تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 3 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر كس فكرش به جايى نرسد و راه تدبير بر او بسته شود، كليدش مداراست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1801777449




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ناظمی‌اردکانی در گفت‌وگوی مشروح با فارس: ارزیابی‌ از وضعیت فرهنگ زمانبر است/ فرهنگ جامعه با سکولاریسم اصلاح نمی‌شود/ اصلاح فرهنگ عمومی فقط بر عهده وزارت ارشاد نیست


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ناظمی‌اردکانی در گفت‌وگوی مشروح با فارس:
ارزیابی‌ از وضعیت فرهنگ زمانبر است/ فرهنگ جامعه با سکولاریسم اصلاح نمی‌شود/ اصلاح فرهنگ عمومی فقط بر عهده وزارت ارشاد نیست
«فرهنگ عمومی» فرهنگ ملی با پیوست شرایط و مقتضیات زمان است؛ قاعدتاً ما باید فرهنگ عمومی‌مان را به گونه‌ای سامان دهیم که کاملاً با فرهنگ ملی سازگار باشد اما نحوه‌ برخورد ما با فرهنگ، یک سکولاریزم کامل است.

خبرگزاری فارس: ارزیابی‌ از وضعیت فرهنگ زمانبر است/ فرهنگ جامعه با سکولاریسم اصلاح نمی‌شود/ اصلاح فرهنگ عمومی فقط بر عهده وزارت ارشاد نیست



به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، «فرهنگ» تعیین کننده چگونگی تفکر و احساس اعضاء جامعه است. فرهنگ راهنمای اعمال انسان‌ها و معرف جهان بینی‌های آنها در زندگی است. ابعاد و دامنه مفهومی که به عنوان «فرهنگ» می‌شناسیم، آنقدر عمیق و وسیع است که مشکل می‌توان آن را در قالب تعریفی مشخص و محدود گنجانید. از دیدگاه مقام معظم رهبری، سه مؤلفه فرهنگ، علم و اقتصاد، ارکان اقتدار یک ملت را تشکیل می‌دهند که در این میان، اولویت اساسی با فرهنگ است. به عبارتی، بدون ایجاد تحول فرهنگی نمی‌توان در علم و اقتصاد و سیاست و ... نیز به پیشرفت قابل ملاحظه‌ای رسید، زیرا آن چیزی که به آنها جهت می‌دهد،  فرهنگ است. در واقع، همانگونه که معظم له نیز اشاره فرموده‌اند که نقش فرهنگ در زندگی مانند هوایی است که تنفس می‌کنیم. «مهدی ناظمی اردکانی» دبیر کارگروه مدیریت کلان دستگاه‌های فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز فرهنگ را به محیط زیست انسانی تشبیه می‌کند که هرچه این محیط زیست، شرایط مساعدتری داشته باشد کمک شایانی به رشد و تعالی انسان‌ها خواهد کرد. وی معتقد است:  ما نمی‌خواهیم بگویم که وزارت فرهنگ و ارشاد نداشته باشیم بلکه وزارت ارشاد لازم است چون نظام ما فرهنگی است، انقلاب ما فرهنگی‌ست. ما باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشیم. اما این طور نیست که همه کارهای فرهنگ را به دوش این نهاد بیندازیم بلکه همه باید به اصلاح فرهنگ عمومی بپردازند. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی مشروح ما با ناظمی اردکانی است که به بررسی «فرهنگ» و موارد مؤثر بر این مقوله پرداخته‌ایم.

  * نگرش جزئی به مقوله فرهنگ، ما را دچار انحراف و سردرگمی می‌کند باید مفهومی از فرهنگ در ذهن داشته باشیم تا براساس آن بتوانیم فرهنگ را تعریف کنیم، همانطور که می‌دانید کارشناسان تعاریف متعددی از  فرهنگ ارائه داده‌اند و حدود 300 تعریف برای آن برشمرده‌اند به نظر جنابعالی چرا تعریف واحدی از فرهنگ وجود ندارد؟ «فرهنگ» پدیده‌ای بسیار پیچیده‌ است و وقتی پدیده‌ای پیچیده شد نمی‌توان به سادگی آن را تعریف کرد اما پدیده ساده‌ای مانند آب را خیلی سریع می‌توان تعریف کرد؛ در تعریف آب می‌گویند: آب مایعی است ترکیب شده از اکسیژن و هیدروژن که فاقد رنگ و بو است و تقریباً با این تعریف می‌توان مفهومی از پدیده آب را به دیگری منتقل کرد ولی وقتی یک پدیده پیچیده شد و اجزای بسیاری یافت و مدام هم در حال تغییر است از این رو نمی‌توان به سادگی آن را تعریف کرد. بنابراین اگر مشاهده می‌شود که صاحب‌نظران تعاریف بسیاری از فرهنگ ارائه داده‌اند به حق گفته‌اند چون این تعاریف باز نمی‌تواند فرهنگ را به طور جامع و کامل بشناساند. البته چه بسا تعریف فرهنگ در آینده از حدود 300 تعریف ارائه شده نیز بگذرد لذا ما باید مفهوم درستی از فرهنگ در نظر داشته باشیم و اینگونه نباشد وقتی فرهنگ را در ذهن‌مان تصور می‌کنیم، جزئی از فرهنگ برایمان تداعی شود. به طور مثال بارها شنیده‌ایم که می‌گویند فرهنگ جامعه، بسیار خراب است وقتی علت را جویا می‌شویم، پاسخ می‌دهند حجاب بانوان خوب نیست یا اینکه رانندگی درست انجام نمی‌شود بنابراین این گروه، جزیی از فرهنگ را گرفته و براساس آن یک قضاوت کلی می‌کنند این نوع نگرش ما را دچار انحراف و اشکال می‌کند لذا باید ابتدا فهم درستی از مفهوم فرهنگ پیدا کنیم. * ما چه رویکردی باید نسبت به فرهنگ داشته باشیم؟ «فرهنگ» محیط زیست ما است. محیط یعنی چیزی که بر ما انسان‌ها غالب است بنابراین ما در فرهنگ زندگی می‌کنیم همانند ماهی که در آب زندگی می‌کند ما امروز در هوا نفس می‌کشیم لذا محیط زیست طبیعی بر ما حاکم است. همچنان که وقتی می‌پرسیم هوای تهران چگونه است، می‌گویند آلوده است از این‌رو می‌دانیم که در هوای آلوده تهران زندگی می‌کنیم و فرهنگ هم اینگونه است؛ فرهنگ محیط زیست انسان‌ها است منتهی در محیط زیست طبیعی، هم حیوان نفس می‌کشد و هم گیاه رشد می‌کند اما فرهنگ، خاص انسان‌ها است. * چه عواملی در محیط زیست فرهنگی ما تأثیرگذارند؟ درست است که ما امروز تهران را به عنوان محیط زیست طبیعی نزدیک خود می‌دانیم اما تهران در یک منطقه جغرافیایی به اسم ایران قرار گرفته و تحت تأثیر سایر مناطق است و البته بر سایر مناطق هم تأثیر می‌گذارد. اگر محیط زیست دیگری در نظر بگیریم آن محیط طوری است که برای زیست بخشی از موجودات مساعد است و چه بسا بسیاری از موجودات نتوانند در آنجا زندگی کنند بنابراین محیط زیست قطب شمال با محیط زیست شهر تهران تفاوت فو‌ق‌العاده‌ای دارد و فرهنگ‌ها نیز همین طور هستند. ممکن است تفاوت فرهنگی مانند فرهنگ ایرانی - اسلامی با فرهنگ غربی در همین حد باشد یعنی مانند محیط زیست طبیعی ایران و قطب شمال. لذا در بعضی از فرهنگ‌ها انسان‌ها نمی‌توانند آن زیست الهی را داشته باشند در محیط‌های زیست طبیعی، جنبه‌های مشترک بسیاری وجود دارد چه بسا در محیط‌های زیست انسانی هم مؤلفه‌های مشترک موجود باشد از این رو اولین نکته به مفهوم ما از فرهنگ باز می‌گردد. * صاحب‌نظران برای فرهنگ، سه جزء را برمی‌شمارند از منظر جنابعالی شاخص‌های سنجش محیط زیست فرهنگی چیست؟ برای سنجش وضعیت فرهنگ یک جامعه باید کلان این محیط زیست را بسنجیم ممکن است آلودگی عارض شود که بعدها برطرف خواهد شد، باید توجه داشت که فرهنگ ما شامل چه اجزایی می‌شود و کدامیک از اجزای آن نسبت به سایر اجزاء اهمیت بیشتری دارد که در سنجش وضعیت فرهنگی ما باید نسبت به آن تأکید بیشتری داشته باشیم. صاحب‌نظران برای فرهنگ، سه جز را برمی‌شمارند؛ عقاید و باورها (جزء پایه‌‌ای و اساسی)، ارزش‌ها، نمادها و رفتارها. درختی را در نظر بگیرید که ریشه‌های آن همان عقاید و باورهای ما است و تنه درخت، ارزش‌ها و برگ و میوه درخت همان نمادها و رفتارها است حال دقت کنید کدامیک از اجزای درخت اصل است. می‌گوییم اصل، ریشه است چرا که ممکن است شاخه‌های یک درخت را قطع کنند و یا در یک مقطع زمانی درخت به بار ننشیند اما چه بسا سال بعد همین درخت میوه دهد بنابراین فرهنگ را باید با آن جزء اصلی که باورها و عقاید است را مورد سنجش و شناخت قرار دهیم. * فرهنگ اسلامی-‌ایرانی همانند درختی کهن، ریشه‌های قوی و عمیقی دارد کدام فرهنگ دارای ریشه قوی‌تری بوده و ماندگارتر است؟ قطعاً آن درختی که ریشه‌هایش پایدارتر و قوی‌تر باشد. زمانی ممکن است شاخ و برگ درخت بشکند و از بین برود اما باز می‌بینیم که از آن ریشه، شاخه‌های جدیدی رشد می‌کند. ممکن است درختی در یک سال آبیاری نشود،‌ آفت ببیند و میوه ندهد اما سال دیگر وقتی آفت‌زدایی و آبیاری شد، میوه می‌دهد بنابراین باید چنین نگاهی به فرهنگ داشت تا بتوانیم فرهنگ موجود جامعه را بشناسیم. معقتدیم فرهنگ اسلامی و ایرانی همانند درختی کهن، ریشه‌های قوی و عمیقی دارد فرهنگ‌های دیگری وجود دارند که ریشه‌ای ندارند و مانند قارچ روییده‌اند و این فرهنگ‌ها ممکن است مثل برخی گیاهان که به یکباره رشد کرده و همه جا را پر کنند اما ریشه عمیقی ندارند و می‌بینیم که با یک باد سرد از بین می‌روند اما آن درختی که ریشه عمیقی دارد، فرهنگی که مبانی، عقاید و باورهای محکم و درستی دارد این فرهنگ پایدار می‌ماند و مصداق تام و تمام آن