واضح آرشیو وب فارسی:الف: در مورد قصاص ریحانه جباری
بخش تعاملی الف - سلمان ستوده
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۱۹
این روزها در جامعه "ریحانه جباری" نامی کاملا آشناست و کمتر کسی ست که درباره ی او و پرونده اش بی اطلاع باشد. پرونده ای که از حدود ۷ سال قبل و با کشف جسد مردی در طبقه سوم یک ساختمان مسکونی مفتوح و در بامداد سوم آبان ماه سال ۹۳ با اعدام قاتل مختومه شد.در مورد این قتل، شخصیت و جایگاه قاتل و مقتول و نوع رابطه شان پیشتر صحبت شده و می توان به مصاحبه ی مبسوط قاضی پرونده با روزنامه قانون مراجعه نمود. اما نکته ای به ذهن نگارنده رسید که شاید بیانش، عبرتی برای فردای ما و اتفاقات مشابه باشد:ریحانه جباری به اقرار خود و به بیان تمام شواهد مرتکب قتل یک پزشک میان سال شد. حکم ارتکاب به قتل عمد نیز مشخص است: قاتل به اندازه عمری که از مقتول گرفته، می بایست تقاص بدهد. در برخی کشورها حبس ابد و در برخی مانند کشور عزیزمان قصاص نفس یعنی اعدام.نیت ارتکاب به قتل به جز در موارد خاص و نادر، چندان تاثیری در اصل حکم ندارد. ریحانه جباری مدعی شده بود که مقتول قصد تجاوز به او را داشته و به همین خاطر دست به این جنایت زده است. مدارک و مستندات پرونده این ادعا را تایید نمی کند. جوی هم که در جامعه و بویژه فضای مجازی بعد از برگزاری دادگاه متهمه ایجاد شد تماما بر اساس همین ادعای غیر قابل اثبات بود.در مورد عکس العمل ها در قبال این پرونده نکته ی بسیار مهم نادیده گرفتن صورت مسئله ماجرا توسط بخشی از جامعه است: اینکه قتلی رخ داد و دادگاه و قاضی رای به قصاص متهمه دادند و تنها راه نجات او از اجرای حکم که می بایست در موردش اقدام عملی صورت می پذیرفت ( چه از طرف وکلا و چه از طرف بدنه ی اجتماعی ای که علاقه مند رهایی او از اعدام بودند ) کمک و تلاش در جهت جلب رضایت اولیای دم به هر روشی بود.عده ای که فقط منتظر فرصت هستند تا آسمان را به ریسمان ببافند فورا موضوع را سیاسی کرده و با قهرمان سازی کاذب از متهم سعی در گرفتن ماهی خود از آب گل آلود داشتند. صفحه ای راه اندازی کردند و با توهین و بد و بی راه به مقتول، راه را در تلطیف فضا به نفع بخشش و گذشت اولیا دم بستند. گرچه عنوان صفحه یشان "ریحانه جباری را اعدام نکنید" بود اما تنها چیزی که برایشان اهمیت نداشت، حفظ جان ریحانه بود. عقل سلیم حکم می کرد که راه نجات متهمه از اعدام، کسب رضایت است و با این هجمه ی شدید که به آبروی مقتول و خانواده اش در فضای مجازی و از جمله همین صفحه شد، اولیای دم را در اجرای حکم مصمم تر می کرد. آیا نمی شد با رفتار منطقی و برانگیختن عواطف خانواده مقتول و دلجویی، آنها را به بخشش مجاب کرد؟ همانگونه که در مورد پرونده قتل فرزند مربی فوتبال اهل شهرستان نور به همین شیوه عمل شد و در نهایت رضایت اولیا دم جلب شد. اما امان از عده ای که جان انسانها را نیز با مطامع سیاسی خود به بازی می گیرند. این عده با سواستفاده از موضوع قتل سعی در افزایش فشار به دستگاه قضایی را داشتند. نکته ی مهم این است که بدون شک نظام جمهوری اسلامی در شرایطی که از طرف کشورهای غربی همواره متهم به عدم رعایت حقوق بشر می شود هرگز راضی نبوده و نیست که وارد چنین چالش هایی شود. افرادی که موضوع ریحانه را سیاسی کردند چرا اینطور به قضیه نگاه نمی کنند که اساسا اعدام ریحانه چه سودی می توانست برای نظام جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی آن داشته باشد. مضحک است که فکر کنیم با این هجمه ی شدید از طرف نهادهای طرفدار حقوق بشری دنیا که تنها منتظر فرصت می گردند تا فشار خود را بیشتر نمایند نظام از چنین اعدامی استقبال کند!تردیدی نیست آنها که سیاسی به پرونده نگریستند، از اعدام ریحانه خوشحالند. آنها همین را می خواستند. اما اغلب افرادی که مطالب مربوط به خانم جباری را دنبال و از طریق شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذاشتند واقعا دلشان می خواست که ریحانه از حکم صادره نجات یابد. این هموطنان حسابشان از سیاست بازها جداست اما عملا در زمین آنها بازی کردند و خروجی همه ی اقدامات، پافشاری خانواده مقتول به اجرای حکم صادره ی دادگاه بود.نگارنده با توجه به علاقه ی شخصی، پرونده تعداد زیادی از قتل های سالهای اخیر را مطالعه و عکس العمل اولیای دم این موارد را در قبال بخشش و یا اصرار بر قصاص بررسی کرده ام و به ضرس قاطع می گویم با توجه به جنس خانواده مقتول در این پرونده (خانواده تحصیل کرده و مذهبی) گرفتن رضایت از آنها امری کاملا میسر و در عین حال ساده تر از سایر پرونده های مشابه به نظر می رسید. اما فضای رسانه ای و اجتماعی بوجود آمده و قضاوت های بی منطقی که در سطح جامعه شد، مع الاسف راه نرم شدن قلوب اولیا دم مقتول را بست.بیاییم یکبار هم که شده، بدون هیچ قضاوتی به دقت به صورت مسئله ماجرا نگاهی بیاندازیم. خواهیم دید که چگونه پرونده ای را که با یک رفتار منطقی و حساب شده اجتماعی، میشد با یک کشته مختومه کرد اینگونه به فرجام رسید. می گویند هر اتفاق تلخی می تواند درسی برای آینده باشد. اکنون کار دیگری جز طلب آمرزش و آرامش ابدی برای مقتول و ریحانه از ما بر نمی آید. امیدوارم این ماجرا و عاقبتش، عبرتی باشد برای همه و سبب افزایش درک و منطق جامعه ایرانی گردد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]