تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح از هزار سال عبادت بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803571362




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در خرابه ی شام چه گذشت؟/چگونگی شهادت سه ساله ی حضرت سیدالشهدا، حضرت رقیه (س)


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: در محضر علما؛
در خرابه ی شام چه گذشت؟/چگونگی شهادت سه ساله ی حضرت سیدالشهدا، حضرت رقیه (س)
از مصائب سختی که در شهر شام به اهل‌بیت علیهم السلام رسید و در کتابهای مقاتل ذکر شده، خرابه نشینی اهل‌بیت(ع) و از دنیا رفتن دختر سه ساله‌ی حضرت سیدالشهدا (ع) است.


به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛از مصائب سختی که در شهر شام به اهل‌بیت علیهم السلام  رسید و در کتابهای مقاتل ذکر شده، خرابه نشینی اهل‌بیت(ع) و از دنیا رفتن دختر سه ساله‌ی حضرت سیدالشهدا (ع)  است.

 امام صادق (ع)می‌فرماید: اهل بیت علیهم السلام را در خانه مخروبه‌ای نزدیک مسجد جامع دمشق با فاصله‌ی کمی از محل حکومت یزید جا دادند. و چون آن خانه قابل سکونت نبود، از آن تعبیر به خرابه شده است.

 وقتی اهل‌بیت علیهم السلام  را با آن عظمت و کرامت و شخصیتی که داشتند، در آن محل مخروبه جا دادند، به هم گفتند: «إنَّما جُعِلنا فی هذا البیت لِیَقَعَ عَلَینا فَیَقتلنا» قطعاً ما را در این خانه‌ی خرابه جای داده اند که سقف‌هایش بریزد و ما را نابود کند.

 شیخ صدوق در کتاب امالی، سید‌ابن‌طاووس در لهوف نوشته اند، خانه‌ی خرابه‌ای که در آن اهل‌بیت علیهم السلام  را جا داده بودند، از گرمای روز و سرمای شب، در امان نبودند، تا جایی که پس از مدتی صورت دختران و زنان و کودکان پوست انداخت. امام سجاد (ع)  میفرماید:

 اهل‌بیت علیهم السلام در آن خانه‌ی خراب روزها را گرسنه و شبها را به عبادت به سر می‌بردند، و گریه‌ی بر ابی عبدالله به صبح می‌رساندند.

 

 شهادت ابی‌عبدالله (ع)  و یاران و اهل بیتش را تا جایی که ممکن بود، از اطفال و کودکان پنهان می‌کردند. ولی یکی از کودکان که دختری سه ساله بود و نامش را کتاب‌های مهمی چون لهوف سید ابن طاووس صفحه‌ی صد و چهل و یک، معالی السبطین جلد دو صفحه‌ی صد و شصت و یک، منتخب طریحی ودعوة الحسنيّه‌ آیت‌الله آقا شیخ محمد باقر بهاری و ریاحین الشریعه‌ی محلاتی جلد سه صفحه‌ی سیصد و نه و منتخب التواریخ ملا هاشم خراسانی صفحه‌ی دویست و نود و هشت، «رقیه»، ذکر کرده اند و چنین نوشته‌اند:

 این دختر به شدت عاشق حضرت حسین (ع)  بود. امام (ع)  هم به شدت به او علاقه داشت. شب و روز در آن خانه‌ی خرابی که اهل‌بیت علیهم السلام  را جا داده بودند، گریه می‌کرد، بهانه‌ی پدر را می‌گرفت. هر چه به او می‌گفتند پدر به سفر رفته و منظورشان سفر آخرت بود، آرام نمی‌شد. تا یک شب خواب پدر را دید. وقتی بیدار شد خیلی بی‌تابی کرد. هر چه خواستند او را ساکت کنند، نشد. بلکه بی‌تابی‌اش بیشتر شد.

زنان و دختران دیگر اختیار از دستشان رفت، از گریه و حال او به گریه افتادند. زنان و دختران با گریه‌ی او لطمه به صورت می‌زدند، خاک خرابه را به سر می‌ریختند و مو پریشان می‌کردند و این همه ضجه و ناله یزید را از خواب بیدار کرد. پرسید: چه خبر است؟ خواب دختر سه ساله را گفتند. گفت: سر پدر را برایش ببرید، بچه است، متوجه نمی شود، دیدن صورت پدر آرامَش می‌کند. سر را در طبقی که روپوشی رویش انداخته بودند آوردند پیش بچه گذاشتند. دختر گفت: من طعام نمی‌خواستم، من پدرم را می‌خواستم. گفتند: پدر آمده است. وقتی روپوش را برداشت، سر بریده را دید، با آن دستان کوچک سر را برداشت و به سینه گرفت. مرتب می گفت: پدر، چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرده است؟ چه کسی رگ‌هایت را برید؟ چه کسی مرا به این کودکی یتیم کرد؟ پدر چه کسی به فریاد یتیمان برسد؟ چه کسی از این زنان غصه دار پرستاری کند؟ چه کسی از این زنان شهید داده و اسیر دلجویی کند؟ چه کسی به فریاد این چشم های گریان برسد؟ پدر، کدام دست موهای پریشان این بچه ها را نوازش کند؟ پدر، بعد از تو تکیه گاه ما کیست؟ وای بر حال زار ما، وای بر غربت ما، پدر، ای کاش برایت بمیرم. پدر، ای کاش پیش از این کور شده بودم و این منظره را نمی دیدم. و بعد لب بر لب پدر گذاشت، چنان گریه کرد که  غش کرد، ولی وقتی او را حرکت دادند دیدند از دنیا رفته است.

 
منبع:مروری بر مقتل سيدالشهداء علیه السلام/استاد حسین انصاریان






تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن