واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: خاطرات مرتضی طلایی از نیروی انتظامی: دوم خردادی ها نگذاشتند در اصفهان کار کنم/ خانه ام 3هزار متر بود جامعه > شهری - تسنیم نوشت:
گفتوگو با مرتضی طلایی، نایب رئیس فعلی شورای شهر تهران و رئیس سابق پلیس پایتخت، پیش از فرارسیدن هفته نیروی انتظامی و برای بازخوانی خاطرات سردارِ طلایی تهران انجام شده بود و به دلیل برخی از موضوعاتی که در هفته نیروی انتظامی پیش آمد انتشارش به تعویق افتاد. بخشهایی از خاطرات مرتضی طلایی: -(در سال 76) بایستی به طور طبیعی و در شرایط معمول، فرمانده استان اصفهان میشدم ولی شرایط آن زمان به گونهای پیش رفت که ماندن من در استان اصفهان امکانپذیر نبود و من به طور ناخواسته مجبور به هجرت از این استان شدم. -در سال 76 و مصادف با انتخابات ریاست جمهوری در این استان، شرایط سیاسی استان اصفهان به نحوی تغییر کرد که باعث شد جریانات انتخاباتی و پیروزی جریان دوم خرداد، ماندن من در این استان را غیر ممکن کند. به هر حال پس از برگزاری انتخابات و پیروزی جریان دو خرداد، یکی از خواستههای ناگفته و نانوشتهای که این جریان داشت و به شدت آن را پیگیری میکرد، عدم ماندن من به عنوان طلایی شناخته شده در اصفهان بود که این افراد معتقد بودند به دلیل عدم هماهنگی تفکراتی بین من و این جریان، من نباید در مدیریت انتظامی این استان باقی بمانم و معتقد بودند که چون آقای طلایی در جریان پیش از انتخابات از طیف دوم خرداد طرفداری نکرده نمیتواند در استان ادامه فعالیت بدهد. لذا بخشی از فشارهای دولت تازه روی کار آمده اصلاحات باعث شد که من از استان اصفهان کوچ کنم و این اولین ضربهای بود که من از جریان موسوم به اصلاحات خوردم. لذا امیر لطفیان به سرعت تدبیر کردند و من را از اصفهان خارج کردند. -آن زمان مدیر ارشد وقت استان اصفهان خیلی روی این موضوع (عدم حضور طلایی در اصفهان) اصرار داشت؛ البته من خیلی مایل نیستم با گذشت سالها از آن دوران، خاطرات آن را تداعی کنم. بگذریم...
-علاوه بر این شرایط سیاسی خاص کشور نیز باعث شده بود تا رفتن من به استان مازندران نیز با مشکلاتی روبرو باشد. حتی نمایندگان مجلس، استاندار وقت و حتی در درون سازمان نیز در برابر رفتن من به مازندران، مقاومت خاصی میکردند و عنوان میکردند طلایی، «راستی» است و آمدنش به مازندران باعث فلان و بهمان میشود ولی آقای امیرلطفیان بر تصمیمشان ایستادگی کرد و من عازم مازندران شدم. این درحالی بود که در مراسم معارفه من در این استان نیز، هیچ کس از مسئولان وقت حضور نداشتند و با تحریم این مراسم در مراسم معارفه من حاضر نشدند و اینها ناگفتههایی است که امروز بخشی از آن را گفتم. (باخنده...) -به خاطر دارم در 6 ماهه نخست حضورم در استان مازندران، وضعیت ابنیه نیروی انتظامی به اندازهای نامناسب بود که شخصاً خدمت امیرلطفیان رسیدم و بودجهای از ردیف بودجه غیرشمول از ایشان گرفتم و مستقیم به ذوب آهن اصفهان رفتم و آهن لازم برای ساخت ابنیه مورد نیاز را سفارش دادم؛ البته برخی ها در آن زمان نیز گفتند که طلایی پول مازندران را برده اصفهان ولی من گوش به این حرفها ندادم و به حمدالله موفق شدم بالغ بر 100 هزار متر مربع ابنیه برای سازمان و کلانتریهای استان مازندران بسازم. همچنین من در این استان طرح سرکشی به خانواده پرسنل را آغاز کردم و خودم شخصا با تشریفات کامل به خانه پرسنل، خانواده شهدا، بسیجیان و عموم مردم شهر میرفتم و با آنها دیدار میکردم؛
-به یاد دارم در یکی از بازدیدها از منزل یکی از کارکنان، متوجه شدم که این پلیس خدوم، دو فرزندش را به واسطه بیماری خاصی که داشتند، در یک قفس نگهداری میکرد؛ لذا متوجه شدم که باید به حوزه درمان نیز وارد شویم ولی به واسطه مشکلات منابع مالی، جایی برای احداث درمانگاه نداشتیم؛ از این رو منزلی که از سوی نیروی انتظامی برای من درنظر گرفته شده بود و وسعتی در حدود 3000 متر مربع داشت را به درمانگاه تبدیل کردم؛ تلاش آن مجموعه در آن شرایط زمانی و مکانی باعث شد تا به سرعت در مازندران تحول شگرفی ایجاد شود و آثار و تبعات آن به واسطه ملی بودن شرایط این استان و سفرهای فصلی، در سطح ملی دیده شد و آوازه طلایی در بسیاری از نقاط پیچید.
23231
کلید واژه ها: شورای شهر تهران -
سه شنبه 11 آذر 1393 - 11:40:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]