تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):لباس پاكيزه غم و اندوه را مى برد و موجب پاكيزگى نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832522687




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

درخواست عجیب پیرزنی بعد از 50 سال زندگی


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: درخواست عجیب پیرزنی بعد از 50 سال زندگی
فریده بعد از 50 سال زندگی مشترک تصمیم گرفت به رفیق‌بازی‌های شوهرش پایان دهد
به گزارش نامه نیوز، 50 سال زندگی مشترک فریده و خسرو به دلیل رفیق‌بازی‌های بیش از حد خسرو، به پایان رسید. زن شصت و هفت ساله وقتی دید نمی‌تواند حریف رفیق‌بازی‌های شوهرش شود، به داد‌گاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد تا بعد از ۵۰ سال به زندگی با شوهرش پایان دهد.


فریده و خسرو ۵۰ سال است با هم زندگی می کنند. در این مدت مشکلات زیادی با هم داشتند، اما هرچه بود با هم ساختند و آن را پشت سر گذاشتند. فریده در این سال ها به خاطر فرزندانش سعی کرد کوتاه بیاید و هیچ وقت روی حرف خسرو حرف نزند. از روزی که با خسرو ازدواج کرد سعی کرد برای او همسر خوبی باشد؛ تا این که بالاخره کاسه صبرش لبریز شد و به دادگاه خانواده رفت.

 

زن سالمند که روی نیمکت شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده نشسته، بعد از ۵۰ سال زندگی درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه خانواده ارائه کرده تا برای همیشه از همسرش جدا شود. دادگاه خانواده هر روز مملو از زوج هایی است که به دلایل مختلف برای جدایی به آنجا می آیند. اما حضور فریده آن هم با آن سن و سال بیشتر جلب توجه می کرد. هر مراجعه کننده ای وارد شعبه می شد با دیدن او تعجب می کرد و از روی کنجکاوی هم که شده سعی می کرد بفهمد زن سالخورده چرا به دادگاه خانواده آمده و می خواهد از شوهرش جدا شود. زندگی «فریده» مانند صحنه های فیلم از مقابل چشمانش می گذشت. غرق در افکارش بود که سوال قاضی عموزادی، رئیس شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده رشته افکارش را پاره کرد. زن سالمند تازه متوجه اطراف خود شد.

 

وقتی قاضی پرسید چرا می خواهی از شوهرت جدا شوی، پاسخ داد: شوهرم رفیق باز است. او با کار هایش امانم را بریده و مرا با این سن و سال به دادگاه خانواده کشانده است.

 

قاضی با تعجب ادامه داد: بعد از ۵۰ سال زندگی تازه یادت افتاده که شوهرت رفیق باز است؟

«آقای قاضی این حرف را نزنید. من ۵۰ سال است دارم شوهرم را تحمل می کنم. او مرد بی مسئولیتی است که به زن و بچه هایش اهمیت نمی دهد. آن زمان که به عقد خسرو درآمدم بعد از شروع زندگی مشترکمان تازه او را شناختم. آن زمان خسرو ۲۰ سالش بود. او از همان روزهای اول خودش را به من نشان داد. هرچه می گفتم سرم داد می زد. گاهی هم کارش کتک بود. هر روز و شب با دوستانش به گردش و تفریح می رفت و خیلی از شب ها دوستانش را به خانه مان می آورد و من مجبور بودم از آنها پذیرایی کنم. ساعت ها گوشه اتاق می نشستم و گریه می کردم و خسرو حتی متوجه من هم نمی شد. او همه زندگی اش را با دوستانش سپری می کرد. تفریحاتش، خوشگذرانی هایش و حتی پول خرج کردن هایش برای دوستانش بود. هرچه پول درمی آورد با دوستانش خرج می کرد و خیلی وقت ها به آنها پول قرض می داد و پس نمی گرفت. وقتی من چیزی از او می خواستم می گفت که پول ندارد. حسرت خیلی چیز ها به دلم ماند.

 

در این لحظه بغض زن ترکید و اشک از چشمانش جاری شد. سعی کرد خودش را آرام کند. نفس عمیقی کشید و ادامه داد: آقای قاضی من ۵۰ سال است که دارم به تنهایی زندگی می کنم. انگار که شوهر ندارم. اوایل تصور می کردم خسرو جوان است و به دلیل شور جوانی رفیق بازی می کند و سال های آینده این رفتارش تغییر می کند. برای همین تحمل کردم. وقتی دخترمان به دنیا آمد با خودم گفتم خسرو درست می شود. او به خاطر دخترمان هم که شده بیشتر به زندگی اش اهمیت می دهد، اما باز هم خسرو رفتارش عوض نشد. او در دوران بارداری و حتی دورانی که دخترمان به دنیا آمد فقط به فکر دوستانش بود و لحظه اش را با آنها می گذراند. خسرو در یک کارخانه کار می کرد و از صبح تا شب سر کار بود. در آن میان وقتی کارش تعطیل می شد، پیش رفقایش می رفت. من و دخترم همیشه در خانه تنها می ماندیم. گاهی اوقات او حتی شب ها هم به خانه نمی آمد.

 

فریده مکث کوتاهی کرد و قیافه ای حق به جانب به خود گرفت و ادامه داد: هر بار که خسته می شدم تصمیم می گرفتم از خسرو جدا شوم ولی به خاطر بچه هایم تحمل می کردم. به دنیا آمدن دو پسرم هم خسرو را به زندگی برنگرداند. او همچنان رفیق بازی می کرد و من تحمل می کردم. هربار هم اعتراض مرا با مشت و لگد هایش جواب می داد. من تحمل کردم و طاقت آوردم تا این که خسرو بازنشسته شد و در خانه ماند. در آن زمان هم باز گویا من شوهر نداشتم. تازه رفیق بازی هایش بیشتر هم شد. چون دیگر سرش خلوت شده بود و وقت آزاد زیادی داشت تا با دوستانش بگذراند. من بچه هایم را به تنهایی بزرگ کردم. بار زندگی مان را به تنهایی به دوش کشیدم و در این سال ها شوهرم کنارم نبود. چون او در حال رفیق بازی بود و تنها دوستانش برایش اهمیت داشتند. جالب است که او حتی به خانواده خودش هم اهمیتی نمی داد و پدر و مادر و خواهر هایش هم از دست کارهای او عاصی شده بودند. آنها هم به من حق می دادند ولی چاره ای نبود. یا باید تحمل می کردم و یا جدا می شدم. ۵۰ سال است که از این موضوعات می گذرد ولی خسرو همچنان با این سن و سالش دست از رفیق بازی برنداشته و با آنها به تفریح می رود. دیگر از این موضوع خسته شده ام. بچه هایم هرکدام سر زندگی شان رفته اند و صاحب فرزند شده اند. برای همین می خواهم برای همیشه از شوهر بی مسئولیتم جدا شوم تا حداقل در این سال های آخر عمرم راحت زندگی کنم. او هم برود و با دوستانش زندگی کند. در این مدت هم اگر تحمل کردم فقط به خاطر فرزندانم بود.

 

صحبت های این زن که تمام می شود قاضی عموزادی سعی کرد او را از طلاق منصرف کند، ولی این زن که در تصمیمش مصمم است منصرف نشد. قاضی سرانجام دستور احضار شوهر او را به دادگاه صادر کرد تا در جلسه بعدی به این پرونده رسیدگی شود.


منبع: جام جم آنلاین


۲۳ آبان ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن