واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت مهمان*؛
همه بقالها میتوانند کتاب بفروشند
شناسهٔ خبر: 2437557 یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۹
فرهنگ > کتاب
باید فضایی فراهم شود تا در کشوری که مردم از کتاب دوری میکنند، آن را مقابل چشمهایشان ببینند، درست مثل فیلمهایی که حالا دارند پخش خانگی میشوند و هر بقالی آنها را میفروشد! خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: سیامک گلشیری، نویسنده رمان پنج جلدی «خونآشام» و رمانهای دیگری چون «کابوس»، «شب طولانی»، «چهره پنهان عشق»، «لولین روز تابستان» و... یادداشتی را در اختیار خبرگزاری مهر گذاشته که در ادامه میخوانید:«سه ترم پیش یک روز نوجوانی با من تماس گرفت. گفت مجموعهرمان خونآشام را خوانده با یکی دیگر از رمانهای نوجوانم و میخواهد اگر شد در یکی از کلاسهایم ثبت نام کند. هرچند گفتم کلاسهایم مخصوص بزرگسالان است، اما اصرار کرد که میخواهد لااقل یک ترم بیاید سر کلاس. گفت قول میدهد بنشنید گوشهای و فقط شنونده باشد. قبول کردم. اما درست وسط ترم بود که یک شب مردی با من تماس گرفت و گفت پدر نوجوانی است که تازه وارد کلاسهای من شده. خواهش کرد از جلسة بعد او را سر کلاس راه ندهم. وقتی علت را پرسیدم، گفت نمیخواهد پسرش جفنگیاتی را که در رمانها نوشتهاند، بخواند. گفت اینها ذهنش را بیمار میکند. باعث میشود خیالپردازی کند و از زندگیاش غافل شود. گفت زندگی چیزی نیست که در رمانها و داستانها نوشتهاند. گفت همان درسهای خودش را بخواند، کافیست. من برایش توضیح دادم که همین قدرت تخیل باعث میشود او از همة همکلاسیهایش در هر زمینهای جلو بزند و این چیزی است که همیشه به آن نیاز دارد. به او گفتم رمان تجارب بسیاری دربارة زندگی انسانها در اختیارش میگذارد. به او میآموزد که باید چگونه انسانی باشد. با این همه مرد دست آخر گفت اگر دیگر پایش به کلاس من برسد، خودش میآید و او را از آنجا میبرد.من مجبور شدم همة اینها را با آن نوجوان، که فکر میکنم بیاندازه استعداد داشت، در میان بگذارم. او آن ترم دیگر سر کلاس من نیامد، اما ما هنوز با هم در ارتباطیم و تا بخواهید در همین دو سه ترم، دور از چشم پدرش، رمان خوانده است.باری، در مملکت ما هستند بسیاری که همچون آن پدر خواندن داستان و رمان را بیهوده میدانند و من به آنها حق میدهم. کجا به آنها آموزش دادهاند که فرهنگ تنها با کتاب وارد خانواده میشود؟ کجا به آنها آموختهاند که رمان و داستان تنها خیالبافی نیست، دروغ نیست، بلکه ثبت تجربههاست تا ما را به اندیشدن وادارد؟ کجا به آنها آموختهاند که با خواندن رمان، دیگر هرگز به پسر پانزدهسالهشان تحکم نمیکنند که چهکاری را باید و چهکاری را نباید انجام بدهند؟ کجا به آنها یاد دادهاند که با خواندن رمان، میتوانید خودتان را به جای شخصیتها قرار بدهید و با زندگی آدمهایی همذاتپنداری کنید که مشکلاتی نظیر شما برایشان بهوجود خواهد آمد؟ کجا به آنها آموختهاند که تخیلی را که ادبیات به انسانها میآموزد، در همة علوم و همة عرصههای زندگی به دردشان خواهد خورد و آنها را انسانهای خلاقی بار میآورد؟ کجا به آنها آموزش دادهاند که خواندن رمان و داستان میتواند از ما، انسان های بهتری بسازد، انسانهایی که بهدنبال جنگ و کشتار نیستند؟بارها در این سالها دیدهام که بسیاری از لزوم کتاب خواندن حرف زدهاند، اما نهتنها هیچ اتفاقی نیفتاده، بلکه تیراژ کتابها هم بهطرز اسفباری پایین آمده و این مسلماً به سبب گرانی کتاب نیست. مردم باید لزوم آن را حس کنند و تا چنین اتفاق نیفتد، هرگز کسی به دنبال کتاب نخواهد رفت. راه حل دراز مدت همان است که من و بسیاری دیگر گفتهایم و آن بهوجود آوردن کلاسهایی در همة مدارس و دانشگاههاست. کلاسهایی که مُدرسان آن، برای آموزش چنین درسی، دورههایی گذرانده باشند. و البته راهکار موقتی هم هست که شاید در درازمدت مؤثر باشد. و آن ملزم کردن سوپرمارکتهای بزرگ به فروش کتاب است. به گمان من باید در مملکتی که اینطور مردم از کتاب دوری میکنند، فرصت آن را داشته باشند که لااقل کتاب را مقابل چشمهایشان ببینند، درست مثل فیلمهایی که حالا دارند پخش خانگی میشوند و هر بقالی آنها را میفروشد و اتفاقاً مردم هم استقبال خوبی از آنها میکنند. شاید به این ترتیب کمکم کتاب هم به سبد مایحتاج خانواده وارد شود.» -----------------* سیامک گلشیری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]