واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: چرا رئیس دفتر ، گوشت دم توپ اصولگرایان شده است ؟ "مد روز"ی به نام انتقاد از رحیم مشایی! آیا این یک طنز تلخ نیست که نماینده و وکیل یک ملت در مجلس در برابر تجلیل فرهنگ و ملیت ایرانی این چنین برآشفته می شود و در همان حال خود را نماینده ملت ایران می داند؟ عصر ایران - شاید اگر بخواهیم در 5 سال گذشته یک شخصیت دولتی را که بیشترین انتقادها نسبت به او از سوی اصولگرایان صورت گرفته است را نام ببریم ، کسی نباشد جز " اسفندیار رحیم مشایی " رییس سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و رییس دفتر کنونی رییس جمهور .به راستی چرا " رحیم مشایی " تبدیل به گوشت دم توپ اصولگرایان شده است ؟ و انگیزه اصولگرایان حامی یا منتقد دولت از حملات شدید علیه این فرد چیست ؟این انتقادها در حالی انجام می شود که در چند سال گذشته اسفندیار رحیم مشایی نزدیک ترین فرد به رییس جمهور نهم و دهم بوده است و علی رغم همه فشارها و حملات رسانه ای و لفظی ، محمود احمدی نژاد حاضر به ترک همکاری با مشایی نشده است .شاید عده ای بگویند که این اظهارات جنجالی رحیم مشایی است که سبب انتقادهای شدید از او شده است ، چرا که مشایی تا کنون حرف هایی بر زبان رانده که اگر در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی یکی از افراد نزدیک به دولت اصلاحات چنین حرف هایی را می زد " خون به پا می شد " .ولی وقتی مشایی به عنوان دست راست رییس جمهوری اصولگرای نهم و دهم حرف هایی جنجالی درباره نوع رابطه انسان با خدا ، برخی مسایل مذهبی و دینی ، تجلیل از فرهنگ ایران باستان و ... می زند اصولگرایان حامی یا منتقد دولت در نهایت به جز ایراد نطق های آتشین علیه او، به دلیل حمایت تمام قد رییس جمهوری از او ، عملا کار دیگری نمی توانند انجام دهند . در این نوشته هدف ما بررسی دلیل رابطه محکم احمدی نژاد با مشایی نیست چرا که در این زمینه اقوال فراوانی است که به دلیل مستند نبودن از ذکر آن معذوریم ، اما در مورد اخیر که انتقادها از همه سو به سمت مشایی روانه شد ، به ذکر نکاتی چند بسنده می کنیم :1- بسیاری از انتقاداتی که علیه مشایی مطرح می شود ، ناشی از آن است که منتقدین ، حرف های او را کامل نخوانده یا توضیحاتش را نشنیده اند. طبیعی است که اگر پیش و پس یک سخن را حذف کنیم و از میانه آن ، جمله ای را علم نمایینم ، می توان هزار تفسیر ناصواب از آن ارائه داد و سخن را چونان چماقی بر سر صاحب سخن کوبید.به عنوان مثال، اخیراً مشایی در همایش ایرانیان خارج از کشور از لزوم تبلیغ مکتب ایرانی سخن گفت و پس از انتقادهای فراوانی که از همه سو ( در درون اردوگاه اصولگرایان ) به سمت او روانه شد ، در توضیح اظهارات خود گفت که از اسلام قرائت های مختلفی است ( از جمله اسلام طالبانی ، اسلام وهابی و سعودی و ...) و مراد وی معرفی مکتب ایرانی اسلام بوده است . وی در این زمینه گفت : " اين حرف من (مكتب ايراني) حرف جديدي نبود بلكه حرف امام است امروز حرفهاي مختلفي در دنيا به نام اسلام زده ميشود آيا ما قبول داريم ؟ بلكه اسلامي را قبول داريم كه در ايران مستقر است."کجای این سخن ایراد دارد؟ آیا مکتب ایرانی ، بدون اسلام ، وجود خارجی دارد؟ مگر نه این است که اسلام ، هم اکنون یکی از مهم ترین مولفه های مکتب ایران است؟ پس چرا آقایان از این سخن می هراسند؟!به راستی آیا آقایان منتقد اظهارات وی می توانند اسلام وهابیونی که ریختن خون مسلمانان شیعه را مباح می دانند ، و یا اسلام طالبانی را به عنوان مکتب اسلام به رسمیت بشناسند؟!2- به نظر می رسد انتقاد به مشایی در میان برخی اصولگرایان تبدیل به "مد روز" شده است و حمله به مشایی " پزی سیاسی " شده که منتقدان پشت آن پنهان شوند و بگویند: می بینید که ما حتی دولت را هم نقد می کنیم ، نمونه اش فلان مواضع ما علیه مشایی!"همچنین" پز انتقاد از دولت با حمله به مشایی " تبدیل به ابزار فرار برخی اصولگرایان برای حفظ فاصله مطمئنه از دولت محمود احمدی نژاد شده است و از این جهت می توان مشایی را قربانی سازوکار موجود در روابط جناح های قدرت درون اردوگاه اصولگرایان دانست .3- انتقادات برخی نمایندگان اصولگرای مجلس از اظهارات اخیر و اظهارات قبلی مشایی درباره " ملیت ایرانی " به هیچ وجه قابل درک نیست ، و مشخص نیست که چرا برخی نسبت به نام ایران و ایرانی " آلرژی " دارند !مگر اعضای محترم مجلس شورای اسلامی ، نمایندگان ملت ایران نیستند ؟ اگر هستند چرا این گونه از آوردن نام مکتب ایرانی و ملیت ایرانی آشفته می شوند و اگر نیستند ، به چه مجوزی در مجلسی که متعلق به مردم ایران است و حقوق ماهانه آنها از محل بیت المال این ملت پرداخت می شود ، حضور دارند ؟آیا این یک طنز تلخ نیست که نماینده و وکیل یک ملت در مجلس در برابر تجلیل فرهنگ و ملیت ایرانی این چنین برآشفته می شود و در همان حال خود را نماینده ملت ایران می داند ؟4- کسانی که از تجلیل فرهنگ و آوردن نام ملیت ایرانی برآشفته می شوند ، و این احساس و باور خود را به امام (ره ) نسبت می دهند آیا سخنرانی تاریخی حضرت امام (ره ) در روز 12 بهمن 1357 در بهشت زهرا را از یاد برده اند که فرمود : من به پشتوانه این ملت دولت تعیین می کنم " . اگر امام به ملت و ایران باور نداشت آیا تشکیل یک دولت اسلامی را منوط به پشتیبانی این ملت می کرد ؟ اگر امام (ره ) به ملیت ایرانی باور نداشت آیا هزاران بار واژه "ملت " را در سخنرانی ها و خظابه های خود می آورد ؟ و آیا امام در سخنرانی بهشت زهرای خود پس از ورود به ایران نمی توانست بگوید : من به پشتوانه امت اسلامی یا مردم مسلمان ایران یا مردم مسلمان جهان دولت تعیین می کنم ؟بنابراین کسانی که در مخالفت خود باملیت ایرانی سخنان خود را به امام تکیه می دهند باید بدانند که یا امام (ره ) را به درستی نمی شناسند و یا اینکه با وجود شناخت امام عملا حرکت خلاف مسیر امام را با آوردن " کد هایی " اشتباه و مغلطه آمیز از امام توجیه می کنند ؟ آیا غیر از این است ؟امام راحل (ره) در کنار تاکیدی که بر اسلام به عنوان یک مکتب آسمانی داشتند ، هرگز نگاهی منفی به مقوله ملت نداشتند و اگر ایشان منتقد "ملی گراها" بودند ، این نقدو نظر ، ناظر به عملکرد آن جریان سیاسی بود نه به این معنا که ملی بودن و حب وطن را نفی کنند.البته حالت دیگر نیز وجود دارد که امیدواریم چنان نباشد و آن دلیل در واقع " دشمنی با ایران و ملیت ایرانی " است ، چرا که مکتب ایران در واقع هم مولفه های ملی را درون خود جای داده و هم مولفه های دینی و اسلامی را و جدا کردن این دو از یکدیگر کاری است نشدنی . 5 - در حالی که مملکت ما صدها و هزاران گره ناگشوده و مشکل حل ناشده دارد ، عده ای گویا کارشان شده است انتظار کشیدن تا این که مشایی حرفی برند و آنها هم حرف هایش را خوانده یا ناخوانده ، شروع به حمله به او کنند و برای چند روز هم که شده ، مهم ترین موضوع کشور را فلان جمله ای بدانند که بر زبان رئیس دفتر رئیس جمهور جاری شده است! در همین موضوع اخیر ، حتی یکی از نمایندگان به تهدید و تحکم گفت که مجلس ساکت نمی نشیند و در برابر این سخنان اقدام خواهد کرد.ای کاش ، مجلس در برابر مشکلات دیگر مردم از گرانی و بی مسکنی گرفته تا بروکراسی اداری و افسردگی و بیکاری جوانان نیز این گونه از خود غیرت به خرج می داد!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]