تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هنگامى كه مؤمن بر صراط مى‏گذرد، و مى‏گويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. ناگاه زبان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803377623




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فارس به بهانه برگزاری اردوهای راهیان نور گزارش می‌دهد روایت فتح ماندگار اروند در شب روشن از منورهای شهادت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس به بهانه برگزاری اردوهای راهیان نور گزارش می‌دهد
روایت فتح ماندگار اروند در شب روشن از منورهای شهادت
عملیات والفجر 8 روایت یک فتح ماندگار بود که در لحظه لحظه گلوله‌باران آن، شب روشن از منورهای شهادت جان گرفت.

خبرگزاری فارس: روایت فتح ماندگار اروند در شب روشن از منورهای شهادت



به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، مدتی بود عملیات‌های جبهه ایران با پیروزی همراه نمی‌شد؛ رمضان، محرم، خیبر، بدر... پس از عملیات بیت‌المقدس و به دنبال دوباره بهار شدن و خرم شدن خونین‌شهر، جبهه ایران کوچک شده بود و گرچه قوای آن می‌خواست وارد خاک عراق شود؛ اما موانع گوناگون سد راهش می‌شد. محمد اندیشگر آن روزها را خوب به خاطر دارد؛ روزهایی را که بیشتر از 18 بهار از زندگی‌اش را ندیده بود؛ اما چند سالی از حضورش در جبهه‌ها می‌گذشت و هنوز هم یک دانش‌آموز و در عین حال رزمنده قزوینی بود. آن وقت‌ها عملیات‌های ایران وضعیت چندان پیروزمندانه‌ای نداشت؛ اما به هر حال جمهوری اسلامی باید از این وضعیت گذر می‌کرد و این کار، یک اتفاق بزرگ را می‌طلبید. فرماندهان و کارشناسان تمام منطقه را بررسی کردند، توان و تجربه‌شان را گرد آوردند، کمر همت بستند برای یافتن نقطه مناسبی از جغرافیای جنگ، تا به رود وحشی رسیدند؛ به اروند که فرزند فرات است و ریشه در تن پدری به نام دجله دارد. اما این رود معنای نامش وحشی بود و ذاتش. آیا می‌شد از آن گذشت؟ این رود از مادری به نام فرات سرچشمه می‌گرفت و وجودش در حوالی تاریخ سرخ دشت کربلا به وجود فرات گره خورده بود؛ همان‌که روزی روزگاری از اهالی جبهه حق خجلت‌زده شد. آیا این بار می‌شد با تکرار نسل‌ها، فرزندش با آن خوی وحشی‌گری، شرمنده جبهه حق و حقیقت نشود؟ اصلا اگر شرمنده می‌شد، چه می‌شد؟ اگر عملیات در اروند به انجام می‌رسید و مانند عملیات‌های پیشین شکست می‌خورد... در این صورت ایران نه فقط از نظر بین‌المللی زیر سئوال می‌رفت؛ بلکه جو داخلی کشور نیز از شکست حاصل از آن به فراوانی تأثیر می‌پذیرفت. از سوی دیگر نیز از آن روی که عراق تا آن زمان نفت خود را از بندر فاو صادر می‌کرد، فاو به نوعی شریان اقتصادی آن محسوب می‌شد و لازم بود ارتباط دریایی عراق قطع و رگ اقتصادی آن فشرده شود. علاوه بر همه اینها عراق، اروندرود را از آن خود می‌دانست و چنانچه ایران این ادعا را می‌پذیرفت، بنا به قوانین بین‌المللی باید خرمشهر و آبادان هم که جگرگوشه‌های مادری به نام ایران بودند، به عراق واگذار می‌شد. اما این چیزی نبود که غیورمردان ایرانی به همین آسانی، زیر بار پذیرشش بروند؛ چه، برای حفظ این پاره‌های تن مام وطن، خون‌ها ریخته شده بود و جوانان این بوم و بر، راه شهادت و جانبازی و ایثار در پیش گرفته بودند. حال اگر رود وحشی، رام غیرت و دلاوری‌های جوانان ایرانی می‌شد، همین قوانین همچون ابزاری، فاو را به نام ایران رسمیت می‌بخشید و صورت مسئله از این رو به آن رو می‌شد. و آنچه اهمیت دسترسی به فاو و انجام عملیات در اروندرود را دوچندان می‌کرد، وجود مقر موشکی در نزدیکی‌های کارخانه نمک و حوالی فاو عراق بود که هنوز هم بر سر اندیمشک و شهرهای پیرامونی‌اش آتش می‌ریخت و این مناطق باید از زیر آتش خارج می‌شد. به هر حال باید غرور این وحشی می‌شکست و راه این کار هم در آن شرایط سخت، عبور از اروند بود. شکل نگرفتن عملیات در اروند به یک نحو مشکل‌آفرین می‌شد و شکل گرفتن آن به نحو دیگر. از نظر تمام کارشناسان نظامی دنیا، عبور از این رود و انجام چنین عملیاتی غیرممکن می‌نمود و از همین رو هم بود که فرماندهان و کارشناسان جنگ با احتیاط و نگرش علمی کامل دست به آغاز یک حرکت بزرگ زدند. روزها می‌گذشت و کار بررسی و تبادل نظر میان فرماندهان ادامه داشت. مدت بررسی‌ها دیگر حدود یک سال می‌شد و دیگر باید برای آموزش غواصان هم فکری می‌شد. منطقه‌ای به شکل اروند شبیه‌سازی کردند و کار آموزش آغاز شد. روزها از پی یکدیگر می‌گذشت و رزمندگان غواص، آموزش‌های فشرده و سخت را فرامی‌گرفتند. در تمرینات و آموزش‌ها هم سرمای آب استخوان‌سوز بود و پوشیدن لباس‌های سرد غواصی، برای خودش دردسر داشت. اگر نیروها با قایق از اروند گذر می‌کردند، اهمیت و البته دشواری‌اش این اندازه نبود؛ اما در این صورت روی آب آمدن قایق‌ها همانا و فروریختن آتش دشمن و شکست عملیات نیز همان. حساسیت کار بسیار بالا بود. بزرگ‌ترین عملیات ضدجاسوسی انجام شد تا حتی بدون خبردار شدن ستون پنجم دشمن، رزمندگان ایرانی بتوانند برای دشمنان‌شان با سرعتی باورنکردنی زیرآبی بروند. و عملیات چنان سرّی و مخفیانه آغاز شد که فرماندهان و افسران عراقی بعدها بهت خود را به دست خود در کتاب خاطراتشان منتشر کردند و برهان عظمت ایمان ایرانی را در تاریخ برای همیشه به ثبت رساندند.  حدود سه هزار نفر رزمنده ایرانی در قالب لشکرهای مختلف وارد اروند شدند. شب بیستم بهمن ماه 64 سرمای هوا و آب غوغا می‌کرد که عملیات والفجر 8 برای تصرف فاو آغاز شد. کار، بسیار دشوار بود و با هیچ عقل مادی و نظامی جور در نمی‌آمد. باز هم همچون همیشه تجهیزات ایران با دشمنش برابری نمی‌کرد و برای جبران آن باید رزمندگان ابتکار و هوش خود را با کمترین امکانات به کار می‌گرفتند تا بهترین نتیجه را بگیرند و اگر نمی‌شد، راهی نمی‌ماند جز آنکه از جان مایه بگذارند. نیروهای غیرغواص باید از پل بعثت می‌گذشتند. در آن سال‌ها که رزمندگان ایرانی برای دسترسی به بندر فاو عراق نیازمند یک گذرگاه بودند، پل بعثت با کمترین امکانات ساخته شد و توانست قدمگاه رزمندگان شود. مگر نه اینکه جنگ ما معرکه ابتکارات بود؟ پس باید هم ابتکار و خلاقیت ایرانی به کمک می‌آمد و این بار هم مثل خیلی وقت‌های دیگر، واحد مهندسی سپاه و جهاد سازندگی در میدان عمل گام نهاده بود؛ حال آنکه هیچ‌کس باور نداشت ایران بتواند روی اروند پل بزند؛ آن هم در مقطعی از زمان که پرده‌های سیاه از غبار آتش دشمن بر چهره اروند کشیده شده بود. این‌چنین پل و ابتکاری که فقط مختص جنگ ایران بود و جز آن، در جای دیگر دنیا به چشم نخورد، بار دیگر توان فنی و مهندسی جوانان ایرانی را در آن شرایط دشوار جنگ، به رخ دنیا کشید و برای خیلی‌ها نیز پل شهادت شد و پلی به سوی بهشت. اروند آن شب گرچه غرید و سرکش شد و به ظاهر کار رزمندگان ایرانی را دشوار ساخت؛ اما با ایجاد سر و صدا مانع از رسیدن صدای حرکت آنان به گوش دشمن شد. بیرون آمدن از آب اروند معجزه بود و از همین روی، تمام فرماندهان از نیروها می‌خواستند که اگر آمادگی شهادت را ندارند، درون آب نروند. و غواصان هم خود را آماده کرده و عهد بسته بودند تا آن هنگام که جان در بدن دارند، تمام توان خود را برای تحمل هر سختی و انجام هر کار غیرممکن به کار بندد تا عملیات لو نرود؛ حتی اگر صدای درد را زیر آب‌ها خفه کنند و آب، پیکرهایشان را به ناکجاها ببرد. گردان غواص، به نام حضرت علی‌اصغر(ع) تبرک جسته بود تا رزمندگانش در تاریکی شب چراغ راهی داشته باشند و در دل آب‌های زاییده فرات، به یاد لب تشنه سرباز کوچک دشت کربلا و با رمز یا فاطمه زهرا(س) دل به دریا بزنند تا به سوی شهادت بروند. فاو همان شب به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. اصل غافلگیری جواب داده بود و نگهداری این شهر نیازمند ادامه عملیات بود که طی آن، چندین تک و پاتک میان دو سوی نبرد انجام شد؛ چرا که خون‌های به جوش آمده در رگ دشمن مبهوت عراقی پس از آن شب او را چون گرگ زخمی به حمله وامی‌داشت. مات و مبهوت به هر ریسمانی چنگ می‌انداخت تا غرق نشود، تا رگ اقتصادی‌اش فشرده نشود، تا ارتباط دریایی‌اش قطع نشود، تا بندرش و شهرش، فاو به نام ایران ثبت نشود و... و این بار ریسمانی که با بی‌رحمی به آن چنگ می‌زد، سلاح‌های شیمیایی بود که در مراحل بعدی عملیات، چهره معصوم شهدای ایرانی را کبود کرده بود. گرچه هنوز هم پس از سال‌ها کارشناسان نظامی دنیا، عقل‌های مادی‌شان را که سر هم ریخته‌اند، نتوانسته‌اند راز آن شب را کشف کنند؛ اما خدا در آن عملیات معجزه‌اش را به خیلی‌ها نشان داد. و هر چند بیرون آمدن از آب اروند معجزه بود؛ اما این معجزه به محمد اندیشگر هم نشان داده شد که واپسین روزهای نوجوانی و اوان جوانی را در میان بوی خون و آتش می‌گذراند. همو که تا پایان جنگ ماند و یاد آن روزها را به خاطر سپرد. او که هنوز هم جوانان و نوجوانان امروز و هم‌سن و سال آن روزهایش را با خود به حاشیه اروند می‌برد و به خیلی جاهای دیگر از این خاک که روزهای جوانی‌اش را در آن سپری کرده است تا قصه بودن یا نبودن را در لحظه لحظه گلوله‌باران آن شب روشن از منورهای شهادت، برای‌شان روایت کند. روایت کند از فاو و تصرفش به دست رزمندگان اسلام. از پرچمی که از حرم مطهر هشتمین ستاره تابنده علوی آمده بود و به دلاورمردان ایرانی قوت قلب می‌بخشید تا آن هنگام که بر گلدسته‌های مسجد فاو به نشانه یک فتح ماندگار در خاطر تاریخ، به اهتزاز درآمد. ==============  گزارش از: میترا بهرامی ============== انتهای پیام/77011/

93/09/11 - 04:55





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن