واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
مشکلات رفتاری کودکان؛
آشنایی اجمالی با چند مشکل رفتاری در کودکان و علل آن ها
نگرانى شکل تخيلى ترس است و معمولاً اغراق غير منطقى در مورد حوادثى است که احتمالاً رخ خواهد داد. اين حالت در کودکان طبيعى است و حتى در سازگارترين کودکان نيز گاه يافت مىشود.
امام علی علیه السلام فرمودند:خوش اخلاقى روزى ها را زياد مى كند و ميان دوستان انس و الفت پديد مى آورد. به گزارش سرویس خانواده جام نیوز، يکى از رايجترين مشکلات کودکان در سنين ابتدايي، دروغگويى است. اين رفتار همانند رفتارهاى ديگر، در نتيجهى علت و يا علل خاصى در کودک رخ مىدهد. براى مثال در کودک پيشدبستانى انگيزهى دروغگويي، فريب دادن ديگران نيست، بلکه بيشتر جنبهى تخيلى دارد. در حاليکه در سنين بالاتر علت دروغگويي، فرار از تنبيه يا تهديد به تنبيه است که کودک احساس مىکند سزاوار آن است. درصدى از دروغگويى نيز، بخصوص در بين پسران، مىتواند به خاطر زرنگى و زيرکى و فرار از مجازات در برابر تخلفات و قانونشکنى باشد. دروغگويى ممکن است در ارتباط با احساس ناامنى کودک باشد.
کمرويى و گوشهگيرى روانشناسان معتقدند که گوشهگيرى و کمرويى زياد مىتواند نشانهاى جدى از ناسازگارى فرد و مساعدترين وضعيت براى ابتلا به بيمار روانى باشد. کودک منزوى و گوشهگير، از موقعيتهاى اجتماعى به دليل ترس از هرگونه شکست و نوميدى مىگريزد و اجتناب مىورزد. او شکستهاى خود را به حساب شانس و اقبال خويش مىگذارد و آن را مىپذيرد.
کودکان منزوى و گوشهگير در حد امکان از هرگونه تماس با ديگران و شرکت در فعاليتهاى جمعى احتراز مىورزند و به سبب رنج ناشى از احساس ناامنى و بىکفايتى در خود، افرادى ناشاد بوده، پيوسته به دنياى درون خويش پناه مىبرند. در حاليکه آنها به شدت نياز دارند توانايىها و قابليتهايشان شناسايى شود و احساس کنند عضو با ارزشى در گروه همسالان خود هستند و خواسته ها و نيازهايشان در حد معقول و واقعبينانه، در فعاليتهاى روزمرهى زندگى ارضا شود.
نگرانى نگرانى شکل تخيلى ترس است و معمولاً اغراق غير منطقى در مورد حوادثى است که احتمالاً رخ خواهد داد. اين حالت در کودکان طبيعى است و حتى در سازگارترين کودکان نيز گاه يافت مىشود. نگرانى نسبت به تکليف و دروس مدرسه و نمرات، يکى از متداولترين مواردى است که در بين دانشآموزان سنين دورهى ابتدايى مشاهده مىشود. هرچند نگرانىهاى کودکان در سنين مختلف با يکديگر متفاوت است، ليکن بنظر مىرسد، کودکان نگرانىهاى نسبتاً مشابهى دارند. مهمترين عامل نگرانىهاى کودک، خانه و روابط خانوادگى و پس از آن مسائل و مشکلات مربوط به مدرسه است. نگرانىهاى خانوادگى نوعاً مربوط به تندرستى و امنيت اعضاى خانواده و يا سرزنش و تنبيه والدين است. زمانى که نگرانىهاى فرد شدت يابد، فرد دچار اضطراب مىگردد و آن عبارت از احساس ناراحتى نسبت به پيشبينى يک تهديد و يا واقعهى ناگوار در آينده است.
دزدى بسيار طبيعى است که کودک دو ساله، درک صحيحى از اهميت مالکيت نداشته باشد و بدون اجازه اسباببازى خواهر يا برادرش را بردارد. اما همين کودک اگر در سن ده سالگى به وسايل دوستش در مدرسه، بدون اجازه دست بزند يا آن را بردارد، به دردسر مىافتد و متهم به دزدى مىشود. بنابراين انتظار مىرود که او تفاوت بين راستى و نادرستى را درک کند. هميشه براى دزدي، مانند هر رفتار ديگر، علتى وجود دارد. اين علت مىتواند نياز شخصي، جلب توجه و تأييد اجتماعى و يا ابراز دشمنى با هدف انتقامگرفتن صورت پذيرد.
پرخاشگرى پرخاشگرى در حد معمول آن براى کودکان سنين دبستانى طبيعى بنظر مىرسد، لکن پرخاشگرى زياد نشانگر آن است که کودک در يادگيرى رفتارهاى مطلوب، در مواجهه با محرکهايى که خشم او را بر مىانگيزد، دچار شکست و ناکامى شده است. بدليل ماهيت ناراحتکننده و مزاحم پرخاشگري، خطر آن از انزواطلبى کمتر است، زيرا حداقل نشاندهندهى تلاش فعال کودک در جبران ناکامىهايش محسوب مىشود.
علت اصلى پرخاشگري، شکستها و ناکامىهاى طولانى مدت است. تنبيههاى شديد و انضباط خشک و انعطافناپذير نيز از جمله علل پرخاشگرى است. از آنجا که پرخاشگرى کودک در مدرسه، نوعى تهديد اعتبار و مقام معلم تلقى مىگردد، با خصومت و دشمنى به آن پاسخ داده مىشود که اين خود پرخاشگرى بيشتر را در کودک بوجود مىآورد.
فرار از مدرسه مطالعات انجام شده ( ايلينگورث ۱۹۷۳، ترجمهى نوابىنژاد) در مورد رابطهى بين فرار از مدرسه و بزهکارى نشان مىدهد که فرار از مدرسه يکى از علل مهم بزهکارى کودک و نوجوان است. فرار از مدرسه را مىتوان نشانه ى ناسازگارى کودک و يکى از رفتارهاى پيش بزهکارى دانست. در حقيقت، فرار از مدرسه، هشدار و زنگ خطرى نسبت به ناسازگارىهاى جدىتر در زندگى کودک است.
ترس از شکست و يا تکرار پايهى تحصيلي، عقبماندگى درسي، انضباط خشک و تنبيه شديد و بالاخره بىفايده و بىمعنا بودن درسخواندن را مىتوان از جمله علل فرار از مدرسه برشمرد.
ناخن جويدن ناخن جويدن يکى از رايجترين مشکلات کودکان دبستانى است. اين مشکل در سنين پيشدبستانى بندرت ديده مىشود. سن اوج آن حدود يازده سالى است و در بين پسران بيش از دختران شايع است. معمولاً کودک در حالت تنش و ناراحتى و فشار روانى به اين عمل دست مىزند که منبع اصلى ناراحتىهاى او نيز عمدتاً وضعيت و مشکلات خانواده و پس از آن مدرسه است. اساساً بين ناخن جويدن و احساس ناامنى و اضطراب، رابطه وجود دارد و در صورت بروز ناامنى شديد، ناخن جويدن نيز شدت مىيابد. مطالعات نشان مىدهد، کودکانى که ناخن مىجوند، بخصوص آنها که داراى نشانههاى ديگر عصبى مانند تيک، شبادراري، بىتوجهي، لکنت و مانند آن هستند، در مقايسه با کودکانى که به اين رفتار مبتلا نيستند، در کار مدرسهاى خود ناموفقتر خواهند بود. ناخن کندن نيز عادت مشابهى است که داراى همان اثر و ظاهر است. آفتابیر / 2009
۰۸/۱۰/۱۳۹۳ - ۱۶:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]