واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شعرهای تصویری و دیداری در ادبیات معاصر ایران
چکیده:شعر تصویری (Pattern poetry) و شعر دیداری (Concrete verse) دو گونه ی ادبی از ادبیات معاصر است که شاعران آن ها با نیم نگاهی به هنر گرافیک و با استفاده از هنجارگریزی نوشتاری به نگارش نقّاشانه ی شعر دست می زنند. مهم ترین تفاوت شعر تصویری با شعر دیداری آن است که شعر تصویری «شنیداری - دیداری» است، یعنی با گوش سر و کار دارد و میتوان آن را شنید و از آن چیزی فهمید. ولی شعر دیداری «نوشتاری - دیداری» است، یعنی برای فهم آن حتما باید به آن چشم دوخت و به تماشای ساختار واژگانی آن پرداخت و به همین سبب در طراحی پوسترها که معمولا دیدنی عرضه میشوند، کاربرد دارد.تصویر شعری با مبنای خیالی آن همیشه در ادبیات مورد توجه بوده است، ولی امروزه رواج و اهمیت پیدا کردن عکس و فیلم در میان مردم موجب شده است تا برخی از شاعران نگاه خوانندگان شعر خود را به اشکال و تصاویر ملموسی که از واژگان ساخته میشوند بدوزند و آنانی را که در گذشته تنها با گوش و از طریق صدا، ریتم، وزن، قافیه و... شعر را در مییافتند، به تماشای شعر نیز بنشانند.اگر چه میتوان شباهتهایی میان شعر تصویری با نمونههایی از صنعت "توشیح" در آثار پیشینیان پیدا کرد، ولی شعر تصویری معاصر و به ویژه شعر دیداری اغلب تحت تأثیر شعر غربی است و با ظهور ایماژیسم (imagism) و کشیده شدن دامنه ی ی کوبیسم (kubism) به عرصه ی ادبیات رونق گرفت و در ایران نیز جریان موج نو بر رواج آن تأثیر گذاشت.شاعران این گونه شعرها برای ایجاد تصویرها و شکل های مورد نظر از شیوههای گوناگونی بهره گرفتهاند که مهم ترین آن ها عبارتند از: تجزیه و جدا نویسی واحدهای شعری، گونهگون نویسی مصراعها، کم و زیاد کردن تعداد هجاهای هر مصراع برای دست یابی به شکل های مورد نظر، بهرهگیری از هنر خوش نویسی و فن صفحهآرایی، بهرهگیری از نقّاشی در کنار نوشتار، تکرار و ... شعر تصویریشعر تصویری (Pattern poetry) که به آن شعر مصور یا نگاشتنی هم گفته اند، شعری است که از جهت نگارشی به گونه ای نوشته شود که ساختمان ظاهری آن به شکل چیزی باشد؛ شکلی که با مضمونی از شعر مناسبت دارد و معنی یا احساسی را به خواننده منتقل می کند. در این گونه شعر، نحوه ی چینش اجزای آوایی و واژگانی شعر و چه گونگی قرار گرفتن مصراع ها تصویری را به نمایش میگذارد که با محتوای شعر یا صور خیال آن در ارتباط است. مانند شعر زیر از فیروزه میزانی که به شکل صلیبی نوشته شده است. شاعر در خواست می کند تا جسد مرده ی او را که صبورانه، بی گواه و ... بر آن به دار کشیده شده است، به پایین آورند : مــــرا فــرود آریــد از چـلـیـپــای چـــرک مرده ام شکیبا و بی گواه باکاکلی سـپـید آسیـمه هراس [1] شعر دیداریشعر دیداری یا عینی (Concrete verse) صورت تازهتر و تکامل یافتهتری از شعر تصویری است. شاعر شعر دیداری، درونمایه شعر خود را با استفاده از هنر گرافیک و از طریق بازی با کلمات و حروف به گونه ای می نویسد که طرحی را جلوی چشم بیننده می گذارد. فهم پیام شاعر لزوما با نگاه کردن به ظاهر گرافیکی شعر او امکان پذیر می شود. مانند شعر «میزگرد مروت» [2] از خانم طاهره صفّارزاده که به شکل میزگردی طراحی شده است. دور این میزگرد به جای صاحب نظران مختلف واژه ی «من» جای گرفته است و موضوع و مسأله ی مورد بحث که در وسط میز طراحی شده است، باز «من» است که با استفاده از «م» و «ن» فارسی به صورت "صلیب شکسته" به نمایش گذاشته شده است. ساختمان این شعر در کل با تکرار واژه ی «من» تصویری از سلطه گری و فاشیسم را به نمایش می گذارد.مهم ترین تفاوت شعر تصویری با شعر دیداری آن است که شعر تصویری «شنیداری ـ دیداری» است در حالی که شعر دیداری «نوشتاری ـ دیداری» است. یعنی شعر تصویری با گوش نیز سر و کار دارد. به تعبیری دیگر «ممکن است شعر تصویری بلند خوانده شود و همچنان معنی و شعر بودن خود را حفظ کند، ولی در شعر دیداری این زمینه ی دیداری، افراطی است و کلیت و اساس آن بر صفحه ی کاغذ قرار دارد، نه در واژهها یا واحدهای چاپ رایانهای که آن را می سازند. از این روست که شعر دیداری را نمیتوان برای تأثیرگذاری بر مخاطب با صدای بلند خواند، بلکه برای لذّت بردن فقط باید آن را دید، چرا که واژهها روی کاغذ مرتّب شده اند» [3] و به همین سبب است که می توان از شعر دیداری در طراحی پوسترها که معمولا به صورت دیدنی عرضه می شوند، استفاده کرد. هنجار گریزی نوشتاری در شعرهای تصویری و دیداری شعرهای تصویری و دیداری نوعی نگارش نقاشانه ی شعر است که با گریز از هنجارهای نگارشی موجود در شـعر شاعران به دست آمده است. هنجارگریزی (deviation) هایی که به برجسـتهسازی (foregrounding) منجر می شوند مورد توجه هنرمندان و از جمله شاعراناند. برجسته سازی فرایندی است که در آن زبان از حالت هنجار و خودکار به درمیآید و نقش ادبی ایفا می کند. «اعتقاد به نقش ادبی زبان ریشه در دیـدگاه های اشـکلولفسکی (Shklovsky) روس و صـورت گرایـان چـک بـه ویژه مـوکارفسـکی (Mukavorsky) و هاورانک (Havranek) دارد. به اعتقاد هاورانک، فرایند خودکاری زبان، در اصل به کارگیری عناصر زبان است، به گونهای که به قصد بیان موضوعی به کار رود، بدون آن که شیوه ی بیان جلب نظر کند و مورد توجه اصلی قرار گیرد؛ ولی برجسته سازی به کارگیری عناصر زبان است، به گونهای که شیوه ی بیان جلب نظر کند، غیر متعارف باشد . » [4]شاعران برای برجسته سازی در کلام خود از دو شیوه ی قاعده افزایی و هنجارگریزی استفاده میکنند . قاعده افزایی، افزودن قاعده هایی بر قاعده های حاکم بر زبان خودکار است و هنجارگریزی، انحرافی است که شاعر نسبت به قاعده های حاکم بر زبان خودکار روا میدارد. [5] براساس نظریه ی لیچ (Leech) هنجارگریزیهایی که به برجستهسازی ادبی میانجامد، هشت گونه است که یکی از گونههای آن هنجارگریزی نوشتاری است «در هنجارگریزی نوشتاری، شاعرشیوهای را در نوشتار به کار میبرد که تغییری در تلفظ واژه به وجود نمیآورد، بلکه مفهومی ثانوی بر مفهوم اصلی واژه میافزاید. مثلا نحوه ی نوشتن واژه ی «رود» در شعر زیر از حمید مصدق ، وضعیت خم شدن او را روی