واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پاسخ به چند سوال چالشبرانگیز
رابطه بیماری و آثار بتهوون چیست؟/ آیا ارتباطی بین ریتم ضربان قلب و ریتم موسیقی وجود دارد؟
آیا بینظمی ضربان قلب بتهوون بر بزرگترین شاهکارهای او اثر گذاشت؟ متخصصان میگویند ساختار موسیقی بتهوون ممکن است حاکی از ناراحتی قلبی وی باشد.
به گزارش خبرنگار موسیقی فارس، «ایوان ههوت» نویسنده مجله تلگراف موضوعی جالب را در یک مقاله مورد ببرسی و کنکاش قرار داده است. انچه در ادامه میآید ترجمه این مقاله است. موسیقی بتهوون واقعا از قلب او میآید. همیشه سرشار از احساسات قلبی است. نشانی از کنایه و دوری از احساسات و عواطف نیست. موسیقی بتهوون همیشه رک و بیریاست، همان چیزی که آن را دوست داشتنی میکند. بتهوون در مورد اثر بزرگش «میسا سولمنیس» میگوید: «میتواند از قلبی به قلب دیگر نفوذ کند.» این عبارت میتواند برای هر کدام از آثارش بکار رود. منظور نویسنده این است که موسیقی بتهوون از قلبش میآید. گروهی از متخصصان قلب بدنبال این نظریه هستند که بینظمیها و شروع و توقفهای تعمدی در آثار بتهوون میتواند نشانههایی از شرایط قلبی وی با عنوان بیماری «آریتمی» یا بینظمی ضربان قلب باشد. این بیماری باعث میشود قلب بطور نامنظم، یا خیلی آهسته یا خیلی تند کار کند. ما واقعا نمیدانیم بتهوون از این ناراحتی رنج میبرده یا خیر، اما این متخصصان میگویند ساختار موسیقی بتهوون حاکی از ناراحتی قلبی وی میباشد. «زاخاری گولدبرگر» یکی از نویسندگان مقاله حس قلبی موسیقی لودویک ون بتهوون که در مجله پرسپکتیو زیست شناسی و پزشکی چاپ و منتشر شده میگوید: «آثار بتهوون انعکاسی از حواس و شرایط فیزیکی خود او را در آهنگسازیهایش نشان میدهد، به عبارت دیگر، او بینظمی در نظم را در موسیقی گنجاند.» نگران نشوید، مطمئنا سوالاتی برایتان پیش میآید اما ایدهها را از دست ندهید. این که ریتم موسیقی و ضربان قلب ما با هم مرتبط هستند خیلی عجیب نیست. زمانی که هیجان زده میشویم ضربان قلبمان بالا میرود و اندک چیزهایی هستند که از موسیقی هیجانیتر باشند. حقیقت این است که ما در مورد پالس یا ضربان موسیقی صحبت میکنیم که ارتباطی عمیق بین ریتم موسیقی و ضربان قلب وجود دارد. خطر زمانی فرا میرسد که این ارتباط عمیق اما ابتدایی مواردی در موسیقی را شرح میدهد که تخصصی و پیچیده هستند. برای یک چیز، قلب فقط یک نوع ریتم بدنی جاگرفته در موسیقی است. در نفس کشیدن، پیاده روی، و دویدن نیز ریتم وجود دارد. موسیقی اینها را با هم درمیآویزد. نه فقط با همدیگر بلکه حالتهای احساسی عاطفی که با آنها مرتبط هستند. و در این فرایند یک چیز جادویی رخ میدهد. مسائل پیش پا افتاده کنار رفته و ابهام و سایه افکنی ماهرانه وارد میشود. یک ریتم کوتاه بلند ادواری میتواند ضربان قلب را تحریک کند، تغییر هارمونیک به آن بدهد و چیزی کاملا متفاوت ارائه دهد، همانطور که در موومان آخر «پاستورال سونتانای» بتهوون میبینیم که نوسان و اهتزاز در اثر جاریست. قطعهای که با نظریه متخصصان قلب همخوانی دارد «کاواتینای» بتهوون کوارتت زهی اپوس 130 است. این اثر یقینا قطعهای با حس قلبی است، که اشکها را به چشمان آهنگساز آورد و در نقطهای مشخص، موسیقی مضطرب و آشفته میگردد. بتهوون از موسیقی با عنوان «بکلمت» چیزی به معنای «پریشانی» یاد میکرد. دانشمندان همین را بینظمی ضربان قلب مینامند، درحالی که دیگران آن را «ریتم بریده بریده» توصیف میکنند. واقعیت این است که این، یک محرک و برانگیزاننده کسی است که تحت احساسات و عواطف شدید پریشان گشته است، آنقدر شدید که احساس خفقان نموده است. چیزی که آنرا شدید میکند این است که موسیقی به شکلی غیر منتظره از گام «میبمل ماژور» به گام «دو بمل ماژور» تغییر میکند. اما آیا ما واقعا به ارتباط بین بینظمی ضربان قلب و حرکت به کلید میانی پایینتر اعتقاد داریم؟ چناچه زمانی برای یافتن دلیل فیزیکی هر چیزی در این مسیر گام نهادید هیچ دلیلی برای توقف نیست. اینکه گام «ر بمل» نزدیک به قسمت آغازین سمفونی«ارویکای» بتهوون، میتواند مشکل ناگهانی اسید معده باشد؟ و انفجار شادی و خوشحالی در انتهای سمفونی پنجم شاید به دلیل موجی از اکسی توکسین در جریان خون بتهوون باشد؟ مطالعه سوابق موسیقی و تاثیراتی که تصور میشود از بدن گرفته شده همچنین میتواند گمراه کننده باشد. چون بحث ارتباط بیماریها با بزرگترین آثار موسیقی است. انتهای پیام/
93/10/21 - 13:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]