محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
دکتر عرفان فدایی وکیل پایه یک دادگستری
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1802512454
![نمایش مجدد: -تا دم مرگ رفتم، اما برگشتم refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
-تا دم مرگ رفتم، اما برگشتم
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
![](http://www.jamejamonline.ir/Media/Image/1393/08/30/635521803212810051.jpg)
تا دم مرگ رفتم، اما برگشتم درد از حد تصور بیرون بود. یکی دو جای بدنم سوراخ شده بود و از سوراخها چرک بیرون میآمد. در خانه قدم میزدم و از درد مینالیدم. گاهی از حال میرفتم و تشنج میکردم...
کمانعلی رهنما هستم. سال 1357 در روستای نظرعلی بلاغی شهرستان بیله سوار به دنیا آمدم، در استان اردبیل. پنج برادر و چهار خواهر بودیم من بچه پنجم خانواده بودم. در همان روستا چهار کلاس درس خواندم، اما آن موقع ها رسم بر درس خواندن نبود. بچه از همان بچگی باید کار می کرد تا کمک خرج پدر باشد. این شد که سال 69 ترک تحصیل کردم و با همان سن و سال کم برای کار رفتم اردبیل، تا شاید بتوانم جایی کار کنم و پول وپله ای برای خودم جمع کنم. 14 سال بیشتر نداشتم و کاری هم بلد نبودم. جایی بهتر از قهوه خانه برای کار کردن پیدا نکردم. دو سال اول کژدار و مریز گذشت، کار می کردم و پولی می گرفتم. سیگار و تریاک را تازه شناخته بودم و گاهی می دیدم که می کشند، اما سراغ شان نمی رفتم. از سال سوم که سال 72 بود، بتدریج در تور افرادی افتادم که به قهوه خانه رفت و آمد می کردند، و مصرف مواد را شروع کردم. همین طور که یواش یواش میزان مصرفم بالا می رفت، رفتم در یک کارگاه خیاطی برای شاگردی. این کار را یاد گرفتم. 19 سالم که شد رفتم خدمت. در طول خدمت هم گاهی سیگار و تریاک می کشیدم. بعد از خدمت، ماجرا پیچیده تر شد. کم کم با آدم هایی آشنا شدم که هروئین می کشیدند و همین باعث شد به سمت هروئین کشیده شوم. همان زمان ها گاهی وارد فاز شیشه و کراک هم می شدم. اوایل که هروئین می کشیدم، به ذهنم رسید اگر نامزد کنم و وارد زندگی شوم شاید این کارها از سرم بیفتد و ترک کنم. هروئین لامصب یک ویژگی مهم دارد و آن هم فریب مصرف کننده است. فکر می کنی هر وقت اراده کنی می توانی ترک کنی، اما زهی خیال باطل. زمان گذشت و دیدم توانایی ترک ندارم، به نامزدم ماجرا را توضیح دادم. بهش گفتم طلاق بگیریم، اما مگر قبول می کرد از من اصرار و از او انکار! با توسل به راه های مختلف اذیتش کردم تا این که برادرش فهمید و از من شکایت کرد. در نهایت در محضر او را راضی به طلاق کردند و کار تمام شد. سر تا ته ازدواجم فقط دو سال دوام داشت! دو سالی که بیشتر از نامزدم به فکر مصرف هروئین بودم، در عین حال البته قبول هم نمی کردم که معتاد شده ام. وقتی معتادی را می دیدم که از خانه شان فراری شده به او نیشخند می زدم و حتی گاهی زیر لب یک چیزهایی حواله اش می کردم! کارتن خواب ها را می دیدم دلم برایشان می سوخت، نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظار خودم است. بیست و شش ساله بودم زمانی که از خانه زدم بیرون. هر طور شده پول کرایه اتوبوس جور کرده و راهی تهران شدم. باید بیشتر مصرف می کردم، اما در اردبیل گیر نمی آمد. خماری اذیتم می کرد. در تهران، هروئین و شیشه و کراک بلایی سرم آورد که به چند ماه نرسیده، در پل خزانه کارتن خواب شدم. از کارهای خلاف، پول مواد را تامین می کردم. حتی یک بار وقتی حسابی گیر کردم، تصمیم گرفتم گدایی کنم. در ترمینال دستم را پیش دو جوان دراز کردم، اما نتوانستم چیزی بگویم و پول بخواهم، رویم نشد. دیدم در ترمینال نمی شود، خواستم بروم در کوچه ها و با زدن در خانه ها، گدایی کنم. اولین در را که زدم، خانمی در را باز کرد. چشم هایمان به هم گره خورد. هم او می دانست من برای چه زنگ خانه را زدم و هم من، اما باز هم نشد، نتوانستم. آدرسی پرسیدم و برای همیشه از خیر گدایی گذشتم. روزهایم بی هیچ هدفی می گذشت. روزها به دنبال مواد به آب و آتش می زدم و شب ها از درد به خود می پیچیدم. دار و ندارم کارتنی بود که در کنار پل خزانه زیرم انداخته بودم و رویش می خوابیدم. هر کسی از کنارم می گذشت چیزی زیر لب زمزمه می کرد و می رفت. بعضی هاشان هم راهشان را کج می کردند تا از شر من در امان باشند. بی کار و بی عار روزهای عمرم را سپری می کردم و تنها فکر و ذهنم تهیه مواد بود. کار به جایی رسید که دیگر قدرت حرکت هم نداشتم، سال 86 بود. حتی نمی توانستم آشغال جمع کنم و بفروشم و مواد بخرم! جنازه هایی را موقع بردن می دیدم که تا همین دیروز باهم کنار جوب می خوابیدیم! برای من هم شمارش معکوس شروع شده بود. می دانستم که همین روزها، جنازه من را هم می آیند جمع می کنند و می برند. تصمیم گرفتم دوباره به اردبیل بیایم. حداقل در اردبیل می توانستم در خانه پدری و دور از سرما بخوابم. رفتم ترمینال آزادی، اما هیچ اتوبوسی حاضر نشد مرا به اردبیل بیاورد. التماس هایم فایده ای نداشت، هیچ راننده ای نمی خواست مسافرانش با دیدن من حال شان بهم بخورد. بعد از چند روز، شاگرد یکی از اتوبوس ها که مرا می شناخت، حاضر شد سوارم کند و بیاوردم اردبیل، اما نه در خود اتوبوس، در بوفه اش. نمی خواست مردم با دیدن سر و وضع من و لباس هایم، ناراحت شوند! به اردبیل که رسیدم حتی یک ثانیه هم شکنجه هایی که در کارتن خوابی کشیده بودم از ذهنم خارج نمی شد. خسته شده بودم، از حال و روزم، از زندگی ام، از همه چیز. تصمیم گرفتم ترک کنم. به خودم گفتم «یا ترک یا مرگ». در زمستان سال 86 و درست 3 روز مانده به شروع محرم تصمیم ام را با خوابیدن در خانه عملی کردم، بدون این که از کمپ و دکتر کمکی بگیرم. نماز می خواندم و دعا می کردم. اولش 3 روز پشت سر هم در خانه خوابیدم. درد بود که می کشیدم. دردی که از حد تصور هر کسی بیرون است. یکی دو جای بدنم سوراخ شده بود و از سوراخ ها چرک بیرون می آمد. در خانه قدم می زدم و از درد می نالیدم. گاهی از حال می رفتم و تشنج می کردم. چشم هایم را که باز می کردم، می دیدم فقط «ننه»ام بالای سرم است. تنها همدمم در آن روزهای سخت و طاقت فرسا بود. پدرم هم که یک پیرمرد و کارگر بود، هر چند روز یکبار کمی پول به من می داد. دو سال تمام روزهایم اینچنین گذشت. استخوان هایم درد می گرفت. داد می زدم، گریه می کردم و در نهایت کمی درد تسکین پیدا می کرد. بالاخره مزد زحماتم را گرفتم. تا دم مرگ رفته بودم، اما برگشتم. سال 88 بود که دیگر برای همیشه از شرش خلاص شدم. زندگی ام از این رو به آن رو شد. حالم که خوب شد، ماه ها خودم را وقف آدم هایی کردم که می خواستند ترک کنند. می رفتم خانه شان و از آنها نگهداری می کردم. دوست داشتم بدانند من در کنارشان هستم و قوت قلب بگیرند. حدود 20 نفر را ترک دادم. بعد از چندی ترد دوست دوران کودکی ام «حبیب کوهی» رفتم. خیاط بود ازش خواستم کمکم کند. بنده خدا خیلی تحویلم گرفت، حتی کلید مغازه اش را به من داد. مشغول شغلی شدم که از آن سررشته داشتم. کار می کردم و پول هایم را پس انداز. کمی که وضع مالی ام بهتر شد، خواستم به زندگی ام سر و سامان بدهم و ازدواج کنم. از طریق یکی از آشنایان با دختری آشنا شدم. همه سرنوشتم را از سیر تا پیاز برایش صادقانه گفتم. وقتی صداقتم را دید و مطمئن شد که برگشته ام، قبول کرد و نامزد شدیم. بعد از نامزدی، تلاشم را بیشتر کردم، حدود یک سال بعدش، یعنی سال 90 عروسی گرفتیم و زندگی مان شروع شد. حدود یک سال بعدش هم خدا دختری به ما داد که الان شیرینی زندگی مان است. این روزها یک مغازه خیاطی در یکی از خیابان اصلی شهر دارم و از زندگی راضی هستیم. هم من و هم همسرم. دیگر کاری به گذشته ام ندارم. آدم اگر مدام به پشت سرش نگاه کند جلو را نمی بیند و زمین می خورد. باید فقط پیش رو را دید و حرکت کرد. چند سالی است که در زندگی حسابی محتاط شده ام. حتی اگر در جایی چایی بخورم دقت می کنم که آیا چای است یا چیز دیگر. کاش بقیه هم همیشه احتیاط کنند، حواسشان به دوروبرشان باشد، به دوست هاشان، به همه چیز. آدم که گرفتار شود دیگر برگشتن سخت می شود، هر کسی از عهده اش برنمی آید... . راوی: توحید مهدوی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
 
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]
صفحات پیشنهادی
والیبال ایران؛ از حضور در گروه مرگ تا گام بلند برای صعود به المپیک
والیبال ایران از حضور در گروه مرگ تا گام بلند برای صعود به المپیک تهران - ایرنا - پس از اتمام کار والیبالیست های کشورمان در رقابت های جهانی و لهستان و کوتاه ماندن دست آن ها از سکو محمدرضاداورزنی وعده داد که یکی از سکوهای المپیک ریو برای ماست رئیس این فدراسیون حالا با کسب میزبامرگ مرد ميانسال بر اثر واژگوني قايق
۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۱۵ ۴ب ظ مرگ مرد ميانسال بر اثر واژگوني قايق به علت واژگون شدن قايق در سد مخزني سنگ سياه قروه استان کردستان مردي ميانسال جان خود را از دست داد به گزارش خبرگزاري موج فرمانده انتظامي قروه در تشريح اين خبر بيان داشت روز گذشته در پي اعلام مرکز فوريت هاي پليسي 110 مبجزئیات تصادف مرگبار دو خودرو در محور مسجدسلیمان- ملاثانی
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵ ۱۴ رییس پلیس راه خوزستان گفت در حادثه تصادف مرگبار دو خودروی سواری در مسیر مسجدسلیمان – ملاثانی انحراف به چپ خودروی پژو 5 نفر را به کام مرگ فرستاد سرهنگ قاسم قدرتی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا - منطقه خوزستان- اظهارکرد روز گذشانتقام مرگبار از شوهر صیغهای همسر سابق/ قاتل پس از ارتکاب جنایت به عراق فرار کرد
انتقام مرگبار از شوهر صیغهای همسر سابق قاتل پس از ارتکاب جنایت به عراق فرار کرد مردی که شوهر صیغه ای همسر سابق خود را در یک درگیری خونین به قتل رسانده بود به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می شود به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران 30 مهر سال 91 ماموران در جریانسقوط مرگبار مینیبوس در چین
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵ ۳۶ بر اثر سقوط یک دستگاه مینیبوس به داخل درهای در منطقه خودمختار گوانگشی ژوانگ چین دستکم 9 تن جان باختند به گزارش سرویس حوادث خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در این حادثه که در ساعت 3 بعد از ظهر به وقت محلی در منطقه خودمختار گوانگشی ژوانگ چین رختصادفات جاده اي عامل 74 درصد از مرگ و مير حيات وحش
۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۱۵ ۲ب ظ تصادفات جاده اي عامل 74 درصد از مرگ و مير حيات وحش مدير کل دفتر حيات وحش و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيط زيست گفت با بررسي آمارهاي بدست آمده در طي 6 تا 7 سال گذشته حدودا 74 درصد از تلفات جاده اي گوشتخواران بزرگ جثه به دليل تصادفات جاده اي بوده است به گزارهنرمندان «مرگ فروشنده» را تماشا کردند/ دو اجرایی شدن «صدای آهسته برف» -
چند خبر از تئاتر هنرمندان مرگ فروشنده را تماشا کردند دو اجرایی شدن صدای آهسته برف افتتاح مرگ فروشنده با حضور هنرمندان دو اجرایی شدن صدای آهسته برف آغاز نمایش گزارش به آکادمی با حضور پرویز پورحسینی اجرای سه نمایش در تماشاخانه استاد انتظامی و اظهارات سعید اسدی دربارهفرمانده انتظامی رومشکان خبر داد مرگ زن روستایی به دلیل برقگرفتگی
فرمانده انتظامی رومشکان خبر دادمرگ زن روستایی به دلیل برقگرفتگیفرمانده انتظامی رومشکان گفت بر اثر حادثه برقگرفتگی در روستای لالوند شهرستان رومشکان لرستان یک زن جان خود را از دست داد به گزارش خبرگزاری فارس از رومشکان کرم حسین سپهوند ظهر امروز در جمع خبرنگاران در رومشکان گفتراکبان مرگ
موتورسیکلتها عامل ۲۵ درصد تلفات ترافیکی پایتخت راکبان مرگ تصادفهای جادهای در ایران سالانه جان حدود ۲۰ هزار نفر در کشور را میگیرد و در حالی که در شش ماه نخست امسال تعداد تلفات تصادفات ۹ هزار و ۳۱۷ نفر بود دو هزار و ۴۵۱ نفر در تصادفات درونشهری فوت کردند که ۸۰ درصد آن مربوط بمرگ 4 کودک در آتشسوزی کارخانه هندی
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴ ۲۳ حریق در یک کارخانه در غرب پایتخت هند مرگ پنج تن را رقم زد به گزارش سرویس حوادث خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این حادثه آتشسوزی در یک کارخانه کاغذسازی در بگامپور واقع در غرب دهلی نو پنج تن را به کام مرگ کشاند پلیس دهلی نو اعلام کرد این حریق ارجبی دوانی در دومین همایش «زندهباد مرگ بر آمریکا»: امام حسین(ع) یزید را در حدی نمیدید که با وی مذا
رجبی دوانی در دومین همایش زندهباد مرگ بر آمریکا امام حسین ع یزید را در حدی نمیدید که با وی مذاکره کند توجیه سیاستهای شخصی با تمسک به ائمه جفا به اهلبیت استیک تحلیلگر تاریخ تحلیلی صدر اسلام با بیان اینکه ما حق نداریم برای توجیه سیاستهای خود از ائمه خرج کنیم گفت امام حسین یصبر هواداران به سر رسید/ ۱۰ اشتباه مرگبار انریکه
صبر هواداران به سر رسید ۱۰ اشتباه مرگبار انریکهسرمربی بارسلونا به دلیل نتایج ضعیفی که در بازیهای اخیر کسب کرده مورد انتقاد هواداران قرار گرفته است به گزارش خبرگزاری فارس تمام دلخوشیهای هوادارانی که به انریکه بعد از جانشینی مارتینو خوشامد گفتند به پایان رسیده است و به بیانسقوط مرگبار هواپیما در باهاما
سقوط مرگبار هواپیما در باهاما بر اثر سقوط یک فروند هواپیمای کوچک در جزیره گرند باهاما تمامی 9 سرنشین آن جان خود را از دست دادند به گزارش نامه نیوز بنا بر اعلام مقامات دولتی باهاما این هواپیمای کوچک هنگام فرود در باند دچار حادثه شد و سقوط کرد طبق اعلام دپارتمان هواپیمایی باهماجرای مرگ دلخراش محمدرضا کوچولو
ماجرای مرگ دلخراش محمدرضا کوچولو محمدرضا کودک 9 سالهای که به قصد شرکت در مراسم عزاداری از منزل خود در شهرستان مهریز خارج شده بود قربانی اعتماد کودکانهاش شد به گزارش نامه نیوز عزیز صابریان دادستان عمومی و انقلاب مهریز در این باره اظهار کرد پس از آن که محمدرضای 9 ساله شب هنگسهم 25 درصدی موتورسیکلت در وقوع مرگهای ترافیکی
سهم 25 درصدی موتورسیکلت در وقوع مرگهای ترافیکی خبرگزاری پانا معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران در آستانه 25 آبان ˝روز جهانی یادآوری قربانیان ترافیک˝ با تأکید بر اینکه موتورسیکلت های بنزینی از آلایندگی بسیار بالایی برخوردارند گفت علاوه بر این موتورسیکلت های بنزینی با توجهدقایقی پیش دومین همایش «زنده باد مرگ بر آمریکا» در دانشگاه تهران آغاز شد
دقایقی پیشدومین همایش زنده باد مرگ بر آمریکا در دانشگاه تهران آغاز شددومین همایش زنده باد مرگ بر آمریکا به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران آغاز شد به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس دومین همایش زنده باد مرگ بر آمریکا امروز دوشنبه 19 آبان در تالار شهید چمرانکمبود این ویتامین مرگ آور است
کمبود این ویتامین مرگ آور استروغن کبد ماهی شیر غنی شده و تخم مرغ منابع غذایی ویتامین D هستند یک پژوهش جدید نشان میدهد که کمبود ویتامین D با 25 درصد افزایش خطر مرگ و میر همراه است محققان در مریلند 13000 مرد و زن سالم را در یک دوره زمانی 6 ساله مورد بررسی قرار داده و میزان-
گوناگون
پربازدیدترینها