج فارس، افغانستان، پاکستان، شبه قاره هند و سرزمین های پیرامون چین تا اقیانوس آرام را دربرگیرد. در فاز های بعدی ممکن است شرکای متحدین و متفقین در منطقه آسیا - پاسیفیک، آمریکای لاتین و آفریقای سیاه نیز به غائله بپیوندند. یکی از مهم ترین ویژگی های جنگ های اول و دوم جهانی گسترش نزاع از قلب غائله یعنی اروپا به دیگر مناطق جهان و به وجود آمدن تقسیم بندی های فراقاره ای بود. امروز نیز با آغاز جنگ سوم جهانی این پدیده را کمابیش در قالب تقسیم بندی های فراقاره ای قطب غربی-صهیونیستی شامل ناتو، شورای همکاری خلیج فارس، نظامات تحریم علیه ایران و روسیه، پیمان فراآسیا- پاسیفیک در مقابل قطب شرقی- اسلامی شامل محور مقاومت، اتحادیه بریکز و پیمان های اوراسیا و شانگهای مشاهده می کنیم که با گذشت زمان قطبیت و تضاد عناصر دو طرف درگیری شکل واضح تری به خود می گیرد. با مرور گزارش های چند سال اخیر «مرکز اقدام پیشگیرانه» در «شورای روابط خارجی» سنای آمریکا - که از زمان جنگ دوم جهانی عالی ترین مرجع تصمیم گیری درباره ورود آمریکا به جنگ های مختلف به حساب می آید- متوجه می شویم چین و روسیه و برخی همسایگانشان همانند ویتنام و اوکراین از سال 2012 ناگهان به عنوان تهدید های خارجی درجه دوم و سوم منافع کاخ سفید در کنار ایران قرار می گیرند و در گزارش پیش بینی اولویت های مداخله نظامی درجه تهدید آنها سال به سال در حال افزایش است. این در حالی است که چین و روسیه تا پیش از سال 2012 با عنوان شرکای آمریکا خطاب می شدند و این تغییر موضع ناگهانی نشانه شرایط غیرعادی ناشی از آغاز روندی است که به جنگ سوم جهانی تعبیر می شود. جوان:سانسور روحانی در 9 دی «سانسور روحانی در 9 دی»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم رحیم زیادعلی است که در آن می خوانید؛مواضع اصولی و قابل تقدیر ریاست محترم جمهوری در باره حماسه 9 دی بار دیگر خواب جماعت تجدید نظرطلب و هوادار فتنه را آشفته کرد. از این رو رسانه های وابسته به این طیف دیروز یا ترجیح دادند عصبانیت خود را با سانسور مواضع ایشان بروز دهند، یا تیترهایی خنثی و غیرمرتبط با اصل و محتوای 9 دی منتشر کنند. گرچه دکتر روحانی در بزنگاه های مهم تاریخی همواره نشان داده است، حاضر نیست کوچک ترین تعرضی به انقلاب، جمهوری اسلامی، رهبری و اصل ولایت فقیه را تحمل کند که به عنوان نمونه می توان به سخنرانی تاریخی ایشان در 23 تیر 78 در واکنش به آشوبگری فتنه گران در 18 تیر اشاره کرد؛ آنجا که در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: در کدام کشور جهان، حرکت های آشوب طلبانه این چنین تحمل می شود اینها خیلی پست تر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم. اما درباره سخنان دکتر روحانی گفتنی هایی هست که با هم مرور می کنیم. درباره مناسبت های خاص وقتی خطیبی به ایراد تحلیل و واکاوی آن می پردازد، این انتظار طبیعی از وی وجود دارد که به زمینه های شکل گیری و به وجود آورنده آن حادثه اشارتی کند. برای مثال نمی توان درباره انقلاب اسلامی سال 57 سخن گفت بدون اینکه به استبداد رژیم شاهنشاهی و حوادثی که بر مردم گذشته است، بی توجه بود. حماسه 9 دی هم از این قاعده مستثنی نیست. دکتر روحانی روز سه شنبه در جمع شماری از دست اندرکاران پروژه های عمرانی و مدیران استان سیستان و بلوچستان، در چابهار طی سخنانی نهم دی را روز نشان دادن عشق مردم به خاندان رسالت به ویژه حضرت سیدالشهدا(ع) دانست و تصریح کرد: پیام نهم دی و حضور مردم در این روز آن بود که همه باید تسلیم قانون باشیم و هر فردی حرف، نقد یا اعتراضی دارد باید در چارچوب قانون و مقررات آن را بیان کند و مردم در این روز به یک سلسله حرکت هایی که زیبنده کشور نبود، پایان دادند. اما آنچه در سخنان ریاست محترم جمهور دیده نشد، تحلیل سلسله حوادثی بود که به 9 دی منجر شد و با موج عظیم مردمی فروکش کرد. اینکه چه کسانی به ساحت مقدس امام حسین (ع) اهانت کردند، در سخنان ایشان دیده نشد و اینکه کدام گروه یا دسته ای در فتنه 88 از چارچوب های قانونی و مقررات جاری کشور عبور کردند و آن خسارت عظیم مادی و معنوی را بر کشور تحمیل کردند، معرفی نشدند. ریاست محترم جمهور به درستی اشاره کردند: باید از حماسه حضور مردم در نهم دی در مسیر تحکیم وحدت، همدلی و قانون گرایی استفاده کنیم، اما سؤال اساسی این است که وحدت و همدلی با چه کسانی؟ اگر منظور وحدت و همدلی مردم است که آنها در حماسه خودجوش 9 دی این همدلی و وحدت را به زیباترین شکل ممکن به منصه ظهور رساندند؛ همچنان که در مناسبت های دیگر انقلاب نشان داده اند؛ اما اگر چشم پوشی از اقدامات فتنه گران و وحدت با آنان مورد نظر است (که هرگز مشی رئیس جمهور نبوده است ) این مسئله خود نقض غرض است. دکتر روحانی در جایی دیگر از سخنان خود با بیان اینکه حضور مردم در نهم دی به معنای حمایت از یک حزب و جناح نبود، تصریح کرده است: نهم دی به معنای بیعت مجدد با جمهوری اسلامی ایران، رهبری، انقلاب اسلامی، اصل ولایت فقیه و خاندان امامت و روز همدلی، اتحاد، انسجام و وحدت ملی است. مرور شعارها و تصاویر این حماسه تاریخی هم مؤید این واقعیت است که رنگ و بوی جناحی در 9 دی هیچ نشانی ندارد، اما کسانی که بر اسلامیت نظام خط بطلان کشیدند، رهبری نظام را مورد اهانت قرار دادند، بارها علیه اصل ولایت فقیه شعار دادند، با منافقین و سلطنت طلبان همداستان شدند و با رفتارهای ساختار شکنانه خود سران امریکا و رژیم صهیونیستی را امیدوار ساختند، مورد حمایت ضمنی کدام دسته از جریان های داخلی قرار گرفتند؟ گرچه ما اعتقاد نداریم که فتنه ماحصل رفتار کل یک جریان است اما افرادی پدیدآورنده و هدایتگر آن بودند، اما گویا اصلاح طلبان با سکوت خود، نه تنها با فتنه گران مرزبندی نمی کنند بلکه این شائبه را ایجاد می کنند که با آنان همراهند. ریاست محترم جمهوری چندی پیش تلویحاً از حوادث فتنه سال 88 به عنوان «لکه سیاه» یاد کردند، اما جریان اصلاحات طی دوسال گذشته تلاش رسانه ای خود را بر این مسئله معطوف کرده است که همواره مسئله برداشتن حصر سران فتنه را به عنوان یک مطالبه عمومی مطرح سازد. حال آیا با جریانی که همواره خود را در معرض اتهام قرار داده و هنوز حاضر نیست که از اقدامات ضد وحدت فتنه گران ابراز برائت کند، می توان وحدت کرد؟ بدیهی است امروز وحدت و همدلی و جلوگیری از ایجاد تفرقه و فاصله بیش از هر زمان دیگری باید مورد توجه همه جریان های درون نظام قرار گیرد، اما لازمه آن دوری جستن از همه اقداماتی است که به این اختلافات دامن می زند، مسئله ای که تاکنون هیچ نشانه ای از سوی خالقان فتنه دیده نمی شود. حمایت:سرمشق های آمریکایی «سرمشق های آمریکایی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم علی قاسمی است که در آن می خوانید؛نهم دی ماه امسال اگر چه گذشت ولیکن واکاوی این حماسه ماندگار که برآمده از بیداری و بصیرت ملت ایران در سال 88 بود؛ از ابعاد مختلف بسیار حائز اهمیت و قابل اعتناست. چرا که همچنان برخی از افراد و چهرههای یک جریان سیاسی مرموز با طرح مباحثی همچون رفع حصر سران فتنه، آن حوادث دشمن شادکن را به گونه ای بازگو می نمایند که گویا در سال 88 اتفاقی نیفتاده و هیچ ظلمی از سوی سران فتنه به نظام اسلامی و مردم روا نگردیده است. از همین رو ی، بازخوانی جریان فتنه 88 از قاب دوربین نهم دی ماه؛ نه تنها خواب آلودگی سیاسی برخی ها را برطرف می نماید، بلکه درخواست و مطالبه بحق ملت ایران برای برخورد با سران فتنه را بیش از پیش مشخص می کند.فتنه 88 از جمله حوادث و اتفاقاتی بود که صد البته با بصیرت و ایستادگی ملت ایران دستاوردهای بسیاری را برای انقلاب اسلامی به ارمغان آورد و به تعبیر مقام معظم رهبری، کشور را واکسینه نمود. لذا پیدایش نهم دی ماه در تاریخ انقلاب، نمایهای از تمام ریزشها و رویش های سی و چند ساله از انقلاب اسلامی بود که بالاخره با فریاد ملت ایران در برابر گستاخی ناجوانمردانه سران فتنه، روند هشت ماهه آشوب آفرینی در کشور را به پایان رساند. در واقع نهم دی ماه 88 فریاد "دیگر بس است" از سوی ملت ایران بود که سران فتنه را به انزوا کشاند و ضربه ای بر پیکره بی جان فتنه وارد کرد. این روز حماسی ثابت کرد که روزگار «ادعای همراهی با امام بودن گذشته است»، بلکه مهم فهم کلام و اطاعت از امام است که بارها بیان می داشتند که هرگاه دیدید دشمن برایتان کف و سوت می زند، اشتباه رفته اید. از این منظر اگر اقلیتی از سیاسیون در کشور به جای دل مشغولی برای آبادانی کشور، دغدغه رفع حصر سران فتنه را دارند و در این مسیر نیز دچار عارضه فراموشی شده اند! لیکن ذهن بیدار ملت ایران فراموش نکرده است که چگونه جریانی با شعار انتخاباتی "همراهی با امام و ولایت" وارد عمل شد و در انتها به تقابل با اندیشههای حضرت امام و اصل ولایت پرداخت. جامعه بیدار ایرانی فراموش نکرده است که جماعت فتنه گر چگونه در روز قدس با زیر سئوال بردن یکی از راهبردی ترین مسائل نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی مسئله فلسطین که از اندیشههای ضد استکباری حضرت امام(ره) تبلور یافته بود؛ مورد حمایت صهیونیستها در دنیا قرار گرفتند و یا به چه نحوی در 13 آبان و 16 آذر بدون توجه به ماهیت ضد استکباری این روزها حرکتهایی در جهت تامین منافع استکبار و متعاقب آن بی حرمتی به تصویر حضرت امام و شعائر جمهوری اسلامی نمودند. اصحاب فتنه در اقدام وقیحانهای دیگر، اهانت به ساحت قرآن کریم و بیحرمتی به خون پاک سالار شهیدان و عاشورای حسینی و اصل مترقی ولایت فقیه را انجام داده و با این رفتار عمق رذالت و دروغگویی خود را در همراهی با امام و آرمانهای انقلاب به مردم نشان دادند. از این منظر بر اساس کدام تحلیل است که جماعتی اندک، فتنه بعد از انتخابات دهم را اختلاف سلیقه ی برآمده از مناظرههای تلویزیونی و مناقشات کلامی بین نامزدهای انتخاباتی تفسیر می نمایند. آیا این گونه اظهار نظرات ادامه همان بی انصافی ها در حق نظام اسلامی نیست. حکومتی که ثمره خون هزاران شهید و اندیشمند انقلابی است. با قبول این تحلیل یعنی شکل گیری اعتراضات بر اساس اظهارنظرات تند گروهی در روزهای برگزاری انتخابات؛ چرا پس از برگزاری انتخابات و فریاد تقلب بزرگ - که بعدها مشخص شد، تقلب رمز فتنه بوده است- در همان ابتدایی ترین روزهای راه اندازی اعتراضات خیابانی از سوی سران فتنه، پس از دعوت رهبری، مبنی بر حفظ آرامش در کشور و پیگیری دعاوی از مسیر قانونی، این افراد درخواست به تجمع خیابانی و نافرمانی مدنی را در پیش گرفتند. چرا پس از توهین به مقدسات اسلامی و ارزشهای انقلابی خطوط خود را از گروه های معاند و برانداز در این جریان جدا نکرده و تاکنون نیز نکرده اند و حتی پس از شنیدن توهین به "اصل ولایت فقیه" که بنا به فرمایش امام راحل همان ولایت پیغمبر است؛ در پیامی تحریک کننده، آشوبگران ظهور عاشورا را افراد خداجوی معرفی نمودند.! بنابراین ملت ایران نه تنها عمق خیانت سران فتنه را فراموش نکرده اند؛ بلکه ظلمی که به نظام اسلامی شده است را به هیچ وجه برنمیتابند. زیرا قانون شکنیهای سران فتنه، اهانت به ساحت مقدس حضرت امام(ره) و تفکرات و اندیشه های پاک و زلال ایشان و ادامه جسارت های دیروز است که در فتنه تیر 78 با شعارهای کذایی دنبال میگردید، همان جریانی که تظاهرات علیه خدا، انتقاد علیه معصومین و استیضاح کابینه ائمه هدی را تجویز می کردند؛ قیام عاشورایی حسین بن علی(ع) را خشونت می نامیدند و افکار و اندیشه حضرت امام (ره) را عامل عقب ماندگی ایران میدانستند و خواستار به موزه سپردن افکار ایشان بودند! برهمین اساس نهم دی ماه پایانی شد برای دفتری که با سرمشق های آمریکایی به صف آرایی علیه انقلاب اسلامی همت گمارده بودند. این روز ماندگار به اثبات رساند که مردم ایران، پاره شدن عکس امام و اهانت به آرمان های انقلاب و ارزشهای حسینی و عاشورایی که به تعبیر مقام معظم رهبری با برنامه ریزی های قبلی دشمن انجام گرفت را نادیده نگرفته اند و در ذهن تاریخ ایران ثبت خواهد شد؛ لذا خروش حماسی ملت ایران در نهم دیماه سال 88 نه تنها اتمام حجتی بود برای همه فتنه ها و صحنه گردانیها؛ بلکه پاسخی ماندگار است تا همگان بدانند که این خیزش ملی ،غبارآلودی فضای فتنه را درهم تنید و با شناخت عرصه و درک لحظه از سوی مردم بصیر، رسوایی بزرگ فتنه گران را رقم زد.و بالاخره به تعبیر رهبر معظم انقلاب، ملت ایران در این آزمون بزرگ پیروز شد و قوی ترین ضربه را در روز نهم دی ماه به دشمن و فتنه گران وارد کرد و یکپارچگی مردم آشکار و فصل تازه ای در بصیرت ملت ایران گشوده شد. آفرینش:تغییر مسیر مسکو در پرونده هسته ای ایران «تغییر مسیر مسکو در پرونده هسته ای ایران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می خوانید؛اساساً از دیر باز نگرش تاریخی به ما ثابت کرده که روس ها شرکای مناسب و قابل اعتمادی نیستند البته روس ها مهره هایی کارآمد با قابلیت های خوبی هستند، اما صرفاً برای خودشان!!. منفعت محوری اساس هر رابطه و همگرایی می باشد، اما منفعت طلبی یکجانبه نمی تواند رویکرد مناسبی برای افزایش سطح روابط میان کشورها تلقی گردد. درچندین مرحله نسبت منفعت طلبی و خلق و خوی سرد روس ها مطالبی را مطرح کردیم و از نمونه های غیرقابل اعتماد بودن آنها بسیار گفتیم، اما در عمل شاهد گسترش فعالیت ها و امضاء تفاهم نامه های بدون پشتوانه بودیم و از مسولان دیپلماسی کشور تقاضا کردیم نسبت به نزدیک شدن به روس ها تمام جوانب احتیاط را رعایت کنند، و امیدواریم چنین کرده باشند. اما امروز بحث دیگری مطرح است و روس ها علناً نشان دادند که وقتی پای منافع وسط باشد و موقعیت خود را در خطر ببینند، با هیچ کشوری دست دوستی و همراهی نخواهند داد!. در همین راستا جدیداً دولت روسیه، آمریکا را تهدید کرد در صورت تداوم فشار های تحریمی به این کشور ، مسکو ممکن است در سیاست همکاری خود با آمریکا در دو موضوع "سوریه و پرونده هسته ای ایران" تجدید نظر کند!. سقوط ارزش پول ملی روسیه در





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن