واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چرا لباس بپوشم (3)
در ادامه بحث لزوم پوشيدن لباس روحانيت به چند نکته ديگر نيز اشاره ميشود:4. اعلام حضور انديشة اصيل دينىاين لباس اعلام موجوديت فرهنگ دينى در جامعه و نشانهاى از حيات و حضور انديشة اصيل حوزههاى شيعى است. هر چه تعداد روحانى در جامعهاى بيشتر باشد، هويّت روحانى در نظر آنان موجهتر و داراى رسميت بيشتر است. اگر از جوانان يك محلّه چند نفر طلبه شوند با اين انتخاب خود گزينة جديدى پيش روى ساير جوانان نيز قرار دادهاند. در مقابل اگر در منطقهاى روحانيت به چشم نيايد يا نادر باشد، هويت صنفى روحانى در نظر مردم آن منطقه رسميت نمييابد و هيچ كس در انتخاب مسير آيندة خود، روحانيت را تصور نمىكند يا اگر تصور كند دور از دسترس و غيرممكن تلقى مىكند. نفس حضور روحانى در يك منطقه به معنى امكان انتخاب اين راه براى ديگران است. درست نظير حضور نونهالان حافظ قرآن در جامعة ما كه برداشت نادرست غير عملى بودن حفظ قرآن را باطل كردند.كسى كه اين لباس را مىپوشد با قدرت و صلابت از راهى كه انتخاب كرده دفاع مىكند و به صراحت اعتقادات خود را اعلام مىكند اين صراحت و شجاعت در نهايت موجب رسميت و اعتلاى آن اعتقاد خواهد شد.5. تصريح به آرمانهاكسى كه اين لباس را مىپوشد با قدرت و صلابت از راهى كه انتخاب كرده دفاع مىكند و به صراحت اعتقادات خود را اعلام مىكند اين صراحت و شجاعت در نهايت موجب رسميت و اعتلاى آن اعتقاد خواهد شد. زنان مسلمان در اروپا با حجاب خود كه نماد آرمان و فرهنگ و اعتقاد آنان است مبارزه مىكنند و فرهنگ و آرمانهاى مذهبى خود را به نمايش مىگذارند.[ لباس هر انسان پرچم كشور وجود اوست، پرچمى است كه او بر سر در خانة وجود خود نصب كردهاست و با آن اعلام مىكند كه از كدام فرهنگ تبعيت مىكند. همچنانكه هر ملتى با وفادارى و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هويت ملى و سياسى خود ابراز مىكند، هر انسان نيز مادام كه به يك سلسله ارزشها و بينشها معتقد و دلبسته باشد لباس متناسب با آن ارزشها و بينشها را از تن به در نخواهد كرد. [1] لباس انسان، انتخاب انسان است و انتخاب انسان از علاقههاى او سرچشمه مىگيرد [شايد بسيارى از خوانندگان اين مصراع شعر را شنيده باشند كه [رنگ رخساره خبر مىدهد از سرّ ضمير]. مقصود شاعر اين بوده كه تغيير رنگى كه به طور طبيعى در چهرة انسان پيدا مىشود از تغيير وضع و حال درونى او خبر مىدهد. ما مىتوانيم قدرى از مقصود شاعر فراتر رويم و بگوييم نه تنها رنگ طبيعى رخساره بلكه... آرايش همة بدن و شكل و اندازة لباسى كه براى خود انتخاب مىكند از سرّ ضمير آنان خبر مىدهد و با احوال درونى و تمايلات روانى آنان ارتباط مستقيم دارد. لباس نه تنها تحت تأثير فرهنگ جامعه است كه معرف شخصيت تكتك افراد نيز هست. [2] بنابراين انسان با لباس خود علاقهها، حسياستها، دلبستگىها و آرمانهاى خود را با صداى رسا اعلام مىكند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با قيافه و رفتار و لباس خود فكرى و فرهنگى را تبليغ مىكنيم و يا لااقل سياهى لشكر آن قرار مىگيريم چرا مبلّغ فكرى باشيم كه به آن اعتقاد نداريم؟ لباس روحانيت لباس حضور اجتماعى است، لباس پيوند فكرى و عملى با يك ايده است، لباس اعلام وفادارى نسبت به يك مكتب است. اين لباس،لباس حمايت از يك آرمان بلند و ستيز با جريان باطل است و روحانى با لباس خود سرباز آمادة پا در ركاب يا دست كم سياهى لشكر آيين جعفرى و رونقى براى انديشة تشيع به شمار مىرود. داشتن اين لباس براى واجدين شرايط بدون شك موجب تقويت جبهة حق و نگرانى و عصبانيت دشمنان اسلام است و به همين جهت مانند همة اعمالى كه به غيط كفار مىانجامد عبادت به شمار مىرود.و لا يطئون موطئاً يغيط الكفار و لا ينالون من عدوّ نيلاً الا كتب لهم به عمل صالح.[3]لباس روحانيت لباس حضور اجتماعى است، لباس پيوند فكرى و عملى با يك ايده است، لباس اعلام وفادارى نسبت به يك مكتب است.پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله بر اين نكته تأكيد مىورزيدند كه دشمن در مواجهة اول با جبهة مسلمين بايد مرعوب قدرت و هيبت و كثرت آنان باشد. به همين جهت پيرمردان ريش سپيد را به رنگ زدن محاسنشان امر فرمودند تا دشمن به ضعف آنها پى نبرد و به حمله و هجوم طمع نكند.[4] آيا شايسته است ما در جايى كه اين همه نيروى آماده به خدمت در اختيار داريم نيروى دين و اقتدار خود را ننمايانيم تا در معرض تعرض دشمن قرار گيريم؟ راز مخالفت دشمنان با اين لباس و ساير نمادهاى منسوب به دين كه در قالب مقاله و توهين و تهديد و طنز و كاريكاتور و... ابراز مىشود در همين نكته نهفته است. [ به راستي و با توجه به توضيح فوق٬ آيا واقعا در صورت نپوشيدن لباس مقدس روحانيت٬ ما چه پاسخي داريم و چگونه از اهداف و اعتقاداتمان دفاع کنيم در حالي که از نوع پوشش آن فرار ميکنيم؟] منابع:[1] فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 40.[2] همان، ص 43.[3] توبه، 120/9.[4] اسلام و مقتضيات زمان، مجموعه آثار شهيد مطهرى، ج 21، ص 162. لباس روحانيت٬ چراها و بايدها- محمد عالم زاده نوري.تهيه و فرآوري: محمد حسين امين- گروه حوزه علميه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]