واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: روایت زوج 20 و 18 ساله از نحوه قتل مرد جوان
قاضی «موحدی راد» از زن جوان پرسید اگر آن مرد (مقتول) پشت سر شما ایستاده بود، باید ضربه چاقوی شما به پهلو و یا شکم او اصابت می کرد، نه به پشت مقتول! متهم که پاسخی برای این سوال نداشت با گفتن کلمه نمی دانم فقط سکوت کرد.
زوج جوانی که به اتهام قتل مرد ۳۰ ساله دستگیر شده بودند صبح روز دوشنبه در اولین جلسه بازپرسی، پس از چند ساعت بازجویی به ناچار از اظهارات متناقض دست کشیدند و راز جنایت اسیدی خود را افشا کردند.این زوج جوان که ۱۸ و ۲۰ سال دارند صبح روز گذشته در حالی از کاشمر به مشهد منتقل شده بودند مقابل قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفتند تا چگونگی وقوع جنایت فجیع را تشریح کنند. مرد ۲۰ ساله ابتدا به قاضی موحدی راد گفت: جمعه گذشته به قصد خرید خودروی پراید به جمعه بازار خودرو رفتم و پس از توافق بر سر قیمت یک خودروی مدل ۹۲، از مالک آن خواستم تا برای تنظیم قولنامه به منزل ما بیاید.وقتی در خانه، کار خرید خودرو با توافق طرفین به پایان رسید من برای خرید شیرینی بیرون از منزل رفتم، اما وقتی بازگشتم راننده خودرو با همسرم درگیر شده بود و او در دفاع از خودش او را کشته بود. در همین حال و پس از ادعاهای مرد ۲۰ ساله، همسر ۱۸ ساله او نیز که سعی داشت با داستانسرایی ماجرای قتل را دفاع از خود جلوه دهد با تأیید اظهارات همسرش مدعی شد: وقتی همسرم بیرون رفت من در آشپزخانه مشغول شستن ظروف بودم که ناگهان راننده پراید دستش را روی شانه ام گذاشت. من هم که در حال شستن چاقوی آشپزخانه بودم ناگهان با همان کارد ضربه ای به پشت او زدم که به قتل رسید و...قاضی «موحدی راد» از زن جوان پرسید اگر آن مرد (مقتول) پشت سر شما ایستاده بود، باید ضربه چاقوی شما به پهلو و یا شکم او اصابت می کرد، نه به پشت مقتول! متهم که پاسخی برای این سوال نداشت با گفتن کلمه نمی دانم فقط سکوت کرد.در ادامه مقام قضایی سوال کرد طبق اظهارات همسرتان شما همه لوازم منزلتان را فروخته بودید و هیچ ظرف و ظروفی در منزل وجود نداشت پس شما در آن لحظه کدام ظرف ها را می شستید؟ متهم که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت اظهارات خود را پس گرفت و به کشتن مرد ۳۰ ساله به خاطر سرقت پراید توسط همسرش اعتراف کرد.در این حال مرد ۲۰ ساله که همه چیز را پایان یافته می دید پس از چند ساعت تناقض گویی لب به سخن گشود و گفت: بیکار بودم و وضعیت مالی ام خوب نبود. همه لوازم منزلم را به ۳ میلیون تومان فروختم و سپس به قصد سرقت خودرو به جمعه بازار رفتم. وقتی پراید آن مرد ناشناس را که مدل ۹۲ بود انتخاب کردم او را به بهانه نوشتن قولنامه به منزل اجاره ای ام کشاندم. از قبل کاردی را زیر لباس هایم پنهان کرده بودم. وقتی او با تعارفم جلوتر از من وارد منزل شد در یک لحظه کارد را بیرون کشیدم و ضربه ای به پشت او وارد کردم به طوری که کارد کج شد. وقتی روی زانوهایش افتاد ضربه دیگری نیز به او زدم و سپس با همکاری همسرم و با کاغذ باطله های روزنامه شیشه های پنجره ها را پوشاندیم. هیچ پولی نداشتم در خانه ام.تنها یک فرش و میز تلویزیون باقی مانده بود به همین دلیل از جیب مقتول مقداری پول برداشتم و با آن ها کلنگ، بیل و مقداری اسید خریدم و به خانه بازگشتم. سرامیک ها را برداشتم و گودالی برای دفن جسد حفر کردم. بعد از آن هم به خاطر این که جسد زودتر متلاشی شود، اسیدها را روی پیکر او ریختم و با خاک های موجود جسد او را دفن کردم.سپس مدارک خودرو را برداشتم و به همراه همسرم از یک جاده فرعی به طرف کاشمر رفتیم تا چند روزی را در منزل یکی از بستگانمان سپری کنیم، ولی در بین راه مورد ظن مأموران قرار گرفتیم که با مشخص شدن سابقه سرقت خودرو دیگر چاره ای جز اعتراف به قتل نداشتیم.
1393/09/18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]