فرهنگ اسلامی - ایرانی ما است که ریشه‌های عمیقی دارد. هر زمان که موانع برداشته شد می‌بینیم که این درخت رشد کرده و دارای محصول می‌شود. لذا وقتی نگاه می‌کنیم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم شاهنشاهی پنجاه سال با فرهنگ اسلامی مقابله کرد و مانع آن شد، آفت‌های بسیاری بر آن وارد کرد. در جامعه ما در دوران شاهنشاهی رفتارهای ضد اسلامی، ضد اخلاقی و ضد ایمانی بود، نمادهای غربی جاری و ساری بود اما چه اتفاقی افتاد همین فرهنگ، دوباره جوشید چراکه باورهای مردم از بین نرفته بود و عقیده‌ها بر سر جای خود باقی مانده بود. مردم ما به خدا، پیامبر و دین‌شان ایمان دارند لذا همین مردم بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی براساس ارزش‌های‌شان عمل کردند و امروز شاهد این هستیم که در بخش زیادی از جامعه، رفتارها و نمادهای اسلامی ساری و جاری است. ممکن است شما بگویید هم‌اکنون در بخشی از جامعه چنین چیزی مشاهده نمی‌شود. باید گفت که وقتی ما سراغ آنها می‌رویم همان بخش جامعه هم ایمان و باور به دین و اسلام را دارند و در صحنه‌های دفاع از دین‌شان با تلاش و جدیدت حاضر می‌شوند بنابراین مستعد آن هستند که به ارزش‌ها (لایه بالایی فرهنگ) توجه کنند و در جامعه، نمادها و رفتارهای اسلامی شکل بگیرد. * فرهنگ هم مانند محیط زیست اگر پاکیزه باشد موجب رشد و تعالی انسان خواهد شد برخی از افراد معتقدند چون ما به لحاظ فرهنگی از پیشینه خوبی برخورداریم این فرهنگ دیگر نمی‌تواند دست‌خوش آسیب‌ها شود اگر اینطور است پس ناهنجاری‌هایی که امروزه در سطح جامعه مشاهده می‌کنیم از کجا نشأت می‌گیرد؟ ما قائل هستیم که فرهنگ تغییر می‌کند و فرهنگ، یک پدیده ایستا نیست بلکه پدیده‌ای پویا بوده و همواره در حال تغییر و تحول است. فرهنگ‌ها دستخوش تغییر می‌شوند و به دیگر معنا فرهنگ‌ها مدیریت‌پذیرند یعنی می‌توان فرهنگی را تخریب یا فرهنگی را ارتقا بخشید. ما معتقدیم که فرهنگ اسلامی - ایرانی ریشه تاریخی و بنیادی قوی دارد که این فرهنگ باید بر جامعه غالب شده و انسان‌ها را به سوی رشد و تکامل سوق دهد. یعنی محیط سالمی برای زیست انسان‌ها شود. در فرهنگ اسلامی - ایرانی که محیط زیست طبیعی انسانی سالم، پرطراوت و بانشاط است انسان به لحاظ روحی رشد کرده، خدایی شده و تکامل پیدا می‌کنند. برای تقریب ذهن، محیط زیست طبیعی را مثال می‌زنیم شما وقتی در یک محیط زیست طبیعی و سالم نشاط می‌یابید تنفس هوای تازه بر تمام اجزای وجودی شما تأثیر مثبت می‌گذارد. فرهنگ هم به همین شکل است وقتی انسان‌ها در محیط فرهنگی مساعدی قرار گرفتند مطابق با فطرت‌شان رفتار کرده، نشاط و آرامش می‌یابند. منتهی اینگونه نیست که فرهنگ‌ها آفت ندیده و مدیریت نشوند. بنابراین فرهنگ ایرانی - اسلامی هم قابلیت تغییر و تحول را دارد و آسیب‌پذیر خواهد بود.   * وجود نمادهایی مغایر با اعتقادات دینی در سبک زندگی، تضعیف باورها را به دنبال خواهد داشت فرهنگ‌ها چگونه تغییر می‌کنند و برای تغییر فرهنگ چه اقداماتی باید انجام داد؟ یک مرتبه از طریق نمادها، فرهنگ را تغییر می‌دهند یعنی با تبلیغات و سایر ابزارها و الزامات، بعضی از نمادهای غیر اسلامی را در جامعه حاکم می‌سازد تلاش می‌شود تا کم‌کم این نمادها بر بنیان‌ها تأثیر گذاشته و باورها را تغییر دهند. به یاد داریم که دشمنان بعد از دفاع مقدس در جامعه ما در پی تضعیف فرهنگ جهادی بودند و این کار هم با برنامه‌ریزی صورت گرفت؛ که «چفیه» را به عنوان نماد ایثار، شهادت، جهاد اسلامی و نماد فرهنگ اسلامی را خدشه‌دار کنند و از این طریق اگر برخی از افراد بخواهند هویت، مبنا و باور انقلابی را آن بگیرند، بنابراین باید در جاهای دیگری از آن استفاد کنند. لذا در همان ماه‌های بعد از دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه، بعضی از خانم‌های بدحجاب این «چفیه» را به سر می‌انداختند. بنابراین آنها اتفاقی دست به انجام چنین کاری می‌زدند اما در جای دیگری برنامه‌ریزی شده بود علاوه بر اینکه تلاش کردند این نماد را تضعیف کنند می‌خواستند باورهایی که در پس «چفیه» وجود دارد را در موضع ضعف قرار دهند که به توفیق چندانی دست پیدا نکردند. پس می‌بینیم که در ماهیت فرهنگ تغییر ایجاد می‌شود از این‌رو مقام معظم رهبری دقیقاً  مقابل این جریان عمل می‌کنند و برای اینکه هویت این نماد همچنان محفوظ بماند چفیه را بر گردن می‌اندازند تا هم بگویند این نماد در فرهنگ ما موضوعیت دارد و هم این باور همچنان پابرجا است. بنابراین نمادها و باورها یکدیگر را تقویت یا تضعیف می‌کنند. از این‌رو وقتی نمادهایی در سبکی از زندگی مغایر با اعتقادات و ارزش‌های ما ساری و جاری می‌شود قاعدتاً تضعیف باورها را نیز به دنبال خواهد داشت.   * باورها و بنیان‌های فرهنگی نه به زودی شکل می‌گیرند و نه به سرعت تغییر می‌کنند با توجه به اینکه برخی از نمادهای غیر اسلامی در جامعه ما نهادینه شده‌اند آیا این نمادها توانسته‌اند بر روی باورها اثر سوء داشته باشند؟ باورها و بنیان‌های فرهنگی نه به زودی شکل می‌گیرند و نه به سرعت تغییر می‌کنند امروز شما نمی‌توانید بگویید یک خانم بدحجاب، باورهایش را هم از دست داده است چرا که مشاهده می‌شود همین خانم بدحجاب، ماه مبارک رمضان را روزه می‌گیرد و در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) نیز شرکت می‌کند پس هنوز باورها بر سر جای خودش باقی است و پشتوانه‌ای قوی دارد. البته دشمن بسیار تلاش می‌کند که باورها و عقاید را از بین ببرد اما به این سادگی امکانپذیر نیست در طی 1400 سال پیامبر اکرم (ص)، ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین تلاش کرده اند تا فرهنگ اسلامی توسعه یافته و پابرجا بماند. امروزه در میان بسیاری از مردم کره زمین، این باورهای الهی ریشه‌دار شده، گرچه دشمنان نیز تلاش می‌کنند تا این باورها را سست کنند.   فرهنگی که شما از آن به عنوان محیط زیست انسانی یاد می‌کنید چه رابطه‌ای با فرهنگ ملی دارد؟ فرهنگ‌های ملی، فرهنگ‌های دیرپا هستند چون فرهنگ‌های ملی و اسلامی به مبانی، عقاید و باورها اشاره دارند. فرهنگ ملی، سطحی از فرهنگ است؛ فرهنگ حرفه‌ای، فرهنگ عمومی، فرهنگ سازمانی، فرهنگ گروهی، سطوح دیگر فرهنگ هستند. * دانش‌آموخته‌های ما در رشته معماری بیشتر سبک و اسلوب معماری غربی را یاد می‌گیرند تفاوت فرهنگ ایرانی - اسلامی با فرهنگ عمومی کجاست؟ اکثریت مردم ما فرهنگ ایرانی - اسلامی دارند اما در بعضی از موارد شاهد نمادهای غربی در میان مردم هستیم. فرهنگ عمومی، ظهور و بروز فرهنگ ایرانی-اسلامی در شرایط خاص زمان و مکانی است. امروز فرهنگ موجود ما ترکیبی از سه فرهنگ اسلامی- ایرانی و غربی است. درخت در بهار سبز می‌شود، شکوفه می‌دهد، در زمستان هم که برگی ندارد اگر کسی ظاهربین باشد می‌گوید این درخت خشک شده در صورتی که این درخت زنده است و فصل تغییر کرده، شرایط تغییر کرده و باز فصل بهار که از راه برسد این درخت به حالت قبلی خود باز می‌گردد. فرهنگ اسلامی ایران، همان درخت است ممکن است در یک فصلی ظهور و بروز فرهنگ که فرهنگ عمومی است با فرهنگ اسلامی کاملاً سازگاری نداشته باشد قاعده درخت این است که همیشه سبز باشد ولی در فصل‌هایی سبز نیست بنابراین فرهنگ عمومی می‌شود ظهور و نمود فرهنگ ملی در مقاطع زمانی مختلف. فرهنگ عمومی در حقیقت، فرهنگ ملی با پیوست شرایط و مقتضیات زمان است. قاعدتا ما باید فرهنگ عمومی‌مان را به گونه‌ای سامان دهیم که کاملاً با فرهنگ ملی سازگار باشد یعنی هر جایی در فرهنگ عمومی ملاحظه کردیم که نمادی، نشانه‌ای، رفتاری و سبکی از فرهنگ‌های غیر خودی وجود دارد را شناسایی کنیم و کم‌کم‌ به جای آن، نمادها و سبک‌ها و نشانه‌هایی از فرهنگ خودمان بیاوریم. * شناخت درستی از نمادهای اسلامی نداریم امروزه ساختمان‌هایی که در کشورمان می‌سازیم نماد کدام فرهنگ هستند؟! فرهنگ غربی! یعنی دانش‌آموخته‌های ما در رشته معماری دانشگاه‌ها بیشتر سبک و اسلوب معماری غربی را یاد می‌گیرند و ساختمان‌‌ها را بر اساس آن می‌سازند این نمادی از فرهنگ عمومی ما است. ولی آیا همان معمارها و کسی که در آن ساختمان می‌نشیند مسلمان نیست؟ معتقد به اسلام نیست؟‌چرا؟ درست است این نماد از غرب آمده است، ما هم الان علم به این داریم که این نماد،‌نماد اسلامی نیست. بنابراین کاری که باید بکنیم این است نماد سازگار با فرهنگ اسلامی را به جای آن قرار بدهیم. ممکن است سؤال شود که آیا معماری غربی بر فرهنگ ملی و اسلامی ما اثر می‌گذارد؟