واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شهدای کرمانشاه - 63
روایتی از سجده عشق در محراب شهادت
شهید سیدمحسن کشفی از شهدای گرانقدر دوران دفاع مقدس است که در ارتفاعات گزیل پاوه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در آخرین لحظات شهادتش سجده شکر را بهجای آورد.
به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، شهید سیدمحسن کشفی در سال 1345 در کرمانشاه دیده به جهان گشود و دوران تحصیل خود را در این شهر سپری کرد وی از همان دوران کودکی و نوجوانی در فعالیتهای مختلف علیه رژیم پهلوی شرکت داشت و در راهپیماییها و پخش اعلامیهها و نوارهای امام خمینی(ره) در بین دوستان و آشنایان نقش بهسزایی داشت. این شهید بزرگوار در زمان گذراندن دوران تحصیل خود در دبیرستان در انجمنهای اسلامی حضوری فعال داشت و پس از آن نیز گاهی برای انجام فعالیتهای رزمی به منطقه مریوان میرفت و در آنجا نیز کارهای مهم و سخت را بر عهده میگرفت طوری که نتوانست تحصیلات خود را تا بیشتر از اول دبیرستان ادامه دهد. وی پس از ترک تحصیل و انجام فعالیتهای متعددی وارد حوزه علمیه مرحوم بروجردی شد و علوم حوزوی را فراگرفت و پس از اتمام این دوره نیز به عضویت تیپ نبیاکرم(ص) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در گروه تخریب مشغول به کار شد و پس از انجام فعالیتهای گسترده در این زمینه در تاریخ 17/6/64 در سن 19 سالگی در ارتفاعات گزیل پاوه به درجه رفیع شهادت نایل آمد. یکی از همرزمان این شهید والامقام در خاطرات خود آورده است: شهید کشفی قبل از شهادتش در حالی که از پیکرش بهشدت خون میریخت چند بار به سجده رفت و شکر خدای متعال را بهجای آورد و با دوستان و همرزمانش چنان مهربان و فداکار بود که همگان شیفته اخلاق و رفتار او شده بودند. وی مینویسد: این شهید والامقام نسبت به خانواده نهایت احترام و فداکاری را داشت تا جایی که در سن 15 سالگی با وجود فعالیتهای زیادی که داشت پس از مرگ پدرش در کارخانه سیمان برای جا بهجایی بلوکهای سنگین مشغول به کار شد و با داشتن سن کم با دستهای زخمی برای تأمین معاش اعضای خانوادهاش بهشدت تلاش و کوشش میکرد. این همرزم شهید به رشادتها و دلاوریهای شهید کشفی در میدانهای رزم و نبرد با دشمن بعثی اشاره میکند و میافزاید: آن شهید والامقام دفاع از خاک میهن اسلامی و جان دادن در این راه را همواره تنها آرزوی خود میدانست و در این راه خصوصاً در مقابله با منافقان از هیچ تلاشی دریغ نمیکرد و با شهادت در این راه به آرزوی خود رسید. مادر این شهید بزرگوار در خاطرات خود آورده است: پسرم همواره خدا را شکر میکرد در زمره افرادی بود که خداوند لطف بیپایان و نهایت رحمت خود را بر وی گسترانده و بنده خالصی است که معارف دینی و اهل بیت را فرا گرفته و زیر سایه توجهات الهی زندگی کرده است. وی تصریح میکند: محبت اهل بیت در تمام وجود شهید موج میزند و همواره سعی داشت با پیروی از روش زندگی ائمه اطهار(ع) راه درست زندگی کردن را بیاموزد و همچنین آنرا به دوستان و آشنایان آموزش دهد و زمانیکه در سنگرهای دفاع از حق علیه باطل مبارزه میکرد معتقد بود جبهه نه تنها محل جراحت و اسارت است، بلکه محل حیاتی سالم و به دور از بیراهههاست، لذا مرگ در جبهه را حیاتی دوباره میدانست. در وصیتنامه این شهید والامقام آمده است: خدایا تو را شاکرم به خاطر تمام نعمتهایی که به من عنایت کردی چه آنهایی که ظاهر بودند و چه آنها که در قلبم نهادی و تو را شکر میکنم نه از آن حیث که قادر در این عمل هستم، بلکه بدین خاطر که تویی شایسته پرستش هر چند که بر این امر ناتوان و ضعیفم ولی تو از بندگانت بیشتر از وسعشان توقع نداری و امیدوارم سپاس ناچیز مرا به درگاه با عظمتت با یک دنیا شرمساری بپذیری. وی مینویسد: چقدر شیرین است زندگی در آن هنگام که جز خدا در او داخل نباشد و جز رضای او هدفی نبوده و جز وصال او غایتی نباشد و خدایا من همان بنده حقیر تو هستم که پرورشم دادی و هر چند که عمری به غفلت از تو و اهل بیت(ع) بودم اکنون از درگاه با عظمتت عاجزانه تمنا دارم که مرا جز به همان طریقی که شایسته بندگان صالحت است از دنیا نبری هر چند که لایق نباشم و نیستم و تو همانی که با عدم لیاقتم به من آن چنان لطفها کردی و از تو میخواهم مرگی که مظهر زندگیم باشد را به من عطا کنی. انتهای پیام/2700/و40
93/10/22 - 09:31
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]