واضح آرشیو وب فارسی:مهر: همایش جلال و شمس آل احمد-۱
آل احمد نقش جامعه در غربزدگی را نادیده گرفت
شناسهٔ خبر: 2444002 دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۵
فرهنگ > شعر و ادب
محمد بقایی ماکان می گوید جلال آل احمد به دلیل نگاه عطوفت زده خود در تشریح غربزدگی نقش مردم را در این مسئله نادیده گرفت. به گزارش خبرنگار مهر دومین نشست "جلال با شمس آل احمد روشنفکران متفاوت" عصر امروز با حضور جمعی از چهره های فرهنگی در موسسه مطالعات و تحقیقات تاریخ معاصر ایران برگزار شد.در ابتدای این مراسم محمدرضا کائینی مدیر اجرای این همایش در سخنانی جلال آل احمد را یکی از موفق ترین روشنفکران ایرانی در برقراری ارتباط با بدنه اجتماع نامید و گفت: در همین حال حاضر چندین ناشر خصوصی وجود دارد که تنها با انتشار آثار آل احمد ارتزاق می کند و این یعنی بدنه اجتماع با او ارتباط بسیار خوبی دارد.البته من هم می پذیرم که برخی از آثار او امروز دیگر ارزش استناد ندارد اما صراحت و مردم دوستی او در این آثار همچنان آنها را خواندنی نگه داشته است.کائینی تصریح کرد: بسیاری از روشنفکران ما در سالهای اخیر کارشان تنها تخطئه جلال و روشنفکری ستیزی او بوده است اما با این حال، آل احمد مورد اقبال بدنه جامعه است و شاید همین مسئله نشان بدهد که روشنفکران ما ارتباط مناسبی با بدنه اجتماع ندارند.در ادامه این مراسم محمد بقایی ماکان در سخنانی با اشاره به اثار گسترده و پراکنده آل احمد اظهار داشت: هر متفکری را می توان تحت یک عنوان کلی که اندیشه محوری او را شکل می دهد مورد توجه قرار داد به عنوان مثال افلاطون را با مُثُل می شناسند و یا دکارت را با کوجیتو، منطق ذره ای را با راسل می شناسند و پوزتیویسم را با آگوست کنت. آل احمد هم با یک موضوع و عنوان کلیدی که چیزی جز غرب زدگی نیست شناخته می شود هر چند که برخی معتقدند این عبارت از احمد فردید به ما رسیده است اما غربزدگی که جلال از آن نام می برد با غرب زدگی فردید متفاوت است.بقایی ماکان ادامه داد: غرب زدگی در تاریخ ما عمری هزار ساله دارد اولین بار غزالی در تحفطه الملوک داستانی درباره فردی به نام عبدالرزاق روایت می کند که در بلاد کفر زندگی می کند. شبی پیامبر اکرم (س) را در خواب می بیند و پیامبر از او می پرسد که در آنجا چه می کند و او نیز چنین سئوالی را از ایشان می پرسد و پاسخ می شنود که آمده ام برای نجات فردی که خودش را به این ورطه انداخته است. در داستان شیخ صنعان هم عطار، این حکایت زیبا را مطرح می کند جالب اینکه شیخ صنعان دختر ترسا را اولین بار بالای یک ساختمان می بیند و گمان می کنم که عطار نمی دانست که امروز هم اسلام هم به ساختمانهای بلند غرب غبطه می خورد و نابودش می کند و هم در کوچه پس کوچه های ۵-۶ متری سعی می کند مانند آن بسازد.این محقق ادامه داد: آل احمد به تعبیر من غربزدگی را روش مند شرح می دهد. او این مفهوم را بر پایه نسبت میان سنت و تجدد مطرح می کند اما متاسفانه درباره مفهوم سنت تعریف مشخصی ارائه نمی کند و این حلقه گمشده در تمامی آثار اوست و به نظر من برداشت او از سنت مبتنی بر قاموس عربی است نه فرهنگ فارسی. در عربی سنت به معنای آداب و رسوم و شیوه عمل و از نقطه نظر دینی به باور اهل تسنن به مجموعه اعمال و رفتار پیامبر اکرم گفته می شود که اهل تشیع اعمال امامان خود را نیز به آن اضافه می کند. جلال چنین سنتی را قبول دارد چونکه در آثار خودش به سنت های دیگری مانند آنچه که در مناسبات روستائیان زمان خودش وجود دارد می تازد.بقایی ماکان تصریح کرد: فرهنگ ایرانی تعریفی برای سنت وجود دارد که در غربزدگی جلال مجهول واقع شده است. به باور من اگر جامعه ای قرار است جلوی غرب بایستد باید هر دوگونه سنت را در این مسئله وارد کرده و تاثیرگذار بداند. هم سنتی که با عقل به پیش می رود و هم سنتی که با عشق.این محقق ادامه داد: جلال آل احمد در غربزدگی همه مشکلات را گردن سرریشه داری می اندازد و نقش مردم را نادیده می گیرد اینکه ما همه فشارها را متوجه قشر حاکم کنیم غلط است جامعه ما در آن زمان جامعه ای بود که اندیشه اش مانند تفکرات یک کودک خردسال بود مانند کسی که تازه به اکابر رفته است روشنفکر هم باید در چنین جامعه ای به اندازه توقع داشته باشد البته به این مسئله هم باور داریم که تا جامعه درست نشود از میان آن روشنفکر خوب بیرون نمی آید. به باور من ذهن ما به طور معمول به احساسات معطوف است و جلال نیز از این مسئله مستثنی نیست.بقایی ماکان ادامه داد: آل احمد را می توان به پروانه ای بیقرار در بوستانی از گلی به گل دیگری حرکت می کند اما وارد هیچ کدام از آنها نمی شود جامعه ایرانی در دوران آل احمد به دلیل آشفتگی که دارد وارد عمق هیچ موضوعی نمی شود و سعی دارد با مسائل مختلف احساسی برخورد کند شاید به همین خاطر است که آنقدر به شعر در این جامعه توجه می شود به فلسفه توجه نمی شود. از طرف دیگر این جامعه کتابخوان هم نیست و روشنفکرش هم دارد از دل چنین جامعه ای متولد می شود. در چنین جامعه ای جلال نیز با نگاهی عطوفت زده نقش تاثیر گذار جامعه را در آنچه که در غربزدگی مطرح می کند نادیده می گیرد.وی در پایان تصریح کرد: آل احمد از نظر من مانند یک نارنجک جنگی بود که در زمانه خودش رها شد تا لااقل آنها را از یک خواب آشفته رها کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]