واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
ریشههای گرایش به بزهکاری در جوانان ایرانی
جام جم سرا: جامعهشناسان و افراد صاحبنظر در حوزه تحقیقات اجتماعی، معتقدند که سن جوان جامعه ایران درحقیقت یک بمب انرژی است و اگرچه وجود این جوانان ظرفیت و پتانسیل مثبتی بهشمار میآید، اما اگر توجهی به نیازهای نسل جوان نداشته باشیم، آسیبهایی را نیز به همراه خواهد داشت.
جامعه ایران دارای ویژگیها و خصوصیتهای خاصی است که در کمتر جامعهای میتوان این ویژگیها را مشاهده کرد. یکی از مهمترین شاخصههای جامعه امروز ایران این است که اکثریت افراد را جوانان تشکیل میدهند. براساس آمارهای رسمی طی ٢ دهه اخیر میانگین سنی در ایران بهشدت جوان شده و بیش از ٤٠میلیون نفر را افراد زیر ٢٩سال تشکیل میدهند. بنابراین حدود ٧٠درصد جامعه ایران را جوانان تشکیل میدهند که این دوره سنی، به خودیخود دارای نیازهای خاصی است. جامعهشناسان و افراد صاحبنظر در حوزه تحقیقات اجتماعی، معتقدند که سن جوان جامعه ایران درحقیقت یک بمب انرژی است و اگرچه وجود این جوانان ظرفیت و پتانسیل مثبتی بهشمار میآید، اما اگر توجهی به نیازهای نسل جوان نداشته باشیم، آسیبهایی را نیز به همراه خواهد داشت. انسانی که در دوره جوانی بهسر میبرد، دارای نیازها و خواستهایی ازجمله امنیتشغلی، امنیتاقتصادی، تامیناجتماعی، نیازهایهویتی و... بوده و برای دستیابی به این خواستها و برآوردهکردن نیازهای خود همواره در تلاش است.
از سوی دیگر دولتها و حکومتها موظف به تامین سلامت اجتماعی جامعه هستند. تامین سلامت اجتماعی به این معنی است که دولتها باید نیازهای شهروندان خود در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... را تامین کنند. نیازهایی چون ایجاد شغل، آموزش، آزادی بیان و اندیشه و تامین اجتماعی. وقتی این نیازها در جامعهای برآورده شود، میتوان گفت آن جامعه دارای سلامتاجتماعی است.
هریک از افراد جامعه بهویژه افرادی که در سنین جوانی بهسر میبرند، در هرکدام از بخشها و حوزههایی که پیشتر به آنها اشاره شد، بهویژه در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و آموزشی مطالباتی دارند که دولتها براساس قوانین بینالمللی موظف به تامین آن هستند. در نتیجه اگر میانگین سنی یک جامعه جوان بوده و بیش از ٧٠درصد جمعیت آن را جوانان تشکیل دهند، بهطور طبیعی حجم مطالبات جامعه از دولت و حاکمیت به معنی عام آن یعنی خانواده، دستگاههای اداری و سیاسی و عناصر اجتماعی و سیاسی و نهادهای مختلف افزایش مییابد.
اتفاقی که در کشور افتاده این است که به دلایل مختلف ازجمله مشکلات و کمبودهای اقتصادی، جامعه توان پاسخگویی به همه نیازهای جوانان که اتفاقا حجم مطالبه این نیازها هم بالا و رو به افزایش است را ندارد. یعنی ما در خانواده و نهادهای آموزشی و تربیتی مانند مدارس و دانشگاهها در حوزه تربیتی و ارایه آموزشهای لازم به جوانان خوب عمل نمیکنیم و از سوی دیگر نیز دولت برای تامین اشتغال و رفع مشکلات اقتصادی و تامین امنیت شغلی و اقتصادی مردم با مشکلات و موانعی روبهرو است. در چنین جامعهای افراد که عمده آنها را جوانان تشکیل میدهند به ٢ دسته کلی تقسیم میشوند:
گروه نخست، افرادی هستند که نیازهای خود را برآورده کرده و از نظر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مطالبات آنها تامین شده است.
دسته دیگر افرادی هستند که به هر دلیل مطالبات آنها از جامعه، یعنی خانواده، دولت و عناصر و نهادهای اجتماعی بدون پاسخ میماند.
این گروه نیز به ٢ دسته تقسیم میشوند:
یک گروه افرادی که دست به هر کاری به ویژه نامشروع، غیرقانونی و خلافعرف میزنند تا به خواستههای خود دست یابند که این گروه مجرمان هستند.
گروه دوم که چنین راهی را طی نمیکنند، گرفتار اختلالات عصبی و عاطفی میشوند.
حال این پرسش مطرح میشود که چرا افراد برای تامین نیازهای خود به سمت کارهای خلاف قانون رفته و مرتکب جرم و بزه میشوند؟
دلایل متعددی از سوی جامعهشناسان و افراد متخصص در حوزه شناسایی آسیبهای اجتماعی بیان شده که کارشناسان معتقدند وقتی نیازها و مطالبات یک گروه از جامعه برآورده نمیشود، این شرایط زمینه را برای ایجاد تعارض، تضاد و احساس ناامنی نزد بخشی از جامعه و بهویژه جوانان به وجود میآورد که این افراد بسته به بستری که در آن رشد کرده و میزان پایبندی آنها به اخلاقیات، مستعد اعمال خلاف قانون هستند. به عبارتی، وقتی جوانی که دارای مشکلات اقتصادی و ناامنیهای اجتماعی است، اگر در یک محیط ناسالم و بیمارگونه پرورش یافته باشد، مانند زندگی در یک خانواده بیتوجه، حضور در میان افراد ناباب و عدمدریافت آموزشهای علمی و فرهنگی، بهطور طبیعی آماده ارتکاب به جرایمی میشود که با هدف تامین نیازها صورت گرفته است.
در مقابل گروهی هستند که این نیازها را دارند اما بهدلایلی ازجمله پایبندی به اخلاقیات، داشتن وجدان بیدار، تعلیم و تربیت صحیح در خانواده و جامعه، دست به ارتکاب جرم برای تامین نیازهای خود نمیزنند. این افراد هم دچار اختلالات عصبی و عاطفی شده و بیشتر انسانهایی بیمارگونه و منزوی هستند. بنابراین برای اینکه ریشههای گرایش به بزه و جرم را کاهش دهیم، باید از یکسو تلاش کنیم که افراد را از سنین پایه بهطور صحیح آموزش داده و تربیت کنیم و سپس در جامعه امنیتشغلی و اجتماعی آنها را تامین کنیم. چنین افرادی به مراتب کمتر از جوانانی که در محیطهای بیمارگونه پرورش یافته و گرفتار مشکلات اقتصادی هستند به سمت بزهکاری گرایش پیدا میکنند.(ناصر قاسمزاد - دبیر انجمن حمایت از سلامت، بهداشت و روان جامعه/شهروند) *انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
یکشنبه 7 دی 1393 11:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]