تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 22 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏گيرد و تصويب آن در شب بيست ويكم و تنفيذ آن در شب بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852069368




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تعصب بیجا، عامل اصلی جنایت


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
قتل,جنایت,تعصب
گفت‌وگو با مردی که مرتکب قتل شد تعصب بیجا، عامل اصلی جنایت جنایت آن‌قدر هولناک بود که فریبرز نمی‌خواهد درباره آن صحبت کند. اتهامات را قبول دارد و وقتی درباره قتل خواهرزاده‌اش سوال می‌شود، گریه می‌کند. فریبرز سر از تن پسری جوان که از اقوامش بود، جدا کرده و جنایتی را رقم زده که حتی خانواده‌اش می‌گویند گذشتن از آن بسیار سخت‌ است. متهم که دو هفته قبل در شعبه 74 دادگاه کیفری‌ استان تهران محاکمه شده‌ است، همه چیز را درباره این پرونده توضیح می‌دهد.




بیشتر از یک سال است که در زندان هستی، به چه جرمی بازداشت شده ای؟
متهم به قتل یکی از اقوامم به نام مهرداد هستم. یک سال و نیم گذشته اما هنوز حکم اجرا نشده است. نمی دانم چرا حکم را اجرا نمی کنند. حکمی که برایت صادر کرده اند، نهایی نشده است؟ خیلی اذیت می شوم. درخواست دارم حکم را اجرا کنند. من از حق قانونی خودم می گذرم، فقط حکم را اجرا کنند. چه مشکلی با مقتول داشتی؟ مشکلی نداشتم. اتفاقا ما خیلی با هم خوب بودیم؛ چون فاصله سنی مان کم بود و یک جور دوستی باهم داشتیم. اما نحوه قتل نشان می دهد کینه عمیقی نسبت به او داشتی. واقعا نمی دانم چطور شد. هنوز هم باورم نمی شود چنین کاری کرده ام. انگار خواب می بینم، مثل کابوس است. چطور او را کشتی؟ نمی توانم در این باره توضیح دهم. واقعا حالم بد می شود. اصلا دلم نمی خواهد در موردش حرف بزنم. چرا از دست مقتول ناراحت بودی؟ متوجه شدم با دختر خواهرم رابطه دارد. وقتی این موضوع را فهمیدم، خیلی عصبی و ناراحت شدم. هر دو مجرد بودند؟ بله هر دو مجرد بودند، اما در زندگی خانوادگی این اتفاق خیلی بد است. از این ناراحت بودم که رابطه خانوادگی ما به هم بخورد. آنها می خواستند باهم ازدواج کنند؟ نمی دانم واقعا گفته مهرداد درست بود یا نه، وقتی به او معترض شدم، گفت می خواهد با مهرنوش ازدواج کند، اما به حرفش اعتماد نداشتم. به نظرم او دروغ می گفت. چرا فکر می کنی دروغ می گوید؟ وقتی متوجه این رابطه شدم، تحقیق کردم و فهمیدم مهرداد واقعا قصد ندارد با مهرنوش ازدواج کند و می خواهد مدتی با او باشد و بعد همه چیز تمام شود. این درست نبود که با احساسات دختری جوان بازی کند. من نمی توانستم چنین چیزی را تحمل کنم. چطور متوجه این رابطه شدی؟ وقتی پیش مهرنوش بودم، متوجه شدم او مرتب با یک نفر پیامک بازی می کند. از او پرسیدم چه کسی است، حرفی نزد. گوشی را گرفتم که ببینم با چه کسی پیامک رد و بدل می کند که نام مهرداد را دیدم و متوجه شدم آنها با هم رابطه دارند. من همه پیامک های آنها را خواندم و متوجه این موضوع شدم. چرا به مهرنوش اعتراض نکردی؟ به او گفتم کارش اشتباه است و باهم جر و بحث کردیم، اما مهرنوش گفت مهرداد این رابطه را با اصرار شروع کرده و به او قول ازدواج داده است. البته چون مهرنوش گفت راضی به ادامه این رابطه نیست، من هم دخالت کردم. اگر راضی نبود می توانست به پیامک هایش جواب ندهد، وقتی او خودش به پیامک ها جواب می داد، یعنی راضی بود. به هر حال این رابطه درست نبود و باید تمام می شد. به چه بهانه ای مهرداد را به خانه کشاندی؟ تلفن خواهرزاده ام را گرفتم و چند پیامک برای مهرداد فرستادم. او فکر می کرد کسی که پیامک ها را می فرستد، مهرنوش است، در حالی که من بودم. با او قرار گذاشتم و او هم به خیال این که مهرنوش او را دعوت کرده، آمد و وقتی مرا دید، تعجب کرد اما اصلا به روی خودش نیاورد تا این که سر صحبت را باز کردم و گفتم نباید با مهرنوش رابطه داشته باشی. گفت می خواهم با او ازدواج کنم و هیچ ربطی به تو ندارد. این حرف مرا خیلی ناراحت کرد و نتوانستم خودم را کنترل کنم و باهم درگیر شدیم. مهرداد را به طرز فجیعی کشته ای. اگر یک حادثه یا یک عصبانیت ساده بود این طور نمی شد، تو سر از تن او جدا کردی و این نشان می دهد از قبل از او کینه به دل داشتی و حتی برای قتل نقشه کشیده بودی. واقعا متاسف هستم. نمی خواستم چنین جنایتی را مرتکب شوم. واقعا دست خودم نبود. اصلا متوجه نشدم قتل چطور اتفاق افتاد. باور کنید هنوز هم بدرستی یادم نیست چه کرده ام. آن زمان خیلی ناراحت بودم. برای قتل چند وسیله کشنده آماده کرده بودی که نشان می دهد تو از قبل نقشه داشتی. نه. من هیچ وسیله ای آماده نکرده بودم. در خانه چاقو بود و من هم او را با چاقو زدم. می دانی بعد از مرگ مهرداد خانواده اش چه حالی داشتند؟ با همه وجودم از آنها معذرت می خواهم. می دانم خیلی سختی می کشند. مادر مهرداد هیچ وقت به من بدی نکرد و هر بار به خانه اش رفتم، خیلی به من محبت کرد و هر کاری داشتم، برایم انجام می داد، اما من جواب محبت هایش را با بدی دادم. می دانم جلوی شوهرش شرمنده اش کردم. من خودم بیشتر از هر کسی شرمنده او هستم، کارم اشتباه بود. گفتی فکر می کردی رابطه خواهرزاده ات و مقتول اشتباه است؛ چرا موضوع را با پدر و مادر آنها در میان نگذاشتی تا مشکل را از این طریق حل کنی؟ من اشتباه کردم. فکر می کردم خودم می توانم مهرداد را قانع کنم اما نشد. او به من گفت عاشق مهرنوش شده است و نمی تواند از او دست بکشد. خیلی ناراحت شدم. واقعا نمی دانم چرا این کار را کردم. اولیای دم برایت درخواست قصاص کرده اند فکر می کنی می توانی از آنها رضایت بگیری؟ نمی دانم چه اتفاقی می افتد. فقط می دانم دیگر دلم نمی خواهد زندگی کنم. خیلی عذاب وجدان دارم من می خواستم مهرنوش خوشبخت شود و از اتفاقات تلخی که ممکن است در خانواده بیفتد، جلوگیری کنم اما همه چیز را خراب و همه اعضای خانواده ام را درگیر کردم و اختلافات عمیقی در خانواده به وجود آوردم. خیلی پشیمان هستم. من مهرداد را دوست داشتم و خارج از رابطه فامیلی باهم رفیق بودیم و رابطه خوبی داشتیم. با خواهر و برادرم خوب نبودم. اشتباه کردم تعصب بیجا و دخالت بی دلیل باعث این اتفاق شد. درباره شرایط زندان بگو، چطور روزهایت را می گذرانی؟ در روز بیشتر می خوابم و ساعاتی هم که بیدار هستم، برای مهرداد نماز می خوانم و از او طلب بخشش می کنم. شب ها کابوس می بینم و نمی توانم خوب بخوابم، مرتب چهره مهرداد را می بینم. به مهرنوش فکر می کنم که چطور سرنوشتش را خراب کردم. به مادر و پدرم فکر می کنم که نمی توانند سرشان را بین فامیل بلند کنند و باید به سوالات مردم جواب دهند و به آنها بگویند که من چرا این کار را کردم. خودم می دانم عذابی که تحمل می کنم، حقم است؛ چون باعث شدم آدم هایی که در این موضوع نقشی نداشتند، هزینه سنگینی بپردازند. حرفی با اولیای دم داری؟ درخواست بخشش دارم و می خواهم بگویم به خاطر کاری که کردم، شرمنده ام. عذاب وجدان لحظه ای رهایم نمی کند. راستش دیگر مردن و ماندن خیلی برایم فرقی نمی کند. روزی که مهرداد را کشتم در واقع خودم اعدام شدم. از آن روز مرده متحرک شده ام. واقعا به من سخت می گذرد. اگر آنها حکم قصاص را اجرا کنند، اعتراضی ندارم. فقط درخواست بخشش دارم، چون نمی توانم با این عذاب وجدان زندگی کنم. می خواهم هنگام قصاص خیالم راحت باشد که مرا بخشیده اند. این آخرین درخواستم است. مادر مقتول زن بزرگی است، دستانش را می بوسم. وقتی بخواهد طناب دار را به گردنم بیندازد، درواقع به من لطف کرده و کمکم می کند از عذاب راحت شوم. فقط خواهش می کنم مرا ببخشد و بعد قصاص کند. شاید این طوری به آرامش برسم. تا وقتی هم زنده هستم، برای مهرداد نماز و دعا می خوانم و خیرات می کنم تا او هم مرا ببخشد. ضمن این که از همه اعضای خانواده ام هم حلالیت می خواهم. مریم عفتی شما چه فکر می کنید؟ برای ما به شماره 300011224 پیامک بزنید و بنویسید درباره این پرونده چه فکر می کنید؟ رفتار درست در این شرایط چیست و فریبرز چگونه می توانست مشکل را بدون ارتکاب جنایت حل کند؟ (ضمیمه تپش)


پنج شنبه 01 آبان 1393 2:20    بازدید:435





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن