تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سلام را رواج ده تا خير و بركت خانه ‏ات زياد شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815498163




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

منبع‌شناسی معروف ترین کتاب تاریخی جنگ جمل


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
منبع‌شناسی معروف ترین کتاب تاریخی جنگ جمل
یکی از متون کهن تاریخی شیعه که جایگاه مهمی در تاریخ‌نگاری شیعه دارد و طی چند سال گذشته تصحیح شده، کتاب الجمل تألیف شیخ مفید است.

خبرگزاری فارس: منبع‌شناسی معروف ترین کتاب تاریخی جنگ جمل



بخش اول چکیده نقش شیعه در دانش‌های مختلف ازجمله تاریخ‌نگاری قابل توجه بوده و میراث گران‌بهایی از علمای شیعه دراین‌زمینه موجود است؛ بسیاری نیز مفقود شده و تنها بخش‌هایی از آنها در منابع تاریخی اهل‌سنت برجای مانده است. تلاش برای بازسازی کتب مفقوده شیعه از یک سو و تصحیح محققان پرتلاش برای ارائه متون برجای مانده از سوی دیگر، برای تبیین هرچه بهتر نقش شیعه در تمدن اسلامی مورد توجه جدی قرار گرفته است. یکی از متون کهن تاریخی شیعه که جایگاه مهمی در تاریخ‌نگاری شیعه دارد و طی چند سال گذشته تصحیح شده، کتاب الجمل تألیف شیخ مفید است. با توجه به اهمیت این منبع کهن مناسب می‌باشد تا هرچه بهتر وجوه مختلف کتاب مورد توجه قرار گیرد. آنچه بسیار مهم می‌نماید، نقد و بررسی منابع این کتاب است تا بتوان قضاوت دقیق‌تری برای ارزش‌گذاری آن داشت. واژگان کلیدی کتاب الجمل، شیخ مفید، منبع‌شناسی، عثمانیه، ابومخنف، واقدی. طرح مسئله باز کاوی متون کهن تاریخی برجای مانده از شیعه و به‌دست آوردن نقاط قوت و ضعف آنها برای تبیین ارزش و اعتبار این منابع، موضوع مهمی در جهت‌سازی قضاوت‌های تاریخی است. بدون شناخت دقیق و صحیح نه می‌توان به درستی و اطمینان بر منبعی اعتماد و استناد کرد و نه می‌توان در مواجهه با قضایای تاریخی، قضاوتی مطابق و یا نزدیک با واقع انجام داد. ازاین‌رو منبع‌شناسی پایه و اساس دیدگاه‌های نظری است. کتاب جمل شیخ مفید یکی از متون کهن تاریخی شیعه است که مطالعه آن با رویکرد جامع‌الاطرافی شیخ مفید کاملاً با کتاب‌های مشابهی که درباره این حادثه مهم صدر اسلام نوشته شده، تفاوت دارد. با توجه به منابع کهن‌تری که شیخ از آنها بهره برده و از بین رفته‌اند و نیز زاویه‌های پنهان و دقیقی که مورد توجه شیخ بوده که در کتاب‌های تاریخی محض دیده نمی‌شود و یا به‌ندرت دیده می‌شود، این کتاب می‌تواند در سبک‌شناسی تاریخ‌نگاری شیعه مهم و قابل توجه باشد؛ به‌خصوص که نویسنده آن یکی از چهره‌های شاخص شیعه در فقه و کلام و تاریخ بوده و ریاست امامیه را در زمان خود برعهده داشته است. در منبع‌شناسی باید جهات مختلف مورد کنکاش و توجه قرار گیرد تا بتوان شناخت دقیق و جامعی از آن به‌دست آورد؛ درحالی‌که متأسفانه در الگوهای ارائه‌شده در منبع‌شناسی بیشتر بر معرفی شناسنامه‌ای کتاب تکیه می‌شود. ازاین‌رو ارزش و اعتبار واقعی منابع تبیین نشده و گاه به دلایل حاشیه‌ای، قضاوت‌های غلطی صورت می‌گیرد که در نتیجه بر تحقیقات تاریخی تأثیر منفی می‌گذارد. بر این ‌اساس سعی شده جهاتی که شناخت و ارزش واقعی منابع را به‌دست می‌دهد، در بررسی این کتاب مورد توجه قرار گیرد. آنچه در پی می‌آید، نقد و بررسی منابع این کتاب است. منبع‌شناسی کتاب در مقاله‌ای که به معرفی کتاب الجمل پرداخته‌ایم، (1) توضیح این مطلب داده شد که شیخ مفید با توجه به جامعه اهل‌سنت بغداد، کتاب خود را مستند به مورخان اهل‌سنت کرده و حتی دراین‌باره به طبری و ابوحنیفه و دینوری و امثال آنان توجهی نکرده است؛ بلکه به منابع اصلی و کهن‌تر اعتماد کرده است. کتاب الجمل به دو بخش کلامی و تاریخی تقسیم می‌شود؛ ولی منابع شیخ به تناسب موضوع باید به سه دسته کلامی، حدیثی و تاریخی تقسیم شود. یک. کلامی به‌نظر می‌رسد آنچه را که شیخ از اقوال متکلمان فرق و مذاهب مختلف برگرفته و نقل می‌کند، بیشتر مستند به اقوال مشهوری است (2) که شیخ، دانشمندان برخی از آن مذاهب را در عصر خود دیده و در مناظرات با آنان نشسته است (3) و تنها در دو مورد از منابع خود از آن نام برده که به قرار ذیل است: فضیلة المعتزلة و البیان و التبیین جاحظ عمرو بن بحر (4) (255 ـ 163 ق) شیخ مفید از این دو کتاب به‌صراحت نام برده است. (5) از کتاب اول در بحث اعتقاد معتزله درباره دو گروه (اصحاب جمل و علی(علیه السلام))، و از کتاب دوم خطبه شقشقیه را روایت کرده است. به‌جز این دو مورد، در یک جای دیگر نیز نظر جاحظ را درباره موضع امیرالمؤمنین(علیه السلام) نسبت به قتل عثمان بیان کرده است. (6) شیخ در یک جا با عبارت «حکی احمد بن یحیی» (7) دیدگاه ابوالهذیل علاف معتزلی را نقل کرده که به‌نظر می‌رسد از کتاب فضیحة المعتزله راوندی (8) برگرفته است؛ در جای دیگر با عبارت کلی «اصحاب المقالات» اشاره کرده است. (9) به‌نظر می‌رسد به‌جز فضیلة المعتزله که از منابع اصلی شیخ برای نقل گفته‌های دانشمندان معتزله بوده، وی به تألیفات دیگر دانشمندان این فرقه نیز دست داشته است؛ چراکه اسامی نام برده‌شده جملگی از نویسندگانی هستند که ابن‌ندیم و دیگران تألیفات آنان را برشمرده‌اند؛ مانند بشر بن معتمر، (10) ابوموسی المردار، (11) جعفر بن مبشر، (12) اسکافی (13) و دیگران. (14) دو. حدیثی بخش زیادی از احادیث کتاب مربوط به حقانیت و فضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام) و نیز در ارتباط با جنگ آن حضرت با محاربین است و برخی درباره فضایل اصحاب علی(علیه السلام) است؛ احادیثی مانند حدیث منزلت، (15) حدیث «یا علی حربک حربی»، حدیث «یا علی انا حرب لمن حاربک» و ... . (16) همچنین چند حدیث در فضایل عمار و احادیث دیگر نیز نقل شده است. شیخ مدعی شهرت روایی و استفاضه و تواتر قریب به اتفاق این روایات است که هیچ‌کس بر صحت آنها ایرادی نگرفته است. (17) وی چنان به این ادعاهای خود اطمینان دارد که می‌نویسد: این‌گونه اخبار چنان مسلم هستند که نیازی به جمع‌آوری سند ندارد. (18) از همین رو وی در مباحث حدیثی، منبع حدیثی ارائه نکرده است؛ اما صحت استفاضه و تواتر و اتفاق که مدعای شیخ است، با ارجاعات محقق کتاب به منابع معتبر حدیثی اهل‌سنت به‌صورت ضمنی تأیید شده است. بر این‌ اساس، چنانچه به سند برخی از این احادیث اشکالی هم باشد، از اعتبار آنها نمی‌کاهد و ضرری به مدعا ندارد. با این‌حال شیخ شبهه مخالفان را مبنی بر اینکه آنها اخبار آحاد هستند و یا با فضایلی که برای دیگران نیز نقل شده، در تناقض‌اند، پاسخ داده است. (19) سه. تاریخی شیخ برای نقل گزارش‌های مربوط به جنگ جمل، مستندات خود را بهتر بیان کرده که به شرح ذیل است: 1. اخبار مشهوره و مستفیضه و اجماعی شیخ در این بخش نیز براساس همان رویه‌ای که در بخش احادیث داشته، عمل کرده و تنها به اخبار مشهور و مستفیضه و حتی مورد اتفاق و اجماع استناد کرده است. این موضوع در مقاله جداگانه‌ای به‌تفصیل بحث شده است. (20) 2. منابع مکتوب شیخ مدعی است نویسندگان منابعی که نام برده، از اهل‌سنت هستند. هرچند جای نقد این مدعا در برخی موارد باقی است، (21) اما در اعتبار آنان نزد اهل‌سنت جای هیچ شکی وجود ندارد. این کتاب‌ها و نویسندگان و ارزش آن منابع که خواهد آمد، منابع مکتوبی بوده که نزد شیخ بوده است. بنابراین چنانچه روایات به‌صورت معنعن ارائه شده باشد، نباید تصور شود که شفاهی بوده؛ بلکه از آن جهت مکتوب می‌باشند که اولاً خود شیخ به این مطلب تصریح کرده است؛ (22) دوم اینکه تراجم‌نگاران و فهرست‌نویسان این منابع را نام برده‌اند. منابع مکتوب شیخ در الجمل به ترتیب زمانی مؤلفان عبارتند از: 1 ـ 2. کتاب «تاریخ الخلفا» ابن‌اسحاق (د. 151 ق) محمد بن اسحاق بن یسار مطلبی، سیره‌نویس شهیر و مؤلف السیرة النبویه. (23) در تبحر و تخصص او در سیره و مغازی همه اتفاق‌نظر دارند و به تعبیر شافعی، همه دراین‌زمینه عیال و محتاج او هستند. (24) زهری، ابن‌اسحاق را دانشمندترین فرد به دانش سیره دانسته است. (25) او را جزو دوازده نفری نام برده‌اند که دانش سنت بر محور آنان است. (26) شیخ مفید در چهار جا از او نام برده که تمامی آن مطالب مربوط به عثمان و مقتل اوست. (27) از آنجا که برای ابن‌اسحاق کتابی به‌نام «مقتل عثمان» و یا «الجمل» ذکر نشده است، به احتمال قریب به یقین مطالب مزبور در الجمل شیخ به نقل از تاریخ الخلفا ابن‌اسحاق بوده که در شمار تألیفات او بدان تصریح شده است. (28) قطعه‌ای از تاریخ الخلفا ابن‌اسحاق که بر روی کاغذ پاپیروس نوشته شده، انتشار یافته است. (29) 2 ـ‌ 2. کتاب «الجمل» ابومخنف (د. 157 ق) ابومخنف لوط بن یحیی غامدی ازدی کوفی، نویسنده پرکار و نامی عراق. در شمار تألیفات ابومخنف هیچ شک و شبهه‌ای نیست که وی کتابی به‌نام الجمل داشته است. (30) آنچه در ارتباط با او مهم است، دو مطلب است: نخست مذهب ابومحنف، و دوم اعتبار او. نجاشی او را در فهرست خود آورده و از او به استاد مورخان کوفه یاد کرده که روایاتش مورد اعتماد است و از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است. (31) براساس هدف و انگیزه نجاشی در تألیف این کتاب باید او را شیعه به‌معنای عام گرفت و روایت او از امام صادق(علیه السلام) نمی‌تواند او را از خواص قرار دهد؛ زیرا برخی از عامی‌مذهبان نیز از آن امام روایت کرده‌اند. کشی او را به‌جای پدرش به اشتباه از اصحاب امام علی، امام حسن و امام حسین(علیه السلام) نام برده و طوسی به این اشتباه او گوشزد کرده است. (32) شیخ طوسی او را صحیح (یعنی صحیح المذهب = شیعه) دانسته است. (33) منابع رجالی شیعه پس از شیخ طوسی جز تکرار مطالب نجاشی و طوسی چیزی نگفته‌اند؛ (34) جز علامه حلی که «رحمه الله» گفته و مرحوم خویی که به استناد سخن نجاشی، به ثقه بودن او تصریح کرده است. این گفته‌ها تشیع ابومخنف را ثابت می‌کند و این برخلاف گفته شیخ مفید است که بنا داشته تا فقط از منابع و مورخان عامه استفاده کند. (35) شیخ طوسی نیز نام او را در فهرست خود آورده است. (36) مگر اینکه بگوییم شیخ مفید به زعم خود ابومخنف را مورخ عامی‌مذهب، اما دوستدار اهل‌بیت(علیه السلام) پنداشته است. شیخ در نُه جا از او نام برده (37) و در سه مورد (38) به کتاب الجمل او تصریح کرده است. نکته مهم اینکه، با مراجعه به منابع دیگر آشکار می‌شود که موارد منحصر به این نُه مورد نیست؛ بلکه از قرائنی می‌توان گفت که مواردی را که در ابتدای جنگ جمل شیخ به منبع خود تصریح نکرده است، برگرفته از منابعی چون الجمل ابومخنف بوده که در مواردی در متن به آنها تصریح کرده است. برای نمونه، متن نامه هاشم بن عتبه به علی(علیه السلام) در شرح نهج‌البلاغه به نقل از الجمل ابومخنف آمده، (39) و یا مبارزه مالک اشتر با ابن‌زبیر که در تاریخ طبری به نقل از ابومخنف آمده است. (40) با مقایسه روایات دیگر نیز برمی‌آید که شیخ اخبار ابومخنف را به‌صورت تلخیص و اقتباس، به‌طوری‌که تعارضی با اخبار دیگر نداشته باشد، آورده است. این مطلب از برخی عبارات او به‌دست می‌آید. (41) مطالعه الجمل از ابتدا تا انتها نشان می‌دهد که شیخ در کتاب خود به دو منبع اصلی اعتماد بسیار کرده است: یکی الجمل ابومخنف و دیگری الجمل واقدی. ازاین‌رو شاهدیم که در ابتدا از ابومخنف و واقدی نام می‌برد و در انتهای جنگ، یعنی رفتن امام به کوفه نیز از ابومخنف نقل می‌کند. (42) 3 ـ 2. کتاب «مقتل عثمان» ابوحذیفه قرشی (د. 206 ق) ابوحذیفه اسحاق بن بشر بن محمد بن عبدالله بن سالم از موالی بنی‌هاشم؛ ازاین‌رو او را قرشی و هاشمی نیز گویند. در بلخ زاده، ولی در بخارا ساکن شد و در همانجا به سال 206 ق درگذشت. هارون‌الرشید او را به بغداد آورد و در آنجا به نقل حدیث پرداخت و از مشایخ بغدادی مانند ابن‌اسحاق، ابن‌جریج، ابن‌ابی‌عروبه، مقاتل بن سلیمان، مالک بن انس و سفیان ثوری حدیث شنید. برخلاف علمای خراسان که از او روایت کرده‌اند، علمای اهل‌سنت، به‌خصوص بغداد او را تکذیب و تضعیف کرده و احادیث او را متروک و از اعتبار ساقط دانسته‌اند. (43) علت ضعف او را جعل حدیث و انتساب آنها به ثقات شمرده‌اند. او از بزرگان تابعین نقل حدیث می‌کرده و وقتی از او پرسیدند: آیا تو از حمیدالطویل حدیث نوشته‌ای؟ ناراحت شد و گفت: مرا مسخره می‌کنید؟! جد من هم حمید را ندیده! گفتند: پس چگونه تو از افرادی که پیش از حمید درگذشته‌اند، حدیث نقل می‌کنی؟! این موضوع برای محدثان آشکار ساخت که نمی‌داند چه نقل می‌کند. (44) علامه سید محسن امین عاملی به این تضعیفات پاسخ داده که خلاصه آن این است که علت تکذیب این فرد به‌دلیل احادیثی است که تحملش نوعاً برای اهل‌سنت مشکل و قابل قبول نیست؛ چراکه احادیثی که برای اثبات گفته خود آورده‌اند، چنین نیست که آنان گفته‌اند. مطلبی که درباره نقل از بزرگان تابعین گفته‌اند، نمی‌تواند صحیح باشد و بلکه به بهتان بیشتر می‌ماند؛ زیرا او سؤال را حمل بر تمسخر کرده و اذعان می‌دارد که جد او هم نمی‌تواند از آنان حدیث شنیده باشد. چگونه امکان دارد این شخص دروغ‌گو باشد و چنین سندی برای احادیثش بگوید و درعین‌حال در برابر آن سؤال چنین اذعان کند. (45) قضاوت شیخ درباره ابوحذیفه نیز چنین است: او از افراد سرشناس گروه اصحاب حدیث است که خود را اهل‌سنت نامیده‌اند و با شیعه تباین دارند و به‌دلیل فاصله‌ای که دشمن (یعنی مخالف اهل‌سنت) از او دارد، در آنچه روایت می‌کند، متهم نیست و به آنچه از اخبار انتخاب کرده، گمان دروغ‌گویی به او نمی‌رود. (46) تألیفات او عبارتند از: کتاب المبتدا؛ کتاب الرده؛ فتوح الامصار؛ فتوح الشام؛ فتوح بیت‌المقدس؛ مقتل عثمان؛ کتاب الجمل؛ کتاب صفین؛ کتاب الالویه. (47) بخشی از گزاراشات مربوط به عثمان و حوادث قتل او از کتاب مقتل عثمان ابوحذیفه بوده که شیخ مفید بدان تصریح کرده است. (48) ابوحذیفه هرچند کتاب الجمل نیز داشته، ولی شیخ در بخش جنگ جمل از آن یاد نکرده است و بعید می‌نماید که این کتاب برخلاف کتاب الجمل واقدی و ابومخنف نزد شیخ نبوده باشد. تنها می‌توان احتمال داد که شیخ در آنجایی که در ابتدا به عباراتی کلی بسنده کرده، مانند «آنچه آوردیم در مصنفات اصحاب سیر موجود است» (49) و یا «ما به شرح جنگ جمل براساس اخبار مستفیضه میان علمای سیر می‌پردازیم» (50) و مانند آنها، می‌توان حدس زد که از الجمل ابوحذیفه نیز استفاده کرده و چون موافق اخبار واقدی و ابومخنف و دیگران بوده، دیگر از او نامی نبرده است. 4 ـ 2. کتاب «الجمل» محمد بن عمر واقدی (د. 207 ق) واقدی، مغازی‌نویس شهیر که کتاب المغازی او مهم‌ترین و کهن‌ترین اثر تاریخی برجای مانده او درباره جنگ‌های پیامبر(صلی الله علیه) است و بیشتر به همین کتاب نیز شناخته می‌شود. او مورخی است که تک‌نگاری‌هایش به بیش از سی کتاب می‌رسد و بیشتر آنها همانند دیگر مورخان عراقی در ارتباط با سیره و حوادث عراق و حجاز است. یکی از آنها کتاب الجمل است. (51) تنها ابن‌ندیم و کسانی چون سید محسن عاملی و سید حسن صدر مدعی تشیع واقدی هستند؛ چراکه علی(علیه السلام) را معجزه پیامبر(صلی الله علیه) دانسته است؛ اما تقیه می‌کرد. (52) برخلاف ابن‌ندیم، شیخ طوسی و نجاشی نام او را در فهرست خود نیاورده‌اند و حتی شیخ مفید، واقدی را نه‌تنها از علمای اهل‌سنت، بلکه عثمانی‌مذهب دانسته است. (53) به همین دلیل شیخ مفید بیش از دیگر کتاب‌ها به کتاب الجمل واقدی استناد کرده است. این روش تاریخ‌نگاری شیخ مفید نشان می‌دهد که او نخواسته کتابی تدوین کند که مخالفان در اعتبار اخبار آن خدشه وارد کنند. از همین روست که در ابتدای برخی گزارش‌ها به نقل از واقدی چنین می‌گوید: «و روی الواقدی عن رجاله العثمانیه.» (54) بدیهی است این مطلب به‌معنای تأیید تمام روایات واقدی نیست؛ بلکه شیخ با استناد به قانون عدم حجیت شهادت مشاجر و نظر خصم در قدح و عدالت مخاصم خود و مردود بودن آن به اتفاق علما، به نقد برخی گزارش‌های واقدی پرداخته است..(55) حداقل سودی که شیخ از استناد به الجمل واقدی خواهد برد، تناقض اخبار و رد روایاتی است که مخالفان برای مدعای خود مبنی‌بر عدم مشروعیت حکومت امام علی(علیه السلام) و در نتیجه رد محکومیت معارضان آن حضرت در جنگ جمل به آنها تمسک کرده‌اند. (56) بااین‌حال شیخ بیان می‌دارد آنچه را که واقدی در شرح جریان جنگ جمل آورده، موافق تمام روایاتی است که دیگر مورخان گفته‌اند. (57) شیخ نزدیک به سی بار از واقدی و کتاب الجمل او نام برده (58) و ازاین‌رو رتبه نخست را در فهرست منابع مورد استفاده به آن اختصاص داده است. به احتمال زیاد اخباری را نیز که بدون ذکر سند و یا بدون نام وی آورده، باید مستند به همان سند قبلی باشد که اگر چنین مطلبی را مفروض بگیریم ـ و در جای خود بدان پرداخته خواهد شد ـ باید موارد استناد به واقدی در کتاب جمل شیخ مفید بیش از عدد مذکور باشد. 5 ـ 2. کتاب «الجمل» نصر بن مزاحم منقری (د. 212 ق) نصر، مورخ عراقی است که بیشتر به‌واسطه کتاب وقعة صفین مشهور است. در اینکه وی سنی یا امامی است، میان رجالیون اهل‌سنت و شیعه اختلاف است. علمای اهل‌سنت غالباً او را به تشیع و حتی رافضی بودن متهم کرده و ازاین‌جهت او را تضعیف کرده‌اند؛ (59) اما ابن‌ابی‌الحدید ضمن توثیق و تأیید او، بر سنی بودنش تأکید دارد. (60) نجاشی،‌ رجال‌شناس شیعه او را با عبارتی همچون «مستقیم الطریقه و صالح الامر» ستوده است. (61) علامه تستری او را چون ابومخنف از عامه دانسته که برخی گزارش‌های او در وقعة صفین گویای این مطلب است؛ اما معتقد است وی دارای علاقه زیاد به تشیع بوده است. در نهایت تستری با توجه به همکاری او با ابوالسرایا، زیدی بودن نصر را ترجیح داده است. (62) شیخ در دو مورد و بدون تصریح به کتاب نصر، از او نام برده است. (63) با توجه به اینکه وی کتابی به‌نام الجمل داشته، (64) شکی باقی نمی‌ماند که منبع شیخ مفید کتاب الجمل نصر بوده است. شیخ در یک مورد از عمر بن سعد روایت کرده (65) که به احتمال زیاد این روایت به نقل از کتاب نصر بوده است؛ زیرا در وقعة صفین، نصر از کتاب عمر بن سعد روایات صفین را نقل کرده است و نصر، راویه او به‌شمار می‌رود. این موضوع نیز در کتاب الجمل باید چنین باشد؛ یعنی همان‌گونه که کتاب صفین عمر بن سعد از منابع وقعة ‌صفین نصر بوده، کتاب جمل عمر از منابع اصلی جمل نصر است. 6 ـ 2. کتاب «الجمل» ابن‌هلال ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید (د. 283 ق) نویسنده کتاب مشهور الغارات. مطلبی که به این بحث مربوط می‌شود، مذهب او است. با توجه به زیدی بودن ثقفی در ابتدا و تغییر مذهب او به امامیه اثناعشری، تشیع وی ثابت و این برخلاف گفته شیخ است که خواسته تنها از مورخان عامی و تألیفات آنان در الجمل استفاده کند. شاید مشایخ کوفی و شامی ابن‌هلال که غالباً از اهل‌سنت بوده‌اند، شیخ را بر آن داشته که بر این کتاب اعتماد کند. شیخ در دو نوبت از او نام برده و در یک مورد به کتاب جمل ثقفی که همانند ابومخنف درباره جنگ جمل نوشته، اشاره کرده است. (66) این دو مورد به‌معنای استفاده اندک شیخ از کتاب ثقفی نیست؛ بلکه با تصریحی که در جایی از متن آورده، به‌خوبی تأیید کرده که هرآنچه را تاکنون درباره جنگ جمل آورده، در کتاب امثال ابومخنف و ثقفی آمده است. (67) استفاده شیخ مفید از ثقفی به این دو مورد منحصر نمی‌شود و چنان‌که در روایات معنعن خواهد آمد، برخی از آنها از کتاب ثقفی بوده است. 7 ـ 2. کتاب «خطب علی(علیه السلام)»، «تاریخ الخلفا الکبیر»، «مقتل عثمان» و «الجمل» علی بن محمد مدائنی (د. 215 یا 225 ق) ابوالحسن علی بن محمد بن عبدالله بن ابی‌سیف، مولی سمرة بن جندب و یا سمرة بن حبیب بن عبد الشمس. در سال 135 ق در بصره به دنیا آمد (68) و ساکن مدائن شد؛ سپس به بغداد رفت و در سن 93 سالگی به سال 215 یا 225 (احتمالاً تصحیف عشر و عشرین) در منزل ندیم خود اسحاق بن ابراهیم موصلی از دنیا رفت. (69) علمای اهل‌سنت به‌اتفاق او را توثیق و تخصص مدائنی را در آگاهی به اخبار دوره اسلامی تأیید کرده‌اند. (70) مدائنی یکی از پرکارترین نویسندگان کهن اسلامی است و ابن‌ندیم نزدیک به دویست کتاب از او نام برده که هیچ‌کدام به دست ما نرسیده است. برخی از کتاب‌های او که ممکن است شیخ از آنها در ارتباط با موضوع کتاب خود استفاده کرده باشد، عبارتند از: کتاب خطب علی(علیه السلام)؛ کتاب اخبار الخلفاء الکبیر (ابوبکر و عمر و عثمان و علی و... تا امین) کتاب مقتل عثمان؛ الجمل. (71) شیخ مفید تنها چهار بار به نام او تصریح کرده و نامی از کتاب او نبرده است؛ (72) سه بار در بخش نخست، یعنی مباحث احتجاجی شیخ برای حقانیت علی(علیه السلام) و حوادث مربوط به عثمان و قتل او، و یک بار در صدر بخش دوم کتاب، یعنی شرح گزارش جنگ جمل صغیر. (عثمان بن حنیف و ناکثین) روایت اول، خطبه شقشقیه است که شیخ بدون ذکر نام کتابی می‌گوید: مدائنی آن را در کتبش آورده است، و این کلمه جمع (کتبه) این احتمال را می‌رساند که مدائنی به مناسبت موضوع، این خطبه را چند بار در کتاب‌های خود نقل کرده است؛ از‌این‌رو شیخ به منبع خاصی از او تصریح نکرده است. اما با قرین کردن نام او با جاحظ و کتاب البیان و التبین او (73) و معمر بن مثنی و اشاره به غریب الحدیث او، (74) به‌نظر می‌رسد نقل این خطبه با کتاب خطب امیرالمؤمنین و تاریخ الخلفا بیشتر مناسبت دارد. روایت دوم درباره درخواست مروان از عایشه برای نجات عثمان و مشاجره تند آنها با یکدیگر است. (75) روایت سوم مربوط به رفتن امام نزد عثمان و نصیحت امام به اوست (76) که به احتمال قریب به یقین این دو روایت از کتاب مقتل عثمان است. شاهد اینکه، علاوه بر تناسب موضوع روایت مزبور، نام مدائنی در هر دو مورد در کنار ابوحذیفه آمده که مقتل عثمان داشته است. روایت چهارم را شیخ مفید در بخش دوم الجمل آورده که مربوط به ماجرای عثمان بن حنیف و ناکثین است. این روایت به قرینه واقدی و ابومخنف که شیخ نیز از آنان نام برده، (77) باید از کتاب الجمل مدائنی بوده باشد. 8 ـ 2. «المنبی» ابوالحسن علی بن حسن بن فضال (د. نزدیک به سال 290 ق) ابن‌ندیم او را از مؤلفان شیعه برشمرده (78) و نجاشی (79) و شیخ طوسی (80) نیز با تعابیر بلندی وی را ستوده و او را فطحی دانسته‌اند که دارای تألیفات زیادی بوده و بیش از سی کتاب در موضوعات فقهی، تفسیری، تاریخی و ... برای او نام برده‌اند. بنابراین این مورد نیز از ادعای شیخ خارج است. شیخ مفید از طریق جعابی از کتاب المنبی ابن‌عقده روایتی درباره حدیث افک و علت دشمنی عایشه با علی(علیه السلام) آورده است. (81) مضمون روایت او مشورت پیامبر(صلی الله علیه) با امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره کسب حقیقت موضوع افک است که این گزارش در منابع متعدد آمده است؛ اما انتهای این گزارش، یعنی سخن عایشه که گفته پس از این تفحص دیگر هیچ‌گاه علی را دوست نخواهم داشت، تنها از همین طریق آمده است. پی نوشت: 1. ر.ک به: هدایت‌پناه، «بررسی روش‌شناسانه کتاب الجمل»، پژوهشنامه تاریخ اسلام، ش 5، تابستان 1391. 2. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 57 ـ 53. 3. همان، ص 56 و 59 ـ 58. 4. ابوعثمان عمرو بن بحر بن محبوب معروف به جاحظ، ادیب بزرگ و متکلم معتزلی و عثمانی‌مذهب بصری. مهم‌ترین تألیفات وی عبارتند از: البیان و التبیین؛ العثمانیه؛ کتاب الحیوان؛ کتاب البخلاء؛ رسائل الجاحظ؛ فضیله المعتزله. (ر.ک به: ابن‌ندیم، الفهرست، ص 112 ـ 110. برای اطلاع از شرح‌حال او ر.ک به: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 12، ص 208؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 11، ص 526 و منابعی که محقق کتاب برای شرح‌حال او در پاورقی ارجاع داده است.) 5. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 62 و 125. 6. همان، ص 204. 7. احمد بن یحیی بن اسحاق راوندی، د. 245 ق. 8. ر.ک به: ابن‌خلکان، وفیات الاعیان، ج 1، ص 94؛ اسماعیل پاشا، هدیة العارفین، ج 1، ص 55. 9. همان، ص 62. 10. ابن‌ندیم، الفهرست، ص 205. 11. همان، ص 206. 12. همان، ص 208. 13. همان، ص 213. 14. همان، ص 65. 15. همان، ص 76. 16. همان، ص 79. 17. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 81 ـ 80. 18. برای نمونه ر.ک به: همان. 19. همان، ص 86 ـ 80. 20. هدایت‌پناه، «بررسی روش‌شناسانه کتاب الجمل»، پژوهشنامه تاریخ اسلام، ش 5، تابستان 1391. 21. ر.ک به: ادامه نوشتار، ذیل کتاب نصر بن مزاحم منقری و مقتل الحسین ابومخنف و ثقفی. 22. تعبیر شیخ چنین است: فروی ابومخنف لوط بن یحیی الازدی فی کتابه الذی صنفه فی حرب البصره. (مفید، الجمل، ص 95) و یا در جای دیگر می‌گوید: ... علی ما جاءت به الاخبار و اتفقت علیه نقله السیر و الآثار ما روی الواقدی و ابومخنف عن اصحابهما و المدائنی و ابن‌داب من مشایخهما بالاسانید التی اختصرنا القول باسقاطها و اعتمادنا فیها علی ثبوتها فی مصنفات القوم و کتبهم. (همو، مصنفات الشیخ المفید، ص 272) بنابراین کاملاً واضح و معلوم می‌شود که چنانچه گزارشی را به‌صورت روایی آورده است، نه این‌گونه بوده که شیخ روایت موردنظر را شفاهی از مشایخ خود اخذ کرده باشد؛ بلکه شیخ دقیقاً مطلب را از روی کتاب آنان نقل می‌کند. البته چون این کتاب به روش علمی کسب خبر و نقل روایت به او رسیده، ازاین‌جهت شیخ نیز روایت را به‌صورت معنعن نقل می‌کند. 23. تحقیقات زیادی چه از سوی محققان اسلامی و چه از سوی شرق‌شناسان درباره ابن‌اسحاق و کتاب سیره او انجام شده است. برای آگاهی دراین‌زمینه ر.ک به: جمعی از مؤلفان،‌ نقد و بررسی منابع سیره نبوی؛ آیینه‌وند، علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی؛ جعفریان، منابع تاریخ اسلام؛ ابن‌اسحاق، سیرت رسول خدا (ترجمه سیره ابن‌اسحاق. 24. ر.ک به: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 1، ص 235. 25. ر.ک به: همان، ص 235. 26. همان، ص 234. برای ملاحظه شرح‌حال او ر.ک به: همان، ص 230؛ ابن‌قتیبه دینوری، الاختلاف فی اللفظ، ص 49؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج 7، ص 321؛ مزی، تهذیب الکمال، ج 24، ص 405؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 7، ص 33. 27. همان، ص 148 ـ 147، 185 و 435. 28. ابن‌ندیم، الفهرست، ص 105؛‌ تهرانی، الذریعه، ج 7، ص 242؛ زرکلی، الأعلام، ج 6، ص 28؛‌ کحاله، معجم المؤلفین، ج 9، ص 44. 29. الدوری، تحقیق درباره کتاب ابن‌اسحاق، ص 156. 30. ابن‌ندیم، الفهرست، ص 105؛ نجاشی، رجال النجاشی، ص 320؛ طوسی، الفهرست، ص 204. 31. نجاشی، رجال النجاشی، ص 320. 32. طوسی، رجال الطوسی، ص 81؛ همو، الفهرست، ص 204. 33. همان، ص 325. 34. ر.ک به: حلی، ایضاح الاشتباه، ص 259؛‌ همو، خلاصة الاقوال، ص 233؛‌ ابن‌دواود حلی، رجال ابن‌داود، ص 157؛ خویی، معجم رجال، ج 15، ص 142 ـ 140. 35. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 423. 36. طوسی، الفهرست، ص 204. 37. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 95، 118، 129 ـ 128، 167، 257، 416، 420 و 422. 38. همان، ص 95، 128 و 167. 39. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج 14، ص 9. 40. طبری، تاریخ الطبری، ج 3، ص 528. 41. ر.ک به: مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 167. 42. ر.ک به: همان، ص 422. 43. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 6، ص 326؛‌ ابن‌عدی، الکامل، ج 1، ص 337؛‌ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 8، ص 189؛ ابن‌حبان، کتاب المجروحین، ج 1، ص 135. 44. همان؛‌ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 6، ص 325. 45. امین، اعیان الشیعة، ج 3، ص 266. 46. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 137. 47. ر.ک به: ابن‌ندیم، الفهرست، ص 106؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 4، ص 409 و ج 6 ص 259 و 324؛‌ اسماعیل پاشا، هدیة العارفین، ج 1، ص 196؛‌ حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج 2، ص 1237 و 1239. 48. ر.ک به: مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 137، 143، 146، 148، 186 ـ 185 و 207. 49. ر.ک به: همان، ص 167. 50. ر.ک به: همان، ص 225. 51. ابن‌ندیم، الفهرست، ص 111. 52. همان. 53. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 131 ـ 112. برای آگاهی بیشتر از ریشه توهم تشیع واقدی و نقد و رد این توهم ر.ک به: واقدی، المغازی، ج 1، ص 18 ـ 16. 54. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 378. 55. همان، ص 113 ـ 112 و 131. 56. همان، ص 131. 57. همان، ص 167. 58. همان، ص 131، 233 ـ 231، 257، 273، 290، 297، 299، 302، 309، 357 ـ 355، 361، 378 ـ‌ 373، 381، 402، 413 و 420. 58. ر.ک به: ابن‌حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج 6، ص 157. 59. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج 2، ص 206. 60. نجاشی، رجال النجاشی، ص 428 ـ 427. 61. تستری، قاموس الرجال، ج 10، ص 359. 62. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 293 و 407. 63. ابن‌ندیم، الفهرست، 106. 64. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 403. 65. همان، 130 و 167. 66. همان، 130 و 167. 67. عبارت او چنین است: و هذا الخبر و الذی تقدمه ـ مع ما ذکرناه من الاثر ـ موجود فی مصنفات اصحاب السیر، فقد اورده ابومخنف لوط بن یحیى فی کتابه الذی صنفه فی حرب الجمل و جاء به الثقفی عن رجاله الکوفیین و الشامیین و غیرهم. 68. ابن‌ندیم، الفهرست، ص 113. 69. همان. برای ملاحظه شرح‌حال او ر.ک به: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 12، ص 54؛‌ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 10، ص 400؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ج 22، ص 29. 70. ر.ک به: منابع مذکور در پاورقی قبل. 71. ابن‌ندیم، الفهرست، ص 117 ـ 113. 72. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 125، 148، 187 و 273. 73. همان، ص 125. 74. همان. 75. همان، ص 148. 76. همان، ص 187. 77. ما روی الواقدی و ابومخنف عن اصحابهما و المدائنی و إبن دأب عن مشایخهما. (ر.ک به: همان، ص 273) 78. ابن‌ندیم، الفهرست، ص 29. 79. نجاشی، رجال النجاشی، ص 257. 80. طوسی، الفهرست، ص 156. 81. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 426. محمدرضا هدایت‌پناه: استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 7 ادامه دارد...

93/10/03 - 00:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن