تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829892420




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-افشای راز گم‌شدن پدر با گریه کودک


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

افشای راز گم‌شدن پدر با گریه کودک کشف دسیسه زن جوان برای قتل همسرش،یکی از مهم‌ترین خاطره‌های دوران کاری من در پلیس است. در این مدت پرونده‌های بسیاری را رسیدگی و کشف کردم، اما کشف این ماجرا برایم شبیه معجزه بود. حادثه مربوط می‌شود به تابستان چهار سال قبل که من به عنوان افسر جنایی در شهرستان شبستر مشغول به کار بودم.
 

یک روز برای سرکشی به بازداشتگاه رفتم که در آنجا با مرد جوانی به نام احمد روبه رو شدم. احمد از اهالی سرشناس شهر بود و وضع مالی خوبی داشت. دیدن او در بازداشتگاه برایم تعجب آور بود، به همین دلیل، علتش را سوال کردم. احمد سکوت کرد و فقط مدعی بود او را اشتباهی دستگیر کرده اند. پرونده اش را از مامور کلانتری گرفتم تا علت بازداشتش را متوجه شوم. ماموران او را همراه زن جوانی به نام سیما در یکی از باغ هایش دستگیر کرده بودند. این در حالی بود که سیما دو روز قبل ناپدید شدن همسرش را به ماموران اطلاع داده بود. به موضوع مشکوک شده و از مسئول بازداشتگاه زنان خواستم سیما را برای بازجویی به اتاق من بیاورد. سیما در حالی که دختر بچه چهار ساله ای را در آغوش داشت وارد اتاق شد. نگاهش را به زمین دوخته بود، پرسیدم اینجا چه می کنی؟ که جواب داد؛ شب گذشته در باغ دوست شوهرش بوده و به این دلیل بازداشت شده است. ماجرا برایم جالب بود و از زن جوان خواستم تا دخترش را روی صندلی بخواباند که در ادامه بازجویی ها گفت: همسرش از دو روز پیش که از خانه خارج شده، دیگر به خانه بازنگشته و او نیز از ترس به باغ دوست شوهرش رفته است. احساسم می گفت این زن دروغ می گوید، به همین علت سراغ احمد رفتم. او به این راحتی ها حرف نمی زد و با اظهارات ضد و نقیض سعی داشت تا مرا از مسیر تحقیقات گمراه کند، انگار از قبل با زن جوان حرف هایشان را یکی کرده بودند. بازجویی از آنها ادامه داشت تا این که صدای گریه دخترک را شنیدم و خودم را به او رساندم، دختر کوچولو سراغ مادرش را می گرفت و گریه می کرد و پس از دقایقی با خوراکی هایی که برایش خریدم آرامش کردم. نیم ساعت بعد که دخترک آرام شد و موفق شدم اعتمادش را جلب کنم درباره پدرش پرسیدم که او با شیرین زبانی جواب داد؛ پدرم همراه با دایی احمد با موتور از خانه خارج شد و چند ساعت بعد دایی برگشت ولی پدرم را دیگر ندیدم! همین سرنخ برایم کافی بود تا دوباره زن جوان را تحت بازجویی قرار دهم. زن دروغگو زیربار نمی رفت و ادعا می کرد دخترش دروغ می گوید. سعی کردم تا حقیقت را در کمترین زمان روشن کنم، بنابراین از احمد بازجویی کردم و به او گفتم که زن جوان به همه چیز اعتراف کرده و از سویی دخترک نیز دیده که او با پدرش از خانه بیرون رفته است. احمد هاج و واج مانده بود و به لکنت افتاد و ادعا کرد که می خواهد حقیقت را بگوید. او گفت «من با نوروزعلی دوست و با هم صمیمی بودیم. چند باری به خانه اش رفتم تا این که ناخواسته با همسرش رابطه دوستی برقرار کردم به طوری که هر روز چند ساعت با هم تلفنی صحبت می کردیم، پس از مدتی سیما از من خواست تا با یکدیگر ازدواج کنیم، قبول نکردم و گفتم که شوهر دارد و این کار نشدنی است و قرار شد تا از شوهرش طلاق بگیرد ولی نوروزعلی حاضر به این کار نشد. سیما که همچنان بر خواسته اش اصرار داشت از من خواست تا شوهرش را به قتل برسانم، ترسیده بودم و سعی کردم رابطه ام را با او قطع کنم. سه شب پیش با من تماس گرفت و خواست سریع به خانه اش بروم. من هم بی اطلاع از نقشه ای که در سر دارد خود را به آنجا رساندم. نوروزعلی بیهوش روی زمین بود. سیما گفت؛ به شوهرش قرص خواب آور خورانده و امشب زمان خوبی برای عملی کردن نقشه قتل است. خواستم از خانه بیرون بزنم که سیما تهدید کرد که اگر به حرفش گوش نکنم خود و دخترش را می کشد و نامه ای می نویسد که چه ماجراهایی در کار بوده و دلیل اصلی این خودکشی من بوده ام. نه راه پس داشتم و نه راه پیش. توان فکرکردن نداشتم و مجبور بودم به دستورات زن فتنه گر گوش کنم. نوروزعلی را که نمی توانست روی پاهایش بایستد، ترک موتورم سوار کردم و به سوی جنوب شهر رفتم و پس از خروج از شبستر به جاده خاکی حرکت کردم که در مسیر با چاهی روبه رو شده و دوست خود را به داخل آن انداختم. سیما بعد از این که فهمید شوهرش را به قتل رساندم، فقدان شوهرش را اعلام کرد و قرار بود پس از چند ماه طلاق غیابی بگیرد و با من ازدواج کند که این رویا به 48 ساعت نکشید.سه روز از این ماجرا می گذشت و باید جسد را پیدا می کردیم. همراه با رئیس اداره و چند نفر از همکاران و با راهنمایی عامل اصلی جنایت به خارج از شهر رفتیم و بعد از جستجوی بسیار چاه را پیدا کردیم. چاه عمیقی بود و نمی توانستیم به داخل آن برویم. از آتش نشانی کمک خواستیم و تا آمدن آنها بالای دهانه چاه مشغول صحبت بودیم. لحظه ای نا خواسته همگی آرام شدیم که صدای ضعیف کمک شنیدیم، صدای کمک دوباره تکرار شد، نوروزعلی زنده بود. امدادگران آتش نشانی هم در محل حاضر شده و پیکر نیمه جان مرد جوان را از چاه بیرون آوردند. نوروزعلی به بیمارستان منتقل شد و از مرگ نجات پیدا کرد.بارها از خودم پرسیدم که اگر آن دختر از خواب بیدار نمی شد و با ما حرف نمی زد آیا می توانستیم پرونده به این مهمی را کشف کنیم؟ براستی خداوند آگاه به امور است. تنظیم: علیرضا افشار  خاطره ای از ستوان دوم سیدمحمد ایرانی تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)


 


سه شنبه 2 دی 1393 ساعت 10:19





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن