واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: خشونت و قدرت! تهران- ایرنا- روزنامه «اطلاعات» امروز -یکشنبه- در یادداشتی به قلم «ابوالقاسم قاسم زاده» نوشت: اخبار اعتراض اجتماعی در آمریکا علیه خشونت پلیس و دادگاه های این کشور در تبرئه تیراندازی های پلیس و کشتن چندین نفر را خوانده اید. در نیویورک و چند شهر بزرگ دیگر در آمریکا مردم به خیابان ها آمده اند و با شعار عدالت خواهی، خواهان توقف خشونت مرگبار پلیس و محکومیت مماشات دستگاه قضایی به رفتارهای غیرقانونی آنها شده اند.
در ادامه این یادداشت آمده است: موج این اعتراض ها رئیس جمهور آمریکا، اوباما را وادار کرد تا در سخنان خود به شهروندان آمریکایی اطمینان دهد، علاوه بر رسیدگی موارد کشتاری که انجام گرفته است، روش خشونت بار کنونی با تغییر آئینامه ها و قوانین، همچنین آموزش های ضروری تغییر خواهد کرد. دو سطح از نگاه و تفسیر درباره این خبرها در رسانه های داخلی و خارجی دیده می شود.
سطحی که التهاب در جامعه آمریکا و فساد خشونت بار حاکمیت آن را نشان می دهد که هنوز بر محور تبعیض نژادی می چرخد و همچنان سیاه پوستان در معرض کشتار و قتل قرار دارند. اعتراض عمومی مردم در کلان شهرهای آمریکا که در آن همه اقشار «سیاه پوستان و سفیدپوستان» حضور دارند، نشان می دهد که هنوز قوانین و حاکمیت سیاسی در این کشور بر مدار تبعیض نژادی استوار است و دستگاه قضایی در آمریکا به جای حراست از حقوق شهروندان در دایره گرایش های نژادپرستانه احکام صادر می کنند. این اعتراض ها را شورش جامعه مدنی آمریکا علیه نظام خشونت بار پلیس و بی عدالتی دستگاه قضایی در این کشور معرفی کرده اند.
سیاستمداران هر دو حزب حاکم در آمریکا، جمهوریخواهان و دمکرات ها، ضمن محکوم کردن این رویدادها تلاش دارند تا در برابر اعتراض های عمومی جامعه قرار نگیرند و از آن بهره برداری سیاسی کنند. رقبای اوباما در کنگره آمریکا این حوادث را ناشی از سوء مدیریت دولت و همراهان اوباما معرفی می کنند و تلاش دارند تا ضعف مدیریتی اوباما را برجسته کنند. بخصوص که از چند ماه آینده انتخابات ریاست جمهوری در این کشور کلید خواهد خورد. خشونت مرگبار پلیس در آمریکا خوراک سیاسی ـ تبلیغاتی برای برخی از محافل سیاسی و رسانه های بین المللی شده است تا جامعه آمریکا را ملتهب و نظام سیاسی این کشور را معیوب نشان دهند.
مشکل در اینجا است که مردم آمریکا، جز اعتراض های عمومی، کار دیگری نمی توانند انجام دهند و نهاد پلیس آمریکا نیز جز از طریق اعمال خشونت راهی برای استقرار امنیت نمی داند. قوانین جاری نیز دست پلیس را برای ظهور و بروز خشونت ها باز گذاشته است.
سطح دیگر از نقدها و بررسی این حوادث در آمریکا، فراتر از اخبار روز به کالبدشکافی جامعه آمریکا پرداخته اند و رویدادهای مرگبار ناشی از خشونت پلیس را معلول می شمارند که ریشه در فرهنگ و نظام عمومی و سیر تاریخی دولت ـ ملت در آمریکا دارد. گروهی از جامعه شناسان آمریکا معتقدند، مادام که معادله «خشونت و قدرت»، فرهنگ عمومی را در جامعه آمریکا شکل می دهد، ظاهرشدن رویدادهای تأسف باری از انواع قتل ها چندان غیرطبیعی نیست. داشتن اسلحه برای حراست از خود در جامعه آمریکا چنان ضروری و لازم شده است که تا درون خانواده های آمریکایی ملاک و معیار امنیت فردی و اجتماعی خوانده می شود، در چنین فرهنگی، پلیس بخشی از جامعه ای است که باور دارد بدون اعمال خشونت از امنیت فردی و اجتماعی برخوردار نخواهد شد. در چنین جامعه ای پلیس خوب، پلیسی است که دو ویژگی داشته باشد. مردم از او بترسند و باور داشته باشند که خشونت ورزی او موجب استقرار امنیت عمومی است. چند سال قبل در همین شهر نیویورک برای چند دقیقه ای خاموشی رخ داد. غارت فروشگاه ها و چپاول اموال در سطح شهر چنان شد که مدت ها در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت. بعد از حادثه 11 سپتامبر، جرج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا در سخنرانی خود به مردم کشورش گفت: اگر تاکنون آزادی مقدم بر امنیت بود، امروز «امنیت» اولین اولویت دولت آمریکا برای کشور است. بر همین اساس، شنود تلفن ها و مکالمه های خصوصی شهروندان آمریکایی و استقرار چتر امنیتی بر زندگی فردی مردم، چنان شد که جامعه آمریکایی، تعریف جامعه امنیتی پیدا کرد. نظام پلیسی، حاکم بر روابط اجتماعی گردید و شاکله نظام قضایی در اختیار بسط روش های پلیسی ـ امنیتی قرار گرفت. حصار درهم تنیده پلیسی و امنیتی خود را در برابر رشد بیکاری و فقر ناشی از بحران های مالی ـ اقتصادی، اعتیاد و فحشا و انواع و اقسام هنجارشکنی ها مواجه دید. جامعه آمریکا که روزی، روزگاری کشورش را با «آزادی» به جهانیان معرفی میکرد چنان به از هم گسستگی دچار گردید و فاصله طبقاتی و اجتماعی چنان شکاف های مهلکی را به بار آورد که خشونت و قدرت همخوانی پیدا کردند. این همخوانی هم در سطوح اجتماعی و هم در مدیریت کلان دولت در کشور نهادینه شد. شاخص تعریف دولت ـ ملت در آمریکا «امنیت» و «قوانین امنیتی» گردید.
پلیس را در هر کشوری حافظ امنیت می خوانند. اما در هر کشوری که ناهنجاری ها نهادینه گردد و فرهنگ عمومی بر مدار آن بچرخد، خشونت ورزی تعریف عمومی پیدا می کند و پلیس برای بقای تعریف خود «حفظ امنیت عمومی» خشونت را اصلی ترین ابزار برای انجام مسئولیت خود می شمارد. همچنان که کسی به کسی اطمینان نمی کند، اعتماد مردم به دولت و دولت به مردم نیز تهی می گردد. در این مختصات فرهنگی، خشونت و قدرت عادت عمومی می گردد که حاصلی جز مدیریت امنیتی ندارد.
در هر کشوری که «امنیت» تناسبی از خشونت و قدرت شد، با «آزادی» و «عدالت» فاصله می گیرد و آرام، آرام تنافر پیدا می کند. آنچه که امروز از کشتار در آمریکا درصدر اخبار قرار گرفته است، می تواند عبرت آموز باشد که پیوند خشونت و قدرت اگر هم قادر به امنیت نسبی گردد، آزادی و عدالت را قربانی می سازد. قربانی قدرتی که با خشونت حیات دارد. جامعه شناسان بر این باورند که فقر (اقتصادی و فرهنگی) ریشه هنجارشکنی ها، در هر جامعه ای را فراهم می سازد. هنجارشکنی، روابط اجتماعی را برهم می ریزد و آسان ترین مسیر برای حاکمیت، بهره گیری از معادله خشونت و قدرت است. در خشونت، آزادی فردی و اجتماعی رخت برمی بندد و در اعمال قدرت، عدالت از محتوا تهی، شکلی و صوری می گردد. جامعه سالم، جامعه ای است که در آن معادله خشونت و قدرت در روابط اجتماعی و در حاکمیت استقرار نداشته باشد.
منبع: اطلاعات
اول**1368**
16/09/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]