واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
متهمان منکر قتل زن جوان شدند؛
پایان سیاه ارتباط پنهانی زن جوان با پارچه فروش
عقربههای ساعت 10 شب پنجم خرداد 92 را نشان میداد. مرد جوان خسته از کار روزانه در حال رفتن به خانه بود که متوجه پیکر زنی شد که در کنار جاده افتاده بود. موتورش را پارک کرد و سراغ زن جوان رفت و پس از چند بار صدا کردن، متوجه شد آن زن جان باخته است. هراسان با پلیس تماس گرفت.
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از جام جم، دقایقی بعد تیمی از ماموران خود را به محل حادثه رساندند. در بررسی های مقدماتی مشخص شد زن ناشناس با ضربه های چاقو به قتل رسیده است. جسد برای شناسایی هویت مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد و تیمی از ماموران تحقیقات را برای افشای راز قتل آغاز کردند. همسر مقتول چه گفت کارآگاهان با بررسی پرونده افراد گمشده، هویت مقتول را شناسایی کردند. زن جوان به نام مهناز ساکن پرندک بود و پس از ناپدید شدن مرموز او شوهرش به نام کریم در تماس با پلیس اعلام کرده بود. تیم جنایی در نخستین گام به تحقیق از کریم پرداختند. مرد جوان گفت: روز حادثه وقتی به خانه آمدم مهناز نبود. دو ساعتی خوابیدم، وقتی بیدار شدم هنوز همسرم بازنگشته بود. در همین لحظه باجناقم به خانه ما آمد و مدعی شد همسرم را سوار بر وانت دو مرد دیده است. تا صبح منتظر بازگشت همسرم ماندم و وقتی از او خبری نشد تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم. قاتلان چه گفتند کارآگاهان در تحقیق از باجناق کریم، راننده وانت به نام اسماعیل را شناسایی کردند. اسماعیل قرار بود پرده های خانه مقتول را نصب کند. در ادامه اسماعیل دستگیر شد و در بازجویی ها لب به اعتراف گشود و گفت: «مدتی بود که با مهناز آشنا شده و به صورت پنهانی با هم رابطه داشتیم. روز حادثه با هم قرار گذاشتیم برای شام به گردش برویم. همراه دوستم ابراهیم به محل قرار رفتیم و مهناز را سوار کردیم. در میانه راه متوجه شدیم مردی ما را تعقیب می کند. زن جوان مدعی بود که شوهرخواهرش است. پسر جوان ادامه داد: بعد از شام می خواستیم مهناز را به خانه اش برسانیم که او گفت به خاطر افشای رابطه دیگر نمی تواند به خانه برگردد. بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم و او را با ضربه های چاقوی دسته قرمز کشتیم و جسدش را در حاشیه جاده رها کردیم. ماموران در بازرسی خودرو چاقوی دسته قرمز را کشف کرده و ابراهیم هم دو روز بعد دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. ایستگاه محاکمه سرانجام پرونده این جنایت هفته گذشته به ایستگاه محاکمه رسید. در جلسه محاکمه که به ریاست قاضی مصطفی باقری در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، اولیای دم خواستار قصاص شدند. اسماعیل هم پس از قرار گرفتن در جایگاه، با رد اتهامش گفت: من پارچه فروشی دوره گرد بودم و مهناز از من خواست پرده های خانه اش را نصب کنم. آشنایی ما از همان جا شروع شد و به صورت تلفنی ارتباط داشتیم. چند بار هم همدیگر را ملاقات کردیم. یک روز مهناز با من تماس گرفت و ادعا کرد شوهرش متوجه این ارتباط شده است. چند هفته ای ارتباطی نداشتیم تا این که زن جوان با خط تلفن همراه دیگری شروع به ارسال پیامک کرد. روز حادثه با او قرار گذاشتم تا او را با ابراهیم برای نصب پرده آشنا کنم، اما شوهرخواهرش ما را دید. چرخی در خیابان زدیم و او را در مقابل باغی پیاده کردیم. نمی دانم چه کسی او را کشته است! اعترافات قبلی ام تحت فشار بازجویی بود و مرتکب قتل نشده ام. در ادامه ابراهیم در جایگاه قرار گرفت و با تکرار حرف های اسماعیل گفت: ما وقتی مهناز را پیاده کردیم زنده بود و نمی دانیم چطور به قتل رسیده است. آن روز اسماعیل مرا با مهناز آشنا کرد تا من پرده های خانه شان را نصب کنم. پس از آخرین دفاعیات متهمان پنج قاضی جنایی برای تصمیم گیری وارد شور شدند. 2007
۲۷/۱۰/۱۳۹۳ - ۰۶:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]