واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حوادث تروریستی پاریس زنگ خطر «برخورد تمدنها» را به صدا درآورده است
تندروها، بازیگران سناریوی ساموئل هانتینگتون
اشتراک منافع تندروهای اسلامی، افراطیون غربی و منافع سیاسی برخی دولتهاست که باعث شده است تا یک بار دیگر زنگ خطر برای برخورد تمدنی در مرزهای جهان اسلام و جهان غرب به صدا در بیاید.
تروریستها به خانه بازگشتهاند. این را میشود از رویت تصاویر مربوط به تیراندازیهای پیاپی در پاریس دریافت. پاریس البته خانه اولیه تروریستها نیست اما خواستگاه فرهنگی است که بهنظر میرسد درحال تحقق پیشبینی ساموئل هانتینگتون میباشد: برخورد تمدنها. هانتینگتون پیشبینی کرده بود که تمدن غربی بهزودی با تمدن اسلامی وارد چالش خواهد شد. هرچند عدهای این پیشبینی را تنها ترجمان اعلام جنگ با اسلام دانسته بودند، اما امروز بهنظر میرسد آنچه این استاد آمریکایی بیان کرده، به معنای آسیبشناسی فرهنگ غربی است. همان فرهنگی که به نام آزادی، چنان فرهنگهای دیگر، بهویژه فرهنگ اسلامی را تحریک میکند که وقوع یک برخورد تمدنی را گریزناپذیر میسازد. با این وجود پرسش اینجاست که کدام لایههای تمدنی رودرروی هم قرار میگیرند؟ برخورد تمدنها واقعبینانهتر است یا گفتوگوی تمدنها؟ در مقابل ایده برخورد تمدنها، بیش از یک دهه قبل رئیسجمهور وقت کشورمان از ایده گفتگوی تمدنها و فرهنگها سخن گفت تا نشان دهد اگر نظریهپردازان غربی در انتظار یک برخورد هستند، نظریهپردازان اسلامی طرف مقابل را به گفتگو فرامیخوانند. با این حال کم نبودند آن ها که دعوت سید محمد خاتمی به گفتگو را آرمانگرایانه دانسته و با اشاره به وقوع حادثه یازدهم سپتامبر در سالی که به نام ایده او نامگذاری شده بود، تاکید کردند که نظریه او ریشه در واقعیتها نداشته است. با این همه بهنظر میرسد همانقدر در فهم تز گفتگوی تمدنها بدفهمی وجود دارد که در درک نظریه برخورد تمدنها و تا روشن نشود که کدام لایههای تمدن غربی و اسلامی قادر به گفتگو بوده و کدامیک عزم برخورد دارند، نمیشود هیچیک از این دو تز رقیب را باطل عنوان کرد. افراطگرایان جهان، آماده برخوردی دیگر اروپاییها بهخوبی به یاد دارند که تندروهایشان در قرن بیستم چگونه آتش جنگی را شعلهور کردند که تمدن غربی را با بحرانی هویتی روبرو ساخت و شاید اگر نبود نجاتدهندهای بهنام آمریکا، امروز نامی از اروپا نیز برجای نمانده بود. به این ترتیب در خاستگاه فکری هانتینگتون درک درستی از تندروهایی وجود دارد که به نام آزادی، ناسیونالیسم، سوسیالیم، لیبرالیسم و…، اقلیتها بهشدت سرکوب میشوند. افراطگرایان غربی درست به سان تندروهای دیگر تمدنها، آنگاه که دارای قدرت سیاسی باشند، همچون هیتلر، یهودیان را به کورههای آدمسوزی میسپارند و آنگاه که قدرت و منافع سیاسیشان اجازه ندهند، در نشریات خود، مقدسات اقلیتهای مسلمان را به سخره گرفته و به نام آزادی بیان، به تحریک طرف مقابل میپردازند. رفتاری که تا به حال با واکنشهای گسترده جهان اسلام روبرو شده است. به این ترتیب روشن است که در غرب یک استعداد ذاتی برای برخورد تمدنی وجود دارد. استعدادی که در قالب یک نشریه طنز فرانسوی، اخیرا یک منازعه تروریستی در پاریس را رقم زده و هرچند قتل روزنامهنگاران این نشریه بهشدت ناجوانمردانه است، اما پرسش اینجاست که آیا این نشریه با کاریکاتورهای تحریککنندهاش، درک درستی از اوضاع خاورمیانه و منازعات تروریستی در جهان داشته است یا نه؟! از سوی دیگر پیدایش گروههایی چون طالبان، القاعده و داعش نیز نشان میدهد در تمدن اسلامی نیز تفکر تکفیری بستر مناسبی برای برخورد تمدنی است. همان گروههایی