رود نشان میدهد: رفتم در انتهای جاده نگاهی کردم او بود از روی نرده خم شده روی ر و د [6] اصولا شعر نو از آغاز با هنجارگریزی نوشتاری زاده شد. از جمله تفاوتهای شعر نو با شعرهای سنّتی شیوه ی نگارش آن بود. شاعران شعر نو برخلاف پیشینیان، مصراعها را مقابل هم نمینوشتند. آنان هر مصرعی را مستقل در یک سطر قرار میدادند و لزومی نمیدیدند که واژگان آغازین مصراعها دقیقا زیر هم قرار گیرند، بلکه به مقتضای لحن و مضمون و با در نظر داشتن نحوه ی خوانش شعر، جای آن ها را تعیین میکردند.این ساختارشکنی نوگرایان دلایل متعددی داشت که یکی از آن ها برجستهسازی بعضی از واژگان یا ترکیب های موردنظر شاعر بود. همچنان که آقای صالح حسینی درباره ی شعر زیر از سهراب سپهری صبح است گنجشک محض میخواند پاییز روی وحدت دیوار اوراق میشود مینویسد: « اگر سه مصرع نخست را به صورت جملهای [در یک سطر] بنویسیم، چیزی جز منظره ی ساده ی غیر شعری بر جای نمیماند ولی اگر نیک بنگریم درمییابیم که این جمله از ساختار خود محروم شده و نظم آن به هم ریخته است و در نتیجه «گنجشک محض» چشمگیرتر شده است .» [7]چه گونگی نگارش شعر در میان شاعران شعرهای تصویری و دیداری ، بیش تر مورد توجه قرار گرفت. شاعران این گونه شعرها با جدّی گرفتن هنجارگریزی نوشتاری در صدد برآمدند تا در دورهای که عکس و فیلم از اعتباری ویژه در میان مردم برخوردار است، نگاه خوانندگان شعر خود را به شکل ها و تصویرهای ملموس و عینی شعر خود بدوزند و آنانی را که در گذشته تنها با گوش و از طریق صدا، ریتم، وزن ، قافیه و ... شعر را درمییافتند به تماشای شعر نیز بنشانند.آنان با کمک گرفتن از تصویرها و شکل های به دست آمده از نحوه ی چینش واژگان ، کوشیدند تا روشی متفاوت در القای احساس و اندیشه به کار گیرند. تصویرهایی که گاه شکلهای هندسی دارند و گاه به صورت شکلهای غیر هندسی از جمله صلیب، فواره، تخممرغ، قایق و ... عرضه میشوند. بند زیر با عنوان «سنگ مهدی» نمونهای است که به شکل مثلث نوشته شده است؛ مثلثی که قاعده ی آن بالا و رأس آن پایین قرار دارد و حالت حرکت از بالا به پایین (از آسمان به زمین) را تداعی میکند و با اعتقادات شیعی مبنی بر ظهور مهدی مطابقت دارد.با اینهمه هنـوزمرگ را نیاموختهام [8] ادامه دارد ...پی نوشت ها:1- انوشه، حسن، فرهنگ نامه ی ادبی فارسی (دانش نامه ی ادب فارسی ج 2) ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1376، برگ 896، به نقل از «چندین زبور برای زمزمه از مهر».2- صفّارزاده، طاهره، طنین در دلتا، نوید، شیراز، 1365، برگ 68. 3- انوشه، حسن، فرهنگ نامه ادبی فارسی، برگ 897 .4- صفوی، کورش، از زبان شناسی به ادبیات، سوره مهر، تهران، ج 1، برگ 34 .5- همان، برگ 40.6- همان، برگ های 47 و 48.7- حسینی، صالح، نیلوفر خاموش، نیلوفر، تهران، 1371، برگ های 86 و 87.8- نورپیشه، محسن، آشنایی زدایی در شعر یداله رویایی (رساله ی کارشناسی ارشد)، دانشگاه گیلان، 1382، برگ 57، به نقل از «هفتاد سنگ قبر»دکتر احمد رضی تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]