واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: كشف تخم مرغ كريستف كلمب در مجلس
نویسنده : اولاد آدم
از من ميپرسيد به شما ميگويم ما در بعد نظارتي يك كريستف كلمب كم داريم. يعني تخم مرغ كريستف كلمب. يعني خود كريستف كلمب يك طرف، تخم مرغش هم همان طرف! باز لابد ميپرسيد كه اين چه مثالي است و اصلاً موضوع چيست؟ به شما خواهم گفت كه موضوع بحث اطيف و ظريفي است كه بنده ميخواهم با آوردن كريستف كلمب يعني در اصل تخم مرغ كريستف كلمب، زبر و خشنش كنم! پس اول عين اولاد آدم خبر را برايتان ميخوانم و بعد ميگويم چه شد كه اينطور شد!
خبري كه تكراري نيست چيست؟
نماينده مردم زنجان و طارم در خانه ملت يك خبر غير تكراري داده و گفته دستگاههاي متعددي بر امر نظارت در كشور وجود دارد كه حتي در بعضي مواقع تعداد بازرسان از تعداد كارمندان عادي بيشتر است و اين يكي از مشكلات اين حوزه به شمار ميرود. عملكرد موازي دستگاههاي نظارتي باعث شده بسياري از وظايفي را كه بر عهده دارند بر زمين مانده و نظارتها به خوبي انجام نشود. نظارت بر دستگاههاي دولتي يكي از مشكلات كشور است.
در واقع اين خبر نشان از آن دارد كه اين دستگاههاي موازي كاري نميكنند. يعني كارهايي كه ميكنند جور در نميآيد. يعني نميدانند چه بايد بكنند. يعني هر كاري ميكنند اسمش نظارت نيست. يعني بايد يك دستگاه نظارتي ساخت تا بر دستگاههاي نظارتي، نظارت كند! يعني يكي كه بالاخره با متخلف برخورد قاطع كند!
حرف حساب اولاد آدم چيست؟
در اينكه دستگاههاي موازي با هم موازياند و دو دستگاه موازي هيچگاه به هم نميرسند و نه نزديك و نه دور هم حتي نميشوند شكي نيست. اما بالاخره چه كسي يك حرف نظارتي جدي از خودش صادر ميكند. مثلاً همين آقاي نماينده گفته كه به دليل اين نبود نظارت يا شايدم بودن نظارت زياد برخي از تعاونيهاي مسكن مهر، به متقاضيان در اين بخش خيانت كردهاند. در خيانت آنها شكي نيست اما واقعاً در ميان اينهمه يال و كوپال و چيدمان مدني و غير مدني و موازي و غير متقاطع و منحني كج و معوج و آمار و ارقام و بيلان كار، هيچكس نيست كه جلوي خيانتها را بگيرد؟ براي همين است كه ميگويم ما به كريستف كلمب، ببخشيد به تخم مرغ كريستف كلمب احتياج داريم. يعني يك نفر كه جلوي تخلف را بگيرد. آن هم نه به سختي كه به آساني. البته مطمئنم كه وقتي كريستف كلمبي پيدا بشود همه خواهند گفت ما هم ميتوانستيم همين كار را بكنيم. او كه كاري نكرده....
موضوع تخم مرغ كريستف كلمب:
ميگويند چون كريستف كلمب به كشف سرزمين نو توفيق يافت زبان طاعنان بر او دراز گشت كه: «باري، هر كه جز او بود نيز چندان كه راست به سوي غرب شراع بر ميكشيد سرانجام به اين كشف آسان دست مييافت!»
شبي در ضيافت شامي، كريستف كلمب تخم مرغي ميان ميز نهاد و گفت: «آيا ميان شما كسي هست كه اين تخم مرغ را بر سر تيزش بتواند نشاند؟» هر كسي تجربه كرد اما هيچ يك توفيق نيافتند. كلمب، خود آن را برداشته با اندك خشونتي بر ميز كوفت، و تخم مرغ بر پوسته شكسته خود بنشست. مهمانان گفتند: «اين را ما همه ميتوانستيم!»
اما واقعيت اين بود كه آنها همه دستگاههاي(ببخشيد آدمهاي) موازي بودند و نميتوانستند كار كريستف كلمب را بكنند. آنها فكر هم نميكردند كه با اندكي قاطعيت بشود آن تخم مرغ را سرجايش نشاند. آنها بيشتر ميخواستند با نشاندن تخم مرغ روي آدم موازي خود را كم كنند. براي همين به نحوه برخورد با تخم مرغ فكر نميكردند بلكه به رو كم كني طرف مقابل فكر ميكردند و اينكه فكر ظاهر تخممرغ را ميكردند. آنها راضي بودند كه لحظهاي فقط لحظهاي به صورت نمايشي تخم مرغ بايستد...
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]