که به تعبیر رهبر انقلاب، برآمده از جریانات جاسوسی MI6 و CIA هستند و امروز با انحرافی جدی نسبت به ارزشهای اسلامی زمینه برخورد و درگیری میان تمدنها را فراهم کرده و زمینه بازگشت افراطگرایان راست در اروپا را پدید میآورند. همان افراطیون اسلام ستیزی که وضعیت مسلمانان اروپا را دشوار خواهند کرد. بنابراین اگر به دو نظریه گفتگوی تمدنها و برخورد تمدنها از زاویه این افراطگرایان نظر بیندازیم، باید اذعان کرد که نظریه هانتیگتون بیشتر با حال و هوای جریانات سیاسی – مذهبی امروز همخوانی دارد. اما همه واقعیت این نیست. نیروهای اعتدالی تمدنها فعال شوند روی دیگر سکه واقعیت این است که هم در تمدن غربی و هم تمدن اسلامی لایههایی فربه از فرهنگ رواداری و مدارا وجود دارد که آماده گفتگو و پایان دادن به منازعه بین تمدنی هستند. بنابراین اگر اتکای نظریه هانتیگتون بر لایههای تندرو تمدنی است، بهنظر میرسد نظریه گفتگوی تمدنها به پشتوانه لایه تمدنی اعتدالی، از گفتگو و مدارا و تساهل سخن گفته و تمدنها را دعوت به ترک مخاصمه میکند. با این همه نکته مهم اینجاست که سوءاستفاده دولتها و جریانهای سیاسی – رسانهای از لایههای تندرو بین تمدنی و بیتوجهی به میانهروها، عملا تحقق نوعی برخورد تمدنی را تسهیل کرده و مانع از گفتگوی تمدنها شده است. این همان هشداری است که اخیرا رئیسجمهور کشورمان در نیویورک آن را مطرح کرد و گفت که اگر به میانهروهای خاورمیانه و جهان اسلام بهایی داده نشود، باید منتظر جهانی پرآشوبتر بود. فرانسه، قربانی رزم تندروها با نگاهی به تئوریهای ارائه شده درباره نسبت تمدنها، میتوان دریافت اوضاع امروز فرانسه ناشی از بیتوجهی سیاسیون غربی به هشدار هانتیگتون نسبت به برخورد تمدنها بوده و آن ها بیتوجه به خاستگاه این نظریه، راه را برای خودنمایی تندروها باز کردهاند. تندروهای اسلامی که با کمک برخی دولتهای غربی و عربی، توانستند در خاورمیانه بر رقیب میانهرو پیشی گرفته و با ایجاد سیاست وحشتآفرینی و ترور، از افغانستان تا سوریه را به خشونت و ناامنی و هرج و مرج بکشانند، امروز رفتهاند تا پرده آخر از سناریوی وحشتآفرینی را بازی کرده و نظریه ساموئل هانتینگتون را عملیاتی کنند. نظریهای که هرچند یک سوی آن افراطیون اسلامی قرار دارند اما سوی دیگرش شامل افراطیون غربگرایی میشود که با تحریک تندروهای مسلمان، عملا فضای لازم برای یک منازعه را ایجاد کردهاند. در چنین شرایطی، برخی سیاسیونی که خواستار دخالت نظامی غرب در خاورمیانه هستند بدشان نمیآید که با دمیدن در آتش برخورد تمدنها، سیاستمداران غربی را تحریک کنند که با لشکرکشی به سوریه و عراق و حتی شاید یمن، اوضاع را از اینکه هست بدتر کنند و این اشتراک منافع تندروهای اسلامی، افراطیون غربی و منافع سیاسی برخی دولتهاست که باعث شده زنگ خطر برای برخورد تمدنی در مرزهای جهان اسلام و جهان غرب بهصدا در بیاید. هرچند در این روزها که رسانهها به اخبار حوادث تروریستی پاریس نظر دارند و مرگ چند شهروند فرانسوی را با هیجانی بیش از قتل هزاران شهروند سوری و عراقی پوشش میدهند، شاید جایی برای یادآوری بخشی از جهان اسلام که تکیهگاه گفتگو و مداراست، نباشد ولی تاریخ مخاصمات تمدنی نشان میدهد اگر راهبرد بیتوجهی به میانهروهای غربی و مسلمان جدی گرفته نشود، باید دیر یا زود شاهد برخاستن آتش از شهرهای بیشتری در اروپا و آمریکا بود. شهرهایی که یک به یک قربانی «جنگ مردم علیه مردم» میشوند، قربانی پیشبینی ساموئل هانتینگتون، قربانی «برخورد تمدنها»… مصطفی انتظاری هروی منبع:رصد انتهای متن/
93/10/22 - 03:59
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]