تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه پرهيز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردنى و نوشيدنى پرهيز مى‏كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834418420




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقشه خوان ديني مسير زندگي مردم هستيم


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نقشه خوان ديني مسير زندگي مردم هستيم
قديم‌ترها يك سري از آدم‌ها بودند كه حرفشان رد خور نداشت.
نویسنده : طاهره تركماني 
همه براي آنها حساب ويژه‌اي باز مي‌كردند و روي اسمشان قسم مي‌خوردند. قديم‌ترها انگار همه چيز لطف ديگري داشت و به پشتوانه همين لطف كه ته‌مايه‌هاي صداقت و سادگي چاشني هميشگي‌اش بود خيلي چيزها و خيلي حرف‌ها به دل مي‌نشست اما حالا پاي يك حقيقت تلخ در ميان است؛ حقيقتي كه دوست نداشتيم اين طور شود اما اين طور شد. حقيقتي كه خيلي‌ها را بين خوف و رجا نگه داشته و خيلي‌ها را از راه آمده پشيمان كرده است؛ حقيقتي كه سبب شد دلمان كمتر براي خيلي چيزها بسوزد كمتر دلمان براي يك چيزهايي شور بزند اين روزها. . . اين روزها خيلي چيزها رنگ و بوي قديم را ندارد يا ايراد از ماست كه نمي‌توانيم مثل قديمي‌ها همه چيز را خوب تمييز دهيم يا مشكل كار در جايي ديگر است كه متأسفانه هر وقت خواستيم آن را به نقد بكشيم يا حرفي از آنها بزنيم يك خط قرمز بزرگ براي ما كشيدند كه ‌اي واي اينجا منطقه ممنوعه است. از همان قديم الايام روحاني‌ها براي همه ما به مثابه انسان‌هاي ملبسي هستند كه وقتي كسي آنها را مي‌بيند به اين فكر مي‌كند كه اين آدم بايد همه چيزش درست باشد غذا مي‌خورد براي خدا باشد اگر هم نمي‌خورد براي خدا باشد. هر آدمي به اين فكر مي‌كند كه هيچ روحاني‌اي نبايد ماشين داشته باشد خانه همه آنها بايد در پايين‌ترين نقطه شهر باشد و قس علي هذا. . . اما حقيقت ماجرا چيز ديگري نيست؛ نمي‌گويم ماجرا متفات‌تر از آن چيزي است كه فكرش را مي‌كرديم اما مي‌خواهم بگويم بعضي خصلت‌ها و رفتارها در زندگي روحاني‌ها فراتر از چيزي است كه تصورش را مي‌كنيد. فقط وقتي مي‌توانيد به بخش مهمي از ندانسته‌هاي زندگي اين قشر خاص پي ببريد كه پاي صحبت‌هايشان بنشينيد آنوقت است كه خيلي چيزها روشن مي‌شود، بد از خوب جدا مي‌شود و تازه مي‌شود فهميد براي خدا زندگي كردن، ساده‌زيستي حقيقي، دوري از تجملات، پايبندي به قوانين اجتماعي و شرعي، اجراي همه خوبي‌ها و دوري از همه بدي‌ها يعني چه؟ حرف‌‌هاي ميثم صاحبدل آدم را در بين حرف و عمل متوقف و تازه مشخص مي‌كند كه اصل يادمان رفته و دائم بر سر هم مي‌كوبيم كه چه شد به اينجا رسيديم. ميثم صاحبدل از آن دست جوان‌هاي نخبه حوزوي است كه دل از ثروت ميلياردي خانه و خانواده كنده، برخلاف نظر اطرافيانش پايش را در يك كفش كرده و راهي عالم حوزه و روحانيت شده و در كنار درس حوزه به تحقيق و كارهاي علمي هم پرداخته است. شايد خانواده صاحبدل و حاج‌حسين، پدر اين خانواده كه يكي از بزرگ‌ترين واردكنندگان قطعات خودروهاي سنگين است هم هيچ‌گاه فكر نمي‌كردند كه يك روز تنها پسر خانواده، بزرگ‌ترين ميراث‌بر خانواده صاحبدل به جاي تحصيل در بهترين دانشگاه‌هاي خارج از كشور، تحصيل در حوزه را انتخاب كند. براي آشنايي بيشتر با نوع تفكر و سبك زندگي يك روحاني جوان و سيري در دنياي طلبگي با او به گفت‌وگو نشستيم.   چه شد كه دل كنده از عالم دنيا شديد و حوزوي شدن را انتخاب كرديد؟ هيچ، زماني كه در دو راهي ادامه كار و زندگي قرار گرفتم راه دلم را انتخاب كردم. هرچه فكر كردم ديدم مگر چند سال قرار است زندگي كنم كه بخواهم همان چند سال را هم به كوركورانه زندگي كردن بگذرانم؟ از طرف ديگر من به شدت آدم حسابگر و دو، دوتا، چهارتايي هستم، كاري نمي‌كنم، مگر اينكه مطمئن باشم سودي برايم دارد. حتي بين سود كوتاه‌مدت و بلند‌مدت كاري را انتخاب مي‌كنم كه سود بلند‌مدت داشته باشد. ماجراي حوزه رفتن و مخالفت خانواده‌ام هم بر اساس همين مصلحت‌سنجي‌ام بود. چون به قول مادربزرگ آدم اگر كوه طلا هم داشته باشد بالاخره يك روز از دست مي‌دهد كسي برنده زندگي است كه سود بيشتر و ماندگارتري در ازاي رفتن جواني‌اش كسب كند. روحاني‌ها چقدر خودشان به احكام، واجبات و مستحبات عمل مي‌كنند؟ ارزش‌‌هاي الهي و معارف دين در حوزه‌ها تدريس مي‌شود و طبيعي است انساني كه سال‌ها عمرش را صرف يادگيري چنين علومي كند براي نتيجه گرفتن بهتر تلاش مي‌كند تا هم در زندگي خودش اين آموزه‌هاي ديني را به كار بندد هم به ديگران آموزش دهد. ما در نظر مردم عالمان ديني هستيم كه اگرچه هر كدام نسبت به ديگري رتبه‌بندي داريم اما در كل نسبت به مردم از اطلاعات ديني بيشتر مطلع هستيم. طبيعي است مردم انتظار دارند كه ما بيشتر از آنها به حدود قوانين شرعي مطلع باشيم و بهتر از آنها رفتار كنيم. اين يعني همه روحاني‌ها بد و خوب را مي‌فهمند؟ بله همه معارف ديني در قالب علم كلام و فلسفه الهي و... در تمام حوزه‌ها تدريس مي‌شود. روحاني‌ها در زمان تحصيل خود مي‌آموزند كه دليل اصلي آفرينش انسان چه بوده است، انسان در چه مسيري بايد زندگي كند و حتي ضرورت مرگ را هم ياد مي‌گيرد. اينكه آيا مرگ خاتمه زندگي است يا نه، روحاني‌ها همه اين معاني را مي‌دانند اما اين بدان معني نيست كه همه‌شان به دانسته‌هايشان عمل مي‌كنند بلكه فقط به اين دليل است كه آنها حد و مرز خوب و بدهاي شرعي و اجتماعي را بهتر از بقيه مي‌دانند و بايد در دانستن اين خوبي‌ها و بدي‌ها به مردم هم كمك كنند. اين يعني همه مردم مي‌دانند راه و چاه چيست؟ بله همه مي‌دانند اما ما در مشخص شدن مسير زندگي به آنها كمك مي‌كنيم. در نظر بگيريد وقتي ما در حوزه علم تفسير مي‌آموزيم پس ياد مي‌گيريم چطور احكام شرعي را از آيات قرآن برداشت كنيم. تنها فرق ما با مردم اين است كه كمي در تفسير و برداشت آيات و روايات بيشتر مي‌آموزيم، همين. جامعه ما و مردم ما درست مثل يك تيم همكار يا ورزشي هستند كه قواعد بازي را بلدند اما براي عبور از پرتگاه‌ها و دور زدن بيراهه‌ها نياز به حضور يك كاربلد دارند. شما حتي اگر يك راننده خبره باشيد و در مسابقه رانندگي شركت كنيد نياز به يك راه‌بلد و نقشه‌خوان داريد چون با همه مهارتتان به بن‌بست خواهيد رسيد. ما در واقع همان نقشه‌خوان‌هاي ديني زندگي مردم هستيم. شما فكر مي‌كنيد چرا با وجود تلاش بسياري كه در مورد قشر جوان از سوي مسئولان امر صورت مي‌گيرد نتيجه كافي حاصل نمي‌شود ؟ مسئله اينجاست بسياري از مسئولان امر، بخش عمده‌اي از آنچه كه بايد در مورد مسائل ديني به جوان‌ها بياموزند را ناديده مي‌گيرند در واقع مسئولان در بخش كلي و جهت‌دهي‌هاي مهمشان تنها مسائل اجتماعي و بين‌الملل را لحاظ مي‌كنند كه اين كامل نيست. حقيقت اين است كه ما بر اساس داده‌هاي اسلام عمل نمي‌كنيم. هنوز خيلي از مسائل توحيدي را جدي نگرفته‌ايم. ما اراده خودمان را مقدم بر همه چيز مي‌دانيم. مشخص است اگر با اين رويه ادامه دهيم راه به جايي نمي‌بريم حالا فرقي نمي‌كند مخاطب ما قشر جوان باشد يا ميانسال. فكر مي‌كنيد آنچه امروز امر به معروف و نهي از منكر در جامعه ناميده مي‌شود كامل است؟ امر به معروف و نهي از منكر شرايط خاص خودش را دارد. همه مي‌دانند تا زمينه‌هاي اجرا نباشد نمي‌شود كامل وارد عرصه اجراي اين امر شد ضمن اينكه حتي اجراي اين دستور واجب هم چندمرحله‌اي است. اما آنچه امروز ديده مي‌شود به خصوص در ذهن جوان امر به معروف و نهي از منكر تنها در واگن گشت ارشاد خلاصه مي‌شود اما آيا حقيقت اين امر واجب فقط واگن ارشاد است؟ نه نيست. ما امروز تنها نهي از منكر مي‌كنيم و خبري از امر به معروفات نيست! حتي خوب نهي از منكر كردن را هم بر اساس آموزه‌هاي ديني بلد نيستيم. بايد توجه داشته باشيم كه در هيچ مسيري اگر منطق را لحاظ نكنيم نمي‌توانيم نتيجه بگيريم. فكر مي‌كنيد مردم در مقايسه با قديم چه تصوري در مورد قشر شما دارند؟ همه نسل‌هاي قديم براي روحاني‌جماعت ارزش خاصي قائل بودند. هميشه مردم ختم كلامشان حرف امام جماعت محله‌شان بود و براي هر كار ساده‌اي از او مشورت مي‌گرفتند. اين نوع ارادت و احترام به نسل جديد هم منتقل شد، اما خود ما روحاني‌ها هم در كمرنگ شدن احترام مردم بي‌تقصير نيستيم. حقيقت اين است كه بعضي از روحانيون در مسند قدرت هستند. آنها كه استخوان‌بندي نظام را تشكيل مي‌دهند آدم‌‌هاي خوبي هستند اما حضور روحاني‌ها در جايگاه مسئولان هميشه اين انتظار را از سوي مردم همراه داشته كه امور كاملاً ديني و بر اساس قانون اجرا شود اما سؤال من اين است كه آيا تا امروز حقيقتاً اينطور بوده است؟ وقتي يك روحاني عهده‌دار مسئوليت فرمانداري يا شهرداري مي‌شود و از طرف ديگر در اجراي وظايفش تخطي مي‌كند طبيعي است كه در ذهن مردم نگاه بد ايجاد شود. اين نكته ظريفي است، اما به هر حال قابل انكار نيست بعضي وعده‌ها عملي نشده و در نتيجه بدبيني ايجاد شده است. جامعه بيشتر به جوان‌ها بدهكار است يا خانواده‌ها؟ خانواده‌ها امروز خيلي بدهكارند، از تربيت صحيح نسل بعد غافل هستند. خانواده‌ها بايد براي مذهبي شدن بچه‌هايشان از كارهاي كوچك شروع كنند اما كم كاري مي‌كنند بعد از چند سال كه با مشكل مواجه شدند دنبال چون و چرايش مي‌گردند و گناه را به گردن يكديگر مي‌اندازند. مثلاً براي تشويق كودكان به نماز خواندن يكي از آسان‌ترين راه‌ها درنظر گرفتن جايزه است، اما از همين راه ساده هم غفلت مي‌كنند. مردم بر اساس عشق عمل نمي‌كنند. عشق يعني چه؟ عشق يعني حب الهي، همان كه در دعاي كميل مي‌خوانيم «خدايا علاقه من به خودت را لبريز كن» يعني به من معرفت بده. مثل علي (ع) كه در روايات داريم: علي (ع) ديوانه خدا بود يعني آنقدر عاشق مي‌شوند كه اراده معشوق جايگزين آن مي‌شود. عشق دو معنا دارد اما عشق واقعي حب الهي است كه نمونه‌اش در دعاي كميل آمده؛ آنجا كه مي‌گوييم «خدايا علاقه من رو به خودت لبريز كن از راه معرفت». بگذاريد محبت و علاقه در مسير درك كردن به زندگي‌تان جهت بدهد. عشق يعني انسان نسبت به معشوقش به هر نحوي ارادت پيدا كند و تسليم كامل باشد طوري كه هيچ اراده‌اي نداشته باشد. معرفت و عشق خدايي هم بايد همينطور باشد. و نوع ديگر عشق يعني چه؟ عشق حقيقي احساسي است كه گذرا نباشد يعني محبت و درك كردن همديگر. حالا اين عشق را كجا مي‌شود پيدا كرد؟ اگر انتخاب‌ها صحيح باشد عشق پيدا مي‌شود. اگر مسير انتخاب و سنجش را درست طي كرده باشيد خود به‌خود عشق سر راهتان قرار مي‌گيرد. اگر مسير عشقتان الهي باشد عشق خدا در دلتان جاي مي‌گيرد و اگر مسير دنيوي طي كنيد بهترين گزينه نصيبتان مي‌شود. دين ما با دنيا دوستي مشكل دارد؟ چرا همه‌اش مي‌گويند نبايد به دنيا دل بست؟ «از دنيا دل كندن» معنايش اين نيست كه دنيا را دوست نداشته باشيم بلكه معنايش اين است كه در دنيا ارزش‌ها را در صدر اولويت‌ها قرار ندهيم، مخصوصاً آنها كه مؤمن هستند. بسته به شرايط، مسلمان گاهي در تنگناي مادي قرار مي‌گيرد. فراموش نكنيد از دنيا دل كندن به معناي استفاده از دنيا و دنياگريزي نيست منظور ما اين نيست كه دنيا را بريزيد دور بلكه ما منظورمان اين است كه ارزش‌هاي الهي را حاكم بر ارزش‌هاي مادي قرار دهيم و در امور زندگي‌مان بيش از ماديات و مسائل دنيوي، فكرمان را به مسائل اخروي معطوف كنيم. ما مي‌گوييم به جاي آنكه دو دستي بچسبيم به دنيا و لذت‌هاي آن بهتر است ياد بگيريم كه بعضي چيزها را در دنيا اصلاً نبايد دوست داشت چون بايد بپذيريم به دنبال وابستگي به يك چيز مادي وابستگي‌هاي بعدي هم خواهد آمد. مثلاً وقتي كسي پول دوستي را سرلوحه كار و زندگي‌اش قرار مي‌دهد براي كسب پول بيشتر شايد دست به خلاف، كم فروشي، دغل بازي و كلاهبرداري بزند چون به قول اميرمؤمنان (ع) هيچ كوهي از مال در جايي اندوخته نمي‌شود مگر اينكه در جايي ديگر حق ضعيفي خورده شده باشد. ما در بين همه علوم ديني و حوزوي مي‌آموزيم كه تسليم مطلق حاكميت خدا باشيم. ارزش‌هاي الهي يعني معارف الهي در همه حوزه‌ها براي همه روحانيون تدريس مي‌شود. البته نوعاً روحاني‌ها در قالب علم احكام و فلسفه علم الهي درس مي‌خوانند آنها حقيقت تولد و مرگ را مي‌آموزند. اينكه چرا آمديم به دنيا و چرا مي‌رويم و آيا مرگ خاتمه زندگي است؟ اگر اين معنا و حقيقت روشن شود آنجاست كه هر انساني موحد و يكتاپرست مي‌شود و مسير حقيقي زندگي‌اش را پيدا مي‌كند. با همه اين تفاسير خط قرمز دنيا كجاست؟ خط قرمز دنيا همان خط قرمز خداست و خط قرمز خدا جايي است كه رضايت خدا در آن نباشد. بهترين روش براي رسيدن به اين هدف و دور نشدن از اين مسير اتكا به احاديث و روايات اهل بيت (ع) است؛ همانجا كه گفته‌اند: رضايت ما در رضاي خداست. اين به تعبيري همان دو راهي كه گفتم را مطرح مي‌‌كند. دو راهي دنيوي كه اگر كسي عالم و معتقد ديني باشد بر اساس باور توحيدي خيلي چيزها را در اولويت امورش قرار مي‌دهد و از اين طريق خود به خود ثواب و گناه از هم جدا مي‌شود. نكته ظريف ميان زندگي مؤمنان واقعي با مردم عادي دقيقاً همين‌جاست. اهم و مهم كردن مؤمنان با مردم عادي فرق دارد. يك مؤمن اگر بخواهد چيزي بخرد اول از خودش مي‌پرسد اين خريدن رضايت خدا را در پي دارد؟ استفاده از اين وسيله به اعتقاداتم ضربه نمي‌زند؟ بعد كه خيالش راحت شد دست به كار خريد مي‌شود.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن