تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 18 مرداد 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سایت ایمالز

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1810061912




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بوقلمون‌ های شام هسته ای انقلاب در قاب سینمای جشنواره ای جایی ندارد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بوقلمون‌ های شام هسته ای
انقلاب در قاب سینمای جشنواره ای جایی ندارد
اگر مسولان مدافع کیارستمی، کارنامه هنری ایشان را مورد بررسی قرار میدادند، یا حتی جلسه کامل پرسش و پاسخ دانشگاه سیراکیوز را مرور میکردند، متوجه می شدند که این هنرمند برجسته ایرانی، هیچ گونه التزامی به دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، از جمله دفاع مقدس ندارد.

خبرگزاری فارس: انقلاب در قاب سینمای جشنواره ای جایی ندارد



همانگونه که در قسمت اول این گزارش گذشت، بی تردید غلبه جریان روشنفکری بر عرصه فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی را می توان یکی از موانع اصلی نهادینه سازی فرهنگ زندگی اسلامی ایرانی و در نتیجه ایجاد بروز چالش  ها و بحران های فرهنگی در جامعه دانست. اما این غلبه چگونه شکل گرفت؟ با پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن درگیر شدن نیروهای متعهد، خلاق و مبتکر در جبهه نظامی، عرصه فرهنگ جمهوری اسلامی مبتنی بر ساختارهای باقی مانده از رژیم طاغوت شکل گرفت و بسیاری از افرادی که پیش از انقلاب در نهادهای مختلف فعالیت می کردند، پس از انقلاب نیز به کار خود ادامه دادند. باشگاه  فارابی به بنیاد فارابی تغییر نام داد و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز به سیاق قبل به فعالیت هایش ادامه داد؛ در این میان هنرمندان برجسته ای که از کشور خارج نشده بودند نظیر عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی، امیر نادری و بهرام بیضایی و ... به همکاری با این نهادها پرداخته و با حمایت آنها فیلمسازی کردند و امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان علی رغم نابسامانی تولید فیلم در چند سال نخست انقلاب، تا پیش از شکل گرفتن مجدد بنیاد سینمایی فارابی همچنان به تولید فیلم ادامه می داد.

  برای نمونه عباس کیارستمی که پیش از انقلاب اسلامی، به مدت 8 سال به علت شرایط مساعد فیلمسازی در کانون و بدور از تنگناهای مالی سینمای تجاری، با این نهاد همکاری داشت و به طور مرتب هر ساله با هزینه کانون پرورش فکری درباره کودکان و نوجوانان فیلم کوتاه یا بلند می ساخت و در جشنواره بین المللی فیلم کودک تهران شرکت می کرد؛ پس از انقلاب نیز بدون جهت گیری سیاسی قادر شد تقریباً هر سال یک فیلم کوتاه بسازد. روند تحسین و دریافت جایزه از جشنواره ها همچنان برای او حفظ شد تا اینکه وی در سال 1365 هجری شمسی فیلم خانه دوست کجاست؟ (Where Is the Friend"s Home?) را ساخت و پس از آن بود که با ارسال فیلم  های کیارستمی به جشنواره  های خارجی از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد وقت، زمینه معروفیت جهانی وی فراهم شد. البته امروز ایشان آن دوران را فراموش کرده  اند، مگر نه نمی  پرسیدند: « اما من چه موقعیتی دارم که به خاطرش بترسم؟ من کجا مورد عنایت و لطف این دوستان قرار گرفتم؟ من چه‌وقت عزیز کسی بوده‌ام؟ لطفاً به اینها پاسخ بدهید.

  اگرچه انتظار می  رفت هنر فیلمسازان واقع گرای موج نو به انعکاس واقعیت  های جامعه اسلامی و بازتاب مظلومیت مردم ایران در هجمه همه جانبه نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دشمنان استقلال و ایستادگی ملت پرداخته و در خدمت منافع و مصالح فرهنگی جامعه قرار بگیرد، اما این اتفاق نیافتاد و هنرمندان برجسته همچنان به تولید فیلم  هایی ادامه دادند که تنها تحسین جشنواره  های داخلی و خارجی را بر می  انگیخت اما به اقتدار و استقلال فرهنگی جمهوری اسلامی توجهی نداشت. به علت عدم درک انقلاب اسلامی از سوی اهالی مغرب زمین و فضاسازی رسانه  های نظام سلطه، سینمای واقع نمای ایران در جشنواره  های خارجی با استقبال مواجه می شد. به عبارتی بی خبر ماندن منتقدان غربی از جریان زندگی درونی جامعه ایران از جمله عواملی بودند که آنان را نسبت به واقعیت زندگی در ایران کنجکاو ساخته بود.  

  البته باید توجه داشت که استقبال بین المللی از سینمای ایران به ایجاد اعتبار سیاسی برای نظام جمهوری اسلامی، آن چنان که مخالفان در خارج نگران آن بودند، منتهی نشد و این طبیعی بود؛ زیرا فیلم  هایی که از سوی نهادهای رسمی جمهوری اسلامی به جشنواره  های خارجی فرستاده می  شدند، به جریانی هنری وابسته بودند که هنر را برای هنر دانسته و خود را متعهد به صیانت از فرهنگ ملی و فرهنگ زندگی اسلامی - ایرانی و نیز دفاع هنری از مظلومیت ملت ایران نمی دانست. جالب آنکه با وجود این بی توجهی، متولیان امر سعی در اصلاح مسیر سینما نداشتند، به طوری که اگر در سال 1365 هجری شمسی تنها دو فیلم ایرانی در جشنواره های خارجی به نمایش درآمد، این تعداد تا در سال 1369 هجری شمسی به حضور 230 فیلم در 78 جشنواره افزایش یافت که ماحصل آن دریافت 11 جایزه بود.

  به این ترتیب سینمای روشنفکری شکل گرفته در دوران رژیم طاغوت، همان طور که در آن زمان از حمایت نهادهای دولتی برای تولید آثار هنری و شرکت در جشنواره  های خارجی استفاده می کرد، پس از برقراری نظام اسلامی در ایران نیز از امکانات جمهوری اسلامی نیز به همین ترتیب بهره مند می شد و در این دوره نیز تنها واقعیت  هایی را می  دید که به مزاق جشنواره  های سینمایی و طبع لطیف هنری و نگاه هنرمندان خوش می آمد، به عبارت بهتر سینمای روشنفکری که در دهه نخست شکل گیری نظام اسلامی از شرایط سیاسی و نظامی کشور بیشترین بهره را برد تا غلبه و حاکمیت خود را بر فضای فرهنگ و هنر حتی در نهادهای رسمی تثبیت کند، کوچکترین تعهدی به صیانت از فرهنگ زندگی اسلامی نداشت و در طول سه دهه و از طریق محیط  های آموزش رسمی و غیررسمی، این بی تعهدی را به خوبی در قالب نظریات پوچی چون هنر برای هنر به نسل های پس از خود نیز منتقل نمود. نتیجه آنکه این جریان از خدمت به دفاع مقدس و عمل به وظایف اسلامی، انسانی و ملی اش در پاسداشت ارزش  ها و آرمان  های انقلاب اسلامی و گرامی داشت رشادت  های فرزندان ایران زمین در طول 8 سال دفاع مقدس محروم ماند: - «دوره‌ى سختى براى یک کشور- چه سختى جنگ باشد، چه سختى اقتصادى باشد، چه فشارهاى گوناگون سیاسى باشد- دوره‌ى نشان دادن ظرفیت ‌هاست؛ که این ملت چقدر ظرفیت دارد، چقدر قابلیت اظهار وجود دارد، چقدر لیاقت بقا دارد. لذا بهترین آثار هنرى هم که انسان نگاه مى‌کند، یا بخش ‌هاى زیباى بهترین آثار هنرى، مربوط به همین دوره‌ هاى این کشورهاست. شما به آثار داستانى‌ ایى که وجود دارد، اگر نگاه کنید، شیرین‌ترین و هنرمندانه ‌ترین نوشته‌ هاى هنرى و رمان-هاى بزرگ مربوط به بخش ‌هایى است که ملتى دارد کار بزرگى از این قبیل انجام مى ‌دهد. .... مهم ترین آثار رمانى مربوط به دوران حساس یک ملت است، که در آن ‌وقت این ملت توانسته ظرفیت خودش را نشان دهد. (بیانات رهبر معظم انقلاب1384/06/31)». بر این اساس در حالی که هنرمند فرزانه  ای چون ابوالقاسم فردوسی با تلاشی عظیم و طی سه دهه به حفظ و صیانت از زبان، ارزش  ها و فرهنگ ملی ایرانیان مبادرت کرده است، در این عصر هنرمندانی یافت می شوند که با گذشت بیش از سه دهه از آغاز جتگ تحمیلی و ربع قرن از پایان آن، هنوز دین خود را به کشور و ملت خود ادا نکرده اند، چرا که پاسداشت قهرمانی ها و رشادت های رزمندگان اسلام به ترسیم چهره واقعی از نظام و انقلاب اسلامی در مغرب زمین کمک می کند و فراتر از آن، اینکه اساساً جشنواره  های خارجی به فیلمی دفاع مقدسی، جایزه نمی دهند!

  به این علت است که عرصه فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی در میانه سال اقتصاد و فرهنگ، بدون کوچکترین کور سوی امیدی نسبت به اصلاح روند حرکتش، مجدداً شاهد تقابل دو دیدگاه اصلی فعال در این حوزه می  شود. در آستانه برگزاری سیزدهمین جشنواره فیلم مقاومت و همزمان با هفته دفاع مقدس، بخشی از صحبت  های کارگردان جهانی شده ی ایرانی با تأخیری شش ماهه در فضای مجازی منتشر شد که واکنش های مخالف و موافق بسیاری را به دنبال داشت، ضمن آنکه ایجاد سایت و کمپینی از طرف 5+1 کارگردان ایرانی پیرامون دعوت به توافق هسته ای نیز در این میان خبرساز شد. این اولین بار نیست که طرفداران سینمای روشنفکری و مدافعان هنر متعهد و ارزشی روبروی یکدیگر صف آرائی می کنند، چه آنکه ظرفیت های متنوع فضای مجازی باعث شده تا هر اندیشه و تفکری، چه متعالی و چه منحط و پوچ، بلندگوئی برای خود داشته و با استفاده از تکنیک های رسانه ای به جذب مخاطب بپردازد. اما آنچه که حائز اهمیت است، این است که چرا پس از 36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، عرصه رسمی فرهنگ جمهوری اسلامی به میدان نبرد بر سر بدیهیاتی تبدیل می شود که نسبت جامعه ایرانی با آنها مشخص است و فراتر آنکه، چرا بسیاری از هنرمندان و متولیان امر، مواضعی سوال برانگیز اتخاذ می کنند؟

  عباس کیارستمی، کارگردان مطرح ایرانی در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز (Syracuse University)  در تایید سخنان یکی از حضار درباره بازتاب جهانی فیلم خانه دوست کجاست؟ به یک کامنت اشاره می کند، کامنتی که در آن ابراهیم حاتمی کیا، به عنوان نماینده فیلمسازان دفاع مقدس و به عبارتی سینمای دفاع مقدس به علت پرداختن به یک دوره از تاریخ ایران، تقبیح شده اما خانه دوست کجاست؟ به علت پرداختن به یک موضوع انسانی، ارزشمندتر و برتر شناخته می شود، مضاف بر آنکه مبتنی بر این کامنت جنگ ایران و عراق، جنگی نامفهوم است. طبیعتاً به دلیل اهمیت دوران باشکوه دفاع مقدس در تاریخ ایران زمین، به ویژه 200 سال اخیر، موجی از انتقادات روانه کیارستمی و سینمای او شد؛ با گذشت چند روز برخی با یادآوری اینکه پخش قطعه ای از این جلسه، آنهم با تأخیری شش ماهه مشکوک است، حق را به جانب کیارستمی داده و فراتر از آن ادعا کردند به وی اجحاف شده و او مورد بی عدالتی قرار گرفته است. کمی بعد گفتگویی از یک رزمنده با کیارستمی منتشر شد که نامبرده در آن بر مخالفتش با جنگ و ارادتش به رزمندگان و احساس خجالت در پیش ایشان تأکید می کند.

  بازخوانی یک جنجال رسانه ای بدون بررسی ابعاد و جوانب شکل گیری و نیت برپاکنندگانش و دفاع از آنان، هدف این نوشتار نیست، بلکه واکاوی این نکته است که چرا هنوز برخی متولیان امر، اصحاب رسانه و هنرمندان، قائل به تفکیک و تمییز هنر متعهد و ارزشی از هنرِ صرفاً متعهد به هنر، نیستند؟ همچون بعضی هنرمندان که این جنجال را دعوای بزرگان نامیده و درباره آن اظهارنظر نمی کنند و یا برخی می نویسند: «منازعه 2 کیای عزیز سینما بسی تلخ است اما حق و باطل نیست.»  و یا مانند ریاست محترم سازمان سینمایی که پس از 35 سال و اثبات عدم تعهد جریان روشنفکری هنر و سینما به ارزش های انقلاب اسلامی، معتقدند: «من بارها گفته ام که سینمای ایران خودش را مدیون و دلبسته دفاع مقدس می داند اما متاسفانه شاهد هستم که برخی از رسانه ها، صحبت های من درباره اظهار نظر کیارستمی را تحریف کردند. همه ما می دانیم که اهالی هنر و سینما خودشان را مدیون دفاع مقدس و رزمندگان می‌دانند. دفاع مقدس خط قرمز همه است و من در همه اهالی سینما عشق به دفاع مقدس را در اوج می بینم. ... من به همه این اطمینان را می‌دهم که سینمای ایران خودش را مدیون، وابسته و دلبسته دفاع مقدس و رشادت های افرادی می داند که بدون هیچ چشمداشتی به جبهه های جنگ رفتند.»

  اگر مدافعان جناب کیارستمی و مسئولانی که همواره مراقب طبع لطیف هنرمندان روشنفکر بوده-اند، نه اینکه به حافظه شان مراجعه کرده و در آنجا به دنبال ارادت این استاد بین المللی سینمای ایران به دوران دفاع مقدس و رزمندگان آن بگردند و نه آنکه کارنامه فیلمسازی و فعالیت های هنری ایشان را مورد بررسی قرار دهند، بلکه حتی اگر جلسه کامل پرسش و پاسخ کیارستمی و دانشجویان دانشگاه سیراکیوز را نیز مرور می کردند، متوجه می شدند که این هنرمند برجسته ایرانی، هیچ گونه التزامی به دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، از جمله پاسداشت رشادت-های رزمندگان اسلام در دوران جنگ تحمیلی ندارد. البته باید دانست که اجباری نیست برای ملتزم کردن ایشان به ابراز ارادت، اما اینکه برخی سعی دارند از زبان خودشان و با رجوع به احساسات شخصی شان نامبرده و دیگر هنرمندان روشنفکرنما را متعهد به دفاع مقدس نشان دهند، اجحافی است بزرگ به هنرمندان متعهد کشور از یکسو و نیز جناب کیارستمی و سایر هنرمندان روشنفکر اعم از سینماگر، نقاش، نویسنده و ... از سوی دیگر که در طول سه دهه گذشته مراقبت کرده اند نه در آثارشان و نه در بیاناتشان در جشنواره های خارجی، نمادی، المانی، سخنی یا نوشته ای در دفاع از نظام اسلامی و یا تصحیح چهره مردم ایران نداشته باشند.

  نباید فراموش کرد جمهوری اسلامی امروز تحریم نشده که 5+1 فیلمساز ایرانی نگران عدم توافق هسته ای شده اند، نگرانی ای که رسانه های معاند آن را به بی‌قراری رو به رشدِ ایرانی ها از تحریم-های گزنده بین‌المللی تعبیر می کنند. در سه دهه گذشته که جمهوری اسلامی همواره تحریم بوده چند نفر از این کارگردانان مطرح و بین المللی که در کنار صدها هنرمندی که در جشنواره های متعدد هنری در رشته های سینما، نقاشی، مجسمه سازی و ... در اقصی نقاط جهان شرکت کرده اند، بعضاً جایزه گرفته اند و یا داوری کرده اند؛ به دفاع از مردم و نظام جمهوری اسلامی مبادرت نموده-اند؟ کدام یک از این افراد روشنفکر در سه دهه گذشته اثری برای مقابله با هجمه های سنگین رسانه-ای غرب علیه ملت ایران تولید کرده و به آن جشنواره ها ارسال کرده اند؟ در سال های اخیر که تحریم ها رشد فزاینده ای گرفته و حتی در برخی بخش ها مستقیماً حیات و زندگی ایرانیان را نشان رفته است، هنرمندان اسکار گرفته، کن و ونیز رفته، برنده خرس طلائی و ... چندبار بر علیه این رفتارهای ظالمانه موضع گیری کرده اند؟ آیا دفاع از یک جامعه مسلمان در شأن یک جشنواره ای هنری نبوده و به پرستیژ آن ضربه می زند؟ آیا در صورت اقدام به چنین عمل شجاعانه ای، عمله های فرهنگی نظام سلطه از اهدای جوایز به این هنرمندان روشنفکر طفره می رفتند؟ البته جناب کیارستمی در همان جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز گفته اند که ایشان چنین کاری را بلد نیستند: - (در پاسخ به این سوال که: وقتی که شما یک کاری رو شروع می کنید آیا نیت تون این هست که تصویرهای منفی یا نکات منفی که راجع به ایران بوجود اومده رو یک جوری رفع و رجوع کنید؟)  « نه، نه، چیزی که در ایران بوجود اومده نتیجه یک پروسه تاریخیه و المان های بسیار بسیار متعدده، بنابراین نه من می تونم رفع و رجوع کنم و نه باز  من می تونم ... اگر بلد بودم می کردم اما نمی تونم، نه اینکه نمی-خواهم، نمی تونم» - یکی از وبلاگ های طرفدار کیارستمی می نویسد: کیارستمی همیشه در صحبتهایش خود را سفیری برای ایران در غرب ندانسته است. او دراین باره توضیح داده : «من مثل یک درخت هستم؛ درخت به‌خاطر این‌که از زمین رشد کرده و بیرون آمده، نسبت به آن احساس مسوولیت ندارد، بلکه باید میوه، برگ و شکوفه بیاورد. من هیچ وظیفه‌ای برای تصحیح شناخت اشتباه از کشور و فرهنگ‌ام ندارم. من چه‌کسی هستم که چنین وظیفه‌ای داشته باشم. از سوی دیگر، تعداد کسانی که فیلم‌های مرا می‌بینند را با کسانی که تحت تاثیر رسانه‌های جمعی غرب هستند مقایسه کنید! من چه کاری می‌خواهم انجام دهم؟»

  جالب اینجاست که کیارستمی ها آنقدر حرفه ای هستند که بتوانند نشان افتخار دولتی ژاپن (Kyokujitsu shoujusho) را دریافت کنند و این را نیز خوب بلدند که چگونه از شاگردان دنباله رو راهشان حمایت کنند، زمانی به منظور اعتراض به لغو مجوز فیلم اصغر فرهادی، ساخت فیلم پدر و پسر را متوقف می کنند و زمانی دیگر به دفاع تمام قد از جعفر پناهی، کارگردان حامی فتنه پرداخته و در دفاع از وی نامه ای می نویسند که ژولیت بینوش (Juliette Binoche) در جشنواره بین المللی کن آن را قرائت می کند: - «مسئولیت وخیم و بازتاب عواقب زشت و غیر فرهنگی جهانی«این بازداشت ها» متوجه مدیریت سوء و سیاست های غلط وزارت ارشاد در این سال هاست ... بی حمایت های مرسوم و رایج که غالب اهل سینما در ایران از آن بهره مند هستند، فیلم های مستقل و کوچک خود را می سازم و به این دلخوشم که نام و اعتباری برای کشورم و مردمی که دوستشان دارم کسب می کنم وتنها ضرورت کار کردن است که فیلمی در خارج از کشورم می سازم که در نهایت سلیقه یا انتخاب من نیست ... جعفر پناهی و محمد رسول اف دو فیلمساز سینمای مستقل ایران هستند. سینمایی که در ربع قرن حاضر به عنوان مهم‌ترین عامل فرهنگی نام این کشور را در جهان پرآوازه کرده است آنان به کلیت فرهنگ جهان تعلق دارند. آنان بخشی از فرهنگ سینمای بین‌المللی هستند. آزادی آنان را از بند آرزو می‌کنم و با توجه به آنکه می‌دانم آرزوی محال آرزوی محال نیست، آرزوی قلبی من این است که دیگر هنرمندی به‌خاطر هنر در این سرزمین در هیچ‌بندی نباشد و دیگر سینمای جوان و مستقل ایران با موانع، بی‌عنایتی‌ها و تبعیض‌ها روبه‌رو نباشد. این مسوولیت شماست و تعریف غایی و نهایت موجودیت شما»

همراهی ژولیت بینوش (Juliette Binoche) با عباس کیارستمی و گریه ی هنرمندانه ی او برای جعفر پناهی در جلسه مطبوعاتی فیلم  رونوشت برابر اصل (Certified Copy) کیارستمی در جشنواره فیلم کن . ادامه دارد...

93/08/06 - 07:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن