واضح آرشیو وب فارسی:کورد نیوز: تاریخ انتشار : 09:41:38 , 1393/08/10
محمدآزاد جلالي زاده
خيانت، تكنولوژي و معناي زندگي
يکي از مسايلي که در دنياي امروز عنوان آسيب را با خود يدک مي کشد و توسط صاحب نظران فراواني مورد بررسي و نقد قرار گرفته است ، موضوع " خيانت در روابط زناشويي " است.
اصولاً هر مسئله اي که امروزه گريبان ما را گرفته است اگر به درستي واکاوي شود ، سيري تاريخي به درازناي عمر بشر دارد . خيانت در لغت به معناي نقض عهد کردن است. از ابتداي آدم شدن اين موجود دو پا در زمينه هاي گوناگون زندگيش وجود داشته و آرام آرام با تقسيم کارها بر اساس جنسيت و پيدايش نهادي به نام خانواده وارد اين عرصه نيز شده است .
اما براي ادامه ي بحث بايستي ابتدا چند گزاره ي اصلي را که مسئله بر آن بنا شده است را مورد اشاره و سپس واکاوي قرار داد ، در اينصورت بايستي گفت :
موضوع خيانت در زندگي زناشويي امروزيان وجود دارد چون که الف ) انسان بنا به دو جنسيته بودنش خواستار تشکيل زندگي مشترک ، براي رفع نيازهايش شده است.
ب) يکي از نيازهاي اصلي انسان آرامش است.
ج) انسان فارغ از توان استفاده ي ابزاري از يکديگر ، براي کسب آرامش به ازدواج روي مي آورد.
د) انسان امروزي براي دست يافتن به آرامش و ازدواجي پايدار، موضوع قراردادي اجتماعي را براي ازدواج پذيرفته است.
ه ) انسان امروزي مي تواند خانواده اي امروزي بنا کند.
و)انسان امروزي تفاوتي اساسي با انسان هاي عصرهاي پيشين دار .
ز) يکي از ارکان زندگي خوب و با آرامش داشتن يا درست کردن معنايي در زندگي است.
ح) انسان امروزي براي دست پيدا کردن به معناي زندگي ، يکي از گزينه هايش ازدواج است.
اولاً: همان طور که در گزاره ي اول مشاهده مي شود انسان بر اساس دو جنسيته بودنش ، نيازهايي دارد که در صورت صورت تک جنسيته و يا فرضاً چند جنسيته بودنش هيچ گاه اين نيازها به اين صورت در نمي آمد، و بنا بر نظر بسياري از دانشمندان علوم رفتاري هدف اوليه ي زيست آدمي ارضاي نيازهاي حياتي و سپس روي آوردن به نيازهايي ديگر از قبيل دست يافتن به توانايي هاي بالقوه ي خويش است .اگر بتوانيم از بسياري افراد در مطالعات ميداني و پيمايشي، سوال کنيم هدف اصلي ازدواج آنان چيست - کاري که در بسياري از نقاط جهان صورت گرفته است - تقريباً با درصد بالايي اولين مولفه ي مورد نظر خود را ،کسب آرامش - در حوزه هاي گوناگون زيستي ، رواني و اجتماعي - عنوان مي کردند چنانکه حتي اديان آسماني نيز پيوند زن و مرد را عاملي براي افزايش آرامش رواني بشر دانسته اند، اما يکي از مسايلي که در دنياي امروز اين خط سير را به هم ريخته است روي کار آمدن نظريه سود - زيان در امر ازدواج و تاخت و تاز نظريه ي استفاده ي ابزاري در حوزه ي مسايل عاطفي است.
زن و مرد امروزي، قبل از هر چيز شرايط را به گونه ي ماشين حسابي و رياضي وار مي سنجند و قبل از کسب آرامش، ازدواج را به مثابه معامله اي مي دانند که هر طرف در پي آن است حداکثر سود خويش از اين بازار بستاند و لاجرم در امر تجارت و سودجويي در حوزه ي اقتصاد رفتاري مطمئناً بخردکاري هايي و صدالبته نابخردي هاي فراوان و اعمال ناخودآگاهانه ي شريرانه ي بسياري بوقوع خواهد پيوست.
سقراط - رحمه اله عليه - زندگي بدون چرايي و چگونگي کردن را ارزش زيستن نمي داد و نگارنده را باور بر آن است که زندگي رياضياتي شده ي نموداري هم زياد به امر آرامش کمک نخواهد کرد و اگر عرصه هاي عقلانيت و عواطف دست در دست همديگر ننهند آخر خط نقض عهد طرفين در حوزه ي رياضيات زندگي و اقتصاد رفتاري خواهد بود.
ثانيا ً : با اندک نگاهي مي توان به اين واقعيت دست يافت که از عصر رنسانس به بعد ، انساني در عرصه ي مناسبات پديد آمد که به شدت تصرف گر در حوزه هاي گوناگون بوده است ؛ عقل مدرن، انسان مدرن ، ساخت و انسان مدرن، جهان مدرن و جهان مدرن داراي روابط مدرن گرديد. روابط مدرن انسان را بيش از پيش متکي به خود و ذهنش و عقل محاسبه گرش ساخت، انسان مدرن عقل محاسبه گرش را نيز به وادي حوزه هاي عاطفي کشاند و از آنجا بود که نظريه ي برابري حقوقي زن و مرد و نيز پايه نهادن اساس تشکيل خانواده بر اساس قرارداد اجتماعي بنيان نهاده شد و سپس سير تاريخي رو به سوي خانوادهي امروزين مبتني بر قرارداد اجتماعي - بخوانيد قرارداد روابط و کار متقابل - کشاند.
چون اين سير تاريخي در مغرب زمين هماهنگ يا گستره فرهنگي آن ديار پيش رفته است ، در آنجا طلاق نيز مانند ازدواج ، عادي نگريسته مي شود و به عنوان آسيب از آن ياد نمي شود و در ديگر سوي اين پاره خط مسئله ي خيانت و نقض عهد طرفين به مثابه نوعي خطاي بخشش ناپذير لايتغير نشده است و اين امر پذيرفته شده است که در اين زندگي زميني هبوط وار و در اين قرارداد ممکن است هر نوع مشکلي پديد آيد.
اما در اين سو، ما هنوز از عرصه ي سنت نگذشته به وادي پست مدرنيسم ! پا نهاده ايم ... !! ذهنيت ما هنوز مدرن نشده خواستار نسبيت پسامدرني شده ايم و اينگونه است که موضوعي چون طلاق و خيانت ، چه خون ها که بر پا نمي کند.
انساني که به شدت درگير ذهنيت خودآگاه و يا ناخود آگاه سنتي است نمي تواند در وادي قراردادهاي مدرن ، تشکيل خانواده اي امروزين دهد ، و اين پاردوکسي اساسي در ذهن مردان و زنان جامعه ي ماست.
ثالثاً: ما به واسطه ي وجود عده اي تکنوکرات توانستيم مظاهر مدرنيزاسيون را وارد چار چوب سرزمينيمان نماييم و نيز بواسطه ي تکنولوژي که به گفته ي هايدگر - متافيزيک عصر ماست - توانسته ايم اندک گپ و شکاف بين خود و ديگران آنسويي را پر کنيم ؛ اما آسيبي که تکنولوژي در کل و رسانه ها بويژه به ساختار روان شناسي فردي و اجتماعي ما زده اند آنست که ما را دچار فاز توهم گونگي در عرصه هاي مختلف کرده اند تا جايي که ما کنون بواسطه ي همان توهم ها خود را همانند دنياي ليبرال غربي مي دانيم و خودمان را در آن پيشرفت ها و جلو افتادن شريک ، تا آنجايي که بر اين گمان شده ايم که اگر مانند آنان لباس بپوشيم و ازدواج کنيم و طلاق بگيريم ما نيز به جلو خواهيم رفت ! ذهنيتي توهم زده که اساسا هنوز نتوانسته است فاصله ي خود با جهان مدرن را باور کند.
رابعاً : بدان باورم که وجود " عدم معناي زندگي " و نيز دست نيازيدن به درست کردن معنايي براي زندگي در سرزمين ما - بنا به دلايل مختلف رواني ، سياسي و اجتماعي - مردان و زنان سرزمينم بيش از پيش سرگشته و حيران ساخته و ذهنيت حيرت زده و مشوش ، هويتي حيرت زده و مشوش و آن نيز جامعه اي حيرت زده و مشوش مي سازد و در چنين ساختاري ازدواج هايي که با حيرت زدگي عاطفي و تشويش فکري جنسيتي و عدم وجود معنايي براي زندگي آغاز شده نهايتاً راه را با خيانت و طلاق به پايان مي برد.
خامساً : بسياري وجود مشکلات اقتصادي و سپس وجود فشارهاي رواني را عاملي براي دست يازيدن به خيانت و يا طلاق مي دانند اما نگارنده را باور بر آنست که اين روبناي مسئله است . زيربناي مسئله آن است که در جامعه ي ما بنا به وجود مسئله ي تفکيک جنسيتي از همان ابتداي کودکستان ! زن و مرد ما شناختي نادرست و توهم گونه و اساطيري ! از يکديگر دارند و سپس در سنين بالاتر بنا به عدم وجود ساختارهاي آموزشي مناسب جهت انتقال آموزه هاي زيستي - رواني - اجتماعي مربوط به جنسيت و خانواده و ... مردان و زنان جامعه ي ما اطلاعات را از دريچه ي تکنولوژي هاي امروزي که بسياري از آنان به جاي راه ، نشان دهنده ي چاه هستند - از جمله گسترش و تبليغ اين آموزه ي نادرست که روابط نزديک و صميمي بين زن و مرد لاجرم به روابط جنسي مي انجامد و يا بايد بينجامد - مي گيرند و اين امر خود به توهم زدگي مضاعف مي انجامد و سپس وجود بحران معنا در جامعه ي امروزي ما و نيز گذار به نوعي زندگي رياضيات زده و نيز عدم اطلاع از نياز هاي يکديگر و علاوه بر آن اصرار نادرست مراجع رسمي و غير رسمي به نوعي ازدواج شتابزده ي بدون تجربه ، خانواده هايي لرزان در ايران را شکل داده است که به بادي بندند و در زير پوست جامعه هزاران مشکل و مسئله من جمله خيانت سربر مي آورد.
............
هفته نامه سيروان
09:41:38 , 1393/08/10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کورد نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]