واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: درخواست قصاص براي خياط خطاكار
مرد ميانسالي كه دختر نوجوانش بهدست مردي خياط به قتل رسيده بود، براي متهم درخواست قصاص كرد و گفت حاضر به گذشت نيست.

به گزارش خبرنگار ما، نماينده دادستان تهران روز گذشته مقابل هيئت قضايي شعبه 71 دادگاه كيفري قرار گرفت و كيفرخواست را شرح داد. او گفت: متهم پرونده كه اردلان نام دارد 25 فروردين ماه امسال به اتهام قتل دختري به نام لادن در بازداشت به سر ميبرد. تحقيقات پليس نشان داد كه متهم بعد از قتل، جسد لادن را آتش زده است. اردلان بعد از اقرار، صحنه جرم را بازسازي كرده و درخواست ميكنم با استناد به مدارك موجود در پرونده مجازات شود.
پس از آن پدر مقتول در جايگاه قرار گرفت و گفت خواستهاش قصاص است. او گفت: شايسته است كه متهم در اختيار من قرار گيرد تا همان بلايي را كه سر دخترم آورده است، سرش بياورم. دخترم به من گفته بود كه ميخواهد به خانه يكي از دوستانش كه دختر است برود و شب را همانجا بماند. وقتي از ماجراي قتل با خبر شدم، فهميدم كه اين مرد با دخترم رابطه داشته و اجازه نداده است كه او به خانه برگردد.
قاضي عزيزمحمدي گفت: شما در قبال دخترت مسئول بودي. او فقط 13 سال داشت. چطور مراقب رفت و آمد دخترت به خانه نبودي كه اين اتفاق افتاد؟ مگر درباره رفت و آمدش به خانه از او سؤال نميكردي؟ پدر مقتول گفت: من نميدانستم كه دخترم با اين مرد رابطه دارد. اگر از اين ماجرا با خبر ميشدم، حتماً به آن رسيدگي ميكردم.
قاضي سؤال كرد: اگر دخترت به خانه دوستش هم ميرفت بايد در قبال آن احساس مسئوليت ميكردي. اينكه دوست دخترت كيست كه او ميخواهد شب را در خانهاش بماند. شما نسبت به فرزندت بيتوجه بودهاي و در اين باره مسئول هستي. هر چند دختر ديگرت در تحقيقات به پليس گفته است كه پدرم از ماجراي رابطه خواهرم با مردي غريبه باخبر بود.
مرد ميانسال جواب داد: از وقتي كه حادثه اتفاق افتاده وضع روحي خيلي بدي دارم. همسرم همان زمان به بيماري رواني مبتلا و در بيمارستان بستري شده است به خاطر همين براي متهم درخواست قصاص دارم.
سپس متهم در جايگاه حاضر شد و اتهام خودش را پذيرفت. او گفت: قبل از تعطيلات عيد بود كه در خيابان با لادن آشنا شدم. همان روز شماره تلفنم را به او دادم تا با هم حرف بزنيم. لادن گفت كه گوشي تلفن ندارد و خواست برايش گوشي بخرم. او را به خانه بردم تا گوشي را كه داشتم به او بدهم. همسرم باردار بود و به خانه مادرش در شهرستان رفته بود. لادن وقتي وارد شد و گوشي را گرفت گفت كه ديگر نميخواهد به خانهشان برگردد. گفت كه پدرش سختگيري ميكند و او را كتك ميزند به خاطر همين ميخواهد در خانه من بماند. آن شب را در خانه ماند و روز بعد خواستم برود، چون صاحبخانه هميشه مراقب بود. لادن قبول كرد و رفت. از آن روز به بعد بود كه با من تماس ميگرفت و حرف ميزديم. به او گفتم كه همسرم باردار است و خواستم كمتر زنگ بزند چون او مشكوك ميشود. به او گفته بودم كه خياط هستم. خواست تا به عنوان عيدي برايش مانتو بدوزم. گفت كه عيدياش را كه گرفت ميرود و ديگر به من زنگ نميزند تا براي زندگي من مشكلي پيش نيايد. متهم ادامه داد: از وضعيتي كه ايجاد شده بود خسته شده بودم و ميخواستم رابطه را قطع كنم اما او دست بردار نبود. اگر همسرم از سفر بر ميگشت وضعيت بدتر هم ميشد.
متهم گفت: لادن شب قبل از حادثه به خانه من آمد و دوباره گفت كه ديگر نميخواهد به خانه برگردد. اصرار كردم كه بايد برود اما قبول نكرد و شب را ماند. نيمههاي شب بود كه بيدار شد و داد و بيداد كرد. با اصرار آرامش كردم. صبح روز بعد بود كه خانه را ترك كرديم. با هم از شهر خارج شديم. در محل خلوتي حرف زديم. اصرار من اين بود كه از زندگيام برود اما نميپذيرفت. شيشه كشيده بودم و حال درستي نداشتم. سنگي برداشتم و ضربهاي به سرش زدم كه افتاد و فوت شد. براي از بين بردن جسد آن را سوزاندم. وقتي به خانه برگشتم مأموران به سراغم آمدند و گفتند با موتورم سرقت شده است. آنها كمي تحقيق كردند و رفتند. فهميدم كه پليس از ماجرا با خبر شده است. به بويين زهرا رفتم تا از دست پليس در امان باشم اما راه فرار نبود. خودم را تسليم كردم.
متهم گفت: من اشتباه بزرگي مرتكب شدم. بچهام به دنيا آمده و هفت ماهه است. لادن دست از سرم بر نميداشت. حالا كه مرتكب اشتباه شدهام درخواست گذشت دارم.
هيئت قضايي بعد از شنيدن دفاعيات متهم وارد شور شدند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]