واضح آرشیو وب فارسی:الف: درخواستی از سیما با مدیریت جدید
بخش تعاملی الف - سیده آزاده امامی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۲۹
درست یکسال از زمان انعقاد «توافق ژنو» میگذرد، و در این مدت مردان دولت هر آن تدبیری را که در چنته داشتهاند به کار بردهاند تا از یک سو در عرصه خارجی و در مصاف با حریف بتوانند بیشترین «آورده» را داشته باشند، (البته این خود بحث مبسوطی میطلبد که با پیشفرضهای دولت در این خصوص و مسیری که تاکنون پیموده است مثل باور به «توافق برد- برد»، یا پذیرش «استثناء» بودن ایران در این قضیه، و این نگاه که «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و مواردی از این دست، کسب بیشترین «آورده» اساساً ممکن خواهد بود یا خیر؟ که در این مجال موضوع جستار ما نیست) و از دیگر سو در عرصه داخلی همراهی و حمایت حداکثری ملت را فرا چنگ آورند.اگرچه در پدیدهای بیسابقه متن اصلی این توافق تا به امروز هنوز هم منتشر نشده و حتی بسیاری از نهادهایی که به موجب قانون نهتنها حق دانستن دارند، بلکه اساساً به مجوز ایشان است که دولت میتواند توافقات و معاهدات بینالمللی را اجرائی کند- یعنی مجلس شورای اسلامی- نیز از مفاد آن بیاطلاعاند، اما ناظر به همان اطلاعات قطرهچکانی منتشر شده آنهم عمدتاً توسط رسانههای خارجی، در همان ابتدای امر بسیاری از آگاهان و دلسوزان نظام تفاوتهای فاحش «آنچه رقم زدهاند» را با «آنچه مرقوم داشتهاند» دریافته و متعاقب آن شروع به روشنگری و آگاهیبخشی به افکار عمومی کردند. امری که متأسفانه با بیمهری و کملطفی دولت اعتدال!!! مواجه شد و اتهامها و اهانتهای ناجوانمردانه دولتیها را نسبت به منتقدان در پی داشت؛ اتهامها و اهانتهایی نظیر «کمسواد»، «حسود»، «بیقانون»، «بیدین»، «بیشناسنامه»، «کاسب تحریم»، «جیببر»، و... در آخر هم که منتقدان را «بزدل» خوانده آنان را «به جهنم» حوالت دادند!اینک پس از گذشت یکسال از این ماجرا و نیز امتحان پس دادن طرحی که دولت در سر داشت و دفاعیات و شرح و تفسیرهای یکجانبه و تکصدائی مطلق دولت در فراگیرترین رسانه کشور و نیز همآوائی و همصدائی رسانههای بیگانه با تفسیر انحصاری دولت، به نظر میرسد زمان آن رسیده باشد که جامعه به نحوی منطقی و عادلانه در جریان پروندهای قرار گیرد که به حق میتوان آن را از جمله مهمترین موضوعهای تاریخ معاصر برشمرد.درواقع از آنجا که این موضوع ربط وثیقی به عزت و استقلال و سرنوشت حال و آینده کشور دارد و نسلهای زیادی را متأثر خواهد کرد، این حق ملت است که در جریان چند و چون ماهیت آن و میزان دقیق «دادهها» و «ستاندهها»ی توافق باشد. نیز در شرایطی که تمام دشمنان ریز و درشت این ملت از کشورهای مرتجع عربی گرفته تا رژیم نامشروع صهیونیستی و شیطان بزرگ بالاتفاق به ریزترین جزئیات آن اشراف دارند، کتمان محتوای توافقی که به طور مستقیم به سرنوشت ملت مرتبط است و بسیاری از معادلات آینده نظام را جهت خواهد داد، عین بیصداقتی و بیاحترامی به ملتی است که ولینعمت این انقلاب است. چه اینکه پنهان داشتن امور مهم مملکتی که به حکم صریح عقل امری لازم و ضروری برای هر نظام سیاسی به حساب میآید بدان سبب است که منافع یک ملت را از گزند آسیب دشمنان دندانتیزکرده آن ملت مصون و در امان بدارد، اما در شرایطی که اتفاقا یک سوی این توافق جبههای متشکل از همه دشمنان دیرینه و پرکینه این ملت است، پنهان داشتن آنچه که به نحوی بیواسطه در ارتباط با سرنوشت اوست از خود ملت، محلی از اعراب ندارد!همچنین مسلم است که این امر بی همراهی و حمایت ملت به سرانجام نخواهد رسید، و بنابراین انتظار همراهی از ملت در موضوعی که از چند و چون آن کاملاً بیخبر است انتظاری زیاده و گزافه است، همچنانی که توقع اعتماد ملت به یک روایت خاص از ماجرا! مخصوصاً که بهرغم دیکتاتوری خبری دولت در این خصوص، کارشناسان و دلسوزان انقلاب از هر فرصتی برای بازنمایاندن تفاوتهای نجومی «آنچه مرقوم شده» با «آنچه محقق شده» بهره گرفته باشند.گذشته از آن اصرار برخی مسئولین در پنهانکاری و نیز طفره رفتن از گفتگوی مستقیم با منتقدان، تردیدهای جدیای را در خصوص توافقات صورتگرفته و مطالب ادعایی ایشان رقم زده است. از این روست که در آستانه فصل جدیدی از توافق مذکور از رسانه ملی به مثابه صدای رسای ملت انتظار میرود با احترام به ملت فهیم ایران به مونولوگ یکسویه دولت پایان داده و راه را برای ارائه دیدگاههای منتقد بازگذارده اجازه دهد مخاطبان باشعور رسانه نظارهگر مقابله عادلانه دیدگاههای موافق و مخالف بر سر این موضوع حیاتی باشند، تا با لحاظ هوشمندانه این دو نگاه به رصد یکی از حساسترین برهههای تاریخ انقلاب پرداخته و به مقتضای آن تصمیمات لازم را اتخاذ نمایند. چه اینکه تنها در چنین هماوردی رو در روئی است که عیار استدلال طرفین آشکار شده و «کمسواد» از «باسواد» بازشناخته شده، و معلوم خواهد شد چه چیز حقیقتاً شایسته رشک و «حسادت» است، و چه کسی از «تحریم» طرفی بسته و «کاسب» شده است، و مهمتر از همه اینکه چه کسانی به راستی «میترسند»؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]