واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
چهار نکته از دفاع هشت ساله و نمایندگانش وبلاگ > بهبودی، هدایت الله - پس از پایان جنگ با اینکه اهل جبهه و جنگ نتوانسته بودند به آمال و آرزوهایی که در اوان درگیری نظامی بدان میاندیشیدند دست یابند...
1- ظاهر هر جنگی کشتن و کشته شدن است و نخستین قربانی این پدیده شوم، اخلاق و سجایای انسانی است. از این رو جنگآوران افرادی بیرحم، سنگدل و جسور هستند؛ یعنی معمول چنین است، اما چندین استثناء را میتوان برای جنگ هشت ساله برشمرد که یکی از آنها اتکا به خلق و خوی انسانی است. این تناقض (کشتن و کشته شدن و متکی بودن به اخلاق) در جنگ هشت ساله نمود روشنی دارد و مستندات بسیاری در خاطرات به جای مانده از جنگکردگان وجود دارد که نشان میدهد خلق نیک و طبع کریم به فراخور حس و حال رزمندگان میانشان تقسیم شده بود. یکی از نتایج این پدیده، کوچک شمردن بزرگی عمل، نادیده انگاشتن دستآوردها و پنهان داشتن جانفشانیها و بالاخره خشنود بودن به اینکه آفریدگار همه این بزرگیها و عظمتها را برای دنیای باقی پسانداز خواهد کرد و اگر مزد و اجری باشد در سرای آخرت خواهد داد. این روحیه عمومی یک حقیقت جاری در اجتماع وسیع رزمندگان و جنگکردگان بود که تا کنون نیز در نزد بسیاری از آنان باقی است. همین روحیه موجب شد که حجم قابل توجهی از خاطرات، درون سینهها بماند و روی سفید کاغذ را نبیند. کسانی که در دوران جنگ اقدام به جمعآوری خاطرات جنگکردگان میکردند بیش از هر مانع دیگری با امساک صاحبان خاطره در گفتن یادهای خود روبهرو بودند.
2- پس از پایان جنگ با اینکه اهل جبهه و جنگ نتوانسته بودند به آمال و آرزوهایی که در اوان درگیری نظامی بدان میاندیشیدند دست یابند (تداوم جنگ تا رفع فتنه در عالم، فتح مراقد امامان معصوم در بینالنهرین، رسیدن به قدس از طریق کربلا و ...) به شهرها و روستاهای خود بازگشتند و راه تحصیل و کار و زندگی را پیش گرفتند، در حالی که نه شادان و خوشحال از طعم پیروزی بودند و نه غمگین و افسرده از طعم شکست. آنان معتقد بودند به آنچه فرمان آیین اسلام بود گردن نهادهاند. با وجود این ایران، پس از دو قرن، در تابستان سال 1367 شاهد نتیجه پایداری و ایستادگی ملتی بود که توانست در تنهاترین دورة تاریخی خود از کشور و کیش خود دفاع کند و مرزهای آرمانی و جغرافیایی خود را دست نخورده نگاه دارد. این دستآورد بزرگ و تاریخی با توصیفی چون «افتخار ملی» قابل بیان است.
3- دفاع هشت ساله ملت ایران برابر تجاوز همسایه غربی و متحدان زورمندش مثل هر پدیده اجتماعی دیگر، دنبالهها و ماترکی داشت. این نتیجهها و بقایا ممکن است ارزشمند، معتبر و افتخارآفرین باشد و چه بسا احتمال دارد در مواردی ضد ارزش، بیاعتبار و ننگآور به شمار آید، اما از آنجا که این جنگ برای طرف ایرانی، دفاع در برابر تجاوز محسوب میشد، مثل هر دفاع دیگری تردیدی در عادلانه و محقانه بودنش به وجود نیامد و از این رو افتخارها و پیروزیهای آن جلوه و نمود بیشتری از شکستها و کاستیهایش پیدا کرد. به هر حال همه این نتایج - چه خوب و چه بد - یک وارث بیشتر ندارد و آن جامعه است. جامعه بقایا و نتیجههای هر پدیده و رویداد کوچک و بزرگ را به ارث میبرد و فرد، افراد و گروه و گروهها نمیتوانند مدعی انتساب آن به خود باشند. به عبارت دیگر مصادره افتخارات ملی به نفع یک گروه اجتماعی غیرمنطقی و غیرممکن است. حتی رزمندگان که سپر اول جنگها و درگیریهای نظامی هستند، با اینکه مورد تکریم و بزرگداشت ملت خود قرار میگیرند و قدر و قیمتی فوقالعاده مییابند، نمیتوانند مدعی افتخارات حاصل از یک جنگ دفاعی باشند. اگر غیر از این باشد و گروههای اجتماعی (رزمندگان، روحانیان، روشنفکران، دهقانان و ...) برای هر پدیده اجتماعی (انقلاب، جنگ، اصلاحات و ...) تقاضای سهم کنند و خواستار تقسیم افتخارات ملی شوند راه تبعیض و طبقاتی شدن جامعه و در نهایت حکومت یک طبقه بر همه مردم هموار میشود که به خودی خود با نظامهای جمهوری که متکی بر مردمسالاری هستند در تعارض است و اگر کوششی در جهت تحقق آن صورت گیرد معمولاً به کنشها و واکنشهای تند و قهرآمیز منجر میگردد.
4- در چند سال اخیر یک گروه اجتماعی با نمادهایی همسلک و همنام رزمندهها و جبههچشیدهها در صحنههای مختلف جامعه رخ نموده است که با برافراشتن پرچم افتخارات به دست آمده از هشت سال دفاع مردم ایران خواستها و مطالبات خود را مطرح میکند. این امکان وجود دارد که این گروه اجتماعی بُرشی از جمعیت جنگکردگان دوران دفاع باشد و دارای نمرهای در کارنامه جنگ و افتخارات به دست آمده؛ و یا ممکن است دوستدار تقلید و تبعیت از آن گروه پرجمعیت باشد، یعنی رفتار، گفتار و کردار خود را منطبق با اجتماع حقیقی رزمندگان کند و بدین وسیله حضور خود را به نمایش بگذارد. در اینجا چند نکته گفتنی وجود دارد: الف) الگوها، معیارها و اعتبارات هر اندازه نزدیکتر به منبع توحید باشد، به همان اندازه به حقیقت نزدیکتر است. ب) با گذشت زمان و دور شدن از هسته و مغز دفاع هشت ساله، مثل هر رویداد دیگری عوارض و مظاهری بر آن بار میگردد که با گذشته اصیل خود فاصله دارد. در این میان واسطههای نااهل به بروز این مظاهر و عوارض جنبی و غیر اصیل، فراوان کمک میکنند. ج) هر آنچه که جای خداپرستی و توحید را بگیرد مذموم و مردود است و از کیش و آیینی دیگر است؛ دستساز و غیر الهی است؛ هر چند نامی از جبهه و چفیه و سنگر و شهید و ... داشته باشد. د) تحزب و تشکل برای تلاشهای سیاسی با نام و یاد رزمندهها و جنگ کردهها همانا حمل شیشه در عبور از تنگناهای سنگی است که تا کنون صدای شکستن شیشهها بیشتر شنیده شده تا خبر عبور سالم این بار از این تنگناها. ه) همه آنانی که جرأت تظاهر و تشابه به جمعیت رزمندگان دوران دفاع را دارند، ناچار به توسعه اخلاق و بسط ادب و خوی نیک هستند چرا که پیشینیان آنان در کوران جنگ که به طور طبیعی اخلاق و سجایای انسانی نخستین قربانی به شمار میرود، توانستند با اتکا به اخلاق و طبع والا، زلال انسانیت را جاری کنند و بار دیگر فرشتهها را از آن سؤال تاریخی خود پشیمان کنند. و) مردان و زنانی که جرعهای از اسم اعظم نوشیده باشند نیازی به آشکار کردن نام و نماز خود ندارند.
شنبه 24 آبان 1393 - 13:57:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]