واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پدر ششقلوها: نه خانه دارم، نه شغل ثابت
كارگر گمرك است و از اينكه خداوند شش فرزند به او داده شاكر است . ميگويد خوشحاليام را نميتوانم پنهان كنم اما در حالت اغما هم به سر ميبرم
نویسنده : فاطمه توراني
كارگر گمرك است و از اينكه خداوند شش فرزند به او داده شاكر است . ميگويد خوشحاليام را نميتوانم پنهان كنم اما در حالت اغما هم به سر ميبرم. بيشتر ناراحتيام به خاطر مشكلاتي است كه براي نگهداري از شش كودك با آن مواجه هستم. روز گذشته بود كه خبر رسيد يك مادر مشهدي در دومين زايمان خود در بيمارستان حضرت امالبنين (س)، هفت قلو به دنيا آورد.
اين نوزادان هفت قلو شامل پنج دختر و دو پسر بودند كه در دقايق ابتدايي يكي از نوزادان فوت شد. شش نوزاد ديگر اكنون در دستگاه «انكباتور» نگهداري ميشوند و تحت مراقبتهاي ويژه قرار دارند. گفتوگوي ما با پدر ششقلوها در ادامه ميآيد.
لطفاً خودتان را معرفي كنيد و بفرماييد شغلتان چيست؟
ايرج قره گوزلو 33 سال دارم شغلم آزاد است. كارگر ترخيص گمرك هستم اما فعلاً همان را هم از دست دادهام.
منزلتان مشهد است؟
خير، يك خانه استيجاري در شهرستان درگز داريم كه تا مشهد 225 كيلومتر فاصله دارد. الان هم منزل يكي از بستگانمان در مشهد هستيم.
همسرتان چند سال دارد و چندمين زايمانشان است؟
همسرم ندا عالمي 24 سال دارد و دومين زايمان است كه براي زايمان او را به بيمارستان امالبنين مشهد آوردم كه هفتقلو به دنيا آورد اما يكي از بچهها قبل از تولد فوت شده بود. اولين فرزندمان هم پسر است كه تازه وارد هشت سالگي شده است.
از چند ماهگي همسرتان متوجه شد هفت قلو باردار است؟چند تا دختر و چند تا پسر هستند؟
پنج دختر و يك پسر، از دو ماهگي متوجه شديم و از همان موقع هم در خانه تحت مراقبت خودمان بود.
الان وضعيت مراقبت از بچهها و مادرشان چطور است؟
ديروز همسرم از بيمارستان مرخص شد اما بچهها هنوز در بيمارستان هستند. چون منزلمان با بيمارستان فاصله زيادي دارد مجبور شدم همسرم را به خانه يكي از بستگانمان كه در مشهد است بياورم و مزاحم آنها بشويم به غير از خانواده و اين بندگان خدا تا امروز كسي به ما كمك نكرده است.
هزينه بيمارستان چقدر شد؟بيمه داريد؟
يك بيمه سلامت روستايي داريم اما آنقدر كه هزينهها سرسامآور است، كفاف چيزي را نميدهد. ديروز براي ترخيص همسرم 250 هزار تومان پرداخت كردم. به من گفتند 7 ميليون ديگر بايد بدهم چون هزينه هر بچه حدود يك ميليون و 500 هزار تومان شده بعد هم راهنمايي كردند براي گرفتن شناسنامه و بيمه بچهها به ثبتاحوال و بيمه بروم تا بلكه هزينهها كمتر شود.
وضعيت روحي شما و همسرتان چطور است؟
خوشحاليم اما در حالت اغما هستيم. ناشكري نميكنيم خدا داده خودش هم كمكمان ميكند، بچه رحمت و است. تا جايي كه بتوانم تلاشم را ميكنم.
تا امروز كسي از مسئولان دولتي براي حمايت از شما پيشقدم شده يا نه؟
تا به امروز كه كسي اعلام كمك نكرده فقط حدود 100 نفر با من و همسرم تماس گرفتند و از ما خواستند يكي از بچهها را به آنها بدهيم. بيشتر آنها با گريه و زاري ميگويند چند سال است ازدواج كرديم اما بچهدار نميشويم همين ديشب خانمي تماس گرفت و گفت زندگيام دارد از هم ميپاشد التماس ميكرد يكي از بچهها را به او بدهيم اما به او گفتيم برود از بهزيستي تقاضاي بچه كند. ما هيچ وقت چنين كاري را نميكنيم چون هر چقدر مشكل مالي داشته باشيم در عوض تن سالمي داريم. دوندگي ميكنم تا عذاب وجدان نداشته باشم. البته اين را هم بگويم كه يك بار از هلال احمر تماس گرفتند و گفتند 5 ميليون تومان كمكم ميكنند. يك خير هم تماس گرفت، قرار است فردا براي ديدن بچهها به بيمارستان بيايد. از بهزيستي هم زنگ زدند گفتند ميخواهند برايمان گل بياورند. آدرس خانه را ميخواستند كه به آنها گفتم به بيمارستان بيايند شايد هم قصد كمك دارند، نميدانم.
پس هنوز از مسئولان دولتي كسي با شما تماس نگرفته؟
خير، من خودم سه نامه براي مسئولان ايميل كردم اما هنوز جوابي ندادند. حدود يك ماه قبل هم براي نهاد رياست جمهوري نامه ايميل كردم كه بعد از 10 روز يك شماره تلفن برايم ارسال كردند و گفتند از آن طريق پيگير باشم اما چون گرفتار بودم، هنوز وقت نكردم پيگيري كنم. براي تأمين مخارج فرزندانم واقعاً با مشكل مواجه هستم و از مسئولان و مردم ميخواهم ما را ياري كنند. تنها نگرانيام آينده بچههاست، نميدانم بايد چگونه با اين مشكلات و هزينههاي بالا، مخارج زندگي آنها را تهيه كنيم با اينكه نامهنگاري كردم و تقاضاي كمك از مسئولان دولت كردم و تلويزيون هم وضعيت ما را نشان داد اما هنوز تا به امروز هيچ كس پاسخ نداده نميدانم مسئولان نميبينند يا اينكه نميخواهند ببينند. ما از آنها انتظار كمك داريم نه خانه، نه شغل دائمي، نميدانم چه بايد بكنم. از اينجا به بعد هم خدا بزرگ است.
براي بچهها اسم انتخاب كردهايد؟
راستش را بخواهيد هنوز نه اما قصد داريم نام ائمه را برايشان بگذاريم. با اين وضعيت فكر ميكنم در آينده هم كه بچهها از آب و گل درآمدند، باز هم دچار مشكل شويم چون با پنج دختر بايد مثل هنديها برايشان به خواستگاري هم بروم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]