‌بله اثر می‌گذارد ولی اثر آن آنقدر نیست که مبنای این فرهنگ را تغییر دهد. بنابراین انتظارمان این است که در آینده بسیاری از این نمادهایی که به موجب شرایط و مقتضیات گذشته حاکم شده‌اند، در گذشته‌ای که صاحب‌نظرانی اصرار بر این داشتند که ملت ما سر تا پایشان باید غربی شود، در رژیم گذشته‌ای که با علم و اراده برای این کار برنامه‌ریزی می‌کردند، تغییر یابد. ولی امروز صاحب‌نظران و دانشمندان ما اصرار بر این دارند که به جای نماد فرهنگ غربی نماد اسلامی را جایگزین کنند. منتهی آیا ما به درستی با نمادهای اسلامی آشنا هستیم؟ آیا طراحی‌ای کرده‌ایم؟ نه طرحی‌ای نداشته‌ایم. * سازگاری فرهنگ عمومی با فرهنگ اسلامی-ایرانی نیازمند طراحی‌هایی در نمادها و رفتارهای فرهنگی است امروز، لباس‌هایی که مردان ما می‌پوشند عمدتاً لباس غربی است. حالا اگر خانمی یک لباس غربی بپوشد به او ایراد گرفته می‌شود که چرا این لباس غربی را پوشیده، اما کسی به آقایان اشکال نمی‌گیرد. آیا به جای کت و شلوار که لباس غربی است، مدل اسلامی را طراحی کرده‌ایم، یا به جای آن مدل اسلامی-ایرانی گذاشته‌ایم؟! ما فقط در همین حد می‌دانیم که این مدل غربی است. آن کس که بداند که نداند، راه به جایی خواهد برد؛ ما الان می‌دانیم که نمی‌دانیم قبلاً نمی‌دانستیم که نمی‌دانیم. بنابراین الان می‌دانیم که مدل لباس اسلامی را طراحی نکرده‌ایم! حضرت آقا در فرمایشی که با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی دارند می‌فرمایند زمانی که آقای خاتمی وزیر ارشاد کشور بودند من به ایشان گفتم که بروید مدل لباس ایرانی اسلامی را برای مردان طراحی کنید، اما طراحی نکردند. تا دوره‌ای که ایشان رئیس جمهور شدند، آن زمان هم ایشان می‌فرمایند که این کار را بکنید. بنابراین ببینید در حوزه فرهنگ عمومی ما، درست است نارسایی‌هایی هست، یکی از آنها در حوزه لباس‌ است، از این رو می‌دانیم که نارسایی‌هایی وجود دارد و در پی برطرف کردن آن هستیم. بنابراین ما برای اینکه فرهنگ عمومی‌مان را با فرهنگ اسلامی- ایرانی و مقتضای شرایط و زمان، کاملاً سازگار کنیم باید برویم طراحی‌های مناسبی در همه حوزه‌های بیرونی فرهنگ که رفتار و نماد است، انجام دهیم. بسیاری از رفتارهایی که انجام می‌دهیم ممکن است رفتارهای وارداتی باشد. باید ببینیم بر اساس فرهنگ و ارزش‌های اسلامی کدام رفتار را باید داشته باشیم و آن رفتارها را قاعدتاً به جامعه معرفی کنیم. بنده معتقدم که جامعه ما مستعد پذیرش رفتارها و نمادهای اسلامی ایرانی است. فرهنگ عمومی ما دچار تغییر است ممکن است سال به سال تغییر کند و اتفاقاً بیشترین و سریع‌ترین تأثیر تهاجم فرهنگی بر فرهنگ عمومی است. پشتوانه فرهنگ اسلامی ایرانی ما همان مبانی و باورها و عقایدمان است که بر اساس آن ما می‌توانیم فرهنگ عمومی را اصلاح کنیم، مناسب یا سالم کرده و به سمت مطلوب حرکت دهیم. اما نباید بگوییم حالا که تهاجم فرهنگی، بخش‌هایی از فرهنگ عمومی را تغییر داده، مبانی و مفروضات نیز از بین رفته است و خدای ناکرده برخورد نامساعدی با افرادی که در حوزه فرهنگ عمومی تأثیر سوء پذیرفته‌اند، انجام دهیم. ما باید بر اساس آن قوت‌هایی که در انسان‌های جامعه‌مان هست و عقاید و باورهای مساعد و مناسبی که اکثریت مردم ما نسبت به اصالت ایرانی-اسلامی دارند برنامه‌ریزی و اقدام کنیم.   * باید نمادهای فرهنگی را از طریق قوانین مدیریت کنیم یعنی شما می‌گویید تهاجم فرهنگی نتوانسته تأثیر بگذارد؟ تهاجم فرهنگی نتوانسته آن بنیادها و عقاید ما را دچار تزلزل کند؛ مثال همان درخت را در نظر بگیریم، تهدیدات محیطی بر شاخه‌های آن ممکن است اثر گذارد و به محصولات آن آسیب برساند اما نمی‌توانیم بگوییم هیچ تأثیری بر ریشه‌ها نداشته است ولی آن تاثیری که بگوییم مبانی و عقاید مردم ما دچار تزلزل شده این گونه نیست. اگر این طور چیزی باشد، آن وقت دچار خطای محاسباتی می‌شویم. ببینید دشمن خیلی تلاش می‌کند بگوید دیگر مردم ایران به اسلام پایبند نیستند به دین روی نمی‌آورند. گرایش مذهبی ندارند. اگر این طور فکر کنیم باختیم نه این طور نیست، اگر اینگونه بود انقلاب اسلامی بعد از 35 سال نمانده بودند، با این همه هجومی که هست، مبانی و باورها در ملت‌ ما ریشه دارد و عمیق است. همچنین این ملت یک سابقه دیرینه فرهنگی دارند؛ ما ملتی هستیم که رابطه‌مان با اسلام، رابطه متقابل بوده است یعنی اسلام آمده و ایرانی هوشمند عالم دارای فرهنگ را تقویت کرده و این ایرانی هم آمده اسلام را به صحنه زندگی آورده و تقویت کرده است. علما و اندیشمندان بزرگ اسلام در فرهنگ ما هستند که پشتوانه‌های عظیم فرهنگ اسلامی-ایرانی به شمار می‌روند. منتهی فرهنگ عموم‌مان در بعضی از مقاطع زمانی دچار آسیب و اشکال شده است. بنابراین ما باید هم آن لایه مبانی و عقاید را از طریق آموزش و از طریق خانواده مدیریت کنیم. از طرف دیگر باید نمادهای فرهنگی‌مان یعنی رفتارها، ظواهر، سبک زندگی را از طریق ضوابط، قوانین و مقررات مدیریت کنیم یعنی زمانی که مقررات بگذاریم؛ در واقع رفتار انسان‌ها را داریم شکل می‌دهیم. وقتی که حوزه اقتصادمان را بازارمان را داریم مدیریت می‌کنیم خیلی از رفتارهای مردم را داریم شکل می‌دهیم. شما خاطرتان هست در یک زمانی بحث‌های جدی در پرهیز از اسراف نان وجود داشت ولی رعایت نمی‌‌شد، ضوابط و مقررات و قیمت‌گذاری جدید اعمال شد و کمتر شاهد اسراف نان بودیم. امروز خیلی از مشکلاتمان برطرف شده است، چه کسی این کار را کرد؟ همین نظاممان، حاکمیتمان، مدیرانمان آمدند، تصمیم گرفتند، البته نمی‌خواهم بگویم که همه موارد این طور حل می‌شود نه، همه موارد این گونه حل نمی‌شود. بسیاری از رفتارهایی که رفتاری ضد فرهنگی است و از طریق جامعه مدیریت می‌شود باید اصلاح شود. در حوزه فرهنگ درست است که فقط با مکانیزم‌ مدیریت این کار امکانپذیر نیست. انسان‌ها باید نسبت به فرهنگ، ارزش‌ها و موانع فرهنگی‌ آشنا شده و مؤمن شوند تا به خوبی از این فرهنگ پاسداری کنند ولی در حوزه رفتار خیر! در حوزه رفتار می‌شود از مکانیزم‌ مدیریت در سازمان‌ها و جامعه استفاده کرد. فرض بگیریم همین بحث حجاب؛ امروز اگر دستگاه‌های حاکمیتی، وزارتخانه‌ها و شرکت‌‌های ما و ... تمام مواردی که مجوز تشکیل و اداره آنها توسط دولت انجام می‌شود اگر بر اساس اختیارات قانونی و حقوقی با خانم‌های کارمندی که در آن دستگاه‌ها و مجموعه‌ها کار می‌کنند بگویند باید حجاب رعایت شود، وضعیت جامعه تغییر می‌کند یا نمی‌کند؟ بخش اعظمی از افراد جامعه ما بالأخره در همین دستگاه‌های حاکمیتی در حال انجام کار هستند، آیا نباید به احکام و شعائر دینی ملتزم باشند؟! در غربی که ادعا می‌کند مهد آزادی است اگر کسی حجاب داشته باشد، نمی‌تواند تحصیل کند. آنها بر سر قانون خلاف، عقل و منطق و فطرت می‌ایستند و رفتارها را تغییر می‌دهند. اگر در اخبار مطرح می‌شود و صراحتاً اعلام می‌کنند کسی که حجاب داشت حق تحصیل ندارد و از ورودش به دانشگاه جلوگیری می‌کنند. مگر ما نمی‌توانیم بگوییم در این کشور اسلام حاکم است چرا نمی‌توانیم چنین کاری را انجام دهیم؟! در موضوع رفتارها، قوانین و مقررات باید بتواند حرف اول را بزند. ممکن است کسی بگوید که من از نظر عقیدتی حجاب را نپذیرفته‌ام بدیهی است که نمی‌توان او را الزام به رعایت حجاب کرد. ولی وقتی که یک قاعده و قانونی گذاشتند که به نفع عموم جامعه و جزو قانون ملی است باید رعایت کنند. امروز اگر کسی بگوید من نمی‌خواهم یا باور ندارم که باید از سمت راست خیابان عبور کنم در پاسخ به او باید گفت که اگر شما می‌خواهید راننده باشید باید در مسیر قانون حرکت کنید و خلاف آن نمی‌توانید اقدام کنید. بنابراین ما آن جاهایی که اختیارات حکومتی و حاکمیتی داریم لازم است که در این مواقع قانون و مقرراتمان را اعمال کنیم در حالی که چنین کاری را انجام نمی‌دهیم و این اشکال ما است. با توجه به اینکه کشیدن سیگار در اماکن عمومی ممنوع است ولی حالا اگر فردی رفت در خانه‌اش سیگار کشید در اینجا دیگر ما نمی‌توانیم مانع وی شویم و آگاهی و روشنگری دهیم تا آن رفتار نامساعد را کنار گذارد اما در جاهایی که حاکمیت وجود دارد در دستگاه‌های دولتی، اجرایی و آن جاهایی که بر اساس اختیاراتی که مردم به مدیران دادند باید طبق آنها رفتار کرد. یعنی فرد باید ملتزم به رفتارهای اسلامی شود. منتهی کاری که در دستگاه‌های ‌آموزشی، تربیتی و فرهنگی‌ انجام می‌دهیم باید مردم را با ارزش‌ها، قوانین و مقررات آشنا کرد و باور لازم را در این زمینه ایجاد کرد.

  * با سکولاریزم نمی‌توان فرهنگ جامعه را اصلاح کرد از نظر شما برای اصلاح فرهنگ عمومی این روشنگری تا چه اندازه‌ای مؤثر است؟ و تا چه اندازه باید از قوانین حاکمیتی استفاده کنیم تا فرهنگ جامعه اصلاح شود؟ کدام یک را بر دیگری مقدم می‌دانید؟ اگر که نسبت‌ها را در نظر بگیریم بنده نسبت 80 به 20 می‌گیرم 80 درصد مربوط به حوزه اختیارات حاکمیتی است و 20 درصد هم به آن کار تبیینی و روشنگری مستمر مربوط می‌شود؛ در قسمت اول می‌توان مثال زد که امروز اگر یک هوای زمستانی پیش بیاید ما چه کار می‌کنیم تا گرم شویم؟ لباس گرم می‌پوشیم هوای داخل محیط را گرم می‌کنیم. از این رو کسی نمی‌آید بگوید چرا یک بخاری بزرگ داخل شهر تهران نمی‌گذارید که همه جا گرم شود. اصلاً کسی همچنین حرفی نمی‌زند. بنابراین می‌آییم در آن محدوده‌ایی که امکان و اختیار داریم، شروع می‌کنیم به پیاده کردن آن فرهنگ! ما آن محیط‌هایی که محیط‌های حاکمیتی است، دستگاه‌های مختلف مانند همان محیط زندگی‌مان است باید اول آنجا را درست کنیم. امروزه بخش زیادی از مردم جامعه ما با یک ترتیبی در نظام حاکمیتی حضور دارند لذا باید فرهنگ‌مان را از این طریق درست کنیم. نمی‌شود بگوییم که ما از روش دوم استفاده می‌کنیم. در و پنجره ساختمان را باز می‌گذاریم و سازمان‌ها و مدیران کاری به فرهنگ افراد تحت پوشش خویش ندارند، آموزش و پرورش ما کاری به فرهنگ دانش‌آموزان ندارد، دانشگاه‌های ما کاری به فرهنگ اساتید و دانشجوها و باورها و عقاید آنها ندارد. این نحوه‌ای که ما برخورد می‌کینم یک سکولاریزم کامل است بعد بگوییم خب حالا برویم فرهنگ عمومی را درست کنیم. نمی‌شود باید هر کدام از این سازمان‌هایی که در نظام شکل گرفته‌اند عهده‌دار مسئولیت‌هایشان شوند. بالاخره ما نظام جمهوری اسلامی درست کرده‌ایم که بر اساس اسلام عمل کنیم. این دستگا‌ه‌ها هم متولی همین کار هستند نمی‌توان گفت فقط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این وظیفه را دارد یا حوزه‌های علمیه. خیر وزارت راه و ترابری هم وظیفه‌اش فقط حمل و نقل نیست. بالاخره یک سری کارمند و مدیر دارد که رفتارشان با مسافر بر اساس فرهنگ و ارزش‌های اسلامی باشد. بنابر این او هم باید کارمندان خودش را با این فرهنگ آشنا کند و بر رعایت آن نظارت کند، شهرداری هم همین‌طور است. * اصلاح فرهنگ عمومی فقط بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد نیست شهرداری باید بر اساس فرهنگ و ارزش‌های اسلامی کار کند. بنابراین وظیفه دارند که کارمندان خود را با فرهنگ و ارزش اسلامی آشنا کند و همین‌ها هستند که فرهنگ عمومی را شکل می‌دهند. زمانی که در خیابان هستید و از کسی که فرهنگ و ارزش اسلامی را رعایت نمی‌کند سؤال کنیم در کجا اشتعال دارد، می‌بینیم که یا در آموزش و پرورش است یا در وزارت فرهنگ و ارشاد است یا اینکه از فرزندان آنها هستند و... بنابراین ما باید یا فرهنگ عمومی را از طریق دستگاه‌های حاکمیتی‌مان اصلاح کنیم و نه فقط از طریق دستگاه‌های حاکمیتی-فرهنگی. در بعضی از کشورها وزارتی به اسم وزارت فرهنگ و ارشاد وجود ندارد منتهی از چه طریقی فرهنگ جامعه‌شان را مدیریت می‌کنند؟ از طریق همه دستگاه‌هایشان و همه‌ نهادها در این خصوص مسئول هستند.  ما نمی‌خواهیم بگویم که وزارت فرهنگ و ارشاد نداشته باشیم بلکه وزارت ارشاد لازم است چون نظام ما فرهنگی است انقلاب ما فرهنگی‌ست. ما باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشیم. اما این طور نیست که همه کارهای فرهنگ را به دوش این نهاد بیندازیم بلکه همه باید به اصلاح فرهنگ عمومی بپردازند. این دستگاه، دستگاه‌ تخصصی این حوزه است؛ مثل بحث بهداشت و درمان، در همه‌ دستگاه‌های کشور برای بهداشت و درمان کارمندان‌هایشان تدابیری اتخاذ کرده‌اند از جمله بیمه کردن کارمندان، اختصاص پزشک برای آنها و .... اما یک وزارتی هم داریم به اسم وزارت بهداشت و درمان که در حوزه‌ تخصصی او است. * اولین بند سیاست رهبری؛ نهادینه‌سازی «فرهنگ» مبتنی بر ارزش‌ها و کرامت انسانی بنده اشاره می‌کنم به اولین بند سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری در خصوص نظام اداری ایشان 26 بند سیاست کلی برای نظام اداری کشور مصوب و ابلاغ کردند، نظام اداری کشور ما یعنی قوه‌ مقننه- قوه‌ قضاییه، قوه مجریه، نهادهای عمومی غیر دولتی و نیروهای مسلح. حدود 3و نیم میلیون نفر از کل افراد جامعه در این نظام‌ها هستند. هر کدام از این افراد هم حدود 5 نفر را تحت پوشش خود دارند نزدیک 15-16 میلیون نفر از جمعیت ما در این نظام اداری به طور مستقیم و غیر مستقیم مشغول هستند. همچنین دانش‌آموزانی که در مدارس ما تحصیل می‌کنند؛ نیمی از جمعیت ما هر روز مستقیم تحت مدیریت مدیران این جامعه هستند. بنابر این اگر ما مشکلی داریم در مدیریت این‌هاست. حضرت آقا می‌فرمایند: نهادینه‌سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی و کرامت انسان‌ها با حفظ سرمایه اجتماعی و انسانی صورت می‌گیرد که اولین بند سیاست کلی حضرت آقا است. باید در این سازمان‌ها، فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی را نهادینه کنیم که اگر این کار را انجام دادیم بعد از آن است افرادی که در فضای عمومی جامعه حضور می‌یابند چون ارزش‌های عمومی را در سازمان‌های خویش رعایت کرده‌اند در فضای عمومی هم رعایت می‌کنند البته در فضای عمومی جامعه باید کار تبلیغی- ارشادی هم صورت گیرد. علاوه بر سازمان‌ها و نهادها، مساجد و تشکّل‌های دینی نیز نقش محوری و اصلی را دارند و این دو می‌توانند در شکل دهی به فرهنگ عمومی جامعه، مکمل هم بوده و فضای عمومی سالمی را در جامعه برای همیشه داشته باشیم و در این صورت است که فرهنگ عمومی ما حتی تحت تأثیر تهاجم دشمن قرار نخواهد گرفت.   * ارزیابی‌ از وضعیت فرهنگی به صورت بسیط و سریع انجام نمی‌شود این «می‌دانیم که نمی‌دانیم» چقدر برای ما مفید واقع شده است؟ متأسفانه مسئولان ما شاید در ظاهر وانمود کنند که به فرهنگ اهمیت می‌دهند و بودجه‌هایی را هم اختصاص دهند اما عملاً کمتر به فرهنگ می‌پردازند؟ نمی‌توان ارزیابی‌ها از وضعیت فرهنگی را به صورت بسیط و سریع انجام داد؛ ممکن است شما بگویید دستگاه‌های فرهنگی آن طور که شایسته است هنوز پیش نرفته‌اند اما از این مسئله نمی‌شود نتیجه گرفت که وضعیت فرهنگی جامعه ما مساعد نیست. می‌دانیم که در حوزه‌های فرهنگ در بخش‌هایی نقایص و ضعف‌هایی داریم و انگیزه‌ی رفع این ضعف‌ها وجود دارد. شاید شما بگویید چنین انگیزه‌ای را در دستگاه‌های رسمی دولتی ندید‌ه‌ایم! ولی آیا در مردم ما هم توجه و تعهدی وجود نداره؟ آیا در رهبری نظام وجود ندارد؟ آیا در تشکل‌های اسلامی ما وجود ندارد؟ چرا وجود دارد. * برخی از مدیران و دستگاه‌هایی که رسماً متولی فرهنگ هستند خلاف وظایف خود عمل می‌کنند امروز اتفاقاً رغبت و تلاش زیادی دارد صورت می‌گیرد امروز شما شاهد هستید در خصوص مناسک- مراسم-دینی و مذهبی شوق و رغبت حضور خیلی بالاست، ظرفیت‌های موجود کفاف آنها را نمی‌دهد شما وقتی در ایام عید جمعیت زیادی را می‌بینید که در قالب اردوی راهیان نور به سوی جبهه‌های جنوب می‌روند، نشان می‌دهد که بخش زیادی از افراد جامعه شوق و رغبت‌ زیادی به ارزش‌های انقلاب اسلامی دارند ممکن است بعضی از افراد در همان راهیان نور، کسانی باشند که رعایت برخی از موازین اسلامی را هم نکنند. این‌ها نشان می‌دهد که شوق و انگیزه اصلاح و تحول در فرهنگ وجود دارد. درست است بعضی از دستگاه‌ها و مدیران ما رسماً‌ و اسماً  متولی این حوزه هستند ممکن است آن تلاشی را که شایسته و بایسته است انجام ندهند و چه بسا خلاف را آن انجام دهند. در جنگ نرم، حد و مرزی وجود ندارد، زمانی که جنگ نرم اتفاق بیفتد دشمن سعی می‌کند از بین نیروهای داخل جبهه‌ مقابل به کار گیرد و متأسفانه امروز هستند هنرمندانی، مدیرانی، نویسندگانی که مغایر فرهنگ و ارزش اسلامی عمل می‌کنند. انتهای پیام/ک

93/10/27 - 10:02





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن